زمان بازگشت ترامپ برای او خوشایند است. به نظر میرسد کنگره متمایل به اعمال محدودیتهایی بر سرمایهگذاری خارجی ایالات متحده در چین باشد و این موضوع از حمایت دو حزبی برای لغو کامل روابط تجاری عادی دائمی برخوردار است.
ترامپ چگونه میتواند آمریکا را بازسازی کند؟
30 دی 1403 ساعت 14:53
زمان بازگشت ترامپ برای او خوشایند است. به نظر میرسد کنگره متمایل به اعمال محدودیتهایی بر سرمایهگذاری خارجی ایالات متحده در چین باشد و این موضوع از حمایت دو حزبی برای لغو کامل روابط تجاری عادی دائمی برخوردار است.
به نقل از اندیشکده «فارن افرز»، جهانی شدن و مالی شدن در چند دهه گذشته، سرمایهگذاری، نوآوری و رشد را در آمریکا محدود کرده است. تولید و بهره وری صنعتی کاهش یافته و ایالات متحده جایگاه رهبری خود را در فناوریهای حیاتی از جمله هوافضا، انرژی و نیمه هادیها از دست داده است. سود شرکتهای ایالات متحده، قیمت سهام و مصرف همگی افزایش یافته، اما بحرانها از جمله اعتیاد به مواد مخدر در قلب آمریکا، جنگ در اروپا، و یک بیماریهای همهگیر جهانی هر کدام به روشی، پایههای پوسیده امنیت و رفاه در آمریکا را آشکار کردهاند.
ترامپ در اوایل مبارزات انتخاباتی خود در سال 2024، نه تنها تولید انرژی داخلی را پیشنهاد داد، بلکه قول داد ده «شهر آزاد» جدید را در زمینهای فدرال بسازد تا «مرزها را دوباره باز کند» و «تخیل رویای آمریکایی را دوباره زنده کند».
او در ماه سپتامبر اعلام کرد که قصد دارد «یک بار دیگر آمریکا را به ابرقدرت تولیدی جهان تبدیل کند» او «پروژههای توسعه ملی»، «مرکزهای تولیدی پیشرفته» و «قابلیتهای دفاعی پیشرفته» را پیشنهاد کرده است.
جاه طلبی ترامپ برای ساختن دوباره آمریکا، نقطه توافق نادری را در میان جناحهای مختلف تشکیل میدهد که گفتمان جدید حزب جمهوری خواه تحت رهبری او را تشکیل میدهند. پایگاه چند قومیتی او از طبقه کارگر علاقه خاصی به چشم انداز تجدید حیات در تولید برای ایجاد مشاغل جدید و مطلوب، احیای جوامع و حذف اتکا به تولیدکنندگان خارجی دارد.
به گفته ترامپ قرار است، فنآوران دره سیلیکون از چشمانداز کاهش تشریفات اداری و به حداکثر رساندن پاداش برای شرکتهای مولد غافلگیر شوند. گذشته از این، ملی گرایان اقتصادی و طرفداران طرح «اول آمریکا» مشتاق توسعه کامل منابع طبیعی و احیای پایگاههای دفاعی-صنعتی ایالات متحده هستند.
اما ایجاد یک «عصر طلایی» جدید در آمریکا، همانطور که ترامپ رویای آن را در سر دارد، مستلزم برنامه گسترده صنعتیسازی و درک نقش دولت در تحقق آن است. مشاورانی که مشتاق ترویج سرمایه گذاری داخلی هستند باید بر کسانی که فقط به کاهش مالیات و هزینهها اهمیت میدهند، پیروز شوند.
در طرف دیگر، جمهوری خواهان در کنگره باید درک کنند که یک ارتش قوی بدون یک پایگاه صنعتی قوی نمیتواند خود را حفظ کند، که این موضوع، سیاست صنعتی را برای امنیت ملی ضروری میکند. خود ترامپ باید موفقیت خود را با ایجاد مشاغل مناسب و نرخ رشد بهرهوری بالا، بسنجد.
سیاست اقتصادی قوی ملی از زمان تأسیس این کشور یک سنت آمریکایی بوده است. الکساندر همیلتون؛ وزیر خزانهداری در گزارش خود در سال 1791، درباره تولیدات نوشت: «در جامعهای مانند ایالات متحده، دارایی عمومی باید کمبود منابع خصوصی را تامین کند و چه چیزی میتواند به اندازه تحریک و بهبود صنعت مفید باشد؟»
«هنری کلی» که از سال 1825 تا 1829 به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا خدمت کرد، این سنت را با سیستم آمریکایی «تعرفههای حفاظتی»، «بانک ملی» و «تأمین مالی زیرساختی» به پیش برد. «آبراهام لینکلن» نیز بر افزایش تعرفههای بیشتر، احداث اولین راه آهن بین قارهای و ایجاد بیش از 60 کالج اعطایی زمین از جمله موسسه فناوری ماساچوست و کرنل نظارت کرد. «مارکو روبیو»، وزیر امور خارجه آینده که در گذشته سناتور فلوریدا بود، در سال 2021 اظهار داشت: «استقلال اقتصادی به حفظ اتحادیه در سالهای اولیه جمهوری ما کمک کرد و بدون بودجه و برنامههای دولتی دوران مدرن، ساخت سیلیکون ولی، انقلاب بیوتکنولوژی و تسلا، محقق نمیشد.
به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران آمریکایی، از برخی جهات، دوره اول ترامپ نشان دهنده بازگشت به این سنت بود. ترامپ همچنین به دنبال جدا کردن اقتصاد آمریکا و چین، تقویت تولید داخلی و اهرم صادرات انرژی بود. اما دستور کار او بین ناسیونالیسم اقتصادی و ریگانیسم در نوسان بود. دستاورد اصلی قانونگذاری او کاهش مالیات بودجه بود که نتوانست سرمایه گذاری صنعتی را تحریک کند.
در دوره دوم ریاست جمهوری وی اما مشخص نیست که آیا ترامپ این اشتباهات را تکرار خواهد کرد یا خیر؟ او وعده کاهش بیشتر مالیات را داده و از قانون چیپست (تراشهها) و علم شکایت کرده که با حمایت دو حزبی در دوران ریاست جمهوری جو بایدن، که صنعت نیمه هادیها را تقویت کرد و باعث افزایش بی سابقه سرمایه گذاری در مشاغل آمریکایی شد، شکایت کرده است.
اما پیشنهاد او برای کاهش نرخ مالیات شرکتها از 21 درصد به 15 درصد فقط به شرکتهایی اعمال میشود که محصولات خود را در خانه تولید میکنند و در واقع آن را یارانهای برای تولید آمریکایی میسازند. او همچنین، نقش پکن در هدایت سرمایه گذاری و رشد را به عنوان یک الگو ذکر کرده است و اصرار دارد که «چین دقیقا براساس همان کاری که ما قرار است انجام دهیمف ساخته شده است.
متحدان رییسجمهوری منتخب نیز به همین ترتیب دوگانه به نظر میرسند. محافظه کاران همیشه نسبت به اعطای نقش اساسی به دولت در شکل دادن و حمایت از سرمایه گذاری بخش خصوصی محتاط هستند. اشتباهات زیاد سیاستهای هزینهای بایدن فقط ظن آنها را تشدید کرده است. برای مثال، پروژههای پرمخاطب برای استقرار شارژرهای خودروهای الکتریکی و دسترسی به اینترنت پهن باند، به جایی نرسیده است.
در طرف دیگر، ترویج تولید نیمه هادیها پیشرفت بسیار بهتری داشته، اما با تاخیر مواجه شد و با محدودیتهای زیست محیطی، اهداف متنوع و نیازهای مراقبت از کودکان در محل مواجه شد. ایلان ماسک؛ میلیاردر آمریکایی حامی ترامپ، خواستار حذف همه یارانهها شده است، و ویوک راماسوامی؛ یکی از رهبران حزب او در وزارت کارآیی دولت، معتقد است که «علت اصلی مبارزه طبقه کارگر آمریکا در واقع خود دولت فدرال است.»
اما انتصابهای کلیدی ترامپ در مقایسه با انتصابهای دوره اول او، همگی دورتر از تشکیلات جمهوریخواه است و به ایدئولوژی راست جدید آمریکا که بر ساخت دوباره تمرکز دارد، نزدیکتر است. ایلان ماسک، از تجربهاش با تسلا و اسپیس ایکس، بهتر از هر کسی نقش دولت در هدایت سرمایهگذاری و نوآوری را درک میکند.
اسکات بسنت؛ گزینه ترامپ برای وزارت خزانهداری، در ماه جولای خاطرنشان کرد که «ایالات متحده در هزینههای دفاعی و فناوری، سابقه طولانی برای ایجاد جرقه در بخش خصوصی، دارد.»
شاید بارزترین تغییر از اولین دولت ترامپ به دولت دوم، معاون رییس جمهوری باشد. بر خلاف مایک پنس، جی دی ونس رهبر جنبش راست جدید است. او سابقهای طولانی در تمرکز بر مشکلات جهانی شدن و نیاز به احیای تولید دارد، چیزی که مربوط به پیش از دوران ریاستش است. اما به عنوان یک سناتور او سیاستهایی را ترویج کرد که نقش دولت را در حمایت از صنعت آمریکا گسترش دهد.
منبع امنیت
امنیت ملی، بهترین نقطه شروع را برای ایجاد پرونده دستور کار اقتصادی ترامپ و تعیین اولویتهای آن فراهم میکند. امنیت اما نه تنها به قدرت نظامی سخت، بلکه به رهبری تکنولوژیک و انعطاف پذیری اقتصادی نیز نیاز دارد. اصولا این موضوع، حوزهای است که در آن هیچ اختلاف نظری در مورد لزوم نقش فعال دولت در تقویت پایه صنعتی وجود ندارد. با این حال، در عمل، در مورد نقش صحیح دولت اختلافاتی وجود دارد، زیرا امنیت ملی لزوما شامل کل طیف فناوریها و زنجیرههای تامین حیاتی برای احیای اقتصادی است.
برای مثال، امروز قابلیتهای پیشرو هوش مصنوعی اولویت اصلی امنیت ملی است. این به نوبه خود نیازمند تولید تراشههای پیشرو، زیرساخت برای پشتیبانی از مراکز داده عظیم و انرژی فراوان برای تامین است. فناوری دفاعی نسل بعدی، از جمله در فضا، نیز یک اولویت آشکار است. صلاحیت اساسی در کشتی سازی و در نتیجه فلزاتی که کشتیها از آن ساخته میشوند نیز همینطور است. وقتی صحبت از فلزات میشود، مواد معدنی حیاتی به آسیبپذیری جدی برای ایالات متحده تبدیل شدهاند است. آسیبپذیری که چین قبلا شروع به بهرهبرداری از آن کرده است. ایالات متحده اما تقریبا تمام منابع لازم را در اختیار دارد. به قول ترامپ، آنچه لازم است اراده استخراج و پردازش آنهاست.
در واقع، توسعه کامل منابع طبیعی ایالات متحده سنگ بنای ایده آلی برای استراتژی جدید اقتصادی است. به طور کلی، سیاست انرژی یکی از حوزههایی است که محافظهکاران نیاز به سیاستی برای ارتقای نتایجی فراتر از آنچه بازار ممکن است ارائه دهد، دارند. فراتر از مواد معدنی حیاتی، یک دستور کار قوی منابع طبیعی اصلاحات نظارتی را برای باز کردن استفاده از زمین برای استخراج و ساخت و ساز، تسریع فرآیندهای بازنگری و صدور مجوز، و تشویق تحلیلهای هزینه و فایده برای محاسبه کامل ارزش اجتماعی مسکن و زیرساختها را دنبال میکند و ظرفیت و انرژی خروجی بهره برداری بیشتر نفت و گاز به تشویق سرمایه گذاری و کاهش قیمتها کمک زیادی میکند.
برای اینکه دید چنین اصلاحاتی چگونه به توسعه اقتصادی کمک میکند، تاسیسات ساخت نیمه هادی 100 میلیارد دلاری Micron Technology در شمال نیویورک را باید در نظر بگیرید. این پروژه توسط CHIPS پشتیبانی شد. با این حال، حتی پس از تصویب قانون کنگره مبنی بر مستثنی کردن پروژههای تراشههای چیپس از این فرآیند، همچنان در بررسی محیطزیستی فرو رفته است.
علاوه بر این، دولت جدید ترامپ تلاش میکند مشوقهای تولید انرژی را تقویت کند. در کنار انرژی، سیاست تجاری باید نقش مهمی د صنعتیسازی مجدد داشته باشد. تعرفه جهانی انگیزههای قوی برای خدمت به بازار داخلی با تولید داخلی ایجاد میکند. الزامات محتوای محلی میتواند زنجیرههای تامین داخلی را بیشتر تقویت کند و با الزام استفاده از آنها در تولید کالاهای حیاتی، تقاضا برای خروجی آنها را تضمین کند، برنامهای که اگر ترامپ آن را در نظر نگیرد، نمیتواند موفق باشد.
با این حال، ترامپ نمیتواند تنها بر حمایت گرایی تکیه کند. به بیان ساده، فعالیتهایی که بالاترین بازده سرمایه را ایجاد میکنند، فعالیتهایی نیستند که ارتباطی با ایجاد بنگاههای مولد و نوآور داشته باشند و اگر ترامپ منتظر باشد تا بازار آزاد «پروژههای توسعه ملی خارقالعاده» مورد نظرش را ارائه دهد، مدت زیادی منتظر خواهد ماند.
با این حال، زمان بازگشت ترامپ برای او خوشایند است. به نظر میرسد کنگره متمایل به اعمال محدودیتهایی بر سرمایهگذاری خارجی ایالات متحده در چین باشد و این موضوع از حمایت دو حزبی برای لغو کامل روابط تجاری عادی دائمی برخوردار است. پیشرفت سریع و افزایش سرسامآور تقاضا برای هوش مصنوعی همچنین فرصتهای عظیمی را برای فرآیندهای تولیدی انعطافپذیرتر و پیشرفتهتر و تقاضای عظیم برای انرژی و زیرساخت ایجاد میکند و بسیاری از پروژههایی که با سرمایهگذاری صدها میلیارد دلاری که دولت بایدن در صنعت داخلی سرمایهگذاری کرده است، قرار است در چهار سال آینده آنلاین شوند.
کد مطلب: 230570