به گزارش مردم سالاری آنلاین، طرح سرمایهگذاری ۳۵ میلیون دلاری افغانستان در چابهار در حوزه های تجاری، مسکونی و اداری پرسش های زیادی را برجای گذاشته است. طبق سابقه موجود و مواضع گروه طالبان از زمان به قدرت رسیدن در افغانستان، این گروه متعهد به سرمایه گذاری در یکی از مناطق حساس ایران شده است. این در حالی است که پیش از این نیز در اسفندماه سال گذشته و در جریان واگذاری ساختمان سفارت افغانستان به نمایندگان اعزامی طالبان سر و صداهای زیادی بلند شد و کارشناسان آن را اقدامی خارج از قواعد دیپلماتیک تلقی کردند و معتقد بودند نباید به این سرعت این اتفاق رخ می داد که مدتی بعد مناقشه آبی بین تهران و کابل یعنی سهم ایران از حقابه هیرمند تحولات دیگری را وارد سیر روابط کرد.
اگرچه به تازگی یکی از مقام های امارت اسلامی اعلام کرده که در صورت رفع چالشهای آبی افغانستان، حقابه ایران مطابق معاهده سال ۱۳۵۱ پرداخت خواهد شد اما همچنان امیدی به تحقق این وعده های تکراری وجود ندارد. این موضع گیری در حال انجام شد که تصاویری جدید از رودخانه هیرمند نشان میدهد سیلاب و بارش زیاد در افغانستان، این رودخانه را خروشان و پرآب کرده است.
در هفته گذشته نیز نماینده ویژه رئیسجمهور در امور افغانستان ابراز امیدواری کرد که در سال آبی جاری یعنی تا مهرماه شاهد وارد شدن آب از هیرمند به کشور باشیم. حسن کاظمی قمی درباره آخرین گفتوگوهای ایران و افغانستان بر سر مساله حقآبه هیرمند با اشاره به بیست و هفتمین نشست کمیساران آب میان دو کشور در زابل گفت که تشکیل این اجلاس در چارچوب معاهده ۱۳۵۱ است. هر چند این اجلاس نتیجه مطلوبی که وزارت نیرو دنبال میکرد در برنداشت، اما این نشستها گامهایی است که در مسیر تحقق اجرای معاهده مذکور لازم است.
وی افزود: مقامات طالبان از ابتدا مطرح کردند، متعهد به معاهده ۱۳۵۱ هستند. سال گذشته به دلیل بیتوجهی که صورت گرفت بخش زیادی از سیلابها به یک منطقه سرازیر شد که یکی از دلایل آن به سد کمال خان برمیگردد. از نظر کارشناسان سد کمال خان یک سد انحرافی است که ظرفیت آن کم است و به گونهای ساخته شده است که عمده آبی که از آن میآید، سیلاب است و گنجایش لازم را برای این حجم از سیلاب ندارد و به سمت منطقه شورهزار رها میشود. از طرفی درهای خروجی این سد در جایی قرار گرفته است که زمین رو به روی آن در ارتفاع بالاتری قرار دارد.
تعهدات به جا مانده طالبان و سرمایه گذاری در چابهار
به نظر می رسد موضوع توسعه بندر چابهار به یکی از اولویت های مهم دولت سیزدهم تبدیل شده است. علاوه بر هند، افغانستان نیز به دنبال استفاده از این مزیت مهم است و در این مسیر با چراغ سبز ایران مواجه شده است. ملا عبدالغنی برادر معاون اقتصادی نخست وزیر حکومت سرپرست افغانستان که آبان ماه سال جاری به ایران سفر کرد پس از بازدید از ظرفیتهای تجاری و اقتصاد بندرچابهار با بیان اینکه توسعه روابط تجاری و اقتصادی با ایران در اولویت قرار دارد گفت: افغانستان معادن بسیار زیادی دارد و از این رو بندر چابهار برای صادارت مواد معدنیِ افغانستان مورد توجه کابل به ویژه سرمایه گذاران است.
او همچنین تصریح کرد که افغانستان در خشکی محصور شده که برای رسیدن و دستیابی به بازارهای بزرگ و آبهای آزاد، به خاک و آبهای ایران نیاز شدید داریم و ما می توانیم ایران را به آسیای میانه و کشورهای همجوار افغانستان متصل کنیم. افغانستان در بندر چابهار نیاز به امضای یک تفاهمنامه بلند مدت ۳۰ ساله و ۱۰۰ ساله دارد که اینمهم نیاز به مساعدت دولت ایران است.
بندر چابهار که موقعیت استراتژیک دارد، به افغانستان دروازه ای برای ورود به بازارهای هند، چین، اروپا و خاورمیانه می دهد. مزیت اقتصادی این بندر برای کشورهای آسیای مرکزی و افغانستان از اهمیت بالایی برخوردار است. موقعیت آن در مقایسه با بندرعباس و بندر کراچی مسیر کوتاه تری را فراهم می کند و نویدبخش کاهش قابل توجه هزینه ها و زمان صادرات است.
مزیت ژئوپلیتیکی آن افغانستان را قادر میسازد تا تجارت و مشارکتهای ترانزیتی جدید ایجاد کند و با بازارهای بینالمللی به طور مؤثرتری ارتباط برقرار کند. این بندر به عنوان یک تسهیل کننده اساسی برای تجارت ظاهر می شود و افغانستان را به صورت استراتژیک در چشم انداز تجارت بین المللی قرار می دهد.
تعامل بین افغانستان و ایران در بحبوحه تیرگی روابط بین کابل و اسلام آباد بر سر اختلافات مرزی، بحران مهاجران و نگرانی های امنیتی صورت می گیرد. با این حال، سرمایه گذاری در چابهار به عنوان یک تلاش استراتژیک از سوی افغانستان تلقی می شود. اقدامی که برای ایجاد یک مسیر جایگزین برای تجارت و همچنین محیطی مناسب برای خوداتکایی اقتصادی و همکاری های منطقه ای و در نتیجه کاهش تنش ها در نظر گرفته می شود.
سرمایه گذاری در چابهار توسط دولت طالبان افغانستان نشان دهنده یک رویکرد عمل گرایانه به دیپلماسی و توسعه اقتصادی در میان چالش های جاری است. این یک تغییر قابل توجه در استراتژی های اقتصادی منطقه ای ایجاد می کند و بر اهمیت همکاری و تنوع بخشیدن به مشارکت های تجاری به منظور افزایش رونق ملی و منطقه ای تاکید می کند. علاوه بر این، این توسعه نشان دهنده تغییرات بالقوه در پویایی های ژئوپلیتیکی است؛ با کشورهایی که به دنبال اتحادهای جدید برای پیشبرد منافع اقتصادی و استراتژیک خود هستند.
تنها نکته قابل توجه در این بین چگونگی ایفای تعهدات طالبان است. مسأله ای که همچنان یکی از نقاط مبهم و چالش برانگیز نه تنها در قبال ایران بلکه در برابر جامعه جهانی است. پرسش اصلی اینجاست که آیا مزیت چابهار موجب تغییر در سیاست های گروه طالبان خواهد شد و تعادل را در روابط تهران ـ کابل ایجاد خواهد کرد یا اینکه سایه مسائل حل نشده گذشته بر روابط سنگینی خواهد کرد.