حشمتالله فلاحتپیشه در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در رابطه با عملکرد دستگاه دیپلماسی ایران در برابر فشارهای بینالمللی و صدور قطعنامهی شورای حکام آژانس بینالمللی اتمی، تصریح کرد: به نظر میرسد که هر آنچه در خصوص برنامه هستهای ایران در حال وقوع است، نتیجه یک رژیم سیاسی است و نه صرفاً یک رژیم حقوقی یا به عبارتی رژیم حقوقی سیاسی شده است. این موضوع به یک مسئله فراتر از بحث آژانس بینالمللی انرژی اتمی تبدیل شده و به روابط سیاسی ایران با کشورهای اروپایی و بهویژه ایالات متحده مرتبط شده است. به همین دلیل، گزارشهای آژانس نیز تحت تأثیر ابعاد سیاسی قرار گرفته و جنبههای سیاسی در آنها وابسته به نوع اثرپذیری دبیرکل آژانس خودش را نمایان میکند.
احیای برجام فدای منافع واسطهها شد
وی ادامه داد: در حال حاضر، وضعیت به گونهای پیش رفته که برنامه هستهای ایران، که میتوانست به یک رژیم حقوقی یا ابتکار سیاسی و حقوقی موفق تبدیل شود، به بحرانهای متعددی مرتبط شده و به منافع بازیگران مختلف پیوند خورده است. دلیل اصلی این وضعیت به سیاستهای ایران در خصوص مذاکرات با ایالات متحده برمیگردد؛ زیرا مذاکره با آمریکا برای ایران به نوعی تابو محسوب میشد و این کشور، طرف اصلی اختلافات هستهای بوده است. در نتیجه، واسطههایی شکل گرفتند و در نهایت، احیای برجام به نفع منافع این واسطهها فدا شد.
امنیتیسازی پرونده هستهای ایران منافع بازیگران بینالملل را تامین میکند
این استاد دانشگاه با بیان اینکه پیشبینی میشد که موضوع هستهای ایران به بحرانهای مختلف دچار شود، گفت: بازیگران مختلف منافع خود را در این میبینند که پرونده هستهای ایران را به این بحرانها و دغدغههای عمدتاً کاذب امنیتی ربط دهند. به عنوان مثال، یکی از دلایل نارضایتی کشورهای اروپایی از مواضع ایران در قبال جنگ اوکراین است. بهعلاوه، بازیگری چون اسرائیل که در زمان برجام و احیای آن نتوانست پرونده هستهای را به مسائل امنیتی و سیاسی خود ربط دهد، از این فرصت سوءاستفاده کرده و موضوع هستهای را به عنوان بخشی از اختلافات مربوط به ایران مطرح میکند.
وی یادآور شد: متأسفانه، دیپلماسی جهانی در طول سه دهه اخیر، ضعیفترین وضعیت خود را تجربه میکند و ما شاهد بحرانهایی از شرق آسیا تا مرزهای اروپا هستیم. بحرانهایی که شامل تحرکات نظامی کره شمالی و حضور سربازان آن در خاک اروپا و استقرار موشکهای آمریکا در خاک روسیه میشود و متأسفانه، این مسائل، موضوع هستهای ایران را پیچیدهتر کرده است.
نقش جنگ اوکراین در صدور قطعنامه علیه ایران
فلاحت پیشه با اشاره به اینکه ایران موفق شده بود موضوع هستهای را جدای از دیگر اختلافات بینالمللی پیگیری کند، تصریح کرد: اکنون این موضوع به بخشی از اختلافات بینالمللی تبدیل شده و به اعتقاد من، هم ایران و هم موضوع هستهای، الان یک ارزش ثانویهای در دنیا پیدا کرده است. این وضعیت ممکن است حل این مسائل را با دشواریهای بیشتری مواجه کند. در چنین شرایطی، کشورهای اروپایی در صدور قطعنامهای علیه ایران، پیش از اینکه بهدنبال دغدغههای امنیتی خود در موضوع هستهای باشند، نارضایتی خود از مسائل سیاسی مرتبط با جنگ اوکراین را مطرح میکنند.
ایران می تواند از اختلافات آمریکا و اروپا بر سر اوکراین استفاده کند
این تحلیلگر مسائل بینالملل در رابطه با تاثیر صدور قطعنامه شورای حکام آژانس بر اقتصاد و تجارت بینالمللی ایران، بیان کرد: این قطعنامه، بهویژه از آن جهت که فنی نیست و جنبه سیاسی دارد، تأثیرات معناداری بر روابط ایران خواهد گذاشت. قبل از صدور این قطعنامه، وزیر خارجه فرانسه به نمایندگی از طرفهای آلمان، انگلیس و فرانسه اعلام کرد که تلاشهایی برای احیای دیپلماسی هستهای انجام خواهد شد. این اعلامیه سیاسی فرانسه به نمایندگی از تروئیکا، نشاندهنده این است که اروپاییها بیشتر به دنبال ارسال یک سیگنال منفی به ایران و رفع اختلافات سیاسی، بهویژه در موضوع اوکراین، هستند.
وی افزود: در این راستا، مکانیسم ماشه، اگرچه تهدیدهایی را به همراه دارد، اما به نظر میرسد که هدف اصلی آن تحت فشار قرار دادن محور ادعایی در مورد ایران و روسیه باشد و نه لزوماً موضوع هستهای ایران. باب دیپلماسی همچنان باز است و هر چه اختلافات آمریکا و اروپا بر سر اوکراین افزایش یابد، ایران میتواند از این خلا بهرهبرداری کند. واقعاً جنگ اوکراین به مرحله خطرناکی رسیده و تغییر راهبرد هستهای روسیه و حمله به عمق خاک این کشور با سلاحهای آمریکایی، نشاندهنده این است که ایران میتواند اشتباهات گذشته را جبران کند. در گذشته، ایران موضوع خود را فدای مسائل دیگران کرد، اما اکنون باید تلاش کند تا موقعیت خود را از بحرانهای موجود بین روسیه و کشورهای اروپایی و آمریکا نجات دهد.
ایران دو مشوق اساسی برای حل اختلافات به گروسی ارائه کرد اما اروپا نشان داد موضوع فرای اینهاست
فلاحتپیشه با اشاره به سرنوشت مذاکرات هستهای، عنوان کرد: به نظر من، ایران تنها مشوقهای محدودی را به آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان داده است، در حالی که طرفهای اروپایی نشان دادهاند که دغدغه آنها تنها به موضوع هستهای محدود نیست. اگر دغدغه اروپاییها فقط موضوع هستهای بود، مشوقهای هستهای که ایران ارائه داده بود، کافی به نظر میرسید. اما صدور قطعنامه نشان میدهد که برای اروپاییها موضوعات فراتر از هستهای نیز وجود دارد. بنابراین، به نظر میرسد که ایران و اروپا میتوانند مذاکرات سیاسی را آغاز کنند. اولین گام در این گفتوگوها میتواند پایان دادن به اختلافنظرهایی باشد که بهطور قابل توجهی بر روابط تأثیر منفی گذاشته است. همچنین، در برخی موارد، به نظر میرسد که این اختلافات به شکل نامناسبی بزرگنمایی شدهاند.
پزشکیان باید منافع کشور را واقعیسازی کند
روسها مانعی برای تنشزادیی با غرب
این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که اگر مذاکرات شکست خورد میتوانیم استراتژی جایگزینی داشته باشیم، گفت: من معتقدم که ایران درگیر موضوع اوکراین است و این بحران هیچ ارتباطی به منافع ملی کشور ندارد. اگر کوچکترین ارتباطی با منافع ملی داشت، اکنون باید سوخو ۳۵ و اس ۴۰۰ را در داخل کشور مشاهده میکردیم. اما وقتی که این موضوع مطرح نیست، نشاندهنده آن است که منافع ملی کشور فدای بازیگرانی میشود که هیچ سودی برای ایران ندارند. بنابراین، انتظار من از دولت آقای پزشکیان این بود که بهطور واقعی منافع ملی کشور را در نظر بگیرد، اما این امر در دولت ایشان محقق نشده و به همین دلیل، بار مشکلات نیز بر دوش همین دولت قرار گرفته است.
وی ادامه داد: برای رفع این مسئله، نخستین گام این است که ایران به سمت نوعی تنشزدایی با کشورهای اروپایی حرکت کند. این نکته بسیار مهم است که اگر ایران در تنشزدایی با اروپا تعلل کند، روسها همان حساسیتهایی را که نسبت به روابط ایران و آمریکا نشان دادهاند، به روابط ایران و اروپا نیز منتقل خواهند کرد و خود روسها به مانع عمدهای در تنشزدایی با کل مجموعه غرب تبدیل میشوند.
وی ادامه داد: مشاهده میکنیم که در موضوع ایران و آمریکا، فضای مانوری برای روسیه ایجاد شده است که عملاً آنها را محق میداند تا در هرگونه تنشزدایی بین ایران و آمریکا دخالت کنند. اما وقتی ایران و آمریکا دچار تنش میشوند، روسها ناپدید میشوند. در مقابل، هنگامی که ایران به سمت تنشزدایی حرکت میکند، روسها بلافاصله نقش منفیای ایفا میکنند. بنابراین، اگر ایران و اروپا نتوانند مناسبات خود را ترمیم کنند، این روسها خواهند بود که در شرایط منفی حاضر خواهند بود و در شرایط مثبت به عنوان یک مانع نقشآفرینی میکنند.
چینیها بیشترین رشد خود را مدیون نظارهگری جنگهای دیگران هستند
وی در رابطه با نقش چین در این تحولات جهانی، اظهار کرد: بحرانها در حال حاضر به حدی جدی است که چهار قدرت داری حق وتو در این بحرانها درگیر هستند. چین به عنوان یک قدرت دارای حق وتو در بحرانهای بینالمللی، درگیر نیست. دلیل این امر این است که در طول سی سال اخیر، چینیها بیشترین رشد خود را مدیون نظارهگری جنگهای دیگران هستند و چین تنها به دنبال تجارت خود است. به نظر من، چینیها به حدی از تداوم بحران در عرصه بینالمللی سود میبرند که حتی حاضر نیستند یک گام به سمت تنشزدایی بردارند.
وی ادامه داد: چین منافع ملی خود را دنبال میکند و در حال آماده سازی برای تنش تجاری با آمریکا است نکته جالب این است که ترامپ تنها حوزه تنشی را که تعریف کرده، تنش با چین اعلام کرده است و در عین حال، اعلام کرده است در مورد ایران و روسیه از دیپلماسی استفاده میکند. اما وی به صراحت اعلام کرده که تنش تجاری با چین یکی از اهداف اوست. به همین دلیل، به نظر میرسد که راهبرد چین این است که تنشهای نظامی در دنیا داغ بماند، زیرا اگر این تنشها کاهش یابد، آمریکا به سمت تنها تنش خود، یعنی تنش با چین، حرکت خواهد کرد.
بزرگنمایی تهدیدات ایران ناشی از ضعفهای دیپلماسی در کشور است
فلاحت پیشه درباره تأثیر فشارهای بینالمللی بر کشور و راهکارهای دفاع از امنیت و منافع ملی ، تصریح کرد: به نظر من، در خصوص تهدیدهای ایران برای صلح جهانی اغراق شده است. این بزرگنمایی ناشی از ضعفهای دیپلماسی در کشور است. دنیا، ایران را بر اساس برخی سخنرانیها و ادعاهای اغراقآمیز در داخل کشور میسنجد و بسیاری از این ادعاها را باور کرده است. متأسفانه، دیپلماتهای ما نه تنها برای رفع این سوءتفاهمات تلاش نمیکنند، بلکه لحن آنها نیز به لحن سخنرانان افراطی نزدیک شده است. تا زمانی که این شرایط ادامه داشته باشد، ایران در میدانی بازی میکند که افرادی چون نتانیاهو آن را طراحی کردهاند.
تا زمانی که مذاکره بین ایران و آمریکا یک تابو باشد، نتانیاهو از زبان ایران با آمریکاییها صحبت خواهد کرد
وی در خصوص امکان تغییر گفتمان سیاست خارجی ایران، عنوان کرد: من معتقدم که تنشزدایی امکانپذیر است و نیازمند یک طرح جامع و تابو زدایی شده است. باید بپذیریم که واسطهها نتوانستهاند تنشهای ایران با آمریکا را کاهش دهند و در گام اول باید به سمت واسطهزدایی حرکت کنیم. ایران و آمریکا باید به شکلگیری یک کانال مذاکره مستقیم حرکت کنند. همچنین، ایران باید در گام اول با اروپا و آمریکا تنشزدایی کند و به یک زبان مشترک برای جلوگیری از گسترش بحران دست یابد. تا زمانی که مذاکره بین ایران و آمریکا یک تابو باشد، نتانیاهو از زبان ایران با آمریکاییها صحبت خواهد کرد.
وی در مورد خطر رویارویی نظامی ایران با غرب، خاطرنشان کرد: همین که آمریکاییها ناوهای هواپیمابر خود را از خلیج فارس خارج کردند، نشان میدهد آمریکا به دنبال جنگ و تنش با ایران نیست و حتی به این نتیجه رسیده که ایران هم به دنبال جنگ نیست. این نشانه خوبی است. آقای نتانیاهو به شدت در تلاش است که ترامپ را قانع کند تا با اقدام نظامی محدود علیه ایران، بهویژه علیه تجهیزات هستهای، موافقت کند. بایدن زیر این بار نرفته است، اما نتانیاهو سعی میکند ترامپ را قانع کند. به همین دلیل، من معتقدم که ایران، حتی اگر ترامپ را دشمن خونی خود بداند، نباید اجازه دهد نتانیاهو از زبان ایران با ترامپ صحبت کند. در گام اول، حتی اگر چالشی وجود دارد، این چالشها باید واقعیسازی شوند تا بزرگنمایی نشود. ضمن اینکه من معتقدم حتی جمهوریخواهان نیز حاضر نیستند زمام تحولات خاورمیانه را به دست نتانیاهو بسپارند.