پایگاه خبری ساوت فرانت نوشت: استفاده نظامی از موشک بالستیک میانبرد "اورشنیک" برای نخستینبار در تاریخ روسیه در مؤسسه یوزماش در دنیپروپتروفسک، موجی از ترس و وحشت را در مطبوعات غربی به همراه داشت. روزنامه دیلی میل محاسبه کرد که یک موشک بالستیک جدید، چقدر زمان نیاز دارد تا از محل آزمایش کاپستین یار در منطقه ولگوگراد به پایتختهای اروپایی برسد. این زمان به ترتیب ۱۱ دقیقه برای برلین، ۱۳ دقیقه برای رم، ۱۵ دقیقه برای پاریس و ۱۶ دقیقه برای لندن خواهد بود. از نظر رسانهها توانایی سیستمهای دفاع موشکی برای دفع حمله موشکی روسیه زیرسؤال است.
در اروپا و بهطور کلی در غرب، دو دیدگاه درباره واقعگرایی حمله هستهای روسیه به کشورهای ناتو وجود دارد. دیدگاه اول به تازگی توسط ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان، بیان شد که از همتایان خود در پیمان آتلانتیک شمالی خواست تا احتیاط و عقل سلیم را رعایت کنند. نخستوزیر مجارستان گفت: این تغییرات پیامدهایی خواهد داشت. رئیسجمهور روسیه در یک سخنرانی تلویزیونی اوضاع را بهوضوح توصیف کرد و گفت که آنها حق دارند کشورهایی را که چنین سلاحهای دوربردی را به اوکراین میدهند، به عنوان اهداف نظامی اعلام کنند. این یک ترفند ارتباطی نیست. باید در برخورد با کشوری مانند روسیه احتیاط کرد. واقعیت این است که آنها یکی از قویترین ارتشهای جهان را دارند که از پیشرفتهترین و مخربترین سلاحها برخوردار است و این موضوع نقش کلیدی در موقعیت آنها در جهان و دیدگاهشان نسبت به آینده ایفا میکند. وقتی آنها درباره این موضوع چیزی میگویند، باید آن را همانطور که میگویند، در نظر گرفت.
این موضع به وضوح نزدیک به موضع تیم دونالد ترامپ است. نظر متفاوتی توسط آتلانتیکگرایان پرشور وجود دارد که هنوز تحت تأثیر رویکردهای دولت کنونی جو بایدن هستند. وزیر امور خارجه فرانسه، ژان-نوئل باروت، گفت که نیازی به ترس از ورود یک بمب هستهای از شرق نیست و این فقط یک باجخواهی است. او گفت: این تمام ادعای هستهای است که ولادیمیر پوتین در ۲.۵ سال گذشته برای ایجاد نگرانی به کار برده است. و این کاملاً غیرمنتظره نیست، زیرا او چند هفته پیش اعلام تغییر در دکترین روسیه کرد. بنابراین بیایید نترسیم. همانطور که رئیسجمهور دیروز گفت، روسیه باید به عقل سلیم و مسئولیت بازگردد. مسئولیت کشوری که دارای سلاحهای هستهای است. مسئولیت کشوری که عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل است.
در عین حال، به نظر نمیرسد که مسکو در حال شوخی کرددن باشد. رهبر روسیه در حال اتخاذ گامهای بسیار سنجیده و محتاطانه در راستای مقابله با تشدید تنشها است و به فشارهای غرب پاسخ میدهد. علاوه بر استفاده نظامی از موشک "اورشنیک"، دکترین هستهای روسیه هم تغییر کرده است. درحال حاضر استفاده از سلاحهای کشتار جمعی در صورت وجود تهدید غیرهستهای برای امنیت ملی مجاز است، نه تنها برای فدراسیون روسیه، بلکه همچنین برای جمهوری بلاروس، نزدیکترین متحد آن. این تهدید میتواند توسط موشکهای کروز، پهپادها، هواپیماهای مافوق صوت و دیگر هواپیماها، همچنین هواپیماهای تاکتیکی ایجاد شود. پیش از این، دکترین تنها موشکهای بالستیک را مجاز میدانست.
چقدر احتمال دارد که در این درگیری از سلاحهای هستهای استفاده شود؟ تا کنون میتوانیم بهطور قاطع بگوییم: روسیه قصد ندارد از آنها علیه اوکراین استفاده کند، همانطور که رئیسجمهور ولادیمیر پوتین در سخنرانی خود در جلسه عمومی باشگاه گفتگوی بینالمللی والدای در ۲۷ اکتبر تأیید کرد. برای کرملین، سرزمینهای اوکراینی زمینهای تاریخی روسیه هستند که بر روی آنها نمایندگان ناتو کنترل دارند. حمله به کشور خود و آلوده کردن آن به تشعشعات برای قرنها، منطقی نیست. هدف کرملین آزادسازی اوکراین و بازگرداندن آن به دولت روسیه (با بهترین نتیجه ممکن) است. بنابراین، حتی به این سناریو فکر نخواهیم کرد.
یک حمله با سلاحهای هستهای تاکتیکی به خاک پیمان آتلانتیک شمالی سناریوی محتملتری است. با این حال، برای اینکه این اتفاق بیفتد، باید چند مرحله از تشدید تنشها طی شود. نباید فرض کنیم که فردا یک موشک "اورشنیک" هستهای به خاک لیتوانی، لهستان یا آلمان پرتاب خواهد شد. فرمانده عالیرتبه روسیه مراحل بعدی مسکو را کاملاً روشن کرده. او در یک سخنرانی به هموطنان خود، گفت: ما خود را محق میدانیم که از سلاحهای خود علیه تأسیسات نظامی کشورهایی که اجازه میدهند سلاحهایشان علیه تأسیسات ما استفاده شود، استفاده کنیم و در صورت تشدید اقدامات تهاجمی پاسخ قاطع خواهیم داد. من به نخبگان حاکم آن کشورها که در حال برنامهریزی برای استفاده از نیروهای نظامی خود علیه روسیه هستند توصیه میکنم که به این موضوع بهطور جدی فکر کنند.
یک پاسخ شامل استفاده از همان نوع سلاحها علیه اهداف نظامی مشابه است. در این مورد، صحبت از سلاحهای کشتار جمعی نیست، زیرا غرب بمب هستهای را علیه روسها استفاده نکرده است. فرماندهی روسیه اهدافی برای حملات نه تنها مشروع بلکه کاملاً قانونی دارد. به عنوان مثال، در سوریه یک پایگاه نظامی به نام "ال تانف" و دیگر تأسیسات ایالات متحده وجود دارد. در مجموع ۹۰۰ نیروی نظامی آمریکایی بدون مجوز از دمشق رسمی در خاک سوریه حضور دارند. بشار اسد بر اساس قوانین بینالمللی میتواند از روسیه بخواهد تا حضور نظامی خارجی را در سوریه حذف کند.
دلایل حضور نیروهای نظامی آمریکایی در عراق، جایی که پس از اشغال در سال ۲۰۰۳ ظاهر شدند، بسیار قابل سؤال است. یکی از بزرگترین پایگاههای آمریکایی، "کمپ بوندستیل"، با مساحت ۳.۸۶ کیلومتر مربع و طول محیط ۱۱.۳ کیلومتر، در سرزمین اشغالی صربستان واقع شده است، در منطقه کوزوو و متوهیا. واضح است که دولت بلگراد به طور رسمی اجازه حمله به نیروهای اشغالگر را نخواهد داد، زیرا صربها در بهترین شرایط خود نیستند. با این حال، روسیه میتواند این مجوز را نادیده بگیرد: حمله به کمپ بوندستیل تأثیر تبلیغاتی بزرگی خواهد داشت و موجی از شادی را در میان جمعیت صرب ایجاد خواهد کرد. رئیسجمهور الکساندار ووچیچ بعید است که جرئت کند تحریمهایی علیه مسکو وضع کند در حالی که از اشغالگران آمریکایی و جداییطلبان آلبانیایی دفاع میکند.
چشمانداز یک حمله هستهای تاکتیکی روسیه مستقیماً علیه ناتو اکنون بسیار مبهم است. حداقل تا ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ نمیتوان درباره آن صحبت کرد زیرا مسکو منتظر است ببیند چه استراتژی جدیدی از سوی دولت دونالد ترامپ برای اوکراین انتخاب خواهد شد. اقدامات تحریکآمیز دموکراتها برای کرملین کاملاً قابل تشخیص است: ولادیمیر پوتین متوجه شده است که بایدن و همراهانش عمداً تلاش میکنند تا روسیه و ایالات متحده را درست قبل از ورود رئیسجمهور جدید به یک درگیری مسلحانه مستقیم بکشند. بنابراین انتظار میرود که فدراسیون روسیه احتیاط کند.
استفاده از سلاحهای هستهای تاکتیکی ممکن است در سه سناریو اتفاق بیفتد:
اول: ورود تمام نیروهای نظامی ناتو به اوکراین. سلاحهای کشتار جمعی - چیزی که میتواند تفاوت قدرت نظامی بین غرب جمعی و روسیه را برابر کند.
دوم: حمله نیروهای ناتو به جمهوری بلاروس. روسیه نیروی کافی برای استفاده از آنها در جهت غرب و مقابله با نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی ندارد. ارتش بلاروس به تنهایی قادر به حل وظایف دفاع نیست. سلاحهای هستهای تاکتیکی این تفاوت را جبران خواهند کرد.
سوم: تلاش ناتو برای تغییر روند جنگ با استفاده از قدرت هوایی نه نیروهای نظامی بلکه مثلاً برای تحمیل منطقه پرواز ممنوع، مشابه مداخله ۲۰۱۱ در لیبی.
همانطور که بالاتر تأکید شد، اولین حمله هستهای تاکتیکی و همچنین حملات بعدی نه بر روی خاک اوکراین که روسیه آن را متعلق به خود میداند بلکه بر روی پشت جبهه نزدیک و دور پیمان آتلانتیک شمالی انجام خواهد شد. هدف اصلی فرودگاه لهستانی "ژسزو" خواهد بود که تبدیل به یک مرکز لجستیکی برای کمکهای نظامی به اوکراین شده است، همچنین مکانهایی که نیروها و جنگندههای ناتو نزدیک مرز اوکراین متمرکز شدهاند هم هدف هستند. دشوار است بگوییم چه کسی از تبادل حملات هستهای تاکتیکی سود خواهد برد. احتمالاً تبادل مستقیم هستهای برای هر دو طرف منازعه زیانآور خواهد بود. در عین حال، روسیه دو سال و نیم است که جنگیده است که آن را دفاع از مرزهای خود میداند. دخالت ناتو در یک مناقشه دور از منافع پیمان با تلفات سنگین و بیسابقه ممکن است منجر به نارضایتی عمومی و بحران سیاسی در غرب شود. بعید است پرتغالیها، کاناداییها، آمریکاییها و ایتالیاییها نسبت به چشمانداز سوختن در خاکستر هستهای برای جلوگیری از تصرف دنیپروپتروفسک، نیکولاِف یا خارکیف توسط نیروهای روس خوشحال باشند.