به گزارش مردم سالاری آنلاین، افسانههای مربوط به همزاد در کشورهای جهان و کشور ما میگوید که در زمان تولد نوزاد یک جن نیز با او متولد میشود که از هر لحاظ شبیه به اوست؛ چه از لحاظ روحی و چه ویژگیهای بدنی. این تشابه بقدری زیاد است که اگر همزاد انسان دچار شادی یا غم شود در انسان هم تأثیر میگذارد و این حالت به صورت عکس هم ممکن است یعنی با شادی و غم انسان همزادش هم دچار همین حالت میشود و به این دلیل است که ما گاهی بیدلیل شاد یا غمگین میشویم. در افسانهها و داستانهای قدیمی سراسر جهان گفته شدهاست که گاهی ممکن است همزاد انسان از جنس مخالف باشد که در این صورت انسان را اذیت کرده و مانع ازدواج او میشود. البته بحث همزاد اساساً به شکلی که در افسانهها آمده زیاد درست نیست و باید گفت که همزاد نوعی تجزیه نفس یا به تعبیر امروزی فرافکنی روح توسط خود فرد هم نیست.
در باورهای قدیمی عوام در ایران چندین موجود افسانهای و تخیلی رواج داشتهاست از جمله موجوداتی به نام همزاد؛ بنابراین باورها، هر شخص دارای همزادی است که در جایی همزاد موضوع چند فیلم سینمایی نیز بوده
همزاد از دیدگاه روانشناسی: بیماری همزاد پنداری
همزاد در شرایط خاصی به وجود آمده و خود را نشان میدهد و این زمان مربوط است به مواقعی که فردی دچار مشکل روحی و افسردگی شدیدی شده باشد. افرادی که احساس تنهایی شدیدی دارند و بر اثر آن نیاز به همدم و هم صحبتی داشته و سنگ صبوری میخواهند، همزاد این نیاز را برطرف میسازد. بهطور معمول افرادی که در آستانه جنون قرار دارند اغلب همزاد را میبینند و با او صحبت هم میکنند. فردی که دچار تنهایی و افسردگی و یاس میباشد در ابتدا در گوش خود صداهایی مانند نجوا یا ویز ویز را میشنود که این مربوط به فعالیت غیرارادی اعصاب و رگهای مغز و افزایش الکتریسیته در آن است. این مرحله روز به روز افزایش یافته و حال بیمار رو به وخامت میگذارد و هجوم افکار و نجواها بقدری در ذهن فرد زیاد میشود که بر شدت بیماری افزوده شده و رفتارهای ناهنجاری از او سر میزند. در این زمان اطرافیان از اطراف فرد پراکنده گشته و فرد ناچار به خلوت خود پناه برده و سکوت کرده و اغلب به نقطهای خیره میشود. در این حالت فرد واقعاً مجنون شده و به عنوان فردی دیوانه شناخته میشود. در این مرحله بیمار چنان با خود گفتگو میکند که انگار واقعاً فردی مقابل او قرار دارد. بیمار مدام خاطرات گذشته و تجربههای تلخ را در ذهن خود بازسازی نموده و آنها را در ذهنش تکرار میکند. در اغلب موارد، فرد پس از طی دوران افسردگی و ورود به مرحله جنون همزاد خود را میبیند، اما این نفس خود فرد است که فقط توسط خود بیمار دیده و موجب اعمال جنونآمیز میشود. توجه کنید که برخی انسانهای ناآگاه که به دنبال رشد معنوی و سیر و سلوک هستند سعی میکنند با پناه بردن به مواد اعتیادآور و فرورفتن به حالت خلسه این بعد خود یعنی همزاد را شناسایی نمایند. این افراد چون راهنمای درستی نداشتهاند به ورطه اعتیاد افتاده و خود را به نابودی میکشانند زیرا روح بیمار، جسم را نیز قطعاً به بیماری دچار میسازد. این روشها روشهایی بیهوده برای کشف دنیای غیر مادی بوده و اغلب تصاویر و حالتهایی که در فرد و در حالت خماری ایجاد میشود تصنعی بوده و کاملاً بیارزش است.