قطر کشوری کوچک در حاشیه جنوبی خلیجفارس است که هیچکدام از شاخصهای سنتی و مدرن قدرت را ندارد با این حال تلاش دارد تا به صورت یک قدرت محلی تأثیرگذار عمل کند. پرسش این است که وقتی یک کشور کوچک و فاقد شاخصهای اصلی قدرت به مراتب بیش از ظرفیتهای واقعی سیاسی ـ نظامیاش عمل میکند، چه عواملی چنین اتکایی را در اختیارش گذاشتهاند.
قطر نه جمعیت قابل توجهی دارد و نه از وسعت خاک کافی برخوردار است، تنها مزیت این کشور ذخایر نفت و گاز است که در مقابل ذخایر وسیعتر سایر کشورهای منطقه از اهمیت خاصی هم برخوردار نیست. وسعت خاک قطر را کمی بیش از ۱۱ کیلومتر مربع و جمعیت آن را حدود ۱۸۵۰۰۰۰ نفر یا اندکی بیش از آن ارزیابی کردهاند. تازه از این جمعیت کم حدود یک سوم آن قطری و مابقی ایرانی ـ هندی و پاکستانی هستند. بنابراین قطر را میتوان ازجمله کشورهای کوچک و کم اثر دانست.
اما در عمل قطر به صورت یکی از بازیگران مهم در تحولات جاری خاورمیانه در آمده است. برگزاری نشست وزرای امور خارجه کشورهای عرب که خروجی آن درخواست از بشار اسد رئیسجمهوری سوریه برای کنارهگیری از قدرت و تضمین خروج امن وی و خانوادهاش بود گرچه از طرف سوریه قاطعانه رد شد ولی اهمیت بازیگری مؤثر قطر را یک بار دیگر گوشزد کرد.
اینکه چه عوامل واقعی قطر را در چنین جایگاهی قرار داده است پرسش اصلی است ولی این موضوع به تنهائی حائز اهمیت ویژهای نیست. مهمتر از این قدرت تأثیرگذاری قطر در روند تحولاتی است که از آن بهنام بهار عربی یا بیداری اسلامی یاد میشود. بنابراین درک این امر که قطر چگونه به رغم آنکه فاقد شاخصهای شناخته شده قدرت است میتواند چنین نقش مهمی بر عهده گیرد برای فهم رفتار سیاسی این کشور ضرورت مییابد.
جالبتر اینکه قطر تنها به تحولات خاورمیانه نظر ندارد بلکه در حال ایفای نقش در تحولات جنوب آسیا و مذاکرات صلح در افغانستان نیز هست. در چنین برداشتی میتوان گفت که قطر بازیگر نسبتاً موفقی است و توانسته است از ابزار قدرت بهخوبی بهرهگیری کند و کمبود شاخصهای قدرت را جبران نماید. قطر از ابزار قدرت در یک موقعیت مساعد منطقهای و بینالمللی در جهت تثبیت موقعیت خود بهره میگیرد. در حال حاضر سه نوع از ابزار قدرت قطر عبارتند از:
۱ـ ثروت نفت و گاز؛
۲ـ اسلام سنتی ـ سلفی؛
۳ـ شبکه الجزیره.
خاندان حاکم قطر گرچه در مقابل سایر خاندانهای حاکم در سایر کشورهای عرب منطقه از امتیاز خاصی برخوردار نیست ولی حمد بنخلیفه آلثانی امیر قطر از خود هوشیاری قابل توجهی نشان داده است. ظن غالب در این خصوص آن است که وی موفق شده از ثروت نفت و گاز در جهت تثبیت نفوذ خود در کشورهای دیگر به صورت مؤثرتری بهره گیرد.
قطر سرمایهگذاریهای قابل توجهی خارج از کشور و به خصوص در انگلیس دارد. تنوع زمینههای سرمایهگذاری قطر در کشورهای خارجی این امکان را در اختیار این کشور میگذارد که درآمدهای قابل توجهی داشته باشد و همین امر کمک کرده است که قطر بالاتر از ظرفیت واقعیاش قدرت تأثیرگذاری پیدا کند.
به طوری که قطر در شرایط کنونی یکی از ثروتمندترین کشورهای منطقه به حساب میآید که حتی اگر به هر دلیلی از درآمدهای نفتی محروم شود، تا دهههای آینده میتواند روی پای خود بایستد. قطر سرمایهگذاریهای قابل توجهی خارج از کشور و به خصوص در انگلیس دارد. تنوع زمینههای سرمایهگذاری قطر در کشورهای خارجی این امکان را در اختیار این کشور میگذارد که درآمدهای قابل توجهی داشته باشد و همین امر کمک کرده است که قطر بالاتر از ظرفیت واقعیاش قدرت تأثیرگذاری پیدا کند.
قطر سرمایههای خود را از مؤسسات سرمایهگذاری گرفته تا فروشگاههای بزرگ و ساختمانها و مؤسسات تجاری به کار انداخته و همین امر موجب شده است که قدرت مانور بیشتری پیدا کند. بدین معنا که اگر به هر دلیلی در یک بخش از سرمایهگذاری سودآوری نداشت بهراحتی در بخشهای دیگر سودآوری داشته باشد و بخشهای مختلف یکدیگر را تقویت و زیانهای احتمالی در یک بخش را پوشش دهند.
زمینه مساعد دوم که قطر از آن برای تثبیت موقعیت خود بهره میبرد اسلام سنتی در قالب مکتب سلفی است. بهویژه در شرایط نوینی که در جهان عرب حاکم شده و رژیمهای سنتی یکی پس از دیگر در مسیر فروپاشی قرار گرفتهاند، نظامهای جایگزین و جهتگیریهای سیاسی ـ ایدئولوژیک آنها از حساسیتهای بسیار بالائی برخوردار شده است.
مکتب سلفی مورد حمایت قطر و عربستان سعودی است و این بهرغم آن است که قطر و عربستان سعودی در درون خودشان درگیر چالش شدهاند و رقابتهای خارجی آنها در تحولات دنیای عرب غیرقابل کتمان شده است. در چالش ایدئولوژیک موجود در دنیای عرب دو جناح میانهرو و رادیکال اسلامی در تلاش هستند قدرت ایدئولوژیک جانشین نظامهای به بنبست رسیده عرب را بهخود اختصاص دهند.
میانهروها عمدتاً حول محور اخوانالمسلمین تمرکز نسبی یافتهاند و رادیکالهای اسلامی در میان اهل سنت به سلفیون گرایش دارند. همچنانکه اهل تشیع به الگوی تجربه شده انقلاب اسلامی ایران گرایش یافتهاند. رادیکالترین بخش سلفی در قالب القاعده امکان بروز عملی یافته است که اساساً مسئول عملیات تروریستی و انتحاری مسئلهساز در عراق و سوریه شناخته شده است. گرچه قطر به صورت رسمی تلاش میکند خود را از بخش رادیکال جریان اسلامی برکنار نگاه دارد ولی در هر حال از عامل ایدئولوژی سلفی در جهت ایفای نقش بهره میگیرد.
عامل مهم و سوم قدرت تأثیرگذار قطر شبکه خبری الجزیره است که نقش همسان شبکههای مهم و تأثیرگذار جهانی در دنیای عرب را برعهده گرفته است. الجزیره یکی از موفقترین و مؤثرترین شبکههای خبری تأثیرگذار در تحولات خاورمیانه است. قطر از این شبکه برای افزایش تأثیرگذاری خود در تحولات جاری به بهترین شیوه سود میبرد.
امکانات مالی بالائی که در اختیار مدیریت الجزیره قرار داده شده باعث شده است که سایر شبکههای خبری مشابه نتوانند با آن رقابت نمایند. این امر امکان نفوذ و تأثیرگذاری قطر را در منطقه افزایش داده است. با این حال به دشواری میتوان گفت که این همه قدرت تأثیرگذاری برای کشوری کوچک امری تصادفی و یا از برنامهریزی درست بومی باشد.
حداقل میتوان تصور کرد که فضای مساعد بینالمللی وجود دارد و قدرتهای بزرگ فضا را برای بازیگری قطر باز کرده و قطر در این فضای گشوده شده و مساعد بینالمللی است که به مراتب بالاتر از ظرفیتهای واقعیاش قادر به ایفای نقش شده است. اما در نهایت اینکه قطر چگونه میتواند خود را از تحولات مرتبط با بهار عربی یا بیداری اسلامی دور نگهدارد بهدرستی روشن نیست. همچنانکه زمان رسیدن طوفان تحولات جهان عرب به قطر و عربستان سعودی چندان روشن نیست، ولی رسیدن آن در نهایت قطعی خواهد بود و با ایفاگری نقش در خارج تنها میتوان زمان آن را به تأخیر انداخت.
پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل بینالمللی
منبع :موسسه ابرار معاصر تهران