به کار بردن القاب و عناوینی همچون "آیتالله" و "حجتالاسلام" برای روحانیون شیعه در رسانه ها از جمله مواردی است که بر سر آن مناقشه وجود دارد. چراکه به باور برخی از کارشناسان و اهالی حوزه، این عناوین ریشه تاریخی ندارد و بیشتر رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته است. دیده بان ایران در گفت و گو با موسوی تبریزی، انصاری راد، فاضل میبدی به بررسی این موضوع پرداخته است.
به گزارش مردم سالاری آنلاین؛ به کار بردن القاب و عناوینی همچون "آیتالله" و "حجتالاسلام" برای روحانیون شیعه از جمله مواردی است که بر سر آن مناقشه وجود دارد. چراکه به باور برخی از کارشناسان و اهالی حوزه، این عناوین ریشه تاریخی ندارد و بیشتر رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته است. گواه این مدعی هم میتوان به آیت الله منتظری اشاره کرد که آیتالله خمینی در جریان برکناری مرحوم آیتالله منتظری از قائم مقام رهبری، او را "حجتالاسلام والمسلین" خطاب کرد اما پیش از آن رسانهها در هنگام انتخاب او به قائم مقامی او را "آیتاللهالعظمی" خوانده بودند یا مرحوم آیتالله صانعی که پس از موضعگیریهایی که در سال 88 داشت، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم او را از مرجعیت کنار گذاشت. در مقابل هم بسیاری از روحانیونی که لقب "حجتالاسلام" را به یدک میکشند و در عین حال دغدغه قدرت و مناصب بالایی را دارند، علاقهمندند که در رسانهها "آیتالله" خطاب شوند.
فاضل میبدی: فردی که سالها حوزه را ترک کرده و به سمت کارهای اجرایی رفته، آیتالله نیست
محمدتقی فاضل میبدی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه کدام یک از روحانیون را میتوان "آیتالله" خطاب کرد، به سایت دیدهبان ایران گفت: «این القاب و عناوین جدید و من درآوردی هستند. آیتالله یعنی کسی که مجتهد باشد و بتواند بر اساس قواعد فقه و اصولی که در حوزه مطرح است، اجتهاد کند. سالها درس خوانده و تدریس کرده باشد تا به مقام اجتهاد برسد و بعد به او بگویند آیتالله. بر اساس این تعریف، آقایانی که پیش از انقلاب پنج، شش سال در حوزه درس خواندند و بعد حوزه را ترک کرده و به سمت کارهای اجرایی رفتهاند را نمیتوان آیتالله نامید؛ آنها آیتاللههایی هستند که تلویزیون درست کرده نه حوزه.»
وی همچنین درباره ریشه این القاب بیان کرد: «این القاب قبلا نبوده است مثلا ما نمیگفتیم "آیتالله انصاری" یا "آیتالله علامه حلی". عناوین آیتالله و آیتالله عظمی پس از مشروطیت به وجود آمد و نه ریشه قرانی دارد و نه ریشه سنتی و حوزوی.»
فاضل میبدی درباره عناوین فقهی گفت: «هرکسی درس خواندن در حوزه را شروع کند، به او میگویند ثقه الاسلام، بعد از چند سال درس خواندن به ترتیب میشود حجت الاسلام، حجت الاسلام و المسلیمن و بعد هم اگر مجتهد شد و مراحلش را طی کرد، میشود آیتالله که تعدادشان هم زیاد نیست.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «کسی که سالها حوزه را ترک کرده و به سمت کارهای اجرایی رفته و نه درسی خوانده و نه تدریسی کرده است، آیتالله نیست. همانطور که در دانشگاه هم به کسی دکتر میگویند که مراحلش را طی کرده باشد؛ امتحان جامع و مقاله داده باشد. اینها القابی است که تلویزیون جمهوری اسلامی درست کرده است. از جهت لغوی هم هر کسی نشانه خداوند است.»
انصاری راد: حکومت به میل خود برخی را آیتالله میکند و برخی را هم از این مقام پایین میآورد
حجتالاسلام حسین انصاریراد، سیاستمدار اصلاحطلب هم درخصوص شرایط رسیدن به عنوان "آیتالله" به دیدهبان ایران گفت: «این یک اصطلاح جدید است. حتی مرحوم شیخ انصاری و میرزای شیرازی را هم حجت الاسلام نمیگفتند.»
وی ادامه داد: «به فردی آیتالله میگویند که دستکم اجتهاد کلاسی و قدرت استنباط بر اساس قوانین و دانش علم اصول و همچنین دانش علم فقه را داشته و عادل هم باشد. البته باز هم تاکید میکنم که این اصطلاح جدیدی است که رواج پیدا کرده.»
انصاریراد افزود: «فعلا هیچ معیار و ملاکی برای این عناوین وجود ندارد. پیش از انقلاب اسلامی، تدریس یک استاد در حوزه و مقبولیت عامی که در بین حوزههای علمیه به لحاظ علمی و اخلاقی پیدا میکرد، او را به عنوان آیتالله میرساند ولی بعد از انقلاب، مثل بسیاری از اصطلاحات دیگر، این مهم هم از معیارهای اصلیاش تهش شده و هیچ معیاری ندارد. حکومت به میل خود برخی را آیتالله میکند برخی را هم از این مقام پایین میآورد.»
موسوی تبریزی: آقای رئیسی، آیتالله نیستند
آیت الله سید حسین موسوی تبریزی نیز در تعریف خود از عنوان "آیتالله" به سایت دیدهبان ایران گفت: «کسانی که در حد اجتهاد، مجتهد یا مرجع تقلید شده بودند را آیتالله یا آیتالله عظمی میگفتند؛ مثل آیتالله بروجردی یا امام خمینی. پس از آن هم به ترتیب آیتالله، حجت الاسلام و المسلین، حجت الاسلام و ثقه الاسلام میگفتند. اینها عناوینی بود که مشخص میکرد چه کسی در چه حدی است اما متاسفانه الان این حدود از بین رفته است. این عناوین هم در حوزهها و هم در بیرون از آن یک ترتیب و حساب کتابی داشت. کمااینکه درمورد مرجع تقلید شدن هم این مسئله صدق میکند که هر شخصی ولو بسیار هم درس خوانده بود، مرجع تقلید نمیشد. بلکه کسانی مرجع میشدند که اعلم علما بودند. بدین معنا که علمای زیادی مجتهد بودند اما کسی که توجه بیشتری به مسایل علمی و فقهی داشت، قرآن را خوب میفهمید و مدتی تدرییس کرده بود، به ترتیب از حجت الاسلام به آیتالله و بعد آیت الله العظمی نائل میشد و وقتی هم به مرجعیت میرسید، به او مرجع عالی قدر تشیع میگفتند؛ همچون آیتالله بروجردی، حکیم و امثالهم.»
دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علیمه قم همچنین در پاسخ به پرسش خبرنگار دیده بان ایران، درباره عناوینی که رسانه ها به رئیس دولت سیزدهم می دهند، خاطرنشان کرد: «با این تفسیر به آقای رئیسی هم آیتالله نمیگویند. این میزانها پس از انقلاب عوض شد و مواردی که من عنوان کردم مربوط به قبل از انقلاب است و بعد از انقلاب هم در حوزههاست. داخل حوزهها افرادی که وابسته به قدرت هستند، حتی آیتالله خامنهای هم اوایل انکار میکردند و میگفتند به من آیتالله نگویید ولی وقتی رهبر شدند، در یک موقعیت ممتازی قرار گرفتند که به ایشان آیتالله میگفتند.»
موسوی تبریزی در ادامه گفت: «به آیتالله هاشمی هم پیش از ریاست جمهوری و حتی در زمان شاه، حجت الاسلام یا ثقه الاسلام میگفتند، با اینکه خیلی معروف بودند، چند جلد کتاب داشتند و سالها در زندان بودند. این آیتالله گفتنها پس از پیروزی انقلاب مرسوم شد. به من هم حتی آیتالله میگویند در صورتی که در برابر بزرگان ما محسوب نمیشویم. این برخوردهای سلیقهای باعث شده که به فردی آیتالله بگویند و به فرد دیگری هم نگویند.»