همان مدیر که به دلیل ناتوانی در وظایفش، برکنار شده است، چندی بعد با پستی دیگر به میدان خدمت میآید. حتی جایی که سالها با آن مخالف بوده و وجودش را به ضرر کشور میدانسته است. بخشی از مسئولان کشور و البته خود ما مردم، تنها به فکر خدمت کردن هستیم و کاری به این نداریم که توانایی انجام آن را داریم یا نه؟
به گزارش مردم سالاری آنلاین،"جاسیندا آردرن" نخست وزیر نیوزیلند از سمت خود استعفا داد. او در متن استعفانامهاش خطاب به مردم نوشت:« با در اختیار گرفتن این منصب عالی، مسئولیتهایی نیز متوجه فرد میشود، از جمله این مسئولیت که مطمئن باشید شخص مناسبی برای رهبری هستید و همچنین متوجه باشید که چه زمانی دیگر شخص مناسبی نیستید. ما نمیتوانید و نباید این مسئولیت را بر عهده بگیرید مگر اینکه از ظرفیت کاملی برخوردار باشید و کمی هم توان ذخیره برای چالشهای برنامهریزی نشده و غیرمنتظره که به ناچار پیش میآیند، کنار گذاشته باشید.»
خبر استعفا خانم نخست وزیر، برای بسیاری از ما ایرانیها عجیب بود؛ چون عادت نداریم ناتوانی خود را قبول کنیم. به خاطر همین ویژگی وقتی مسئولیتی به ما داده میشود، بدون توجه به تواناییهای خود آن را قبول میکنیم و تا آخر همه ادامه میدهیم مگر امضایی از غیب ما را از پشت میزمان بیرون کند.
کافی است سابقه برخی مدیران را نگاهی بیندازید. سابقه حضور در حوزههای مختلف را دارند. به طور مثال از یک نهاد کاملا فرهنگی به سازمانی کاملا نفتی میروند. یا بدون سابقه یک روز مدیریت، مسئولیت یک وزارتخانه را به عهده میگیرند.
بدتر از آن این است که همان مدیر که به دلیل ناتوانی در وطایفش، برکنار شده است، چندی بعد با پستی دیگر به میدان خدمت میآید. حتی جایی که سالها با آن مخالف بوده و وجودش را به ضرر کشور میدانسته است. بخشی از مسئولان کشور و البته خود ما مردم، تنها به فکر خدمت کردن هستیم و کاری به این نداریم که توانایی انجام آن را داریم یا نه؟
کدام یک از ما تشخیص دادهایم که دیگر فرد مناسبی برای پستی که در آن قرار داریم نیستیم. نه تنها این فکر را نمیکنیم بلکه چنان به صندلی که روی آن نشستهایم، میچسبیم که بیا و ببین. همه اینها درحالی اتفاق میافتد که اصلا این افراد با توجه به تخصصشان، اصلا نباید شغلی که به آنها پیشنهاد شده است را قبول کنند.
به قول مصطفی چمران، «میگویند تقوا از تخصص لازمتر است، آن را میپذیرم، اما میگویم: آنکس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد، بیتقواست.» از چمران وام میگیرم و میگویم این بیتقوایی به شدت در ایران ملموس است.
به خاطر اینکه به کسی برنخورد مثالی فوتبالی میزنم. جنابشان تعداد بازیکنان یک تیم در زمین را نمیداند اما به عنوان مدیرعامل باشگاه ورزشی منصوب میشود و با ذوق این سمت را قبول میکند و از آن لحظه حرفهای تخصصی فوتبالی هم میزند! و همین رفتار است که باعث میشود چرخه پیشرفت در این کشور کامل نشود و نتوانیم به سمت روزها بهتر حرکت کنیم.
اگر به روزی برسیم آنهایی که مسئول هستند، فقط در حوزه خود فعالیت کنند و فکر نکنند میتوانند در هر حوزهای حضور داشته باشند و به کشور خدمت کنند، قطعاً آن روز به سمت کشوری بهتر حرکت خواهیم کرد.
منبع:عصرایران