به گزارش مردم سالاری آنلاین، اعلام دستیابی عربستان سعودی و ایران به توافق زیر نظر چین در روز جمعه ۱۰ مارس کنونی، به علت زمان آن و طرفهای امضا کننده آن، موجب تعجب جهانیان شد. یکی از علل غافلگیری این بود که مذاکرات بین عربستان و ایران در عراق و عمان برگزار میشد و پیش بینی میشد اگر دوطرف به تفاهم برسند، اعلام و امضای توافقنامه در یکی از این دو کشور صورت بگیرد. علاوه بر این، امضای توافقنامه بین ریاض و تهران در پکن با روز انتخاب مجدد شی جینپینگ به ریاست جمهوری چین همزمان شد که به نوبه خود تضمین کننده ادامه حمایت چین از بندهای توافقنامه امضا شده بین عربستان و ایران است.
در بیانیه مشترک سه جانبه که در پکن صادر و در آن توافق برای از سرگیری روابط دیپلماتیک بین عربستان و ایران و بازگشایی سفارتخانههای آنان در خاک یکدیگر ظرف دو ماه اعلام شد، تفاوت بین آنچه در پکن گذشت در مقایسه با آنچه پیش از آن در عراق و عمان گذشته بود، آشکار شد. در ابتدای این بیانیه، عربستان و ایران از عراق و عمان به علت میزبانی «دورهایی از مذاکرات» قدردانی و از رهبری چین به علت میزبانی «مذاکرات» و تلاش برای به نتیجه رسیدن آن قدردانی کردند. به معنای دیگر، آنچه در گذشته روی داده بود صرفا «چند دور مذاکره» بود، اما مذاکرات (اصلی) در پکن برگزار شد. تفاوت دیگر این بود که پنج دور گفت وگوی قبلی در بغداد، مذاکراتی دوجانبه بود در حالی که توافقنامه پکن، سه جانبه است نه این که چین صرفا میانجی باشد. به همین علت میتوان آن را «توافقنامه پکن پلاس» توصیف کرد.
در مذاکرات بین عربستان سعودی و ایران، عمدتا به مسائل امنیتی پرداخته شد در حالی که در توافقنامه پکن از همکاری اقتصادی و بازرگانی و سرمایه گذاری نیز صحبت به میان آمده است، ولی این توافقنامه را وزرای امور خارجه دوکشور امضا نکردند بلکه مقامات ارشد امنیتی آن را امضا کردند.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود، انگیزههای سه طرف توافق یعنی عربستان سعودی، ایران و چین از امضای آن است. همچنین این پرسش مطرح است که چرا دو قطب اصلی مطرح در جهان یعنی آمریکا و روسیه میانجی این توافقنامه نبودند و پکن پا پیش گذاشت؟ به طور خلاصه میتوان گفت چین با انگیزه اقتصادی که اولویت روابطش با کشورهای خاورمیانه را تشکیل میدهد، میانجی گری بین عربستان و ایران را آغاز کرد. در حالی که روسیه از مسیر نظامی وارد سوریه شد و برای آمریکا و کشورهای غربی نیز دستیابی به توافق هستهای برای جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح هستهای و جلوگیری از توسعه توانایی موشکی ایران به منظور تضمین امنیت اسرائیل و خاورمیانه، در اولویت بود.
انگیزه اقتصادی چین برای میانجی گری بین عربستان سعودی و ایران ریشه در وابستگی این کشور به نفت و گاز ایران و عربستان دارد به طوری که این دو کشور ۴۰ درصد منابع انرژی مورد نیاز چین را تامین میکنند. انگیزه دیگر چین از این میانجی گری، پیش بردن ابتکار «کمربند و جاده» است.
موفقیت چین در سوق دادن دو قدرت منطقهای یعنی ایران و عربستان سعودی به سوی توافق، رویدادی ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک محسوب میشود که نوید دهنده شکل گیری توازن قوای نوظهور در سطح جهانی است. همین مسئله به عربستان و ایران انگیزه داد به سمت امضای توافقنامهای پیش بروند که پیامدهایی در منطقه و جهان خواهد داشت.
منبع: الشرق الاوسط / دیپلماسی ایرانی