به گزارش مردم سالاری آنلاین، رویترز، هاآرتص، میدلایستای یا اکسیوس؛ اطلاعرسانی درباره چند و، چون مذاکرات ایران با طرف غربی به شمول ایالاتمتحده امریکا برعهده این رسانههای غیرایرانی قرار گرفته است.
درحالی که با خروج دونالد ترامپ، رییسجمهور پیشین امریکا از برجام، این مردم عادی در ایران هستند که بار بازگشت تحریم را بر دوش میکشند، هیات مذاکرهکننده ایرانی و سایر نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیرنده در پرونده احیای برجام و به تبع آن رفع تحریم، سیاست سکوت را در پیش گرفتهاند تا خبرسازی درباره مهمترین پرونده سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که ابعاد اقتصادی و امنیتی نیز پیدا کرده دراختیار رسانههای غیرایرانی قرار داشته باشد. فضای اطلاعرسانی درباره مذاکرات میان ایران و غرب با محوریت کلی تنشزدایی از رابطه و مدیریت بحران که احیای برجام نیز ذیل آن قرار میگیرد درحالی دراختیار طرف غربی قرار گرفته که استدلال طرف ایرانی این است که اطلاعرسانی درباره این روند میتواند به تهییج افکار عمومی در داخل و وابسته شدن مسائل اقتصادی به این رایزنیها منتهی شود. در یک ماهه اخیر رسانههای فوقالذکر مجموعهای از روایتها و اخبار را از رایزنیهای میان ایران و ایالاتمتحده به شکل مستقیم در نیویورک تا غیرمستقیم در مسقط منتشر کردهاند. اخباری که صرفا با یک مورد تکذیب از سوی نمایندگی ایران در نیویورک روبهرو شده است.
چرا مذاکرات به اغما رفت؟
درحالی که مذاکرات برای احیای برجام از نیمه تابستان ۱۴۰۱ تا اوایل بهار ۱۴۰۲ به اغما رفته بود، در چند هفته اخیر تحولات قابلتوجهی در رابطه ایران با کشورهای غربی رخ داده که تلاش برای بررسی امکان احیای برجام یکی از این مجموعه تحولات است.
رایزنیهای غیرمستقیم ایران و ایالاتمتحده در کنار مذاکرات مستقیم ایران و ۱+۴ (فرانسه، بریتانیا، آلمان، چین و روسیه) تا اواسط تابستان ۱۴۰۱ به شکل کجدار و مریز پیش رفت و درحالی که بسیاری تصور میکردند شرایط برای ورود به فاز اجرای توافق در پاییز ۱۴۰۱ مهیا خواهد شد، مذاکرات در تابستان به دلیل آنچه هر دو طرف زیادهخواهی دیگری اعلام کرد، متوقف شد. در آن مقطع زمانی گفته شد که درخواست ایران برای بسته شدن همزمان پرونده اختلافهای پادمانی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (ادعای کشف مواد اعلام نشده در سه مکان آباده، ورامین و تورقوزآباد) همراستا با به نتیجه رسیدن مذاکرات احیای برجام مانع از رسیدن به توافق شده است. روایتی که طبیعتا با تکذیب جمهوری اسلامی ایران روبهرو شد.
حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه در یک نشست خبری در نخستین روزهای آذر ماه ۱۴۰۱ در پاسخ به روزنامه اعتماد مشخص کرد که تهران در سه موضوع با طرف امریکایی تفاوت دیدگاه و اختلافنظر دارد:
۱- حل مسائل باقیمانده با آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
۲- دریافت تضمین اقتصادی: مدت اجرای قرارداد کمپانیهای خارجی در ایران باید به نحوی باشد که سرمایهگذار خارجی برای انتقال سرمایه به ایران بتواند اعتماد کند. اینکه گفته شود تا پایان دولت جو بایدن توافق پابرجاست و پس از آن تضمینی وجود ندارد مورد پذیرش ایران نخواهد بود.
۳- تسری تحریم به طرفهای ثالث که میتواند عاملی برای تداوم تحریم باشد باید رفع شود.
هرچند که این اختلافها در مرحله نخست ترمز پیشرفت در مذاکرات برای احیای برجام را کشید، اما دو مساله دیگر نیز بر این روند سایه انداخت: ۱. آغاز جنگ اوکراین و ۲. ناآرامیها در داخل ایران و حمایت غرب از اعتراضها.
حمله روسیه به اوکراین از دو جنبه بر مذاکرات احیای برجام تاثیر گذاشت:
۱- شکلگیری تحلیلی در ساختار سیاسی ایران مبنی بر اینکه تطویل جنگ میتواند اروپا را از تامین انرژی مورد نیاز ناتوان کرده و این به اصطلاح زمستان سخت به عقبنشینی غرب از مطالبههایش در روند احیای برجام منتهی خواهد شد.
۲- طرح ادعای همکاری ایران با روسیه و استفاده از پهپادهای ایرانی در حمله به اماکن غیرنظامی در اوکراین.
مجموع سه مساله ذکر شده (اختلافهای فنی میان ایران و غرب برای احیای برجام، جنگ اوکراین و ناآرامیهای داخلی) باعث شد که مذاکرات برای احیای برجام در شش ماهه دوم سال گذشته به خواب زمستانی برود. در پاییز ۱۴۰۱ با هر کدام از مقامهای ایرانی درگیر در پرونده مذاکرات که صحبت میکردیم یک جمله واحد از زبان همه آنها شنیده میشد: «طرف مقابل سیاست فشار همهجانبه را در چند حوزه هستهای، سیاسی و امنیتی علیه جمهوری اسلامی ایران دنبال میکند و هر چند که در پشت پرده پیامهایی میان ایران و غرب رد و بدل میشود، اما اراده سیاسی برای بازگشت رسمی و علنی به میز مذاکرات در طرف غربی وجود ندارد.»
یک منبع آگاه دیپلماتیک در آن مقطع زمانی به روزنامه اعتماد گفت: «مذاکرات وین برای احیای برجام به زودی در سطح رسمی و در قالب زمانی متداوم از سر گرفته نخواهد شد، اما طرف غربی همزمان که با دو اهرم ادعای دخالت ایران در جنگ اوکراین و حمایت از اعتراضهای داخلی فشار بر تهران را حفظ کرده همزمان تلاش میکند رشته مذاکرات نیز از هم گسیخته نشود.»
چرا مکانیسم ماشه فعال نشد؟
یکی از پرشمارترین پرسشها در پاییز و زمستان ۱۴۰۱ این بود که چرا طرف مقابل ایران با حرکت به سمت مکانیسم ماشه حلقه فشار بر جمهوری اسلامی ایران را تنگتر نمیکند؟
۱- طرف غربی به رغم همه سر و صداها و تشدید فشار سیاسی و امنیتی بر ایران تمایلی به بسته شدن پنجره دیپلماسی با ایران نداشت و به عنوان نمونه این جمله که ما هنوز دیپلماسی را بهترین گزینه برای حل اختلاف با ایران میدانیم در سخنان جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالاتمتحده بهکرات شنیده شد.
۲- یکی از اصلیترین دغدغههای غرب در بحث فنی هستهای با ایران ذخایر مواد غنی شده در ایران است. براساس آخرین گزارش فصلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی که قریب به یک هفته پیش منتشر شد، ذخایر اورانیوم غنیشده تا ۲۰درصد اکنون ۴۷۰.۹ کیلوگرم تخمین زده میشود. این درحالی است که میزان اورانیوم غنیشده تا ۶۰درصد به ۱۱۴.۱ کیلوگرم رسیده است. هرگونه حرکت به سمت مکانیسم ماشه یعنی رها کردن این میزان مواد رو به افزایش در داخل ایران.
۳- در سایه برجام، ایران در قالب پذیرش اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی در کنار تعهدات پادمانی به بیشترین نظارتها بر برنامه هستهای خود رضایت داد و مطلوب طرف غربی نیز احیای همان نظارتهای گسترده است نه از دست دادن حداقلهای نظارتی با فعالسازی مکانیسم ماشه که قطعا با واکنش تند ایران روبهرو خواهد شد.
تلاشی دوباره برای مدیریت تنش
درحالی که ایران و غرب در شش ماهه دوم ۱۴۰۱ یکی از پرتنشترین رابطهها در تاریخ روابط دوجانبه را تجربه کردند آرامش نسبی از نیمه اسفند ماه با سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران به رابطه بازگشت. سفری که به حصول یک نقشه راه میان سازمان انرژی اتمی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی منتهی شد. این نقشه راه، زنجیره صدور قطعنامه علیه ایران در نشست شورای حکام آژانس را قطع کرد و البته انتشار آخرین گزارش فصلی آژانس نشان دادکه دو طرف در مسیر اجرای این نقشه راه با سرعت کم، اما قابل قبول حرکت کردهاند. در این گزارش تاکید شده که یکی از سه اختلاف باقیمانده ایران در حوزه پادمانی (وجود مواد اعلام نشده در آباده) با توضیحات ایران حل و فصل شده و آژانس فعلا سوالی در این خصوص ندارد. همچنین در بخش دیگری از همین گزارش اعلام شد که آژانس توضیحات ایران درباره چرایی تولید ذرات اورانیوم ۸۴ درصد را قابل قبول دانسته است. در همین راستا ایران با نصب یک دستگاه نظارت بر غنیسازی در کارخانه غنیسازی سوخت فردو و همچنین در کارخانه آزمایشی غنیسازی سوخت در نطنز موافقت کرده است. همزمان ایران با بازنصب ۹ دوربین از مجموع ۲۷ دوربین برجامی در تاسیسات هستهای خود موافقت کرده است.
مهمترین پرسشی که پس از آخرین گزارش فصلی آژانس و اشاره به پیشرفت در رابطه اختلافها با ایران مطرح شد، این بود که چه مسائلی منجر به شکلگیری اراده سیاسی در هر دو طرف شد. توجه دقیقتر به سیر تحولات سیاسی میان ایران و غرب نشان میدهد که پیشرفت در رابطه با آژانس یکی از گامهای برداشته شده در بستر تعریف شده برای مدیریت تنش میان ایران و غرب بوده است:
۱- آزادی دو زندانی فرانسوی که در زندان وکیلآباد مشهد در بازداشت بودند.
۲- اجرایی شدن توافقنامه انتقال محکومان میان ایران و بلژیک و آزاد شدن دیپلمات ایرانی اسدالله اسدی. آزادی سه زندانی اروپایی دیگر که در ایران بازداشت بودند.
۳- انتشار اخباری درباره حصول توافق میان ایران و ایالاتمتحده برای تبادل زندانیان و آزادسازی اموال بلوکه شده ایران در کرهجنوبی.
۴- سفر سلطان عمان به تهران و گمانهزنیهای رسانهای مبنی بر تداوم تلاشهای مسقط برای تنشزدایی از رابطه ایران و غرب و البته میانجیگری میان تهران و قاهره.
۵- افشاگری رسانه امریکایی به نقل از ۵ مقام امریکایی، اسراییلی، اروپایی درباره سفر برت مکگورک، مشاور ارشد بایدن در امورخاورمیانه در ماه جاری به عمان و گفتگو با مقامهای عمان درباره امکان تعامل دیپلماتیک با ایران درخصوص برنامه هستهای این کشور. اکسیوس همچنین در گزارشی جداگانه ادعا کرد که هیاتهای ایرانی و امریکایی در مسقط مذاکرات غیرمستقیمی را با وساطت عمانیها انجام دادهاند.
۶- انتشار گزارشی در فایننشال تایمز درباره دیدارهای راب مالی، معاون وزیر خارجه ایالاتمتحده با سعید ایروانی، نماینده ایران در نیویورک. به ادعای فایننشال تایمز، این دیدارها که نخستین تماس مستقیم میان مقامهای ایرانی و امریکایی پس از خروج ترامپ از برجام محسوب میشود متمرکز بر تبادل زندانیان دوتابعیتی بوده است.
۷. انتشار اخباری درباره مذاکره عراق با امریکا و آزادسازی بخشی از منابع ایران در عراق.
در این میان برخی رسانهها مانند هاارتص و میدل ایستای نیز اقدام به گمانهزنی درباره مفاد مذاکرات محرمانه میان ایران و امریکا زده و ادعا کردند که دوطرف بر سر رسیدن به یک توافق موقت به تفاهمهایی دست پیدا کردهاند. ادعایی که هم ازسوی ایران و هم طرف امریکایی تکذیب شد.
مجموعه این تحرکات به چه معناست؟ آیا گمانهزنیهای رسانهای درباره تلاش دو طرف برای احیای برجام درست است؟
پاسخ این پرسشها را باید در بستر تحولات در جریان تحلیل کرد: کشورهای غربی در نیمه دوم سال گذشته با این ادعا که فضای مناسب برای مذاکره با ایران وجود ندارد (به دلایل ذکر شده در همین مطلب) زنجیره مذاکرات را در خلأ و بدون هیچ اقدام عملی نگه داشتند. در قریب به دو ماه و نیم اخیر، مسیرهای جداگانه از تماسهای مستقیم با اروپاییها و غیرمستقیم با امریکاییها برقرار شده است. همه این تحرکات جدید دو هدف مشترک و متوالی را دنبال میکنند: نخست مدیریت تنش و جلوگیری از خارج شدن بحران از وضعیت کنترل شده فعلی و در ادامه ایجاد فضای لازم برای بازگشت به مذاکرات احیای برجام.
در این مسیر دو طرف بر سر برداشتن گامهایی توافق کردهاند که البته هیچ کدام از این تفاهمها جنبه تعهدآمیز نداشته و نمیتوان به آن نام رسمی توافق را داد. همانطور که مقامهای ایرانی و امریکایی میگویند هر دو طرف کانالهای خود برای تبادل پیام را دارند و در این میان کشورهای اروپایی و برخی کشورهای منطقهای از جمله قطر و عمان هم نقشی مثبت در اجرایی شدن تفاهمهای صورت گرفته برعهده دارند که ازجمله آنها میتوان کمک به تبادل زندانیان میان ایران و غرب و آزادسازی بخشی از اموال ایران در عراق را نام برد. آنچه مشخص است، این است که دو طرف پس از چند ماه تنش و چند سال تلاش نافرجام برای احیای برجام در حال راه رفتن روی لبه پرتگاه هستند. اولویتها و خطوط قرمز دو طرف همچنان با هم فاصله فاحشی دارد و در این مرحله فعلا اولویت همگی مدیریت بحران و سنجش فضا برای ادامه حرکت در مسیر ارزیابی احیای برجام در آینده است. حتی به فرض عبور سلامت دو طرف از مرحله مدیریت تنش به خصوص در سایه خبرسازیهای مداوم درباره نقش ایران در جنگ اوکراین و تلاش برای استفاده از این کارت برای بالا بردن هزینه توافق برای ایران، دو طرف به مرحله امکانسنجی احیای برجام میرسند که خود حدیثی مفصل و ماجرایی پیچیده خواهد بود.