هرچند از اجرای طرح هدفمند سازی یارانهها به عنوان جراحی بزرگ در اقتصاد ایران یاد میشود، اما باید گفت که این طرح اولین جراحی بزرگ در اقتصاد ایران نبوده است، بلکه پیشتر هم طرح هایی هم چون طرح تعدیل اقتصادی وجود داشته است که البته اجرای کامل آن هیچ گاه محقق نشد و شکستی با تبعات سنگین به لحاظ اقتصادی و سیاسی بر جامعه ایران گذاشت. حال محمود احمدی نژاد گویا با اجرای نادرست هدفمندی، به نوعی دیگر پا جای پای طرح تعدیل گذاشته و گو یا مسیر ناکامی برای وی نیز مشخص شده است.
به گزارش تابناک، این روزها مباحث پیرامون اجرای فاز دوم هدفمند سازی یارانهها به شدت داغ شده است و جلسات دولت و مجلس که هرچند بیشتر به عنوان کمک اقتصادی به دهکهای پایین جامعه در آستانه سال جدید مطرح است اما نگاهی قوی به چگونگی و زمان اجرای فاز دوم هدفمند سازی یارانهها به شکل رسمی دارد.
آخرین خروجی این جلسات گویا حاکی از آن است که قرار بر آن شده که کمک نقدی در حدود ۷۰ تا ۱۰۰ هزار تومان به هر نفر اختصاص یابد و تزریق نقدینگی که اساساً کمکی چندان به حال جامعه نخواهد داشت، همچنان زیر بنای اقتصادی جامعه را با تهدیدات جدی مواجه میسازد.
اجرای هدفمند سازی یارانهها شباهت زیادی به طرح تعدیل اقتصادی دارد که در زمان هاشمی رفسنجانی کلید خورد و به شدت مورد موافقت اقتصاددانان راست قرار گرفت. البته مخالفان جدی این طرح در دولت میر حسین موسوی و اقتصاددانان چپ نیز اندک نبودند.
برنامه سیاست تعدیل اقتصادی که از دهه ۷۰ میلادی در آمریکای لاتین شروع شده بود، در دولت هاشمی رفسنجانی با اهدافی از جمله کاهش نرخ تورم و افزایش نرخ رشد تولید واقعی به اجرا گذاشته شد که سیاستهایی چون کاهش یارانهها، کاهش ارزش پول ملی، افزایش مالیاتها، عدم کنترل قیمتها و خصوصی سازی از کلیدیترین فاکتورهای آن بود. چیزی که جراحی بزرگی در اقتصاد ایران بعد از جنگ خطاب میشد.
علیرغم دستاوردهای مثبت این طرح همچون رشد اقتصادی بالاتر و کاهش مخارج و هزینه های دولت و افزایش صادرات غیر نفتی اما تبعات کمر شکن این طرح از جمله موارد عمده شکست و ناکامی آن بود. تبعاتی همچون نرخ بالای بیکاری و بهای سرسام آور مسکن، کاهش ارزش پول ملی که البته بر ضرورت آن در این طرح تاکید میشد، کاهش واردات و بالا رفتن هزینه آن، تورم افسار گسیخته که در اواخر دولت هاشمی به مرز ۴۰ درصد رسید، و کاهش درآمدهای دولت.
بدون شک شباهتهای زیادی در دو جراحی بزرگ اقتصاد ایران میتوان دید. تقریباً هم در اهداف و هم در ناکامیها و تبعات منفی آن. مهدی تقوی اقتصاد دان (که خود البته گرایشهایی شفاف به تئوریهای چپ گرا در اقتصاد دارد) و استاد دانشگاه، در گفتگوی مفصلی با تابناک – که مشروح آن به زودی منتشر میشود – نیز اشاره کرده است که در دو گام ضریب جینی در جامعه به شدت افزایش یافته و ارزش پول ملی به شدت کاهش یافته، یکی تعدیل اقتصادی و دیگری هدفمند سازی یارانهها. با این تفاوت که اثرات هدفمندی یارانهها به شدت بیشتر و مخربتر از سیاست تعدیل اقتصادی بوده است.
ازجمله مواردی که منجر به شکست طرح تعدیل اقتصادی شد، احساس فقر و بی عدالتی گسترده ای بود که در اواخر اجرای این طرح سرتاسر فضای اقتصادی جامعه را در بر گرفته بود و اقشار متوسط و ضعیف جامعه به شدت با تبعات تورمی و کاهش ارزش پول ملی و از سویی هزینه بالای واردات دست به گریبان بودند و تمایلی به همکاری با این طرح نداشتند. اتفاقی که به وضوح در مورد هدفمند سازی یارانهها نیز رخ داده است.
هدفمند سازی یارانهها اکنون گویا در مسیری قرار گرفته است که تقریباً به همان بلایای طرح تعدیل اقتصادی بر خورد کرده: هزینه های بالای دولت و کاهش در آمد – البته در هدفمندی به واسطه تحریم- کاهش شدید ارزش پول ملی، تورم افسار گسیخته، احساس فراگیر فقر در جامعه، جو سازی و انتقادات شدید سیاسی حتی از سوی مدافعان سابق طرح، افزایش نرخ بیکاری و محدودیت و هزینه بالای واردات.
شواهد نیز حاکی از آن است که اجرا و ادامه طرح هدفمندی یارانهها نیز اکنون با چالشهای جدی مواجه شده است. چالشهایی که حتی منجر به تعلیق و تعویق طرح شد. طرحی که البته اغلب بر ضرورت ادامه آن تاکید میشود.
بی شک امروز هدفمندی یارانهها مصائب و مشکلات تعدیل اقتصادی را به شدت احساس میکند. با همان فضای روانی، اقتصادی و سیاسی. همیاری افراد با این طرح به تدریج کاهش یافته و تمایل به اجرای آن در فاز دوم از سوی جامعه کاهش یافته است. با این تفاسیر باید این سؤال را مطرح کرد که آیا دومین جراحی بزرگ اقتصاد ایران نیز میرود تا تجربه تلخ شکست را تکرار کند و آیا دولت محمود احمدی نژاد مسیری را رفته که دولت هاشمی رفسنجانی در آن توفیقی نداشت؟