فلاحتپیشه گفت: به طور قطع در مجلس دوازهم، رقابت اصلی بر سر افراطیگری است، یعنی چه کسی تندتر حرکت میکند و مردم نیز تاوان هر تند رفتنی را پرداخت خواهند کرد. همچنین در مسئله انتخابات ریاست جمهوری آینده نیز شاهد یک جنگ زرگری خواهیم بود.
فلاحت پیشه: در انتخابات ۱۴۰۴ شاهد جنگ زرگری خواهیم بود
5 فروردين 1403 ساعت 16:00
فلاحتپیشه گفت: به طور قطع در مجلس دوازهم، رقابت اصلی بر سر افراطیگری است، یعنی چه کسی تندتر حرکت میکند و مردم نیز تاوان هر تند رفتنی را پرداخت خواهند کرد. همچنین در مسئله انتخابات ریاست جمهوری آینده نیز شاهد یک جنگ زرگری خواهیم بود.
فلاحت پیشه که در آستانه سال ۱۴۰۳، مهمان نوروزی «کافه خبر» خبرگزاری خبرآنلاین بود، پیش بینی امیدوار کننده ای از مجلس دوازدهم ندارد و می گوید؛«مجلس دوازدهم از رئیسی در انتخابات ۱۴۰۴ حمایت میکند»
روایت های او از دوران حضورش در ریاست کمیسیون امنیت ملی جذاب و خواندنی است، چه آنجا که از پرداخت پول نمایندگان ترامپ از جیب ایران روایت کرد چه وقتی که از آقایانی سخن گفت که با فروش نفت تریلیاردر شدند، و البته از فردی نیز روایت کرد که به دروغ گفته بود دولت مصوب کرده ۳۷ سردار ایرانی در مقابل توافق برجام تحویل آمریکا شود اما بازهم تایید صلاحیت شد!
او در این گفتگو که با حضور «محمد مهاجری» فعال سیاسی اصولگرا برگزار شد، از آرزوهایش برای ایران نیز گفت، از روسیه و چین که ابایی ندارند ایران را در مقابله ترامپ وجه المصالحه قرار دهند، از FATF داخلی و ....
در ادامه مشروح گپ و گفت با حشمتالله فلاحتپیشه در «کافه خبر» خبرگزاری خبرآنلاین را می خوانید؛
********
* آقای فلاحت پیشه، باز هم ردصلاحیت شدید؟
باز هم نداشت، من ۴ دوره تایید صلاحیت شدم، این بار هیأت اجرایی تایید صلاحیت کرد و در نظارت استصوابی مرا به علت عدم التزام به نظام ردصلاحیت کردند.
* باورتان شد؟
باور که چه عرض کنم ولی ناراحت کننده است. وقتی طرف میگوید ما تلاش خود را انجام دادیم اما چیزی پیدا نکردیم، با این حال ردصلاحیتت کردیم. این نشان میدهد که باید نگران مملکت بود. چیزی که برای خیلیها آرزو است برای ما خاطره است، من از ۳۰ سالگی وارد مجلس شدم اما کلیت ماجرا ناراحت کننده است.
متاسفانه مصادیق این مثل که میگوید: «برای اینکه در کنکور اول بشی باید پاسخنامه را داشته باشی» را همیشه مشاهده میکنم، من فکر میکنم یک عده پاسخنامه را دارند و هر جا پاسخ منفی و گزینه غلط را میزنند، مملکت را دارند به غلط اندر غلط می اندازند.
بین تنش و تنشزدایی، تنش را انتخاب میکنند، بین از بین رفتن فرصتها و استفاده بهینه از آنان، فرصت را هدر میدهند، بین فرار مغزها و استفاده از مغزها، فرار مغزها را انتخاب میکنند. بین توسعه و عقبماندگی، عقبماندگی را انتخاب کرده و کشور را از منابعش تهی کردند، مملکت را از خوبیها تهی کردند و این خطرناک است. ردصلاحیت من مهم نیست آنچه نگرانکننده است حذف افرادیست که هشدار میدهند این مسیر غلط است.
من معتقدم که آقای رئیسی، ضعیفترین رئیسجمهور تاریخ ایران است؛ او سابقه اجرایی ندارد اما رئیسجمهور شد. هر چند که ایشان خودش رئیسجمهور نشد و یک جریانی او را به این جایگاه رساند.
در روز آخر برخی دوستان اصرار کردند که کاندیدا شوم و خداروشکر که ما در انتخابات نیامدیم. دلم برای برخی دوستانی میسوزد که برای تاییدصلاحیت توبهنامه گفتند. مثلا طرف در هیأتاجرایی رد شده بود، گفت که ما FATF داخلی میخواهیم. اخه مرد حسابی، مگر میشود FATF داخلی داشت؟، اگر FATF داخلی بود چرا ما هر سال یک اختلاس وحشتناک داریم، آن کسانی که جلوی FATF را گرفته اند، میخواهند کارشان پیش برود.
افتخار کنید که کنوانسیون مربوط به FATF در مجلس دهم تصویب شد چون شفافسازی میخواهد و شرطهای قوی هم دارد. مشخص است که پول کجا میرود. اگر FATF بود مگر اختلاس چای دبش پیش میآمد؟ اگر FATF بود این همه اختلاس پیش میآمد؟ متاسفانه این همه ردیفهای بودجه مربوط نیست و یک رقابت در بین دستگاههای کشور برای بودجه خارج از شمول نظارت دیوان محاسبات ایجاد شده است.
اگر FATF داخلی ممکن بود، این همه مشکل و فساد پیش نمیآمد ضمن این که FATF فیفای بانکها است. آقایان کشور را در لیست سیاه FATF قرار دارند و فقط با دلالها کار میکنند. چه بسیار دلالهایی در دنیا شکل گرفتند که در آن آمریکایی، عرب و ... بوده و نفت ایران را تاراج کردند. آدم وقتی به یکسری مسائل نگاه میکند، دلش میگیرد.
یادتان هست زمانی که در اختلافات و مسائل با ترامپ اوج گرفته بود، من در مجلس دهم پیشنهاد یک میز قرمز را دادم؛ میز قرمزی که بعدها در مسقط شکل گرفت. من آن زمان گفتم دشمنی ایران و آمریکا درست است اما دشمنهای مشترکی هم دارند مانند اسرائیل که سودشان در جنگ تهران و واشنگتن است. پیشنهاد میز قرمز من به تبعیت از خط قرمزی که بین روسیه و آمریکا در زمان جنگ سرد بود، ارائه شد. میز قرمزی باشد که دو طرف وارد جنگ ناخواسته نشوند. بعد از ارائه این پیشنهاد از من شکایت شد اما در جلسه هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان حق را به من دادند.
می دانید چه مسئلهای آدم را ناراحت میکند؟ بعد فهمیدم خانواده افرادی که در پشتپرده قرار دارند، در کار فروش نفت هستند. یعنی نان آنان در تنش و تحریم بوده و این مسئله، موضوع را وحشتناک میکند. یعنی زمانی که ما حرف از تنشزدایی میزنیم، نان یک عده در تنش است و این مسئله را باید در کشور دید.
* خوشحال هستید که وارد مجلس دوازدهم نشدید یا...؟
من سرنوشت باقی دوستان را گفتم و خوشحالم که در انتخابات مجلس دوازدهم نیامدم. ببنید در برخی از مناطق، من در نظرسنجی اول بودم اما من از تهران کاندیدا شدم. زمانی که دیدم در حوزه انتخابیه تهران چه اتفاقی افتاد، گفتم خدایا چه قسمتی بود. برخی دوستان که خود را لوکوموتیو قطار میدانستند حتی به دور دوم انتخابات هم نرفتند گفتم خدا هوای ما را دارد.
* شما سه دوره نماینده بودید، فکر میکنید مجلس دوازدهم به چه سرنوشتی دچار خواهد شد؟
به طور قطع در مجلس دوازهم، رقابت اصلی بر سر افراطیگری است، یعنی چه کسی تندتر حرکت میکند و مردم نیز تاوان هر تند رفتنی را پرداخت خواهند کرد. همچنین در مسئله انتخابات ریاست جمهوری آینده نیز شاهد یک جنگ زرگری خواهیم بود. سعی میکنند انتخابات در همان محدوده باقی بماند، امتیازاتی تقسیم کنند و همین مسیر پیش برود.
* یعنی آقای رئیسی دوباره...
من فکر میکنم قاطبه کسانی که رأی آوردند حافظ وضع موجود هستند و اختلافاتشان بر سر مسائلی زیر این وضع موجود مثل ریاست مجلس است. چرا به حدی تخطی از آییننامه مجلس صورت گرفت که رئیس مجلس یک پستی فراتر از باقی نمایندگان شد؟ به این دلیل که روسای مجلس به جای اینکه نماینده مجلس باشند، نماینده جاهای دیگر شدند.
شما فردی را مشاهده میکنید که در یک کلانشهر به عنوان نفر اول رأی آورده است درحالی که طرف دروغ میگوید. طرف به دروغ سخنرانی میکند و میگوید دولت تصویب کرده تا ۳۷ سردار سپاه را به آمریکا تحویل بدهد، میگوید این سهمیه برجام است. اما تایید صلاحیت شده و رأی میآورد. از سوی دیگر، فردی را که حق ملت ایران را از بشار اسد میخواهد ردصلاحیت میکنند. فردی درباره کلاهی که روسیه میخواهد بر سر ایران بگذارد، هشدار میدهد اما ردصلاحیت میشود.
مثلا رئیس مجلس در نشست سران سهقوه تصمیم میگیرد بنزین گران شود بعد میخواهد مجلس را قانع کند. مجلس با افزایش قیمت بنزین مخالفت میکند اما باز مصوبه اجرا میشود. رئیس مجلس در شورایعالی امنیت ملی و در مجمع تشخیص است. لذا برخلاف یک شأنی که سخنگو رئیس مجلس در دنیا دارد؛ در ایران شأنی جدا برای خود تعریف کرده و رقابت بر سر ریاست مجلس، رقابت برای قدرت است که از الان برای مجلس آینده شروع شده است.
* مجلس دوازدهم را دارای مشکل ساختاری میدانید یا مشکل اندیشه؟
در مجلس روز به روز به نتایجی که خواستند، رسیدهاند و مجلس از رأس امور بودن پایین آمده است. همچنین سیر کلی کنارزدن نیروهای قوی و به کار گرفتن نیروهای مطیع در مجلس به اوج خود رسیده است؛ یعنی شما یک مجلس اطاعتی دارید. همچنین سیر دور شدن مجلس از وظایف نظارتی و تقنینی خود شکل گرفته است. به طور مثال، در کشور ما ۱۵۴ هزار قانون و مقرره قانونی وجود دارد که مردم طبق آن تاوان میدهند.
در طول تاریخ قانونگذاری در ایران، فقط ۱۲ هزارتای آن طی ۱۲۰ سال گذشته قانون بوده است. ۱۴۲ هزار دیگر از در پشتی مجلس شکل گرفته است. زمانی که دولت کاری را میخواهد انجام بدهد که مجلس با آن مخالف است، مصوبه گرفته و در هیأت تطبیق مصوبات آن را تصویب میکند. مانند تعرفهها که خیلی از نمایندگان از آن خبر ندارند. نمایندهای که فرق یک شوری و دو شوری را متوجه نمیشود، چطور در پشتی را بفهمد؟ زمانی که حاکمیت یکدست بشود، نظارت وجود ندارد.
* برخیها میگویند مجلس به این دلیل در رأس امور نیست که شورایعالی انقلاب فرهنگی، شورایعالی فضای مجازی و ...بر مجلس سیطره پیدا کردند. برخی دیگر هم معتقدند دلیل شکلگیری این شوراها ناکارآمدی مجلس بوده است، این دلیل توجیه خوبی است؟
اگر نمایندگان قوی باشند میشود جلوی این شرایط را گرفت، هر فردی میتواند از کارنامه خودش دفاع کند. من یک سال رئیس کمیسیون امنیتملی بودم و در آن یکسال همه متوجه شدند که کمیسیون امنیتملی یعنی چه. هر اتفاقی در هر استانی رخ میداد، من برای بازدید به مرز آن استان میرفتم تاجایی یک استانداری از من تشکر کرد و گفت: «۵ سال استاندار هستم اما اجازه نمیدهند از مرز بازدید کنم.» بهوالله این جمله را استاندار به من گفت.
من از ۲۸ مرز بازدید کردم، کنوانسیونهایی را که خاک میخوردند را به صحن آورده و تصویب کردیم. اگر یک فرد، واقعا نماینده باشد، اختیارات قانون اساسی زیادی دارد. اما فردی که نمیخواهد، نماینده واقعی باشد، برای پایین آوردن شأن مجلس و نمایندگان تلاش میکند.
نهادهایی در راستای مجلس شکل گرفته است اما میتوان هیأت نظارت بر مصوبات با سیاستهای کلی را شکل بدهید. همه اینها بدعت است. افرادی که تلاش کردند مجلس در رأس امور نباشد، در درجه اول سطح نمایندگان را پایین آوردند. شما سطح نمایندگان را در طول اینسالها مقایسه کنید، بعد آمدند این نهادها را فربه کردند.
* میتوان از حرفایتان این را برداشت کرد که به مجلس دوازدهم بدبین هستید؟
چه عرض کنم. شما فردی را مشاهده میکنید که در یک کلانشهر به عنوان نفر اول رأی آورده است درحالی که طرف دروغ میگوید. طرف به دروغ سخنرانی میکند و میگوید دولت تصویب کرده تا ۳۷ سردار سپاه را به آمریکا تحویل بدهد، میگوید این ضمیمه برجام است. اما تایید صلاحیت شده و رأی میآورد. از سوی دیگر، فردی را که حق ملت ایران را از بشار اسد میخواهد ردصلاحیت میکنند. فردی درباره کلاهی که روسیه میخواهد بر سر ایران بگذارد، هشدار میدهد اما ردصلاحیت میشود.
زمانی که ترامپ نمایندگانی را در بانکها گذاشته بود که برای دور نخوردن تحریمها نظارت کنند، کنسولگری ما در کشوری به من گفت که میدانید حقوق این یازده نفر نمایندهای که ترامپ در ترکیه گذاشته است را ما پرداخت میکنیم. گفتم چگونه، پاسخ داد که از وقتی این نمایندگان ترامپ مستقر شدند، بانک معروف ترکیه گفت ما موظف هستیم ۴۰ هزار دلار حقوق آنان را بدهیم. پس شما مبلغ چنجتان بیشتر شده تا حقوق این نمایندگان تامین شود. از پول ملت ایران، پول نمایندگان ترامپ داده میشد.
بسیاری از افراد هم به خاطر آبروی خود در انتخابات شرکت نکردند. یعنی دیدند که فضا و شرایط به گونهای است نمیتوانند طرفداران خود را پای صندوق آرا بکشانند و شرکت نکردند. معتقدم در مجلس دوازدهم، آقایان شعارهای تند و کلان میدهند و انتظاری که برای حل مشکلات داشتیم، برآورده نمیشود. هر انتخاباتی رقابت بین کارنامه و برنامه است. شما چه کارنامه و برنامهای را در این انتخابات مشاهده کردید که رقابت کنند؟ هیچ فردی کارنامه خود را معرفی نکرد و در مقابل برنامهای هم ارائه نشد.
مشکل اصلی مردم اقتصاد است اما ۴ تا طرح و لایحه عفاف و حجاب، صیانت، شفافیت و اصلاح قانون انتخابات کل وقت مجلس یازدهم را گرفت و آخرسر هم اصل هشتاد و پنجی شد و به صحن نیامد. مجلس دوازدهم از مجلس یازدهم بدتر است. شما افرادی را میبینید که سابقه یک کار اثباتی را دارند. در عالم علوم سیاسی میگوید یک فردی سوابق کار اثباتی اجرایی دارد. بخشی از این آقایان به علت تخریبها و توهینها بالا آمدند.
من معتقدم که تندتر شدن برخی از افراد به این دلیل است که چیزی برای ارائه ندارند. جای نگرانی این است که برخی رسانههای مستقل در این دعواها میافتند. مسائل اصلی کشور، مسائل اقتصادی است. مالیات در طی ۳ سال، هر سال ۵۰ درصد بالا رفت، یعنی قیمت دلار سالی ۱۰ تا ۱۲ هزار تومان بالا رفت. ما دلار ۱۵ هزار تومانی را تحویل آقایان دادیم اما الآن روی ۶۰ هزار تومان رفته است. مجلس در حاشیه تحولات بود و جایگاهی برای آن ندیدند.
* آقای فلاحتپیشه! فکر میکنید چه کسانی در پایین آوردن شأن مجلس و اینکه دیگر در رأس امور نیست، مقصر هستند؟
عوامل مختلفی دارد، در درجه اول مقصر نمایندگان هستند، نمایندهای که در صندلی مجلس مینشیند یا رئیس کمیسیون میشود، وظیفه دارد آن جایگاه را حفظ کند که اینکار انجام نشده و مجلس را ضعیف کرده است. در درجه دوم، حتما شورای نگهبان مقصر بوده و نظارت استصوابی آن زیر سوال است.
یک فرضهای وجود دارد که شورای نگهبان باید به آن پاسخ بدهد و من آمار میخواهم. آرای بیش از ۹۰ درصد افرادی که تاییدصلاحیت شدند، بسیار کمتر از آرای باطله در بسیاری از استانها بود. در حالی که دوستان با افتخار میگویند ما بیش از ۷۰درصد را تایید صلاحیت کرده و این بیسابقه بوده است. بله، افرادی را تاییدصلاحیت کردید که آرای انگشتشمار آوردند و حتی نتوانستند رقیب آرای باطله شوند؛ آیا این افتخار است؟ این خدمت به دموکراسی است؟
من معتقدم که شورای نگهبان نقش جدی در زوال مشارکت سیاسی در ایران دارد. جالب این است که شورای نگهبان نیز اولین نهادی بود که به عنوان حماسه از انتخابات تقدیر کرد. در طول این ایام، افرادی را ردصلاحیت کردند و حتی آنانی که تاییدصلاحیت شدند، به حدی مرعوب خواهند شد که در مجلس باید دست به عصا حرکت کنند. در صورتی که نماینده، نماینده ملت است و فریاد او باید بلندتر باشد.
موضوع دیگر، فقدان تحزب در ایران است. شما زمانی که نظام تحزبی در ایران ندارید، یعنی نظام تربیت نخبگان سیاسی هم ندارید. جناحهای سیاسی دوست دارد که حزب نباشد چون در هر دوره، یک اسم تشکل را لجنمال میکنند و سری بعد با اسم جدید میآیند. شما در هر دوره یکسری اسمهای جدید مشاهده میکنید و عملا اسم کم آمده است. در نظامهای مستقر دموکراتیک دوتا حزب دارید که میراثدار رفتارهای سیاسی نخبگان خود هستند و مردم هم میدانند هر حزبی چه میخواهد.
* پیشبینی نمیکنید بین مجلس دوازدهم و دولت آقای رئیسی چالشهایی ایجاد شود؟
مهمترین محل تعاملات مجلس آینده با دولت آقای رئیسی، انتخابات است. در انتخابات ۱۴۰۴ قاطبه این مجلس از ایشان حمایت میکند.
* همانند مجلس یازدهم؟
بله، دقیقا حمایت میکنند. تا زمانی که به این حمایت برسند بر سر یکسری مسائل مانند عزل و نصبهای شهرستانی، استانی و ملی اختلافاتی دارند و سهمخواهیهایی صورت میگیرد اما هیچ کدام آن هدف مشترک را از بین نخواهد برد. اینها حافظ وضع موجود هستند.
* آقای رئیسی دوست دارد که آقای قالیباف رئیس مجلس شود؟
من نمیتوانم جای آقای رئیسی بگویم دوست دارد یا خیر، من فکر میکنم ایشان میخواهد رئیسجمهور باقی بماند. هر پروسهای که این تضمین را به او بدهد، آن را ادامه میدهد.
* ممکن است ریاست آقای قالیباف، برای آقای رئیسی خطری ایجاد کند؟
بعید میدانم، عوامل اساسی که منجر به شکلگیری یک انتخابات در ریاستجمهوری میشود، عاملی نیست که در مجلس تعیین و تکلیف شود. لذا شک نکنید اگر اختلافات هست، اختلافات مدیریتی است. ولی اگر بحث شما این است که آقای رئیسی دغدغه انتخابات مجدد را دارد، از ناحیه مجلس دغدغهای برای ایشان شکل نخواهد گرفت.
* پیشبینی شما از آینده آقای رئیسی چیست؟
من معتقدم که آقای رئیسی، ضعیفترین رئیسجمهور تاریخ ایران است؛ او سابقه اجرایی ندارد اما رئیسجمهور شد. هر چند که ایشان خودش رئیسجمهور نشد و یک جریانی او را به این جایگاه رساند. این جریان برای اینکه بگویند کار درستی انجام دادند، یک سنتی است که دوباره ایشان را روی کار بیاورند. در حالی که خدمت بزرگ به کشور این است که از الآن اجازه بدهند آقای رئیسی خودش رقابت کند و کارنامهاش را ارائه بدهد.
ایران بهخاطر مسائل جهانی توانست نفت خود را به چینیها بفروشد. اگر از ۴ دلار تا ۲۰ دلاری که میگویند تخفیف داده میشود میانگین بگیریم، روزانه حداقل هزار میلیارد تومان به چین تخفیف داده میشود. اگر این هزار میلیارد تومان را هر روز به یک استان بدهید، آن استان آباد میشود.
اگر قرار است ایشان رأی بیاورد کسی دست پشت او نگیرد، اگر انتخابات ریاستجمهوری یک انتخابات جدی نباشد، بزرگترین ظلم به مردم ایران است. مگر انتخابات مجلس یازدهم مشارکت حدود ۴۲درصد نبود؟ این انتخابات هم همین اتفاق رخ داد، پس چرا نوع برخورد دوستان با این انتخابات متفاوت از انتخابات سال ۹۸ است؟ در گذشته صدبار اسم حماسه را آوردند اما امسال درست به عصا راه میروند؟ چون میدانند ریز تحلیل انتخاباتی یعنی چه. میدانند این دوره یکسری ویژگیها مانند آرای باطله، بسیج تمامی امکانات کشور برای انتخابات و ... دارد و این ۴۰ درصد انتخابات مجلس دوازدهم با آن ۴۰ درصد مجلس یازدهم متفاوت است.
معدود افرادی هم که دارند از حماسه میگویند لطفا اسم حماسه را خراب نکنند. ما در علوم سیاسی یک اصطلاحی داریم به نام استهلاک مفاهیم. یعنی یکسری مفاهیم، مفاهیم زیبایی هستند مانند انقلاب، عدالت و جهاد. وقتی این مفاهیم را در اختیار افرادی قرار بدهید که آن را خراب کنند، این مفهوم مستهلک شده و یک عده یَد طولایی در استهلاک مفاهیم در ایران دارند؛ از مفاهیمی که از پس از انقلاب شکل گرفت تا به بعد. الآن نیز حماسه را مستهلک نکنید، کجای این انتخابات حماسه بود؟
شما یک آمار از آرای باطله بدهید. در دنیای امروز آسیبشناسی انتخابات در هر دوره، راهکارها را تغییر و اصلاح کند. شما آرای باطله را مقایسه کنید، آقایان آسیبشناسی نمیکنند و از حماسه میگویند، زیرا شعر قهرمانی آن سروده شده است.
یعنی هیچضعفی نیست در حالی که به ۶۰ تا ۷۰درصد مردمی که مشارکت نکردند بیحرمتی میشود و اسمشان را هم نمیآوردند. میخواهید بگویید فریب خوردند؟ عامل دشمن هستند؟ باید با آرای باطله حساب کنید و آسیبشناسی کنید. بیاعتنایی و توهین به افرادی که رأی ندادند، میشود. این رأی ندادن مردم را میاندازند گردن سلبریتیها و برخی از سیاستمداران. این نشان میدهد که وقتی همه امکانات کشور برای انتخابات بسیج میشود ولی نتیجه این شد، پیش آسیبنشاسی جدی و اصلاح قانون اساسی لازم است.
من معتقدم که شورای نگهبان نقش جدی در زوال مشارکت سیاسی در ایران دارد. جالب این است که شورای نگهبان نیز اولین نهادی بود که به عنوان حماسه از انتخابات تقدیر کرد.
* روی کار آمدن آقای رئیسی، ماحصل یک تئوری بود و این تئوری یکدستسازی بود. یعنی تصور میشود که مجلس و ریاستجمهوری بخواهند در تضاد باشند، امورات کشور نمیگذرد، نظر شما چیست؟
یکدستسازی در سیاست قانون دارد. شما دغدغه یکدستسازی دارید، نظام پارلمانی را درست کنید. در نظام پارلمانی اعضا با هم رقابت میکنند، یک جریانی اکثریت میشود و یکی اقلیت که دولت را تشکیل داده و اکثریت در مجلس حافظ آن است. اما اینکه یکدستسازی را با جراحی و گیوتین سیاسی انجام بدهید، نتیجه آن روی کار آوردن جریاناتی است که کار درست و حسابی ندارند.
یک زمانی میگویید یکدستسازی کنیم، یک جریانی خوب کار کرده اما بقیه مانع آن هستند. اما کشور را در اختیار افرادی قرار دادید که سابقه کار اجرایی درستی ندارند و کسی را هم برای نظارت از آنان در مجلس نگذاشتهاید. نتیجه این کار مشخص بوده و قهر مردم با صندوق آرا، یکی از نتایج یکدستسازی است.
مردم مشاهده کردند که هیچ فردی در این مجلس حرف آنان را نمیزند. نمایندگان باید فریاد بزنند که گرانی کمر مردم را شکسته و کسی مدافع آنان در این مجلس نبود. یکدستسازی برای کشوری مانند ایران با این افرادی که نتیجه این مسئله هستند، فاجعه است. من بر این باورم که باید جلوی فاجعه را گرفت.
یک بحثی وجود دارد به نام شعار و عمل. شعارهایی که به اسم انقلاب و مدیریت جهادی داده شد اما آقایان مدینه فاضله خود را در آنور آبها جست و جو میکنند. یعنی مردم این را میفهمند. همه قولهایی که یک سال پیش یا ۴ سال پیش داده شد را دیده و مقایسه میکنند. یکدستسازی برای یک جامعه خفته است اما جامعه ایران بیدار است. مردم به دنبال افرادی هستند که مشکلات را حل کنند اما افرادی که سابقه مشکلسازیشان از حل مسئله بیشتر است، نمیتوانند مدیریت یکدست را رهبری کنند.
* یکی از مفاهیم که در سالهای گذشته مطرح شده بحث مفهوم تحریم است و یک عده گفتند که میخواهیم آن را دور بزنیم، الآن وضعیت تحریم چگونه است؟
شاخصها را میتوان کنار هم گذاشت، خوشبختانه ایران بهخاطر مسائل جهانی توانست نفت خود را به چینیها بفروشد. اگر از ۴ دلار تا ۲۰ دلاری که میگویند تخفیف داده میشود میانگین بگیریم، روزانه حداقل هزار میلیارد تومان به چین تخفیف داده میشود.
اگر این هزار میلیارد تومان را هر روز به یک استان بدهید، آن استان آباد میشود. یک شرایط تحریمی است که به دلیل نظام شل بایدن میتوانیم نفت خود را بفروشیم. در سیاست خارجی یک بحثی وجود دارد که نقاط ضعف خود را به نقطه قوت کشور دیگر ربط بدهید.
زمانی که دیدم در حوزه انتخابیه تهران چه اتفاقی افتاد، گفتم خدایا چه قسمتی بود. برخی دوستان که خود را لوکوموتیو قطار میدانستند حتی به دور دوم انتخابات هم نرفتند گفتم خدا هوای ما را دارد.
ما نقطه ضعف خود را به نقاط قوت کشور چین و دیگری ربط دادهایم، یعنی تحریم نعمت است؟ تحریم به سود کاسبان تحریم است. وقتی اولینبار در مجلس از کاسبان تحریم نام بردم، این روزها را پیشبینی میکردم. در مجلس هشتم، در مخالفت با فردی صحبت کردم که میخواست وزیر کشور شود. گفتم آقای فلانی، یک نفر را به غیر از خودت نام ببر که امتیاز سوآپ نفت داشته باشد. این مسئله ممنوع است و فقط شرکت ملی نفت به نمایندگی از دولت و ملت ایران میتواند این کار را انجام بدهد.
این شخص امتیاز سوآپ نفت گرفته و زمانی که ما برای کشور عراق که تحریم بود، دل میسوزاندیم، او نفت آنان را به ۵۰ درصد قیمت خریده و در مرزهای غرب ایران میفروخت. سپس امتیاز سوآپ گرفته و در مرزهای دیگر همان را به او میدادند و صادر میکرد. او تیلیاردر شده بود و الآن نیز یک مقام سیاسی و در مرکز یک الیگارشی حکومتی است.
ما دلمان برای کشور عراق میسوخت اما ایران بدتر از آن شده است. یعنی دهان آقایان از نفت تحریم شده شیرین شده است، شرکت درست کردند و نفت را میفروشند. چه غوغاهایی بر پا شده است برای اینکه نفت ایران را با تخفیف بیشتری بفروشند، بعد میگویند تحریم نعمت است. کجا تحریم نعمت است؟
زمانی که در ایران برنامه توسعهای ارائه میشد، کشورهای عربی درگیر مسائل تأسیسی خود بودند که مرزشان کجا باشد، اختلافات قبیلهای چطور رفع شود، خورد و خوراک چی باشد. ببینید آنان چه فرصتهایی برای خود ایجاد کردند ما ما هنوز درگیر هستیم پول نفت از چین چگونه برگردد.
زمانی که ترامپ نمایندگانی را در بانکها گذاشته بود که برای دور نخوردن تحریمها نظارت کنند، کنسولگری ما در کشوری به من گفت که میدانید حقوق این یازده نفر نمایندهای که ترامپ در ترکیه گذاشته است را ما پرداخت میکنیم. گفتم چگونه، پاسخ داد که از وقتی این نمایندگان ترامپ مستقر شدند، بانک معروف ترکیه گفت ما موظف هستیم ۴۰ هزار دلار حقوق آنان را بدهیم. پس شما مبلغ چنجتان بیشتر شده تا حقوق این نمایندگان تامین شود. از پول ملت ایران، پول نمایندگان ترامپ داده میشد. تحریم برای کاسبان تحریم نعمت است و یکی از بدترین سرنوشتهایی است که مردم ایران به آن گرفتار شدند.
* آقای فلاحتپیشه یکی دیگر از مفاهیمی که در دولت سیزدهم به کار برده شد، رویکرد نگاه به شرق در دیپلماسی بود. آیا همچین رویکردی اتفاق افتاد و مزایایی هم برای ما داشت؟
نگاه به شرق در شرایطی که کشور در تنگنا قرار نگیرد، میتواند خوب باشد اما اگر منجر به وابستگی شود، که در برخی موارد این وابستگی رخ داده، خطرناک است. زمانی که ما در مجلس دهم بودیم و قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین امضا شد، ما اصرار کردیم که طبق قانون اساسی این قرارداد باید در مجلس بیاید. دوستان گفتند که چینیها خواستند این قرارداد محرمانه بماند. علت اصرار ما این بود که کشور در شرایط اضطرار حق ندارد یک توافق را به ملت خود تحمیل کند و نسل آینده را مدیون توافقی کنید که در شرایط تحریم بسته شده است.
نتایج آن مشخص است. بهطور مثال، ۳ دسته پوچی که روسها به ما دادند و در مقابل هزینهی بسیاری پرداخت کردیم، نه تسلیحات موردنظر ما را ارائه کردند، نه منافع ما در مسائلی مانند برجام برایشان مهم بود. خیلی دلم سوخت که پس از چند سال وزیر خارجه اعتراف کرد برجام تحتالشعاع جنگ اوکراین قرار گرفته است.
در اوکراینی که ما هزینه بسیاری در آن دادیم. برای امثال من که چندسال است از افرادی که ادعای انقلابیگری دارند، فحش میخوریم این موضوع ناراحتکننده است. یادتان هست که من چقدر گفتم گلیم برجام را از جنگ اوکراین بکشید بیرون و اینکار را نکردند. اگر نظام مواخذهای وجود دارد، دوستان باید برای از دستدادن فرصتهای سیاست خارجی مواخذه شوند نه اینکه با شعارهای تندتر گذشته غیرقابل دفاع خود را لاپوشانی کنند.
دونالد ترامپ، فردی است که به مدیریت کلان جهانی اعتقاد دارد و حتی با دشمنان خود صحبت میکند اما در این مدیریت کلان جایی برای ایران قائل نیست.
* پیوستن ایران به پیمان شانگهای و بریکس، آن اندازه که شوآف شد، منفعتی برای ما داشت؟
بریکس و شانگهای از جمله سازوکارهایی است که در شرایط نومنطقهای شکل میگیرند. یعنی برخی از کشورهایی که معتقدند دنیای جهانی شده در سازوکارهایی غربی و آمریکایی شکل گرفته است و منافعشان تامین نمیشوند، نومنطقهگرایان گروههای دیگری مانند شانگهای و بریکس را شکل میدهند.
بنده از مدافعان شانگهای و بریکس بودم و کار خوبی است. یکی از معدود دستاوردهای خارجی دولت آقای رئیسی پیوستن به بریکس بود. منتها یک واقعیتی وجود دارد و این است که آن بخش از امتیازاتی که کشورهای دیگر از ناحیه پیوستن به بریکس بهدست میآوردند، ما بهعلت یکسری مشکلات ثانویه مانند تحریمها و FATF ممکن است بهدست نیاوریم.
این مسائل اگر حل شود هم شانگهای هم بریکس خوب هستند. از وقتی همگان بریکس را در سال ۲۰۱۶ به رسمیت شناختند، اعضای آن آمدند ۱۰۰ میلیارد دلار وسط گذاشته و صندوق درست کردند.
* شما فکر میکنید دولت آقای رئیسی در مرگ برجام چقدر نقش داشت؟
مسائل کلان مانند هستهای جزو معقولاتی است که زیر نظر شورایعالی امنیت ملی بوده و تصمیمات درباره آن باید به امضای رهبری برسد. اما یکی از بخشهای غیرقابل دفاع دولت آقای رئیسی که اکثریت را در دست داشته و تیم نمایندگی به مذاکرات میفرستد، از دست دادن فرصت احیای برجام است.
اگر برجام احیا شده بود، ایران در حال حاضر، حداقل ۵ میلیون بشکه نفت، میعانات و گاز را صادر کرده و جایگاه خود را گرفته بود. در دنیای امروز همین که سرت را از یک بحران بدزدی تا آن به سر مردم برخورد نکند، بُرد کردهاید. ما در متن بحران خود را حفظ کرده بودیم اما به خاطر ضعف آقایان در از دست دادن فرصتهای احیای برجام، ایران در بحران ماند و پای کشور به مسئله اوکراین بیشتر کشیده شد.
در ماجرای فلسطین هم، چرا وقتی جمهوری اسلامی غافلگیر شد، برخی از مسئولان به گونهای عمل کردند که انگار ایران دستور داده است؟ لذا مشاهده میکنید که در روندهای دیپلماتیکی که شکل گرفته، ایران جایگاهی ندارد و حتی وزیر خارجه چین هم از ایران دعوت نمیکند.
* فکر میکنید سرنوشت FATF به کجا خواهد رسید؟
در مجمع تشخیص نشسته بودیم و درباره یکی از کنواسیونهای مرتبط با FATF بحث میکردیم، یکی از مسئولان این دولت از در آمد و هنوز سلام نکرده بود، شروع به فریاد زدن کرد. بعد همان آقایانی که در دولت مستقر شدند دیگر زورشان به دوستان قبلی خود نرسید که FATF فیفای بانکها است. اگر در لیست سیاه FATF قرار داشته باشید، کل مبادلات خارجی شما از دو کانال است، یک دلالی و دو حکمهای حکومتی کشورهای دیگر مانند چین، هند و ... . لذا سعی کردند که ایران از لیست سیاه FATF خارج شود ولی زورشان به دوستان خودشان نمیرسد.
زمانی که در ایران برنامه توسعهای ارائه میشد، کشورهای عربی درگیر مسائل تأسیسی خود بودند که مرزشان کجا باشد، اختلافات قبیلهای چطور رفع شود، خورد و خوراک چی باشد. ببینید آنان چه فرصتهایی برای خود ایجاد کردند ما ما هنوز درگیر هستیم پول نفت از چین چگونه برگردد.
من به مجلس و این دولت خوشبین نیستم. سطح کلی مدیرانی که در مجلس و دولت حضور دارند از میانگین سطح نخبگان بهشدت پایینتر است. ضمن اینکه یک رقابتی بر سر افراطیگری وجود دارد. جالب این است که برخی از رسانهها مینویسدند که لیست میانهروهای مجلس را ارائه کردند، فکر کردند کسی که در لیست آقایان تندرو قرار نگرفته میانهرو است.(خنده) در حالی که او را راه ندادند و گرنه تندرو هستند. در سیاست میگوییم اصل بر بازیگر خردمند است، با اینکه خوشبین نیستم اما امیدوارم به خاطر خودشان هم شده ایران از لیست سیاه FATF در بیاید.
ما حق شرطهای قوی را برای لوایح مرتبط با FATF گذاشتهایم. مهمترین شرط ما این است که اگر آنان شروط ما را نپذیرفتند دولت عضو FATF نشود. یکی از دوستان اصولگرا که خیلی شعار علیه FATF میداد در کمیسیون دعوت کردم و او گفت این شرط انقلابی است.
امیدوارم که این کنواسیونها حل شد. بایدن یک سیستم شل در مقابل ایران داشت. سیاست ترامپ، سیاست باشگاهداری است. ترامپ با قالتاقهای دنیا میسازد، یعنی با چین و روسیه میسازد تا ایران را وجه المصالحه قرار بدهند. روسیه و چین در وجه المصالحه قرار دادن ایران سابقه دارد و فرق ترامپ با بایدن همین است. اجازه بدهید قبل از تکانه خورد منفی شرایط دنیا، کشور خودش را مستقل کند.
* آقای فلاحتپیشه، ممکن است ترامپ به قدرت برگردد؟
روند کلی تحولات نشان از روی کار آمدن دوباره ترامپ دارد؛ اما اگر او هم روی کار نیاید، ایران و دولت بایدن بیشتر پلهای پشت سر خود را از بین بردهاند. هر چند که امیدوارم شرایط افراطی در این رابطه شکل نگیرد اما مجموعه تحولات و نظرسنجیها از احتمال پیروزی ترامپ سخن میگوید. مگر این که بایدن در مشکلات اساسی که برای ما بیاهمیت بوده و برای آمریکاییها مهم است بتواند یک تغییر اساسی انجام بدهد.
* یعنی ترامپ هیچ نقطه امیدی برای ما ندارد؟
دونالد ترامپ، فردی است که به مدیریت کلان جهانی اعتقاد دارد و حتی با دشمنان خود صحبت میکند اما در این مدیریت کلان جایی برای ایران قائل نیست. او خوشبین است که ایران توسط کشورهایی مانند چین و روسیه کنترل شود. بارها این را گفتهام که روسیه و چین از مهمترین بازیگرانی هستند که با تبدیل شدن ایران به یک قدرت هستهای مخالفت کرده و هم از ایران امتیاز میگیرند و هم از غرب.
روسیه چگونه اجازه میدهد ایران در زمینه هستهای به یک قدرت تبدیل شود؟ یک شرایطی برای مسکو ایجاد شده که هم بازی موش و گربه را با ایران ادامه بدهد هم از غرب امتیاز بگیرد.
به طور قطع در مجلس دوازهم، رقابت اصلی بر سر افراطیگری است، یعنی چه کسی تندتر حرکت میکند و مردم نیز تاوان هر تند رفتنی را پرداخت خواهند کرد.
* آقای فلاحتپیشه، بزرگترین دغدغه و مهمترین آرزوی شما برای ایران چیست؟
بزرگترین آرزوی من برای ایران بازگشت مردم به قانون اساسی است. مردم دیگر نتایج قانون اساسی نیستند و این قانون گرفتار بازی الیگارشی ثروت و قدرت شده است. اصولی که مربوط به حقوق مردم است مانند شغل آزاد، آموزش رایگان و ... رعایت نشده است.
من معتقدم که در سیاست مهمترین اصل توان حدگذاری بر قدرت است. جالب اینجاست که این حد را سیاستمداران میگذارند. ملکه و شاه انگلستان ۵۰۰ سال است که قانونی را رد نکردهاند. زیبایی سیاست پذیرش در حد و شرط است. قانون اساسی ما نشان داده که پذیرش حد و شرطگذاری را ندارد و باید اصلاح شود. مردم از یک شرایطی ناراضی هستند، این امکان وجود داشته باشد که نارضایتی مردم در آرا بیاید و افرادی بیایند که آن نارضایتیها را حل کنند.
* بهنظرتان کدام اصول قانون اساسی در اولویت تغییر است؟
در درجه اول، یک نظام حزبی پایدار باید در قانون اساسی شکل بگیرد و درجه دوم، همه مناصب سیاسی در قانون اساسی دیده شده در قالب اصل تفکیک و نظارت قوا باید حدگذاری شود. نظارت به قانون اساسی برگردد. باید همه زمینههای قدرت محدود شود و هیچکس فراتر از قانون نشود. یک مثلثی در زندگی ما وجود دارد، یک زندگی فردی، زندگی اجتماعی و یک زندگی جهانی. هر جا انسان منصفی دیدید برید به سمتش، من این مثلت را در زندگی خود دنبال کردم و تاوان آن را دادهام و امیدوارم که این مثلت به قانون اساسی بیاید.
کد مطلب: 213756