یک ایرانی دیگر در ونکوور با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.
قتل سومین ایرانی باز هم در کانادا
4 تير 1403 ساعت 20:00
یک ایرانی دیگر در ونکوور با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ؛ کمتر از یک هفته بعد از قتل دو ایرانی در کانادا، حالا خبر آمده که یک ایرانی دیگر در ونکوور با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.
روزنامه هفت صبح در گزارشی نوشت: یک پناهجوی ایرانی جوان هم در استرالیا توانسته از یک برقکار ساده، مدیر کسب و کار خود شود تا به استخدام پناهجویان دیگر کمک کرده باشد. در ادامه ماجرای هر کدام را میخوانید.
یک: دوشنبه هفته گذشته ساعت شش و ۱۵ دقیقه عصر، در رابطه با یک حادثه در بِرنَبی بریتیش کلومبیا با پلیس تماس گرفته شد و ماموران ونکوور با صحنهای خونین مواجه شدند. یک مرد ایرانی ۴۰ ساله روی زمین، بیهوش افتاده بود و جراحات مرگباری روی تنش که در اثر ضربات متعدد چاقو ایجاد شده بود دیده میشد. بلافاصله نیروهای امدادی در صحنه حضور پیدا کردند و برای نجات جان او دست به کار شدند اما تلاشها نتیجه نداد و این مرد ایرانی در صحنه جرم جان خود را از دست داد.
دو نفر به نامهای رضا جعفری ۳۲ ساله و حیدری (نام کوچک او نامشخص است) ۲۸ ساله به قتل درجه دو این شهروند ایرانی متهم شدهاند. پلیس نام مقتول را منتشر نکرده اما برخی منابع میگویند نام او فایق عبداللهی سنگان است و ۴۲ سال دارد. به گفته این منابع فایق اهل اشنویه است و در کانادا پناهجو بوده. همچنین پلیس کانادا به ملیت دو متهم اشارهای نکرده اما منابع غیر رسمی ادعا میکنند این دو اهل افغانستان بودهاند. این منابع همچنین به نقل از یکی از افراد نزدیک به خانواده مقتول ادعا میکنند، متهمین بعد از تماس تلفنی با فایق عبداللهی، او را به بیرون منزل کشانده و با سلاح سرد مورد حمله قرار دادهاند.
پلیس ونکوور جزئیاتی درباره انگیزه قتل منتشر نکرده اما گفته است مظنونین و قربانی، از قبل یکدیگر را میشناختند و درگیری بین آنها شخصی بوده است. کارآگاهان به دنبال شاهدین این ماجرا هستند و اطلاعات بیشتری از این حادثه منتشر نشده است.
* عصر دوشنبه هفته گذشته دو ایرانی دیگر هم به نامهای آرش میثاقی و سمیرا یوسفی در جریان یک تیراندازی در تورنتو به قتل رسیدند و ضارب لحظاتی بعد با رسیدن پلیس کار خود را تمام کرد. بعد از رسانهای شدن اسم دو مقتول، ماجرا ابعاد گستردهای به خود گرفت و مشخص شد آرش میثاقی ۵۴ ساله در سالهای گذشته متهم به چندین فقره کلاهبرداری میلیون دلاری بوده و هنوز برخی پروندههای او از جمله یک کلاهبرداری ۱۷ میلیون دلاری باز مانده است.
قاتل این دو ایرانی هم یکی از شاکیان میثاقی و سمیرا یوسفی بود و ادعا میکرد تمام سرمایهاش را به خاطر کلاهبرداری این دو از دست داده است. همسر این شهروند کانادا بعد از این حادثه نامهای از طرف همسرش پیدا کرد که نوشته بود: «مرگ من تقصیر میثاقی و یوسفی است.»
دو: در سال ۲۰۱۳، امیر انصاری با یک قایق خودش را به استرالیا رساند تا زندگی جدیدی را شروع کند اما آنقدرها هم که فکرش را میکرد آسان نبود. این را وقتی متوجه شد که فهمید سر هر کاری که میرود از او به نوعی سوءاستفاده میشود. او در این باره به رسانه استرالیایی اسبیاس گفته است: «فکر میکردم اینجا همه چیز برایم راحتتر باشد، میآیم استرالیا و در کاری که در آن مهارت دارم مشغول میشوم اما اینطور نبود.»
انصاری وقتی ۱۳ ساله بود در ایران به عنوان یک برقکار مشغول به کار شد. با داشتن همین مهارت به استرالیا آمده بود اما پنج سال طول کشید تا بتواند کار پیدا کند. او وقتی ۲۶ ساله بود، بعد از گذراندن دو سال در کمپ پناهجویان به ملبورن رفت. یک سال بعد و در سال ۲۰۱۷ درخواست پناهندگی او تائید شد و به او ویزایی دادند تا بتواند در این کشور به کار و تحصیل مشغول شود. با اینکه از لحاظ قانونی اجازه کار داشت اما اگر کارفرما میفهمید که با یک قایق به این کشور آمده شرایط سختتر میشد.
هم موانع زبانی سر راهش بود و هم تبعیض نژادی. بعد از پنج سال بیکاری، اولین کارفرمای انصاری ساعتی تنها ۱۵ دلار به او میداد که بسیار پایینتر از حداقل حقوق یک کارگر در استرالیاست. او در این باره به سیبیاس میگوید: «آنها میدانستند من پناهجو هستم. برای کارآموزی به این کارها نیاز داشتم و آنها سوءاستفاده میکردند. مثلا از من میخواستند کارهایی انجام دهم که وظیفه من نبود و برایش پولی هم نمیگرفتم.»
تمام این مسائل باعث شد تا انصاری سعی کند خودش گلیمش را از آب بیرون بکشد و مجبور نباشد با کارفرمایان مهاجرستیز سر و کله بزند. او به مدت چهار سال در استرالیا دوره کارآموزی در مهندسی برق را گذراند و حالا یک شرکت رسمی خدمات الکتریکی راه انداخته است. او در تلاش است تا مهاجران و پناهجویانی را که تجربه مشابهی به او دارند استخدام کند. او در آخر به اسبیاس میگوید: «میخواهم نشان بدهم که ما آدمهای بدی نیستیم. من با یک قایق به اینجا آمدم و حالا به این جامعه خدمت میکنم.»
کد مطلب: 218406