به گزارش مردم سالاری آنلاین، محمد خواجویی تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به این سوال که بعد از گذشت 4 هفته از درگیریهای غزه چقدر ضرورت دارد موضوع تبادل اسرا با میانجیگری اتفاق بیفتد، گفت: به طور کلی از زمانی که حملات اسرائیل در واکنش به عملیات طوفانالاقصی شروع شد، هرچه بیشتر جلو رفت و ابعاد عملیات گسترده شد و کشتههای غزه بیشتر و بیشتر شد، به موازات آن درخواستها برای ارسال کمکهای بشردوستانه به نوار غزه که منطقهای محدود با اندک ارتباطی با جهان خارج است افزایش پیدا کرد و همینطور تلاشهای دیپلماتیک برای کاهش تنش یا پایان دادن به این جنگ انجام شد. یعنی تلاشهای دیپلماتیک هم برای ایجاد فرصتی به منظور ارسال کمکهای بشردوستانه و همینطور ایجاد مکانیزمهایی مثل تبادل اسرا برای کاهش تنشها یا حتی توقف جنگ شود، صورت پذیرفت. مشخصا تلاشهای دیپلماتیک در این زمینه با محوریت قطر و مصر اتفاق افتاد.
حماس ترجیح میدهد تبادل اسرا زمانی اتفاق بیفتد که آتشبس رخ بدهد
اسرائیل ورای پرونده تبادل اسرا، به دنبال اهداف دیگر است
وی افزود: در این زمینه اقداماتی انجام شد از جمله بازگشایی محدود گذرگاه رفح، مقداری کمکهای بشردوستانه وارد غزه شد، اما مشخصا در ارتباط با پرونده تبادل اسرا، جز معدود مواردی که خود حماس این اقدام را همزمان با ارسال کمکهای بشردوستانه انجام داد و افرادی را آزاد کرد؛ اما در کلیت اتفاقی نیفتاد چراکه آنها هم از اتباع آمریکا بودند و ربطی به اسرائیل نداشتند. به طور کلی پرونده تبادل اسرا تا الان به نتیجهای نرسیده و هدفی که پشت این تلاشها بوده این است که شاید از طریق به سرانجام رسیدن این پرونده، تاحدودی ابعاد جنگ کاهش پیدا کند. اما این پرونده تا الان به نتیجهای نرسیده است. شاید این موضوع مطرح شود که بین اسرائیل و حماس علاوه بر درگیریها اختلافنظری وجود دارد که حماس ترجیح میدهد تبادل اسرا زمانی اتفاق بیفتد که آتشبس رخ بدهد. به همین دلیل این نگرانی را دارد که اگر اسرا را آزاد کند و حتی طرف اسرائیلی هم اسرای فلسطینی را آزاد کند، اسرائیل با خیال راحتتری بتواند حملات خود را ادامه دهد. به همین خاطر طرف فلسطینی اصرار داشت که اول آتشبس اعلام شود و بعد تبادل اسرا انجام شود.
این تحلیلگر مسائل منطقه تصریح کرد: طبیعتا این موضعی نیست که اسرائیل از آن حمایت کند. اسرائیل ورای پرونده تبادل اسرا، به دنبال اهداف دیگر است. یعنی به این صورت نیست که اگر حماس اسرا را آزاد کند، اسرائیل دست از عملیات خودش بردارد. اسرائیل اهداف دیگری را در غزه دارد که برایش آن پرونده مهم است. به خاطر همین من فکر میکنم چون اسرائیل هنوز به اهداف خودش در غزه نرسیده، پرونده اسرا در شرایطی کنونی به سرانجامی نرسیده و به نظر میرسد که احتمالا بعد از تحولاتی در میدان جنگ، شاید این پرونده به نتیجهای برسد.
چیزی که اسرائیل دنبال میکند، تغییر وضعیت امنیتی در منطقه است
خواجویی در پاسخ به این سوال که با توجه به آنکه از مدتها پیش اعلام شد که اسرائیل به دنبال عملیات زمینی است، اسرائیل چه اهدافی را دنبال میکند و این موضوع چه پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت، گفت: در واقع دو موضوع وجود دارد؛ یکی اینکه اساسا اسرائیل به دنبال چه هدفی است؟ نکته دوم بحث پیامدهای این اقدامات است. در مورد اینکه هدف چیست، با توجه به ضربهای که اسرائیل در عملیات طوفان الاقصی خورد و آن قدرت بازدارندگیاش مخدوش شد، طبیعتا تمام توان خود را برای جبران آن ناکامی گذاشت. یعنی اگر اسرائیل نتواند آن ناکامی را جبران کند، طبیعتا در آینده میتواند خطرات بیشتری را از ناحیه طرفهای فلسطینی و طرفهای دیگر منطقه متوجه خود ببیند. به همین خاطر اصرار دارد که تمام تلاشش را انجام دهد که به یک دستاورد از نظر خود و برای مصرف داخلی برسد که هم بتواند شکست ۷ اکتبر را جبران کند و هم به دستاوردهای جدیدی برسد که قطعا از طریق حملات هوایی انجام نمیشود.
وی افزود: آن چیزی که اسرائیل دنبال میکند، تغییر وضعیت امنیتی در منطقه است. به عبارتی، از زمانی که حماس در نوار غزه به قدرت رسید که امروز چیزی حدود تقریبا ۱۴-۱۵ سال از آن دوره میگذرد، اسرائیل دائما از ناحیه این منطقه یک نوع تهدید را حس میکرد و درگیریهای متعددی هم رخ داد. اما این درگیری با درگیریهای قبلی فرق داشت؛ چون فلسطینیها به نوعی توانسته بودند وارد بخشهای غصب شده شوند و این تهدید از نوع تهدیدهای قبلی نبود که فقط با چند موشک و حمله اتفاق بیفتد. بنابراین اسرائیل تمام هم و غم خود را گذاشته که وضعیت امنیتی در غزه را تغییر دهد. به عبارتی به دنبال این است که حماس را از کنترل نوار غزه کنار بگذارد، یعنی حماس دیگر در آنجا قدرتی نداشته باشد. طبیعتا برای رسیدن به این هدف نیاز به عملیات زمینی ادارد. تا همین الان هم حملات هوایی گرچه گسترده بوده و به زعم آمار بالغ بر ۶۰ درصد غزه با خاک یکسان شده، اما فعلا تغییر امنیتی رخ نداده است.
خواجویی تصریح کرد: این تغییر امنیتی زمانی رخ میدهد که اسرائیل بتواند ولو به طور محدود بخشی از غزه را در اختیار خودش بگیرد و بعد براساس آن بتواند به عنوان طرف پیروز جنگ فشار بیاورد تا مثلا به سمت یک نوع توافق حرکت کند که حماس بپذیرد تا قدرت را در آنجا واگذار کند. حالا اینکه چه کسی در آنجا قدرت را در اختیار میگیرد، محل سوال است؛ مثلا میتواند تشکیلات خودگردان باشد یا کشورهای عربی تأمین امنیت در آنجا را تضمین کنند. یعنی به طور کلی در اینصورت وضعیت با گذشته فرق کند و آن زمان است که اسرائیل میتواند بگوید من توانستم این ناکامی را به یک نحوی جبران کنم.
چرا رژیم صهیونیستی محتاطانه وارد جنگ زمینی میشود؟
وی افزود: حالا میرسیم به بحث پیامدها که طبیعتا ورود زمینی قواعد خاص خودش را دارد و به دلیل اینکه میتواند اسرائیل را وارد جنگ شهری با حماس کند، طبیعتا سختیها و دشواریهایش بیشتر از حملات هوایی است و از طرفی چون این احتمال وجود دارد که از طرفهای دیگر اسرائیل در جبهههای غیر از غزه فعال شود، بنابراین رژیم صهیونیستی بسیار بسیار محتاطانه و با حساب وارد جنگ زمینی میشود. یعنی آن تصوری که میرفت تا اسرائیل از طریق حمله زمینی در یک روز مشخص حمله گستردهای را علیه غزه داشته باشد، آن تصور ظاهرا تغییر کرده و اتفاق دیگری افتاده و اسرائیل به صورت تدریجی عملیات زمینی علیه غزه را انجام میدهد. به نظر میرسد رژیم صهیونیستی از این اقدامات چند هدف دارد؛ یکی اینکه از این طریق اولا توانایی طرف مقابل را برای جنگ شهری بسنجد و محک بزند، با چالشهای روبهروی خود در همین عملیات محدود، روبهرو شود و آنها را ترمیم کند. از طرفی آن فضای بار روانی که میتواند یک عملیات گسترده داشته باشد را تاحدودی کاهش میدهد.
این تحلیلگر مسائل منطقه تصریح کرد: یک موضوعی است که میگویند سعی کن هدف بزرگت را کوچکتر کنی تا به هدفهای کوچکتر برسی و اسرائیل هم این الگو را پیاده میکند و از طرفی اسم این را عملیات گسترده نمیگذارد، چون اگر در یک فازی با شکست روبهرو شود، طبیعتا زیرسؤال نمیرود و میگوید من هنوز عملیات گسترده را انجام ندادم. یکی دیگر از اهدافش از طریق حمله تدریجی این است که از این طریق به نوعی توانایی طرف مقابل را هم دچار فرسایش کرده و آرام آرام در غزه پیشروی میکند. اما اینکه اسرائیل به دنبال این باشد که کل نوار غزه را بگیرد، من فکر نمیکنم این اتفاق بیفتد. اسرائیل اینکه بخشی از نوار غزه را هم بگیرد و منطقه حائلی در آنجا ایجاد کند را یک موفقیت راهبردی برای خود میداند. اما طبیعتا این هدف با چالشهای زیادی روبهرو است.
بیش از ۶۰ درصد مناطق مسکونی در غزه از بین رفته است
اسرائیل تا نتواند خود را از ناکامی ۷ اکتبر رها کند، حاضر به آتشبس نیست
خواجویی در پاسخ به این سوال که چقدر ضرورت دارد در این برهه از جنگ، آتشبس اتفاق بیفتد. ایران چه تلاشی میتواند برای انجام این کار و همچنین حل مشکلات بهداشتی و کمبود آب در نوار غزه انجام دهد، گفت: واقعیت این است که ضرورت آتشبس به اتفاقاتی که هر روز در آن منطقه میافتد، برمیگردد. یعنی صدها نفر هر روز کشته میشوند و طبق آماری که ارائه شده بیش از هفتاد درصد مردم غزه آواره شدند و خود آن منطقه، منطقه فشردهای بود که امکان امدادرسانی در آن کم است. بیش از ۶۰ درصد مناطق مسکونی در غزه از بین رفته و این آوارگی بزرگی است که رخ داده و از طرفی نبود امکانات لجستیکی و ادامه بمباران مناطق مختلف مسکونی و کشته شدن غیرنظامیان، آتشبس را به یک نیاز حیاتی تبدیل کرده تا استمرار خونریزی و کشتار متوقف شود، یعنی هرکاری در این زمینه صورت بگیرد، ارزشمند است.
وی تصریح کرد: این اتفاق چه زمانی رخ خواهد داد؟ یعنی تا چه اندازه امکان ایجاد آتشبس وجود داد؟ به نظر من در شرایط کنونی دستکم به دلیل اینکه اسرائیل هنوز نتوانسته خودش را از آن ناکامی روز هفتم اکتبر رها کند و نیاز به پیروزی دارد، حاضر به آتشبس نیست. ممکن است در حد آتشبس موقت این مساله مورد پذیرش قرار گیرد ولو برای چند ساعت یا یکی، دو روز و کمکهای انساندوستانه در آن منطقه وارد شود، اما در برهه کنونی آتشبس دائم یعنی توقف جنگ، کاملا به ضرر اسرائیل است. یعنی اسرائیل را بدون هیچ دستاورد راهبردی از این جنگ خارج میکند و طبیعتا حاضر به قبول چنین مسألهای نیست. به همین دلیل است که با وجود درخواستها برای پایان جنگ، اسرائیل با این موضوع مخالفت میکند.
این تحلیلگر مسائل خاورمیانه افزود: برای ایران هم این مسأله مهم است به دلیل اینکه این آتشبس جدای از بعد انسانی خود و پایان جنگ در برهه کنونی، میتواند شرایطی را رقم بزند که حماس در آنجا قدرت داشته باشد. تاکید ایران برای پایان جنگ در این مرحله به خاطر این است که متوقف شدن جنگ در این مرحله ضمن جلوگیری از کشته شدن غیرنظامیان به معنای ناکامی اسرائیل است. اما همانطور که عرض کردم اسرائیل در شرایط کنونی بدون اینکه دستاورد راهبردی مشخصی را داشته باشد آتشبس را نمیپذیرد، مگر اینکه اسرائیل دست به اقدام زمینی علیه غزه بزند و در آن منطقه دچار جنگ فرسایشی شود و چون نمیتواند جنگ را ادامه دهد، ممکن است برای جلوگیری از ضربات بیشتر با آتشبس موافقت کند. اما در شرایط کنونی بعید است این اتفاق بیفتد.
یکی از ملاحظات آمریکا این است که اسرائیل بیشتر از غزه در جایی دیگر وارد جنگ نشود
چه زمانی صدای درخواست آتشبس را از کشورهای غربی میشنویم؟
خواجویی در پاسخ به این سوال که آیا قدرتها و کشورهای میانجیگر هم در زمینه آتشبس نمیتوانند تاثیرگذار باشند، گفت: آمریکا حتما میخواهد که اسرائیل پیروز این جنگ شود. ملاحظاتی که ایالات متحده دارد به این شکل است که ناکامی اسرائیل از نظر نبرد، به ویژه ناکامیاش در جنگ ۷ اکتبر به ضرر خود آمریکا هم است. چون به هرحال اسرائیل متحد ایالاتمتحده است و ضربه خوردن امنیتی و اطلاعاتی متحد آمریکا از نظر بحثهای مربوط به توازن قدرت در منطقه به ضرر ایالات متحده هم است. به خاطر همین اتفاقا آمریکا موافق حملات است و چراغ سبز هم نشان داده و پشتیبانی هم میکند که اسرائیل در غزه موفق باشد. ولی آمریکاییها ملاحظاتی در این زمینه دارند و یکی از ملاحظاتشان این است که اسرائیل بیشتر از غزه در جایی دیگر وارد جنگ نشود. یعنی این فشار را به مقامات اسرائیلی داشتند که جنگ را به جای دیگر نبرد و به نوعی محدود به غزه باشد؛ چون آمریکاییها در کل جنگ فراگیر در منطقه را در برهه کنونی نمیخواهند. حتی اگر این جنگ بخواهد متوجه ایران هم باشد، شدیدا مخالف این وضعیت هستند.
وی افزود: به همین خاطر اگر در حد اینکه آتشبس بخواهد ابعاد انسانی موقت داشته باشد، طبیعتا با توجه به فشارهای جامعه جهانی آمریکاییها هم در این زمینه درخواستهایی را ارائه میدهند، اما به معنای آتشبس دائم نخواهد بود. ممکن است چند روز آینده اگر اسرائیل توانسته باشد در غزه دستاوردی داشته باشد آن زمان صدای درخواست آتشبس را از کشورهای غربی بشنویم، اما در شرایط کنونی بعید است که خود آمریکا هم موافق پایان جنگ در غزه باشد.
مسأله حقوقبشر در غزه برای کشورهای غربی در اولویت نیست
خواجویی در پاسخ به این سوال در موضوع حقوق بشر ما شاهد استاندارد دوگانه غرب به ویژه در آمریکا هستیم. با توجه به آنکه اعتراضات گسترده ضدجنگ علیه اسرائیل در بعضی از نقاط جهان را دیدیم، اما همچنان دولتهای غربی سیاست دوگانه را در پیش میگیرند تحلیل شما در این موضوع چیست، گفت: واقعیت این است که مفاهیم ارزشمندی مثل حقوقبشر، دموکراسی، آزادی و... سالهاست که در فضای بینالمللی عملا تبدیل به یک ابزار از سمت کشورها شده است. دلیل این موضوع هم این است که اساسا کشورها بیش از هرچیزی در درجه نخست به دنبال منافع سیاسی و امنیتی خودشان هستند. آن موضوع در درجه اول مهم است. اگر به آن موضوع رسیدند، طبیعتا شاید در گام بعدی موضوعات مربوط به حقوقبشر به عنوان اولویتشان مطرح شود. اما اگر قرار باشد بین ملاحظات امنیتی و حقوقبشری انتخاب کنند، قطعا دولتها منافع سیاسی- امنیتی خودشان را انتخاب میکنند و بعد موضوعات حقوقبشری را و این موضوع بین دولتها عمومیت دارد و فرقی هم نمیکند کدام دولت باشد.
وی افزود: ما در سالهای اخیر بارها دیدیم که یک کشوری متحد کشور دیگری بوده ولی آن کشور یک کشور کاملا دیکتاتور بوده و نقض حقوقبشر در آن اتفاق افتاده، اما کشور قدرتمند نسبت به آن کاملا سکوت پیشه کرده است. به خاطر همین در موضوع فلسطین هم تجربه ثابت کرده که مسأله حقوقبشر و فلسطینیان برای کشورهای غربی که متحد اسرائیل هستند، اولویت چندم است و اولویت اول نیست. برای آنها در شرایط کنونی که اسرائیل یک ضربه اساسی امنیتی خورده، برقرار بودن اسرائیل و بازیابی توان امنیتی و نظامی آن اولویت است ولو حتی در این فرآیند غیرنظامی هم کشته شود. به خاطر همین است که ما میبینیم اقدام بازدارندهای در مقابل این کشتار اسرائیل دیده نمیشود و در اوج کشتارها مقامات غربی طی یکی، دو هفته اخیر به سرزمینهای اشغالی سفر کردند از صدراعظم آلمان گرفته تا رئیسجمهور آمریکا و فرانسه و ترجیعبند همه اینها این بوده که اسرائیل حق دفاع از خودش را دارد و شاید در گوشهای هم اشاره کردند که حفظ جان غیرنظامیان مهم است اما آن موضوع اساسا موضوع و اولویت اصلیشان نبوده و کلیدواژه و جمله اصلیشان این است که اسرائیل حق دفاع از خودش را دارد.
این کارشناس مسائل منطقه تصریح کرد: بنابراین آنها هم میخواهند که اسرائیل پیروز این جنگ باشد و طبیعتا اقدام درخوری را انجام نمیدهند. کما اینکه این موضوع مربوط به الان هم نیست؛ اسرائیل با وجود اینکه سازمان ملل و نهادهای بینالمللی تأکید بر کردند که فلسطینیها حق تشکیل کشور دارند، ولی باز هم طی سالهای اخیر از همان زمان که ایجاد شده تا الان هیچ اقدامی برای اینکه حقوق فلسطینیها به رسمیت شناخته شود انجام نداد و نکته اینجاست که کشورهای غربی هم هیچ کار بازدارنده و اعمال فشاری را علیه اسرائیل نداشتند که فلسطینیها به حقوق خودشان برسند.
چیزی که تا الان از دولت ترکیه دیدیم بیشتر ژست دیپلماتیک بوده است
خواجویی در پاسخ به سوالی درباره رفتار عراق نسبت به رای قطعنامه نسبت به مردم غزه و همچنین رفتار پوپولیستی اردوغان گفت: دولت عراق در طول یک هفته اخیر که حملات علیه پایگاههای آمریکا به شدت گسترده شد، به نوعی تحتفشار قرار گرفت که چون این حملات ادامه داشته عملا در ابتدای امر به این جمعبندی رسید که چه بسا اگر بیاید همسو با کشورهای دیگر از جمله ایران به این قطعنامه رأی مثبت بدهد، گویی تأیید کرده فضای کنونی در عراق علیه آمریکاییها شکل گرفته است. به دلیل این ملاحظه و این احتیاطی که عراقیها داشتند که تحتفشار آمریکاییها بر سر تحولات اخیر در عراق بودند، به این جمعبندی رسیدند که یک رأی بینابینی بدهند، اما در ادامه وقتی این رأی اتفاق افتاد در همان ساعات اول، خیلی از جامعه و گروههای سیاسی در عراق نقدهای جدی را وارد کردند و گفتند در شرایطی که حتی کشورهایی مثل امارات و کشورهای دیگری که مخالف حماس بودند، به این قطعنامه رأی دادند، رأی دادن ممتنع عراق به این قطعنامه چه معنایی را دارد؟ حتی ما شاهد این بودیم که فرانسه هم به این قطعنامه رأی مثبتی را داده بود چون قطعنامه اشاره به مسأله آتشبس و این موضوعات داشت. به نظر میرسد یک نوع احتیاطکاری ناشیانه از سوی هیأت دیپلماتیک عراق اتفاق افتاد که بعد از ساعات اولیه از صدور رأی هم پشیمان شدند و اعلام کردند این رأی مشکل فنی بوده است.
وی گفت: اما در مورد موضوع ترکیه هم اساسا این کشور تلاش کرده همیشه در موضوع مربوط به فلسطین، از این طریق بتواند یک پرستیژی در جهان عرب و بین جریان محافظهکار و اسلامی در خود ترکیه به دست بیاورد و بیشتر اقدامات ترکیه هم به نوعی میتوان گفت اقدامات شکلی بوده، یعنی در یک دورهای از موضوع فلسطین برای ارتقای جایگاه خودش استفاده کرده و همزمان روابط دو طرف ادامه داشته و من فکر میکنم دولت ترکیه در شرایط کنونی عملا به دنبال بهرهگیری از این فضا و ایجاد شرایط برای ارتقای قدرت منطقهای خودش است. ولی در کل خیلی روی موضوع تقابل ترکیه با اسرائیل نباید حساب باز کنیم چون در برهههای دیگر هم دیدیم بعد از یک دوره تنش لفظی مجددا روابط دوستانه احیا شده و روابط جدی شده است. اما در شرایطی که شاهد بودیم ایران تلاش میکند تا موقعیت دیپلماتیک خود را در پس این تحولات با کشورهای دیگر ارتقا دهد ترکیه هم این شرایط را یک فرصت خوب برای خود دانست که نام خود را هم در این فضا بیاورد و آن چیزی که ما تا الان از آنها دیدیم بیشتر یک نوع ژست دیپلماتیک بوده است.