کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

جلال رشیدی کوچی:سخنان برخی نمایندگان در مجلس را نباید پای کلیت مجلس گذاشت

دلیل گرانی‌های اخیر تعجیل در حذف ارز ۴۲۰۰ و عدم آمادگی دولت برای کنترل بازار است

استیضاح و سوال از رییس‌جمهور حق نمایندگان است

13 اسفند 1401 ساعت 17:45

جلال رشیدی کوچی عضو کمیسیون داخلی کشور و شوراها در مجلس گفت: اینکه نمایندگان از رییسی دعوت کردند، مسأله مشخصی بود. ولی اینکه ما باید پاسخگوی عملکرد دولت باشیم، سخن درستی نیست. خیلی از افراد دیگر از رئیسی دعوت کردند. دعوت آنها به این معنی نیست که اگر دولت در موضوعی ضعیف عمل می‌کند، دعوت کنندگان باید پاسخگو باشند. این سخن به نظر من خیلی دقیق نیست. اما مجلس پاسخگوی عملکرد خود خواهد بود و نمایندگان پاسخگوی عملکرد خودشان هستند. البته آن زمان ما اشتباه می‌دانستیم که نمایندگان امضاء جمع کنند و از شخصی بخواهند تا در انتخابات شرکت کند، این کار درستی نبود. خب، درخواست از رئیسی را عده‌ای امضا کردند و عده‌ای امضا نکردند.


به گزارش مردم سالاری آنلاین،تا دو سالگی دولت چند ماهی باقی نمانده است و بسیاری به دلیل تحقق نیافتن شعارهای دوران انتخابات گله‌مند هستند. در همین راستا، گمانه‌زنی‌ها‌ در مورد استیضاح وزرای دولت سیزدهم و طرح سوال از رییس‌جمهور، از جمله موضوعات مطرح در رسانه‌ها طی چند ماه اخیر است. چرا که بسیاری این خرده را به نمایندگان مجلس می‌گیرند که آن‌ها یکی از دعوت کنندگان رییسی برای ورود به عرصه انتخابات بودند و حال باید بابت عملکرد ضعیف برخی وزرا پاسخگو باشند.
در این خصوص با جلال رشیدی کوچی عضو کمیسیون داخلی کشور و شوراها در مجلس شورای اسلامی و نماینده مردم فارس(مرودشت) گفت گویی را انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:
در یک‌سالگی دولت آقای رییسی بسیاری از نمایندگان مجلس گفتند که یک سال زمان کمی برای قضاوت عملکرد دولت است، اما اکنون پس از گذشت هجده ماه شاهد هستیم شعارها به واقعیت نپیوسته است. حال شما عملکرد دولت را چگونه می‌بینید؟
عملکرد دولت را باید در بخش‌های مختلف ارزیابی کنیم و اگر بخواهیم کلیت را بگوییم شاید نزدیک به عدالت نباشد. به نظر می‌آید که در مجموع، دولت هنوز نتوانسته رضایت‌مندی و امیدی که مردم در زمان رأی دادن به شخص رئیسی داشتند را برآورده کند. روندی هم که در پیش داریم نشان دهنده این است که دولت شاید در خیلی از مسائل نمی‌تواند آن‌گونه که در گذشته وعده داده، عمل کند.
اگر دولت بخواهد با همین شیوه پیش برود و تغییرات اساسی ایجاد نکند، قطعاً بر نارضایتی‌ها افزوده خواهد شد و این موضوعِ کاملاً مشخصی است. حقیقت آشکاری هم که در مجلس شاهد آن هستیم این است که خیلی از نمایندگان از این موضوع ناراحت و نگران هستند و درباره‌ی عملکرد وزرای دولت یا افراد نزدیک به رئیس جمهور  که به دلایل قانونی مجلس نمی‌تواند از آنها بازخواستی داشته باشد، نظارتی کند  و یا سؤالی بپرسد ـ زمزمه‌های زیادی به گوش می‌رسد. البته در تحلیل و ارزیابی باید شرایط کرونایی، شرایط تحریم و اتفاقات اخیر را در نظر داشته باشیم اما همه این‌ها دلیل بر این نیست که دولت نباید پیش‌بینی نمی‌کرد و یا نباید برای این‌ها برنامه‌ای داشته باشد. چون این انتقادات را خیلی از ما و دولتمردان نسبت به دولت‌های قبل داشتیم؛ لذا دولت اگر بخواهد در جهت افزایش رضایتمندی مردم گام بردارد حتما باید خود را ترمیم کند.
امروز یکی از حوزه‌هایی که دولت بسیار ضعیف عمل کرده است، در بخش اقتصادی است و در چند روز اخیر با گرانی دلار و اقلام اساسی رو به رو بودیم. دلیل این عمل ضعیف چیست؟
دلیل گرانی که ما امروز با آن دست به گریبان هستیم مشخص است؛ تعجیل در حذف ارز ۴۲۰۰ و عدم آمادگی دولت برای کنترل بازار باعث این موضوع شد نه اینکه ارز ۴۲۰۰ فسادزا نبود و نباید حذف میشد نه، اتفاقا هم فسادزا  بود و هم باید حذف می شد؛ اما نکته این است که دولت تازه بر سرکار آمده بود و در این موضوع بسیار عجله کرد و مسلط برکار نبود. ضمن اینکه دولت به پیشنهاد مجلس نیز عمل نکرد؛ علی رغم اینکه مجلس به شدت دنبال  کالابرگ الکترونیکی بود، اما دولت با پرداخت یارانه نقدی بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان به هر فرد به بدتر شدن اوضاع کمک کرد.
به نظرم این اتفاقات عمدی نیست دولت به دلیل چند صدایی در حوزه اقتصاد وجود تفکرات وزیر اقتصاد با رییس کل بانک مرکزی اختلاف معنایی قابل توجهی دارد و در کنار آن افراد دیگری مثل، محسن رضایی و مخبر همه دست به دست هم دادند که امروز دولت نتواند یک تصمیم واحد و دقیق برای این حوزه بگیرد.
در روزهای اخیر به رغم تکذیب معاون پارلمانی ریاست جمهوری بحث طرح سوال از رییس‌جمهور مطرح است، آیا این موضوع در مجلس در جریان است؟
من نشنیدم. اما طرح سوال از رییس جمهور را ما نباید تعطیل کنیم و به تابوی وحشتناک تبدیل کنیم که اگر کسی هم بخواهد از رییس جمهور سوال بپرسد آن را ضد نظام، انقلاب و اسلام بدانیم. نمایندگان و رییس‌جمهور یک‌سری وظایف دارند، به نظرم نباید کشور مغلوب آن جریان شود، سوال از رییس‌جمهور حق نمایندگان است اگر تعداد امضاها به حدّ نصاب برسد هیات رییسه وظیفه دارد آن را در دستور کار قرار دهد و آن قانون گذار قطعا نگاهش مبتنی بر اصلاح و کمک به دولت بوده و نه مقابله با آن، استیضاح و سوال حق نمایندگان است.  
یکی از دعوت‌های گسترده برای حضور رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری از سوی نمایندگان مجلس بود. بنابراین، بخشی از انتقادات مردم به نمایندگان نیز وارد است و منتخبان مردم در مجلس باید پاسخگوی وضعیت فعلی باشند؟
اینکه نمایندگان از رییسی دعوت کردند، مسأله مشخصی بود. ولی اینکه ما باید پاسخگوی عملکرد دولت باشیم، سخن درستی نیست. خیلی از افراد دیگر از رئیسی دعوت کردند. دعوت آنها به این معنی نیست که اگر دولت در موضوعی ضعیف عمل می‌کند، دعوت کنندگان باید پاسخگو باشند. این سخن به نظر من خیلی دقیق نیست. اما مجلس پاسخگوی عملکرد خود خواهد بود و نمایندگان پاسخگوی عملکرد خودشان هستند. البته آن زمان ما اشتباه می‌دانستیم که نمایندگان امضاء جمع کنند و از شخصی بخواهند تا در انتخابات شرکت کند، این کار درستی نبود. خب، درخواست از رئیسی را عده‌ای امضا کردند و عده‌ای امضا نکردند.
اما نکته این است که آن جریانی که به شدت حامی دولت بود امروز هم همان حمایت را دارد. البته اسم آن را حمایت نمی‎‌گذارم چون خیلی وقت‌ها حمایت با استیضاح و انتقاد است و به معنی بله قربان‌گو بودن نیست. بنابراین، این تفاوت را ما باید احساس کنیم و بدانیم. اما آن جریان -که خیلی‌ها می‌دانند چه جریانی است- در حوزه‌های نظارتی، در مسائل استیضاح و سؤال و تذکر از دولت حمایت می‌کنند. اما احساس می‌کنم که اگر بخواهیم به دولت کمک کنیم در کنار حمایت‌های دقیق و درست که مجلس تاکنون نشان داده است و بیشترین آن را در رأی اعتماد به وزرا دیدیم ـ حتماً باید در بُعد نظارتی و مسائلی مثل استیضاح ورود و اصلاح داشته باشد.
در صحبت‌های ابتدایی از تغییرات گفتید. برخی نماینده‌ها می‌گویند اگر این وزیر برود، چه کسی جای وی بیاید!؟ آیا امروز  با قحط الرجال مواجه شده‌ایم؟
من این حرف را قبول ندارم. بارها با نمایندگان درباره این موضوعات بحث می‌کنیم که فلانی رفت چه کسی به جای او بیاید؟ دغدغۀ «چه کسی آمدن» بیشتر از دغدغۀ «چه کسی رفتن» است. به نظر من خیلی دغدغه جالبی نیست که بگوییم چون نمی‌دانیم نفر بعدی چه کسی است؟ پس با این شخص که ضعیف کار می‌کند، بسازیم. این نکته دقیقی نیست.
از طرف دیگر من به عنوان تذکر برادرانه و دوستانه به دولت گفتم که حلقه دور و بر خود را بازتر کند. حلقه‌ بسته‌ای که منتخب یکسری افراد از بدنه دولت هستند و فقط این‌ها بخواهند در مناصب حضور داشته باشند به ضرر رئیس جمهور و دولت است. افراد زیادی متخصص و بروز هستند و نسبت به رئیسی هم نگاه مثبتی دارند و می‌توان از این نیروها استفاده کرد. نمی‌گویم رئیسی از اصلاح‌طلبان در سطح وزیر نیرو بیاورد اما حداقل از نیروهایی که دوست‌دار ایشان هستند، می‌توان استفاده کرد. دولت اگر به دنبال این است که خود را تقویت کند و با تقویت خود، رضایتمندی را در جامعه گسترش دهد باید این حلقه را باز و بازتر کند، این مقدار بسته عمل کردن در دولت و در بین تصمیم‌سازان خیلی راهگشا نیست.
یکی از انتقاداتی که به دولت وارد می‌شود این است که مشکلات کشور را به دولت قبل نسبت می‌دهند. دولت قبل هم به دولت احمدی‌نژاد مقصر  می‌دانست و این سریال ادامه دارد. یعنی باز هم باید دولت قبل را مقصر بدانیم؟ روحانی هم در بحث بودجه مجلس را مقصر دانست!؟
دولت‌ها در چهار سال اول تقصیر را گردن دولت قبل می‌اندازند و در چهار سال دوم، مقصر را مجلس یا تحریم‌ها یا دولت در سایه معرفی می‌کنند، من این رویه را نمی‌پذیرم. البته این واقعیت است، چون تصیماتی که در گذشته گرفته شده قطعاً بر آینده تأثیر می‌گذارد. روحانی را تقریباً همه می‌شناسند و آن نامه معروفی که خزانه به دستور شما خالی خالی است سندی بود که به نظرم خیلی قوی‌تر از بیان افراد و مسائلی است که مطرح می‌کنند. قطعاً خیلی از اتفاقاتی که امروز دچار آن هستیم، به دلیل تصمیماتی بوده که در گذشته گرفته شده است. من این را بهانه می‌دانم، چون کسی که برای ریاست جمهوری می‌آید، حتماً مشکلات کشور را می‌داند و حتماً باید برای حل مشکلات، برنامه داشته باشد. اینکه دولت‌ها تکرار کنند تقصیر دولت قبل بوده و ما بدهی‌های دولت قبل را پرداخت می‌کنیم و... بیشتر بهانه است. ضمن اینکه یک واقعیتی است که نمی‌توان از آن چشم‌پوشی کرد. چرا بهانه است؟ چون افراد و تیمی که برای ریاست جمهوری می‌آیند، می‌دانند که مشکلاتی وجود دارد.
نکته بعد اینکه شما گفتید که روحانی صحبت کرده و گفته تقصیر مجلس است، خب ایشان هم مثل قبلی، قبلی هم مثل قبل‌تر و فعلی هم مثل قبلی. مردم دیگر از این حرف‌ها خسته شده‌اند. در ادامۀ بحث می‌گویم که خیلی از مشکلات راه‌حل‌های آسانی دارد که می‌توانیم مردم را راضی کنیم، رضایتمندی و امید را افزایش دهیم و بسیاری از مشکلات با تصمیم صحیح و درست، از تهدید به فرصت تبدیل می‌شود. اینجا تصمیم و شجاعتِ تصمیم‌گیری مهم است. اینکه گفتم در گذشته اتفاقاتی افتاده، واقعیت دارد. مثالی عرض می‌کنم؛ دولتی با پیش فروش کردن اوراق یا نفت و گاز، بدهی‌هایی ایجاد کرده است و دولت بعد باید این بدهی‌ها را تسویه کند. پس دولت قبلی بدهی دارد، یا از بانک مرکزی استقراض کرده و یا حتی پول چاپ کرده است، اما من تأکید می‌کنم تمام کسانی که وارد انتخابات می‌شوند نسبت به این موضوعات اشراف دارند و باید برای حل مشکلات برنامه داشته باشند.
یکی از وزارتخانه‌هایی که تا امروز ضعیف عمل کرده وزارت صمت بود و شما یکسری انتقاداتی به این وزارتخانه داشتید. شاهد بودیم که وزیر تا لبه استیضاح می‌آید و دوباره برمی‌گردد. در فضای مجازی کاربران می‌گویند، ما حالا پراید نداریم، آرزوی ما دوچرخه است. از دیدگاه شما چرا وزیر تا استیضاح رفت و دوباره برگشت؟
فرمایش شما درباره وزارت صمت حدأقل در حوزه خودرو درست است. چون من بر حوزه خودرو اشراف دارم، واقعا وزیر صمت ضعیف عمل کرد و نتوانست به وعده‌ها و قول‌های خود عمل کند. من در جلسه سؤال از وزیر، تک به تک صحبت‌های ایشان را آوردم و به نمایندگان گفتم که این صحبت‌ها نه تنها تأثیر مثبت نداشته، بلکه تأثیر منفی داشته و اوضاع را بدتر کرده است.
اما اینکه چرا استیضاح وزیر صمت رأی نیاورد؟ دلیلش همان جریانی در مجلس است که خدمت شما عرض کردم. برخی از نمایندگان بر این تصور بودند ـ چون نظرشان تغییر کرده ـ که حمایت از دولت یعنی هر چیزی که دولت گفت ما بگوییم چشم! این تصورِ کاملاٌ اشتباهی بود لذا بسیاری از افرادی که آن زمان به استیضاح وزیر صمت رأی مخالف دادند، الان پشیمان هستند. در زمان استیضاح گفتم که یک ماه دیگر پشیمان می‌شوید و الان یک ماه نشده است می‌بینیم که خودش را نشان می‌دهد.
دلیلش این است که فاطمی امین -همه جا گفتم و مطلب پنهانی نیست- شجاعت گرفتن تصمیمات سخت برای مقابله با مافیای خودرو را ندارد. ایشان انسان پاکدست، کاملاً کار درست و نجیب است، اما شجاعت لازم را برای تصمیم‌گیری ندارد. عدم شجاعت ایشان باعث شده که وضعیت خودرو ما به این سمت و سو برود و ما می‌بینم که چگونه مافیای خودرو بر صورت مردم، مجلس و دولت چنگ انداخته و کسی هم نیست با این‌ها مقابله کند. چرا می‌گویم کسی نیست؟ چون باید در حوزه اجرا، با این‌ها مقابله شود. ما قانون داریم اما در حوزه اجرا ضعیف عمل می‌شود. امیدوارم که بتوانیم در این حوزه با تصمیم درست، ساده و راحت به نتیجه برسیم، نه مسخره‌بازی‌هایی مثل بورس کالا و از این قبیل تصمیمات خلق‌الساعه که در می‌آورند.
سایت هم که از کار افتاد
بله این‌ها راهکار نیست، بازی در پازل مافیا است که متأسفانه وزیر صمت درگیر این بازی شده است. دلیلش این است که ایشان اشراف و توانایی لازم برای مدیریت وزارتخانه صمت را ندارد، در کنار آن شجاعت لازم هم برای اخذ تصمیمات مهم و کلیدی ندارد.
ما مافیا را در همه حوزه‌ها می‌بینیم، این مافیا کیست؟
مافیا خلأهای قانونی است که ایجاد شده است و عده‌ای از این خلأهای قانونی نهایت استفاده را می‌برند. مافیا جریاناتی هستند که سال‌های سال در نهادهای پول‌ساز کشور شکل گرفته‌اند و الان آن قدر ریشه دوانده‌اند که تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر شده‌اند. یک زمان از تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران تبعیت می‌کردند، اما الان به تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر تبدیل شده‌اند. اینکه وزارت صمت آئین‌نامه‌ای در واردات خودرو تنظیم می‌کند که تمام منافع خودروسازان تأمین شود و به مردم هیچ نفعی نرسد، مافیا است.
مافیا چه تأثیری بر اقتصاد می‌گذارد؟
ما امروز تأثیر منفی را می‌بینیم، و گرنه برای واردات خودرو یک تصمیم ساده کافی بود: «واردات خودرو با منشأ ارز خارجی آزاد! تعرفه هم بر اساس قیمت به صورت پله‌کانی است». همین یک بند کفایت می‌کرد. قانون مشخص است: «واردات آزاد» اما آئین‌نامه را به گونه‌ای نوشتند که می‌گویند می‌خواهیم خودرو اقتصادی بیاوریم. من با ارز چهل تومانی می‌گویم، یک خودرو ده هزار دلاری، چهارصد میلیون تومان می‌شود. حداقل با 50 درصد عوارض و مالیات و... 15 هزار دلار که معادل ششصد میلیون تومان می‌شود. ما به همین ششصد میلیون تومان هم راضی هستیم. البته خودرو اقتصادی نیست، ولی مردم ما به این هم راضی هستند. اما محال است خودرو ده هزار دلاری را بتوانیم با ششصد میلیون تومان خریداری کنیم، حداقل قیمت آن هشتصد یا نهصد میلیون تومان خواهد شد، چرا؟ چون گذشته این را برای ما ثابت کرده است که خودروهای هفت، هشت یا ده هزار دلاری که در داخل مونتاژ می‌شود را با قیمت‌های سرسام‌آور یک میلیارد و دویست میلیون تومانی یعنی حداقل سی هزار دلار به مردم می‌فروشیم.
من اگر وزیر صمت یا رئیس جمهور بودم، در تلویزیون می‌گفتم که از فردا هر سرمایه‌دار ایرانیِ خارج از کشور با ارز خارجی، آزاد است هر تعداد، هر مدل و هر نوع ماشینی که خواست بیاورد، فقط من بر واردات و رساندن به دست مردم نظارت می‌کنم
در باب این موضوع در  وزارت صمت هم جلسه‌ای داشتید؟
همه صحبت‌ها را با راهکار آن گفته‌ام. خیلی‌ها به من می‌گویند، فقط حرف می‌زنی. گفتم که من اول مشکل و بعد راه حل را می‌گویم. این‌گونه نیست که فقط مشکل را گفته باشم، اما من مجری نیستم. من اگر وزیر صمت یا رئیس جمهور بودم، در تلویزیون می‌گفتم که از فردا هر سرمایه‌دار ایرانیِ خارج از کشور با ارز خارجی، آزاد است هر تعداد، هر مدل و هر نوع ماشینی که خواست بیاورد، فقط من بر واردات و رساندن به دست مردم نظارت می‌کنم.  تعرفۀ خودروهای هیبردی، کم مصرف یورو شش و... را صفر می‌گرفتم. اگر این اتفاق بیفتد حتماً خودروسازان داخلی به خودشان تکانی می‌دهند و دلار پایین می‌آید. من با مثال می‌توانم ثابت کنم اگر این اتفاق بیفتد، دلار پایین می‌آید.
برای نمونه، در کشور ما خودروهایی به لوکس و لاکچری بودن معروف هستند. برخی نماینده‌ها می‌گویند فلانی می‌خواهد برای آقازاده‌های شمال تهران خودرو لوکس بیاورد تا دور دور کنند! در کشور ما افرادی داریم که پولدار هستند، از راه درست هم پول به دست می‌آورند. برای این‌ها فرق نمی‌کند که خودرو 50 هزار دلاری را به قیمت صد هزار دلار یا 500 هزار دلار بخرند، پول خود را می‌خواهند خرج کنند. برای آنها فرقی نمی‌کند فخرفروشی‌شان با لنکروز مدل 2013 یا مدل 2022 باشد، یا بنز مدل 2015 باشد، هفت میلیارد تومان برای بنز مدل 2015 می‌دهد و با آن فخرفروشی و دور دور می‌کند.
سؤال می‌کنم؛ چه اشکالی دارد که ما از پولدارهایی که دوست دارند پول‌شان را خرج کنند از راه درست پول بگیریم و در اختیار قشر کم‌درآمد جامعه قرار دهیم؟
به چه صورتی؟
بدون اینکه ارز از کشور خارج شود، سی هزار خودرو لوکسِ صد هزار دلاری وارد کشور کنید. افرادی در کشورهای حوزه خلیج فارس حاضر هستند این کار را انجام دهند چون سود زیادی برای آن‌ها دارد. این خودروهای صد هزار دلاری را به سه برابر قیمت بفروشید و سیصد درصد تعرفه روی آن بگذارید، که سیصد هزار دلار می‌شود. این 300 هزار دلار را در دلار چهل هزار تومان که ضرب کنیم، هر کدام دوازده میلیارد تومان می‌شود. این سی هزار خودرو کمتر از یک ساعت در ایران به فروش می‌رود. چرا؟ چون ما خودرو سی هزار دلاری را در ایران کمتر از یک ساعت به قیمت سیصد هزار دلار، یعنی به ده برابر قیمت فروختیم. پس وقتی که خودرو صد هزار دلاری را به سه برابر قیمت بفروشیم، فردی که توانایی مالی زیادی دارد به نفعش است، چون هفت ـ هشت برابر کمتر ضرر می‌کند، یا هفت ـ هشت برابر پول در جیبش می‌ماند.
عایدی دولت از این سی هزار خودرو -که از هر کدام 200 هزار دلار سود می‌کند-شش میلیارد دلار می‌شود. حتی من می‌گویم صد هزار دلار نه، خودرو 50 هزار دلاری را وارد کنیم و به چهار برابر قیمت یعنی 200 هزار دلار بفروشیم، پولی که دولت سود می‌کند چیزی نزدیک به سیصد تا سیصد و پنجاه هزار میلیارد تومان می‌شود. تصور کنید، این سیصد و پنجاه هزار میلیارد تومان را بر سیصد و پنجاه میلیون تقسیم کنیم، یک میلیون نفر می‌شود. به یک میلیون نفر حواله‌ی دنا پلاس اتومات بدهند و بگویند چون ازدواج کردید این هدیه دولت به شماست. بگویند این خودرویی که تحویل می‌گیرید دنا، تارا یا شاهین، تا سه سال حق فروش آن نداری و برای استفاده شما است. این رضایت‌مندی می‌شود یا نمی‌شود؟ به زوج جوانی که به تازگی ازدواج کرده، در دولت رئیسی حواله دهند و بگویند یک ماه دیگر برو و به خودرو تارا اتومات سوار شو و لازم نیست یک ریال پول بدهی، این هدیه ما به شما. این تقویت ازدواج می‌شود یا نه؟
با این شیوه، هم پولدار راضی است چون چند برابر کمتر، پول یک ماشین را می‌دهد، هم ایران خودرو و سایپا راضی هستند، چون خودرو آنها با قیمت بیشتر به فروش می‌رود و هم مردم راضی هستند. چرا ما این کار را نمی‌کنیم؟
چرا انجام نمی‌شود؟
این برای من سؤال است که چرا انجام نمی‌دهیم؟ واقعا برای من جای تعجب دارد که چرا؟ بهانه‌شان این است که دلار بالا می‌رود! یک سوال، پنج شش سال است که واردات خودرو نداشتیم، دلار تکان نخورده؟
بیشتر هم شده است
مگر به بهانه حمایت از تولید داخلی، واردات کالاهای خارجی را ممنوع نکردند؟! حداقل دلار باید ثابت می‌ماند! آقایان مگر نمی‌گفتند که چون این‌ها از کشور ارز خارج می‌کند پس واردات کالاهای خارج را ممنوع کنیم؟ اوضاع به گونه‌ای شد که داد مقام معظم رهبری درآمد که ما در حمایت از صنعت داخلی، از کالای خانگی حمایت کردیم؛ چرا شما قیمت آن را افزایش دادید؟ دلار بالا نرفت؟ سوالات ساده‌ای وجود دارد.
من در یک برنامه به صورت کامل درباره آلودگی هوا صحبت کردم، آلودگی هوای تهران از چیست؟ از ماشین است. مازوت می‌سوزانند و شهرداری عرضه ندارد و... بهانه‌هایی است که در دولت‌های مختلف تکرار می‌شود. اما اصل ماجرا چیست؟ به خیابان می‌رویم می‌بینیم موتورسیکلت‌ها همه موتورهای دو سیلندرِ پرمصرف هستند. همچنین اتوبوس‌ها، تاکسی‌ها و ماشین‌های مردم فرسوده هستند. مردم توان خرید ماشین نو ندارند، نه اینکه نمی‌خواهند بخرند. ماشین‌ها بنزین مصرف می‌کنند، حتی مصرف بنزین ماشین جدیدی که تولید می‌کنیم بالاتر از استاندارد جهانی است. گفته بودند که تاکسی‌های تهران؛ شاهین و تارا خواهد شد. هیچ فرقی نمی‌کند، چرا؟ چون آنها هم به اندازه تاکسی‌ها فعلی سوخت مصرف می‌کنند. تکنولوژی موتور این خودروها که مربوط به امروز نیست، متعلق به بیست سال قبل است. موتور تارا، TU5 است و مقداری دست‌کاری کردند. موتور دنا، EF7 است، مقداری دست‌کاری کردند و توربو گذاشتند. موتور شاهین هم همان موتور پراید است که مقداری قوی کرده‌اند. پس آلودگی هوای تهران متعلق به ماشین است.
در هر سال ما چقدر برای مقابله با آلودگی هزینه می‌دهیم؟ بر اساس آمار بانک مرکزی خودمان و بانک جهانی بین هشت تا یازده میلیارد دلار هزینه می‌دهیم.
به نظرم، به جای یازده میلیارد دلار یک بار تجربه کنیم، ماشین هیبیری را با تعرفه صفر وارد کنیم، و با تخفیف یا با وام به مردم بدهیم. شاید من نتوانم با دلار چهل هزار تومانی، هفتصد میلیون بدهم و ماشین هیبردی سوار شوم، اما اگر دولت چهارصد میلیون تومان وام دهد، حتماً می‌توانم بخرم. مسئولان، ماشین‌ها را هیبردی کنند و از اتوبوس‌های برقی و به روز استفاده شود. مسئولان حدأقل برای حمل و نقل عمومی خودروهای هیبردی وارد کنند، برای مردم هیچ؛ اگر مشکل آلودگی هوا درست نشد؟ تکنولوژی موتورهایی که با سرو صدای زیاد گاز می‌دهند، مربوط به پنجاه یا شصت سال پیش است. مسئولان اعلام کنند که این موتورها باید برقی شوند و برای خرید این موتورها به مردم تسهیلات بدهند، چون موتورهای برقی قیمت بالایی دارند.
این راهکار می‌شود، نه اینکه سهم بنزین مردم را کم کنیم، مردم که بنزین نمی‌خورند! ماشین است که بنزین می‌خورد. باید اصل را درست کرد، ما همیشه به فرع چسبیده‌ایم، برای اینکه می‌دانیم اگر اصل درست شود، سود خیلی‌ها کم می‌شود.
بحث‌ها خیلی تخصصی است. شاید عده‌ای بگویند ما نمی‌توانیم ارز را کنترل کنیم، خب تهاتر کنید. مگر الان تهاتر نمی‌کنیم؟ با ده یا بیست واردکننده که می‌توان بر آنها نظارت و اهلیت ‌سنجی کرد تهاتر کنیم. اگر به شرکت تویوتا بگوییم شما ناوگان حمل و نقل عمومی ما را به صورت کامل برقی کن و ما، ما به‌التفاوت مصرف بنزین ماشین‌های شما و خودمان را ـ هر چقدر که شد -به شما بنزین می‌دهیم- با کلًه می‌آیند و همه نوع تحریم را دور می‌زنند. چون برای آن‌ها سود زیادی دارد، ولی ما مسیر را اشتباه می‌رویم و دانسته هم اشتباه می‌رویم. نکته کلیدی این است چون اگر نادانسته بود حتما آدم وقتی عاقل شود، می‌فهمد ولی اگر خودشان را به نفهمی بزنند دیگر نمی‌شود. کسی که خواب است را می‌شود بیدار کرد اما کسی که خود را به خواب زده نمی‌شود بیدار کرد.
اگر فردا رئیس جمهور به تلویزیون برود و اعلام کند که مردم ایران، من به خاطر شما واردات خودروهای دست دوم را به کشور آزاد می‌کنم. کمر مافیا می‌شکند یا نه؟ قلم دلال خرد می‌شود یا نمی‌شود؟ این را به شما ثابت می‌کنم. الان خودرو بنز کلاس E250 مدل 2013 با درهم حدأکثر یازده هزار تومان در کشور امارات به پول ما با دلار چهل هزار تومانی، بین سیصد تا چهارصد میلیون تومان است. همین مدل در ایران شش میلیارد تومان، یعنی بیست برابرِ قیمت جهانی است. اگر خودرو بنز کلاس E250 مدل 2013 را به ایران بیاوریم به جای سیصد میلیون، یک میلیارد یا هشتصد میلیون بدهیم، چه اتفاقی می‌افتد؟ فردی که قیمت ماشینش شش میلیارد تومان است، مجبوراست بفروشد تا کمتر ضرر کند و فردی که دنبال ماشین خوب است، می‌تواند با ششصد یا هفتصد میلیون تومان، ماشین خوب سوار شود. چرا این کار را نمی‌کنند؟
مثال دیگر، در سازمان تمیلیکی یک سری ماشین وجود دارد. چه اتفاقی افتاد؟ همه ماشین‌های خوب مثل تویوتاها، لکسوزها و بی ام و ... که عرضه شد، قیمت آن‌ها سه یا چهار برابر گران شد. در اصل باید ارزان شد اما گران شد، چرا؟ چون عرضه خیلی کم و تقاضا زیاد بود. الان سازمان تملیک برای لکسوس LX570  مدل 2013 تقریباً هجده میلیارد تومان قیمت گذاشته است، همین مدل در امارات بین هشتصد تا یک میلیارد تومان است. هجده برابر گران‌تر. سؤال، اگر لکسوس LX570  مدل 2023 را وارد کشور کنیم که قیمت آن حدود دو میلیارد است، با سه برابر قیمت یعنی شش میلیارد به پولدار بدهیم، چه اتفاقی می‌افتد؟ تقریبا در یک ماشین دوازده میلیارد تومان به نفع پولدار و چهار میلیارد تومان به نفع دولت می‌شود.
چرا دولت یک میلیارد دلار برای واردات گذاشت؟ به چه کسی داد؟ به سوگلی‌هایش داد. این رانت می‌شود
این مباحث گفته شده است؟
همه را و به خصوص تهاتر و بحث خروج یک سنت ارز را گفتم، چرا دولت یک میلیارد دلار برای واردات گذاشت؟ به چه کسی داد؟ به سوگلی‌هایش داد. این رانت می‌شود، دولت به خودروسازان و به شرکت‌هایی که مورد تأیید خودروسازان هستند، رانت داد.
می‌خواستند جلو رانت را بگیرند؟
یک میلیارد دلار ارز دولتی، صد در صد رانت است. اصلاً لازم نبود ارز از کشور خارج شود و اصلاً لازم نبود ارز دولتی به آنها داده شود.
در حوزه خودرو حرف زیادی برای گفتن وجود دارد. واقعاً ما می‌توانیم به راحتی مشکل را حل کنیم در حال حاضر خودروسازان مونتاژکارِ ما چرا این قدر خودرو را گران می‌دهند؟ من پارسال این حرف زدم خیلی‌ها اعتراض کردند، اما اخیراً بخش خبری ۲۰:۳۰ صحبت‌های من را پخش کرد و گفت این نماینده درست می‌گوید.
من در جلسه سوال از وزیر مطرح کردم که قیمت تیگو 8 پرو مکس با تمام هزینه‌های آن در کشورهای همسایه ما بین ششتصد تا هفتصد میلیون تومان است، چرا در ایران دو و نیم میلیارد تومان است؟ ما این خودرو را در ایران سر هم می‌کنیم و سی درصد قطعات آن هم ایرانی است. عقل ناقص من می‌گوید چون این خودرو را در ایران تولید می‌کنیم، هزینه کارگر ما پایین‌تر است و با ارز نیمایی می‌آوریم، قاعدتاً این خودرو باید سی درصد ارزان‌تر از کشورهایی باشد که یک‌‌جا وارد می‌کنند. عقل سلیم این را می‌گوید. اصلاً نمی‌خواهیم سی درصد ارزان‌تر بدهند، ما می‌گوییم صد درصد هم روی آن بخورند، یعنی ششتصد میلیون تومان را یک میلیارد و دویست میلیون تومان بدهند، چرا دو میلیارد و نیم؟
این برای مردم سؤال است. بعد می‌گوییم چرا مردم فحش می‌دهند؟! مردم حق دارند فحش دهند. همین خودرو «دفینیتی» - نمی‌دانم این اسم‌های عتیقه‌ را از کجا پیدا می‌کنند!- این‌ها اسم چینی نیست، از کمپانی‌هایِ معمولی چینی است، خودرو لوکس چینی حساب نمی‌شود و قیمت‌ آن بین هشت تا دوازده یا سیزده هزار دلار است. ما خودروی دوازده هزار دلاری را مونتاژ می‎ کنیم، چهل هزار دلار می‌دهیم و می‌گوییم وامصیبتا! مردم سوار خودرو لوکس می‌شوند. مردم سوار خودرو لوکس نمی‌شوند تویِ مسئول لوکس کردی، مردم هم که نمی‌توانند بخرند. همان آقایی که می‌خواهد برود و دور دور کند مثلاً یکی از این‌ها را می‌خرد.
این است که ما مشکل داریم. این است که من می‌گویم مشکلات به راحتی قابل حل است اما عده‌ای واقعاً نمی‌خواهند حل کنند و تصمیم‌شان بر این است که حل نکنند. چه چیزی گیرشان می‌آید نمی‌دانم، چون با این فرایند حتماً نارضایتی افزایش پیدا می‌کند.
نمی‌دانم اتفاقات اخیر را آقایان دیدند یا نه؟ البته دیدند و همه کاسه کوزه‌ها را سر کسانی شکاندند که واقعا دلسوزانه کار می‌کردند. دشمن کجا می‌آید؟ مگر کی می‌آید؟ وقتی که زخم ایجاد شود. چه کسی زخم ایجاد می‌کند؟ فرمایش حضرت آقا است که مگس زمانی می‌آید که زخم وجود داشته باشد. زخم را ما ایجاد می‌کنیم. سوال دارم: اگر جوانی که اعتراض داشت و نتوانست اعتراض خود را درست بیان کند، با تحریک خارجی‌ها و رسانه‌ها به خیابان آمد و از سر خشم و عصبانیت شیشه‌ای شکست؛ اگر خانه، ماشین و شغل داشت می‌آمد این کار را انجام می‌داد؟ قطعاً نمی‌آمدند.
این را من نمی‌گویم آمار می‌گوید. 75 درصد تا 80 درصد کسانی که در حوادث اخیر بازداشت شدند جوانان مجردِ بی‌کار بودند. اگر جوان شغل داشت و ازدواج کرده بود، نمی‌آمد و تعداد بازداشتی‌ها 15 یا 20 درصد می‌شد. بیست درصد هم قابل حل است.اما چرا این کارها را نمی‌کنیم؟
این را بارها گفته‌ام، چیزی که خارجی‌ها و دشمنان قسم خورده، نه ملت ایران بلکه خاک و کشور ایران به جوانان وعده می‌دهند ما می‌توانیم آنها را انجام دهیم. آنها با رسانه‌های خود وعده‌ی کذب و دروغی می‌دهند که آی مردم! اگر ما باشیم فلان مشکلات را شما ندارید. مشکلات را ما می‌توانیم حل کنیم و ابزار، پول و قدرت حل مشکل را داریم و حکومت و حاکمیت هستیم.
این برای من واقعا سؤال است. چه اشکال دارد دولت بگوید که من دستور می‌دهم زمین‌های منابع طبیعی که قابلیت واگذاری دارند تفکیک شوند، آب و برق و گاز آن را من تأمین می‌کنم و با قیمت دولتی به مردم بفروشید؟ به قیمت دولتی به هر فردی که تا به امروز در جمهوری اسلامی خانه نگرفته یک زمین بدهید، مالک زمین هم برود و بسازد. چه اتفاقی می‌افتد؟ حتماً قیمت مسکن شکسته می‌شود. چرا؟ چون جوان به جای اینکه برود سه میلیارد تومان به زمین غیر دولتی بدهد، می‌رود 200 میلیون تومان به زمین دولتی می‌دهد و با دو میلیارد و هشتصد تومان خانه می‌سازد. حوزه مسکن رونق پیدا می‌کند، چرا که در حوزه مسکن هفتاد شغل ایجاد می‌شود. چرا این کار را نمی‌کنند؟ این‌ها راهکار دارد.
قدرت دست دولت است بگوید: زمین می‌دهیم، فلان زمین هم متعلق به منابع طبیعی است و فرد دیگری بر آن مالکیت ندارد، نه اینکه برویم و به محیط زیست آسیب بزنیم. منابع طبیعی یکسری زمین بایر و غیرقابل استفاده دارد و پوشش گیاهی این زمین‌ها به گونه‌ای نیست که اگر ما آن‌ها را به زمین مسکونی تبدیل کنیم باعث نابودی و انقراض شود، از این زمین‌ها در کشور زیاد داریم و می‌شود این کارها را انجام داد. این‌ها احتیاج به اراده مستحکم دارد. نه اینکه وزیر دستور دهد، اما معاون وزیر و زیرمجموعه وی دستور را انجام ندهند اگر ما از ضعف دولت صحبت می‌کنیم، این موارد است.
من شب و روز غصه می‌خورم و به مردم حق می‌دهم چون برای مشکلات راه حل‌های ساده‌ای وجود دارد، خیلی ساده. اما عده‌ای منافع هشتاد میلیون آدم را پای منافع دویست نفر، سیصد نفر یا هزار نفر قربانی می‌کنند. این مسئله مردم را ناراحت کرده است، به جای اینکه آن هزار نفر را پای هشتاد میلیون نفر قربانی کنیم، هشتاد میلیون نفر را پای هزار نفر قربانی می‌کنیم.
مردم فکر می‌کنند هیچ راهکاری وجود ندارد،. در حالی که مشکلات راهکار دارد؟
همه مشکلات راهکار دارد. اطلاع دارید که ما در خودرو به صورت کامل تحریم نیستیم و می‌توانیم خودرو وارد کنیم اما در تکنولوژی و برخی قطعات تحریم هستیم. نمی‌گویم مصرف‌گرا باشیم اما برخی کالاها برای مصرف کردن است. چای را وقتی دم کردیم باید بخوریم. اگر چای را در مکانی ذخیره کردیم، بعد از مدتی فاسد و خراب می‌شود و از بین می‌رود. چای طولانی‌تر، چون خشک است اما شیر و گوشت زودتر فاسد می‌شوند. خودرو کالای مصرفی است، چرا ما مثل عتیقه، آن را کالای سرمایه‌ای کردیم؟ در کشور ما هر چیزی مثل عتیقه است و هر چه بگذرد ارزشمندتر می‌شود. ماشین هر چه بگذرد ارزشمندتر می‌شود، عجیب و خنده‌دار است!
شما خودرو خوب در خدمت مردم قرار بده و بگو حق بیمۀ این خودرو تا سه یا پنج سال فلان قدر است اما اگر بیشتر از 5 سال شد، حق بیمه آن را دو برابر می‌کنیم. چه اتفاقی می‌افتد؟ بعد از 5 سال، ماشین خود را می‌فروشد و ماشین جدیدی می‌خرد. قیمت ماشینِ قبل هم کم می‌شود چون کسی که می‌خواهد بخرد، معادل قیمت آن باید بیمه پرداخت کند. البته در کنار آن عرضه هم باید مناسب باشد. این‌هایی که من گفتم سخت بود؟
نه واقعاً؛ آیا وزیر را باز هم در مجلس می‌بینیم؟
دیدم استیضاح وزیر دوباره به جریان افتاده است. من استیضاح را امضا می‌کنم ولی به نظرم بازی با اعصاب مردم است. همان موقع وزیر باید استیضاح می‌شد و از وزارت کنار می‌رفت.
راه‌حل تصویب واردات خودرو است؟
امروز راه‌حل این است که؛ که بتوانیم ما به تفاوت را با واردات جبران کنیم برای همین ما در کمیسیون تلفیق خودروهای کارکرده را مصوب کردیم و امیدواریم در صحن رای بیاورد و نیز تلاش می‌کنیم نمایندگان هم همین نگاه را داشته باشند اما اینکه ما واردات را مصوب کنیم در حوزه اختیارات مجلس است که این اجازه را به دولت بدهیم. اما اگر در عمل دولت به عنوان مجری با آیین‌نامه‌های اشتباه و تصمیمات نادرست این موضوع را به حاشیه ببرد و عملا اتفاقی نیافتد بحث جای دیگری است.
و این کمکی به بهتر شدن اوضاع می‌کند؟
اگر محدودیتی در واردات خودروهای صفر کیلومتر نداشته باشد، حتما کمک به بهتر شدن میکند.
به فرمایش شما دانسته، کاری انجام نمی‌دهند پس به اشتباه روی صندلی نشستند؟
واقعاً نمی‌دانم در این قصه چه بگویم، ولی این را می‌دانم که برای همه مشکلات راه‌حل‌های خیلی ساده‌ای وجود دارد. دو سه نمونه را ساده گفتم. برای گوشی آیفون هم بگویم؟
گوشی من آیفون است. یک سوال دارم. این گوشی چیست که به خاطر آن برای نظام فحش بخریم؟ خنده‌دار نیست؟ این چیست که به خاطر آن حاضریم به رهبرمان توهین شود؟ این چه ارزشی دارد؟ فرق آیفون با سامسونگ اس 22 و با شیائومی مدل جدید چیست؟ همه‌اش هزار دلار یا 1200 دلار قیمت دارد. چرا آیفون عامل ضعف نظام شود؟ خنده‌دار نیست؟ باید بنشینم گریه کنیم. یک تفکری می‌گوید: این نماد کفر است! خیلی خنده‌دار است، این تعصبات کورکورانه‌ نمی‌دانم برگرفته از چیست؟ من با برخی از همکاران صحبت می‌کنم. یک روز نیم ساعت با چند نفر از نمایندگان صحبت کردم که آیفون، سامسونگ، شیامی و هوآوی همه یک قیمت دارند، همه در یک کشور تولید می‌شوند و در بازار جهانی هم با یک قیمت عرضه می‌شوند، پس چرا در ایران سامسونگ و هوآوی می‌تواند حضور داشته باشد اما آیفون نمی‌تواند؟
عامل استکبار!
ما چیزهایی را عامل استکبار و نماد تجمل و کفر می‌کنیم که نیستند، بعد به خاطر آن هزینه پرداخت می‌کنیم. من به شما بگویم دستی که پشت پرده است می‌خواهد واردات آیفون را ممنوع کند تا سامسونگ بهتر فروش برود، بقیه حرف‌ها بهانه است.
که دقیقا همین شد
من دوست دارم گوشی رده بالا و آیفون داشته باشم، اگر آیفون در دسترس من نباشد چه کار می‌کنم؟ گوشی نوکیا 1100 دستم می‌گیرم؟  نه، بهترین مدل سامسونگ را می‌خرم. این است که تصمیمات اشتباه می‌گیریم. می‌گویند آیفون صد میلیون شده است، واقعاً چه ارزشی دارد؟ چرا برای سامسونگ ارز نیمایی می‌دهند اما برای آیفون نمی‌دهند؟ چه کسانی سامسونگ را به ایران وارد می‌کنند که به آن ارز نیمایی می‌دهند؟ مقداری احساس می‌کنم، ما به جای اینکه دنبال حل مشکلات باشیم بیشتر دنبال تولید مشکل هستیم. گوشی آیفون سال‌ها رجیستر می‌شود، الان همه جا به همین سادگی، به همین مسخره‌گی و به همین ابتذال عامل نارضایتی شده است.
حساسیت به قدری است که اگر مردم آیفون را در دست نماینده مجلس و یا مسئولان ‌بینند، اعتراض می‌کنند که خودشان می‌گویند مرگ بر آمریکا اما از آیفون استفاده می‎‌کنند!
ما خودمان چیزهایی را بی‌جهت به معضل و مشکل تبدیل کردیم بعد می‌گوییم وامصیبتا! در صورتی که به نظرم این‌ها مشکل نیست. گفتم که قیمت دلاریِ همه یکی است. مثل ماشین که به تومانِ ما قیمت زیادی ندارند اما وقتی وارد کشور می‌شود، سیاستگذاری‌های اشتباه و غلطی که انجام می‌دهیم، باعث این اتفاقات می‌شود. من می‌خواهم سلسله مباحثی را شروع کنم درباره اینکه اول ما باید مشکلات را بفهمیم بعد بپذیریم و در نهایت برای اصلاح راهکار ارائه دهیم. خیلی از ما در فهمیدن مقاومت می‌کنیم، و فهماندنِ مشکل به عده‌ای از افراد کار خیلی سخت، انرژی‌ و زمان‌بر است. فهمیدند، اما نمی‌خواهند قبول کنند و نمی‌پذیرند! این دسته از دسته اول خطرناک‌تر و بدتر هستند. همیشه راهکار وجود داشته اما کسانی که نمی‌خواهند بفهمند و نمی‌خواهند بپذیرند، نگذاشتند کار به مرحله اصلاح برسد.
قسمتی از اعتراض مردم در بحث سرعت اینترنت است که البته از زمان روحانی هم این مشکل را داشتیم اما بعد از این اتفاقات سرعت پایین و پایین‌تر آمد و با فیلترنگ رو به رو شدیم. در بحث صیانت هم شما یکی از معترضین بودید. شیوه جمهوری اسلامی ایران بر این مبناست که می‌خواهد مردم را در برابر هجوم فرهنگی قرنطینه کند. تا کی این قرنطینه ادامه پیدا می‌کند و قرنطینه تا چه حدی جواب می‌دهد؟
من به شدت موافق این هستم که ما در حوزه فضای مجازی، قوانین بازدارنده داشته باشیم؛ همه جای دنیا هم همین‌گونه است. هیچ کس به جز افراد لاابالی مخالف این سخن نیست، یعنی فقط مجرمین و دزدها، دنبال بی‌قانونی هستند. هیچ کس دنبال این نیست که این فضا، ول و رها باشد. اما روی شیوه آن با هم بحث داریم. عزیزی و بزرگواری می‌گوید فضای مجازی را ببنیدیم، عزیز دیگری می‌گوید بستن جواب نمی‌دهد و باید از راه‌های دیگری جلو برویم. متأسفانه ما همدیگر را متهم می‌کنیم که چون گفتی صیانت طرح خوبی نیست، پس ضد ولایت و ضد خدا هستی و ما را جزو کفار حساب می‌کنند! این اصلاً حرف قشنگی نیست. طرحی در مجلس مثل طرح‌های دیگر است که یک نفر انتقاد دارد و یک نفر از آن حمایت می‌کند.
ما در حوزه حکمرانی در فضای مجازی عقب هستیم، باید یکسری قوانین داشته باشیم و کسی مخالف این سخن نیست. اما قانون داشتن با بستن خیلی فرق می‌کند. مثل این است که شما بگویید، چون آدم‌ها در جاده تصادف می‌کنند و می‌میرند پس اصلاً جاده نداشته باشیم! یا جاده تکی باشد که آدم‌ها بتوانند فقط از آن رد شوند و بقیه مسیرها بسته باشد. این که راهکار نیست. یا بگوییم چون با چاقو می‌شود آدم کشت، پس اصلاً چاقو نداشته باشیم و هر چه چاقو هست را از جامعه جمع کنیم. نظر عده‌ای از دوستان در حوزه فضای مجازی این است. وقتی ما از فضای مجازی سخن می‌گوییم، فضا گسترده است، چون برخی فضای مجازی را در شبکه‌های اجتماعی تعریف می‌کنند، در حالی که رسانه و اینترنت هم به نوعی زیرمجموعه فضای مجازی می‌شوند.
من همیشه اعتقاد داشتم که ما باید گذشته را چراغ راه آینده کنیم. در گذشته در برخورد با مقوله‌هایی شبیه فضای مجازی چه اقداماتی انجام دادیم؟ ویدئو را ممنوع کردیم.
من یادم است که مرحوم پدرم وقتی در دوره چهارم نماینده مجلس بود در موافقت با آزادسازی ویدئو صحبت کرد. البته همان اتهاماتی که به پدرم وارد کردند به من هم گفتند. ویدئو و ماهواره را ممنوع کردیم و استفاده از ماهواره را جرم دانستیم. فیسبوک، وایبر و ویچت را بستیم. البته ویچت را باز کردیم، اگر بد بود چرا باز کردیم؟ چون تصمیم اشتباهی گرفتیم. توییتر و ... را بستیم، آیا جواب گرفتیم؟ به نظرم کسی که عاقل باشد می‌نشیند و فکر می‌کند. اگر جواب نگرفتیم، یا درست نبستیم و یا اینکه روش ما درست نبوده است.
اعتقادم بر این است که روش فیلترینگ درست نیست، چون در گذشته جواب نداده است. پس باید کار ایجابی انجام دهیم، نه سلبی. یک کلیپ از مرحوم آیت الله حائری امام جمعه شیراز دیدم که ایشان در سال 75 درباره اینترنت صحبت می‌کند. من سال 75 نمی‌دانستم اینترنت چیست، سال 78 با اینترنت آشنا شدم. ما این نگاه‌ها را در کشور لازم داریم. آیت الله حائری به زبان ساده می‌گفت: «آیا اینترنت چیز بدی است؟ تو محتوای خوب در آن قرار بده و در اختیار مردم بگذار». واقعا حرف درستی است. ما که نمی‌توانیم در برابر فضای مجازی بایستیم، هیچ حاکمیت و حکومتی نمی‌تواند بایستد. اینترنت مثل موج است، کسی نمی‌تواند جلو موج را بگیرد؟ جلو موج دست خود را باز کند که اجازه نمی‌دهم به ساحل برسی! موج می‌آید و آسیب می‌زند. هنر باید در موج‌سواری باشد. تخته خوب برمی‌داری، موج‌سواری یاد می گیری و لذت می‌بری. فضای مجازی هم همین است. چه کسی مردم را به سمت اینستاگرام هل داد؟ همان کسی که تلگرام را فیلتر کرد.
مردم نمی‌دانستند اینستاگرام چیست و ایرانی‌ها فوق‌العاده در آن کم بودند. الان ما اینستاگرام را بستیم، مردم کجا می‌روند؟ خب، پیج دیگر پیدا می‌کنند چون روزانه شبکه‌های مختلف ساخته می‌شود. من اعتقاد دارم که باید در شبکه مجازی حکمرانی کنیم و این واجب است. نه تنها من، بلکه همه دولت‌ها این سخن را می‌گویند؛ انگلیس، آمریکا و ... همه می‌گویند. آمریکا چرا روی تیک تاک حساسیت نشان می‌دهند، برای اینکه می‌خواهند حکمرانی کنند. توییتر و فیسبوک متعلق به خودشان اما تیک تاک متعلق به چین است.
اینکه ببنیدم درست نیست. من مخالفم که مردم در بستر اینستاگرام کسب و کار راه بیندازند، چون بستر نامطمئنی برای کسب و کار است. اما حالا به هر دلیلی رفتند با تصمیم اشتباه ما یا با علاقه‌ای که داشتند، و یا با ضعفِ شبکه‌های داخلی به فضای اینستاگرام رفتند، خب چه کار باید انجام دهیم؟ آنهایی که به اینستاگرام رفتند و در حوزه اشتغال فعالیت می‌کنند، چه کار کنیم؟ آیا باید آنها ندید بگیریم؟ نمی‌شود ندید بگیریم. اینکه من از رفع فیلتر صحبت می‌کنم و با این شیوه فیلترینگ مخالفت هستم، دلیلش دقیقاً همین است.
تجربه به ما نشان داده که روش‌های قبل جواب نداده است، لذا باید بستر را آماده کنیم و بگوییم این شبکه‌های داخلی، این شبکه‌های خارجی، مختار هستید از هر کدام دوست داشتید استفاده کنید، اما به شرط اینکه جذابیت‌های شبکه‌های داخلی را بالا ببریم و یکسری خدمات خاص به این شبکه‌ها بدهیم. این افزایشِ جذابیت می‌شود تا مردم در کنار شبکه‌های خارجی در شبکه‌های داخلی هم باشند و کاربران به مرور زمان به شبکه‌های داخلی کوچ می‌کنند. اندک اندک کارها باید جلو برود، نه دفعی، نه اجباری و نه زوری. مثال بارز آن اپلیکیشن "نشان" است. خیلی‌ها «نشان» را قبول نداشتند و از گوگل مپ استفاده می‌کردند، ولی «نشان» آن قدر خود را تقویت کرد و کیفیت و خدمات خود را بالا برد و آدرس‌ها را دقیق کرد که الان خیلی از مردم از گوکل مپ استفاده نمی‌کنند در حالی که گوگل مپ و حتی اپلیکیشن وِیز هم فیلتر نیست.
رفع فیلتر شد
چرا رفع فیلتر شد؟ چون چیزی به نام نشان و بله وجود دارد و همه از این‌ها استفاده می‌کنند. اینجا را جواب گرفتیم،  نمی‌دانم چرا چیزی که جواب گرفتیم را کنار می‌گذاریم و روی چیزی که جواب نگرفتیم اصرار می‌کنیم؟ واقعا مسخره است و به خدا، جوابی برای مردم نداریم. صدا و سیما توییتر را نشان می‌دهد، وزیر می‎‌خواهد به معاون خود تذکر دهد، توئیت می‌زند! و نماینده‌ها و مردم در توییتر حضور دارند. خب، برای چه فیلتر شده است؟ حتی اگر بخواهیم نگاه امنیتی داشته باشیم، فیلتر کردن توییتر و اینستاگرام دست نیروهای انقلابی را بسته است. اینکه می‌گوییم فیلتر نباشد هزار انگ و برچسب می‌زنند که ضد امنیت ملی و ... والله تصمیم‌هایی که برخی می‌گیرند، ضد امنیت ملی است. نگاهم درباره فیلترینگ این است که گفتم و با این شیوه فیلترینگ مخالف هستم، دلیلش این است که جوابی نگرفتیم.
بسیاری از مسئولان در توییتر هستند و به تازگی رییس‌جمهور تیک آبی گرفتند. مدیر واتس‌آپ هم گفت که پروکسی در آپدیت جدید برای ایرانی‌ها گذاشته است. حرف شما درست است که اگر این راه را ببندند راه دیگر باز می‌شود؟
تکنولوژی همین است. من یک استوری در اینستاگرام گذاشتم. برای من خیلی جالب بود. وقتی ما هنوز منش و رفتار رهبرمان را نمی‌فهمیم اما از ایشان هزینه می‌کنیم. صفحه دفتر مقام رهبری در اینستاگرام وجود دارد. بعد از اتفاقات اخیر به صفحه ایشان نگاه کردم که در این مدت مرتب فعال بوده است. جالب اینجاست که نه تنها این صفحه بلکه صفحه‌های دیگری از طرف دفتر، در زبان‌های مختلف مثل انگلیسی، اسپانیولی، روسی، هندی، چینی و عربی فعال شده است. همچنین صفحه‌های مستقلی برای ویدئو، معارف اسلامی، احکام و .. ایجاد شده است، معنی این کار چیست؟ این صفحات بعد از فیلترینگ اینستاگرام احداث شده است. دفتر ایشان بدون حضرت آقا که این کارها را انجام نمی‌دهد. یعنی ایشان قائل است که باید صدای خود را به زبان‌های مختلف به همه برسانیم. این برای بقیه درس است. رئیسی نباید بگوید من از زمانی که توییتر فیلتر شده پستی نگذاشتم، باید ده برابر پست بگذاری چون جنگ در اینجا است.
برای نمونه ما به جای خاکریز دشمن، جای دیگر بجنگیم، و دشمن نفوذ کند و جلو بیاید. الان این کار را می‌کنیم، چهار شبکه‌ی داخلی تأسیس کردیم ـ این شبکه‌ها خیلی خوب است و من در آنها فعالیت می‌کنم ـ به سر و کله خودمان می‌زنیم در حالی که خاکریز جای دیگر است. زمانی جنگ سخت بود و ابزار آن توپ، تانک، مسلسل و .. بود اما امروز جنگ نرم است و ابزار آن گوشی، شبکه اجتماعی، لایک و کامنت و .. است. به قول آیت الله حائری برو در این فضا مطلب خوب منتشر کن و تفکرت را گسترش بده؛ اگر مقابله کرد، اصرار کن؛ او تک ‌زد تو پاتک بزن؛ واقعا جنگ است، جنگی است که امروز ذهن جوانان ما را از بین می‌برد. اگر مسئله‌ای وجود دارد، برو آنجا استدلال بیاور، بلاک کرد یکی دیگر بساز.
اگر در دوران دفاع مقدس در عملیاتی شکست می‌خوردیم، عملیات دیگر انجام می‌دادیم. در این صورت حتماً پیروز می‌شویم، چرا؟ چون می‌گوییم خدا را داریم و خدا وعده داده است که اگر به خاطر من کار کنید پیروز می‌شوید. پس ما نباید بترسیم، و بستن و خروج به معنای پشت کردن به دشمن و در خانه نشستن است.
ذهن جامعه در خصوص رسانه‌های داخلی منفی است. بعد از بستن تلگرام عده‌ای به سمت سروش رفتند، میلیاردها تومان هزینه شد اما استقبال چندانی از آن نشد و امروز هم مردم به سمت بله و ایتا می‌روند. مشکل مسئولان این است که امنیت روانی را ایجاد نکردند؟
فرمایش شما دقیق است، یعنی دست‌اندرکاران مربوطه نتوانستند امنیت روانی را برای مردم ایجاد کنند. دلیلش چیست؟ اقدامات عجولانه و غیرکارشناسی است که بعضاً شاهد آن بودیم. اگر یک پالس منفی بفرستیم و به دنبال آن صد پالس مثبت ارسال کنیم، پالس منفیِ اول ثبت می‌شود. در اخبار هم همین است، هر کس اولین تعریفِ خود را از خبر ارائه کرد ثبت می‌شود. من این را به جدّ می‌گویم که واقعا نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ما اشرافی که روی برنامه‌های داخلی دارند، بیشتر آن را روی اپلیکیشن‌های خارجی دارند. این‌ها صفر و یک است، آخرش صفر و یک است. اینکه بگوییم بر اپلیکیشن‌های خارجی اشراف ندارند و بر اپلیکیشن‌های داخلی اشراف دارند درست نیست.
به عنوان یک فرد مطلع عرض می‌کنم که عموم مردم در شبکه‌ها دنبال سرگرمی‌های خاص خود هستند. در حالی که برای نیروهای امنیتی، سرگرمی اهمیتی ندارد. هزینه و وقتی که باید صرف شود برای کیس‌های امنیتی است اما ما نتوانستیم خاطرجمعی به مردم بدهیم و دلیل آن هم تصمیمات اشتباهی است که گرفتیم و می‌بینیم که در آشوب‌ها به دروغ می‌گویند کارخانه میهن فلان کار را می‌کند و ... چه دلیلی دارد که مردم این‌ها را می‌پذیرند؟ بعد هم مشخص شد که کاسبی عده‌ای در آن طرف مرز را خراب می‌کند. به مرور شفافیت جواب می‌دهد. نباید از شفافیت و روشنگری بترسیم. دست خودمان را بستیم، و اگر بخواهیم اعتماد را بین مردم تقویت کنیم راهش این است.
من قائل هستم که یوتیوب و توییتر باید رفع فیلتر شوند. چون اساس یوتیوب بر درآمدزایی است در حالی که اینستاگرام برنامه تفریحی است. اگر در یوتیوب فعالیت کنیم و تعداد فالور، کامنت‌ها و لایوها بالا رود بعد از مدتی، شرکت یوتیوب پول به حساب فرد پول واریز می‌کند. وقتی این‌ها رفع فیلتر شوند، سرشکن می‌شود یعنی همه در اینستاگرام نیستند. نمی‌دانم فهم این مطلب چرا برای برخی آقایان سخت است؟ الان کاری کردیم که همه به اینستاگرام رفتند، شما چهار تا اپلیکیشن باز کن، از این ده میلیون نفر، یک میلیون به این اپلیکیشن یک میلیون به آن اپلیکیشن می‌رود و هر کس شبکه مورد علاقه خود را انتخاب می‌کند. البته در کنار آن باید کار ایجابی و فرهنگی انجام دهیم. ما نتوانستیم در برابر ماهواره با ممنوع کردن، جرم‌انگاری و جمع‌آوری دیش‌ها مقاومت کنیم و امروزه خیلی از آسیب‌ها به دلیل شبکه‌ای مثل ایران اینترنشنال است که اخبار دروغ پخش کرده و از وضعیت ایران سیاه‌نمایی می‌کند.
مردم دنبال این هستند که افرادی صدای آنها باشد، چرا ما صدای مردم نباشیم؟ چرا ایران اینترنشنال صدای آنها باشد؟
لذا همان موقع باید بر تقویت صداو سیما و کارهای فرهنگی فعالیت می‌کردیم. من بارها گفته‌ام مردم دنبال این هستند که افرادی صدای آنها باشد، چرا ما صدای مردم نباشیم؟ چرا ایران اینترنشنال صدای آنها باشد؟ اگر مسئولان و نمایندگان صدای مردم بودند، هیچ وقت به آنها اعتماد نمی‌کردند. صدا و سیما باید صدای همه مردم باشد. من این سخن را به معاون پارلمانی صدا و سیما گفتم، اینجا هم می‌گویم، برخی کارهایی که رسانه ملی می‌کند مناسب نیست. مدتی قیمت مرغ پایین آمده بود. صدا و سیما هر روز با مردم مصاحبه می‌کرد که چرا آمدی مرغ بخری؟ در جواب می‌گفت: آمده‌ام به تولید کننده و مرغدار کمک کنم تا قیمت مرغ بالا برود. قبول، از صد گزارش، هفتاد گزارش این است که مشتری به تولید کننده کمک کند، حداقل هفت مصاحبه را پخش کنید که چون مرغ ارزان بود خریدم تا چند هزار تومان به نفع من باشد. به نیت کمک به تولید کننده نمی‌روم، برای اینکه 5 هزار تومان ارزان‌تر است، در کنار آن حتماً به تولید کننده هم کمک می‌شود. این ریزه‌کاری‌ها به مرور جمع می‌شود.
صدا و سیما متعلق به کل مردم ایران است. چرا صدا و سیما در ابتدای انقلاب ملحدی که با خدا مشکل داشت، کموله، دمکرات، منافقین و... را می‌آورد و مناظره برگزار می‌کرد؟ چه اشکال دارد الان هم، همان برنامه مناظره را داشته باشد؟ اشکال این است که آن زمان شخصیتی مثل شهید بهشتی بود و قدرت بیان و اقناع داشت. قدرت داشت افراد را با استدلال‌های خود کنار بزند و به مردم بگوید که اسلام حق است. چون شخصیت‌های بزرگی مثل شهید مطهری، شهید آیت، شهید دیالمه، مقام معظم رهبری و... حضور داشتند و استدلال‌های این بزرگان آن قدر قوی بود که فرد بی‌طرف حتماً حق را به شهید بهشتی و شهید مطهری می‌داد، این کار فرهنگی و ایجابی است.
به مخاطب با دلیل، منطق، برهان و استدلال بقبولانی که تفکر تو اشتباه و تفکر من درست است، نه اینکه فقط شهید بهشتی را جلو تلویزیون بنشانی و بقیه را کنار بگذاری، بعد از این بزرگواران، برای ما این اتفاق افتاد. به جدّ و ضرس قاطع می‌گویم، افرادی که به خارج از کشور رفتند و اپوزسیون شدند، در برابر استدلال‌های خیلی از بزرگان چیزی نیستند. آنها را دعوت کنیم بیایند در تلویزیون مناظره کنند، اگر ادعا داری، قوی‌تر هستی پیروز شو، مردم حرف تو را می‌شنوند. چرا واهمه داریم؟ دلیلش این است که آن زمان قدرت بیان و استدلال داشتند و عموماً نیروهایی که می‌آمدند آلوده به بازی‌های ثروت و قدرت نبودند و در مناظره‌ها می‌توانستند حرف بزنند. اگر امروز جلال رشیدی در حوزه خورو صحبت می‌کند چون جیبش بسته است.
مردم در کنار صدا و سیما، به نمایندگان هم بی‌اعتما هستند و هر دو را جمع می‌بندند. برای مردم مهم است که نمایندگان دنبال چه چیز هستند. نامه‌ای که نمایندگان برای برخورد با اغتشاشگران امضا کردند و یا در بحث برخورد با بی‌حجابی، در برخی مکان‌ها به بی‌حجاب‌ها ارائه خدمات نداشته باشند یا صحبتی که در کمیسیون قضائی درباره برخورد با نشر اکاذیب شده بود این‌ نظرات شخصی نمایندگان به پای مجلس نوشته می‌شود؟
یکی از کارهایی که من در این سه سال انجام دادم این بود که هر جا رفتم، به جمعیتی که با موضوع مرتبط بودند، وظایف نمایندگان را شرح می‌دادم و تلاش می‌کردم، تبدیل به فرهنگ کنم که نماینده مجلس چه وظایف و مشکلاتی دارند؟ طرح از چه زمان تبدیل به قانون می‌شود؟ فرایند کار مجلس را می‌گفتم و ... به نظر من صدا و سیما باید ساعت‌ها برنامه بگذارد تا وظایف نمایندگان برای مردم مشخص شود. من یک سال و نیم قبل به برنامه‌ای در صدا و سیما رفتم که برای همه جذاب شد چون خیلی از مردم نمی‌دانند فرایند تصویب طرح چیست؟
اما درباره نکاتی که اشاره کردید،  نکته‌ای به ذهن نماینده‌ای رسیده، آن را تایپ کرده و در مجلس بیان کرده که از فردا با زنان بد حجاب برخورد می‌کنیم و حساب‌های آنان را می‌بندیم. نماینده، مطلب خود را روی سامانه مجلس گذاشته است و نظر یک عضو از 290 نماینده است. آیا این قانون است؟ نه. این ضمانت اجرایی دارد؟ نه. آیا در دستور کار مجلس آمده است؟ آیا نماینده‌ها امضا کردند؟ و در صورت امضا به حد نصاب رسیده است؟ آیا اعلام وصول شده است؟ به کمیسیون مربوطه ارجاع شده است؟ مرکز پژوهش‌ها نظر داده است یا نه؟ هیچ خبری نیست. یک نفر فقط طرح را ثبت کرده است و لاغیر. شاید امضاهای آن به 5 نفر هم نرسیده باشد. وقتی که مردم این فرایند را نمی‌دانند از طرف دیگر شیطنت رسانه‌ای هم وجود دارد، عده‌ای می‌گویند وامصیبتا نمایندگان مجلس قانونی تصویب کردند که از فردا حساب زنان بدحجاب بسته می‌شود، از فردا اگر کسی با سگ به خیابان رفت کشته می‌شود. نمایندگان مجلس به اعدام معترضین رأی دادند! این جُک بود.
خبرنگاران همان زمان از من سؤال کردند، گفتم عقل هم خوب چیزی است، انسان باید به عقل خود رجوع کند. مگر طرح یا لایحه بوده که ما رأی داده‌ایم؟ رأی کجاست؟ این یک بیانیه بود که در آن کلمه "محاربه" استفاده شده بود و خیلی از نمایندگان به آن اعتراض داشتند، عده‌ای امضا کردند و عده‌ای امضا نکردند. اینکه بگوییم «مجلس به اعدام رأی داد» تبعات دارد و هر روز به ما فحش می‌دهند. این خبر را اولین بار ایران اینترنشنال منتشر کرد، آن قدر سر و صدا کرد که رئیس جمهور «نفهم» کانادا توئیت زد که «در ایران می‌خواهند 15 هزار نفر را اعدام کنند». که البته بعد از چند ساعت پاک کرد. می‌دانید ۱۵ هزار نفر یعنی چه؟ این فضاسازی است. چرا این فضاسازی اتفاق می‌افتد؟ چون کسانی که باید دفاع کنند، نیستند و فیلتر کردیم.
برای فیلترینگ مثال می‌زنم، وقتی صدام به خرمشهر حمله کرد، مدافعان خرمشهر داد می‌زدند به ما اسلحه برسانید تا از شهر دفاع کنیم اما بنی‌صدر به آنها اسلحه نمی‌داد. لذا با دست خالی جلو صدام ایستادند. الان هم اینگونه است. واقعا بحث‌های سگ‌گردانی، ممنوعیت خروج دانشجوها، جریمه و ... طرح‌هایی نیست که قانون شده باشد. قالیباف هم گفت که این‌ها خنده‌دار است. حتی حرف زدن درباره آنها تولید هزینه است. نماینده مردم در مجلس شخصیت حقوقی دارد و باید متوجه باشد که چه حرفی می‌زند و ممکن است موضع او چه تبعاتی برای کشور داشته باشد. لذا می‌گویم که این سخنان در مجلس نیست و نباید پای کلیات مجلس گذاشت. یک یا چند نماینده کاری می‌کنند اما این نگاه‌ها بر مجلس حاکم نیست و قوه عاقله مجلس خیلی قوی‌تر از این حرف‌ها است. بالاخره دلیل این اتفاقات هم عدم آگاهی، عدم شفاف‌سازی و عدم گفتگو با مردم است.
از دیدگاه شما راه گفت و گو با مردم چیست؟
به نظر من، مسئولین باید بین مردم بروند. اعتقادم بر این است که تمام مسئولین جمهوری اسلامی در شبکه‌های اجتماعی حضور پررنگ داشته باشند. نباید نگران باشند از اینکه به آنها فحش می‌دهند، واقعا نباید نگران باشیم. در مجامع عمومی، بین دانشجویان و مردم باید برویم و صحبت کنیم. این مردم، مردم فهیم و عاقلی هستند. فقط می‌خواهند کسی صدای آنها را بشنود و برای مشکلات و دردهای آنها دوا و درمان داشته باشد. همین برای آنها کفایت می‌کند.
مردم خیلی نجیبی داریم. دانشجویی که از سر استیصال و درماندگی دستش به هیچ جا نمی‌رسد، و در دانشگاه فحاشی می‌کند اگر پای صحبت و دردل او برویم، شاید مرتبه اول، فحش دهد اما مرتبه دوم آرام‌تر می‌شود. حرف دانشجو را باید بشویم و برای مشکلش راه حل داشته باشیم. مطمئن باشیم همان دانشجو اگر از من که ادعای انقلابی بودنم می‌شود، انقلابی‌تر نشد بیایید و بگویید تو اشتباه گفتی، به شرطی که حرف او را بشنویم، برای مشکلاتش راه حل داشته باشیم و عمیلیاتی کنیم. این ایجاد رضایتمندی و کمک به مردم می‌شود.
واقعا تأکید می‌کنم که مردم ما خیلی نجیب هستند؛ ناراحت هستند؛ اعتراض دارند به حق هم اعتراض دارند، عده‌ای زودتر عصبانی می‌شوند اعتراض‌شان تبدیل به خشونت می‌شود اما خویشتن‌داری عده‌ای دیگر بیشتر است. اعتقادم بر این است که عملکرد مسئولین نالایق و کج‌فهم و بعضاً فسیل شده در کنار رسانه‌های بیگانه و افرادی که خواهان پاره پاره شدن کشور هستند و دلار چشم آن‌ها را کور کرده، این دو، دو لبه یک قیچی هستند و هر دو با هم جوان ایرانی را به مرحله‌ای از جنون می‌رساند که به هموطن خود حمله می‌کند و بیست یا سی نفر بر سر یک نفر می‌ریزند و به قتل صبر او را شهید می‌کنند. متهم به قتل در کنج زندان زمانی که به کارهای خود فکر کند، می‌فهمد که چقدر اشتباه کرده است.
مسئولان نالایق و رسانه‌های بیگانه، عامل شهادت آن بسیجی، و عامل اعدام فردی است که بسیجی را شهید کرد. دشمن به تنهایی نمی‌تواند موفق شود. امثال علی‌نژاد، کریمی، فخرآور و این آشغال‌ها به تنهایی نمی‌توانند موفق باشند. وقتی این طرف زخمی ایجاد شد مگس‌ها روی آن می‌نشینند و سوء استفاده می‌کنند. بیاییم خودمان زخم ایجاد نکنیم یا اگر ایجاد کردیم سریع‌تر ترمیم کنیم.
در پی انتقادات شما به نحوه عملکرد دولت عده‌ای در چند روز اخیر سعی به برچسب زدن به شما بودند. چرا ما همیشه در طی انتقادات آن هم به حق باید شاهد این نوع رفتارها از سوی عده‌ای خاص باشیم؟
امروز جریانی در کشور شکل گرفته که خود را علی‌الظاهر نزدیک به دولت می‌دانند؛ این جریان به دنبال این است که با حذف کردن و برچسب زدن و مسائل این‌ چنینی کار خود را پیش ببرند و اصولا تفکراتشان هم بر همین اساس در حال شکل‌گیری است. ما نماینده مردم هستیم و باید در مجلس صدای آنان باشیم. در چند روز اخیر  با افزایش قیمت دلار و اقلام اساسی رو به رو بودیم و از سویی دیگر برخی مواقع تصمیماتی به ضرر مردم و اقتصاد گرفته می‌شود حال اگر ما در مقابل آن سکوت کنیم درست و قشنگ نیست. ما با انتقاد خود می‌خواهیم مسیر درست را به  دولت متذکر شویم، حمایت از دولت به معنای تعریف، تمجید و سکوت در مقابل آن نیست قطعا مجلس باید به وظیفه خود عمل کند. حمایت از دولت به استیضاح وزیر ناکارآمد و انتقاد دقیق و مبتنی بر علم برمی‌گردد.
اما این  جریان تند همیشه به دنبال این هستند که با برچسب زدن کار خود را پیش ببرند البته این تندروها در طرفین ماجرا هستند چه موافق و چه مخالفین دولت هستند اگر ما اتقادی میکنیم صرفا یک نماینده مردم هستیم از نزدیک از مشکلات مردمآگاه هستیم اما ر تلاش هستیم به اتفاق دولت کار را درست پیش ببریم.
منبع:جماران


کد مطلب: 190906

آدرس مطلب :
https://www.mardomsalari.ir/news/190906/دلیل-گرانی-های-اخیر-تعجیل-حذف-ارز-۴۲۰۰-عدم-آمادگی-دولت-کنترل-بازار

مردم سالاری آنلاين
  https://www.mardomsalari.ir