به گزارش مردم سالاری آنلاین،غلامرضا ظریفیان استاد تاریخ دانشگاه تهران و معاون وزیر علوم در دولت خاتمی میگوید: بخش قابل توجهی از مردم از وضعیت موجودناراضی هستند بنایراین میتوان به این نتیجه رسید که حاکمیت در برآورده کردن مطالبات عمومی شکست خورده است که مهمترین و عاجلترین آنها مشکلات معیشتی است. یعنی مردمی که گرفتارند و حتی برای تاًمین مایحتاج ابتدایی هم محدودیت زیادی دارند، ندانمکاری و اتخاذِ تصمیمهای نابهجا توسط نظام حکمرانی را دلیل تنگناهای مالی خود میدانند و معتقدند سیستم به آنها بی توجه است.
ظریفیان میگوید: بین نگاهِ مردم و حاکمیت به «شرایطِ مطلوب» فاصلهای جدی است. در واقع نظام تصمیمگیری خودش را بیتقصیر و عامل بروز بحرانها را در تحرکات بیگانگان می بیند. اما یافتههای علمی و برداشتِ افکار عمومی در عینِ نادیده نگرفتن اثرات مخرب بدخواهان خارجی، ریشهِ بحرانها را در شیوه و نوع تصمیمگیری حکمرانی میبیند.
استاد تاریخ دانشگاه تهران میگوید: در بحث مهم «سبک زندگی» زندگی بین آنچه مدنظر حکمرانان است، با تشخیص افکار عمومی و البته قشر جوان بسیار متفاوت است. همچنین در تدبیر سیاسی، تصمیمگیران معقتد هستند، همین روش فعلی که در جامعه رخ میدهد، تبلور و تجلی مردمسالاری واقعی است. اما در نگاه کسانی که نظام حکمرانی را با نقدهای زیادی مواجه میکنند، فاصلهای بسیار بسیار جدی مشاهده میشود و بخش قابل توجهی از مردم «مردمسالاری» موجود را ناکافی میدانند.
او میگوید: در اینکه همه کشورها دشمنانی را به عنوان بدخواه تحمل میکنند، شکی نیست. درباره جمهوری اسلامی اگر قرار بر نگاه واقعبینانه باشد، آمریکا، اروپاییها و حتی بعضی از همسایههای عربی ضدیت با ایران را در دستور کارشان قرار میدهند که اینجا هم تفاوت عقیدهای روبرو هستیم. گروهی میگویند، هم میتوانیم با ظلم و ستم و دشمنیِ دشمنان مرزی را تعیین کنیم و هم میتوانیم با تعلق و تدبیر در مواجههِ با نظام بینالملل بخشی از جامعه جهانی را همراه خود ببینیم. اما سیستم نحوهای را دنبال میکند که ما را در ستیزی دائمی با جهان قرار داده است که این، تهدیدها و تحدیدهایی جدی را به کشور و مردم تحمیل کرده است تا این ذهنیت «ایران سِتمدیده است» در نظام تصمیمگیری بینالمللی و افکار عمومی جهان کمرنگ شود و با اجماعی جهانی روبرو شویم که باید گفت، بخش قابل توجهی از این به نوع نگاه و کنش ما در عرصه بینالمللی ربط دارد.
استاد دانشگاه تهران درباره اینکه «حاکمیت تفاوت نگاه موجود را میپذیرد یا نه؟» اظهار داشت: فاصله نگاه افکار عمومی با حاکمیت پدیدهای بسیار ملموس است. البته نمیتوان از جانب همهِ مردم حرف زد. اما با رصدی سطحی میتوان به میزان نارضایتی دانشگاهیها، ورزشکاران، هنرمندان، بخش رسانه، جامعه فرهنگی و کارگران و به ویژه نسل جوان نارضایتیهایی جدیای را مطرح کرده و شیوه تصمیمگیری و اجرایی را قبول ندارند، اشاره کرد که گپ و فاصلهای جدی با مدیران دارند. حاصل این چیزی جز این نیست که «اعتماد عمومی» که مهمترین سرمایه هر نظامی است، به شدت آسیب دیده است که تبعاتِ این آسیب را در عرصه مشارکت سیاسی مشاهده میکنیم. با این توضیح که به میزان محروم شدن از اعتماد عمومی، به همان میزان هم در مسائل داخلی و هم در مباحث بینالمللی ضربه پذیر میشویم.
او در پاسخ به اینکه «بیاعتمادی برای تصمیمگیران چقدر اهمیت دارد» گفت: نمیتوان به جمعبندی صحیحی در این رابطه رسید. اما میتوان گفت، حاکمیت نگاه جامعی به اعتماد اجتماعی ندارد و اعتماد بخش اقلیت را کافی میداند. آنهم در حالیکه توسعه با تکیه بر اقشار محتلف، اقوام مختلف و صنوف مختلف امکانپذیر است.
ظریفیان میگوید: تلقی بخشی از جامعه این است که نظام حکمرانی اعتماد عمومی را از اولویتهای خود نمیداند و به این مساًله که اعتماد میتواند، قوامبخش اعتماد اجتماعی را محقق کند. این بیتوجهی که گزارشهای صداوسیما و حتی دستگاههای اطلاعتی و امنیتی نشان میدهد، آسیب عدم اعتماد اجتماعی تا چه میزان میتواند مخاطره ایجاد کند.ای کاش نمایندگان رسمی حاکمیت به هشدارهای دلسوزان توجه کنند تا کشور و مردم بیشتر از این متحمل هزینه نشوند. در پایان این تاًکید را لازم میدانم که جامعه ظرفیت بحرانهای بیشتر را ندارد و اگر نظام حکمرانی به فکر تجدیدنظر در برخی از رفتارها نیفتد، با گرههای کور و بازنشدنی روبرو خواهیم شد.
منبع:رویداد۲۴