به گزارش مردم سالاری آنلاین، چهارشنبه، ششم مهرماه، زمانی که به همراه معاون روابط کار وزارت کار در جریانِ طرحی موسوم به «طرح بازرسی ضربتی از کارگاههای پُرخطر» قرار بود از دو کارگاه ساختمانی بازدید کنیم، اتفاق عجیبی افتاد؛ تصور ما این بود که قرار است معاون و بازرسانش از همان ابتدای ورود به طور ناگهانی و «ضربتی» به محلِ کارِ کارگران بروند و وضعیتِ ایمنیِ کارگاه را بررسی کنند. آماده بودیم تا کارگران را ببینیم و احتمال میدادیم صحبتی بین معاون و کارگران یا بازرسان و کارگران رد و بدل شود. اما رعیتی فرد به اتاق مدیریت دعوت شد و گزارش وضعیتِ کارگاه و میزان حادثهی کار را از مدیریتِ مجموعه و مسئول بخش اچ اسای خواست. جلسه حدود نیم ساعت در اتاق مدیر ادامه داشت و بعد همه به سمتِ درِ ورودی رفتند. هنگام خروج مجددا در مورد حوادث کار و آمارِ بالای حوادث در بخش ساختمانی صحبت شد. همه گردِ معاون روابط کار جمع بودند، کمی آنطرفتر، اما در گوشهای که از نگاهها دور بود، چند کارگر نشسته بودند. ظاهرا آنها را خوانده بودند تا اگر معاون خواست با آنها هم صحبتی داشته باشد. کار البته به دیدار با کارگران نرسید، معاون باید میرفت و در جلسهای دیگر حاضر میشد.
به سراغ کارگران رفتم، از آنها پرسیدم اوضاع چطور است؟ گفتند: «خوب، همه چیز عالی است…»؛ اوضاع خوب بود یا نه؟ نمیدانم، اما بلافاصله متوجه شدم که آنجا، زمان و مکانِ مناسبی برای صحبت با کارگران نیست...
گزارشهایی که از اتاق مدیران بیرون میآید!
آنچه ششم مهرماه اتفاق افتاد را میتوان به عنوان یک نمونهی موردیِ قابلِ توجه از وضعیتِ بازرسیهای کار دید؛ «بیرون آمدنِ گزارشِ بازرسیهای کار از اتاقِ مدیران» گلهای است که بارها از سوی کارگران مطرح شده است. به گفتهی آنها، بازرسیهای کار خیلی اوقات به جایِ آنکه به کمک کارگران بیاید به ضرر آنها تمام میشود و امید به بهبودِ اوضاع را به طور کلی از آنها میگیرد.
اگر از مشکلِ جدیِ کمبودِ بازرسیهای کار بگذریم، بازرسیهای بیتأثیر را هم باید به مشکلِ بازرسی کار اضافه کرد. محسن باقری (عضو هیأت رئیسهی کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران) در این خصوص میگوید: بارها کارگران به کانون نامه زدهاند و ما خود بارها دیدهایم که بازرس برای تهیهی گزارش از کارگاه به دفتر مدیریت یا منابع انسانی میرود، خب مسلم است گزارشی که از سوی این دفاتر بیرون میآید کارفرمایی است و نمیتواند کمکی به کارگر کند.
بازرس باید به طور جدی کارگاه را بررسی کند، وضعیتِ ایمنی و بهداشتِ کارگاه را مورد توجه قرار دهد، اسناد و مدارک را ببیند و مسائل مربوط به حقوق و دستمزد و بیمه کارگران را موشکافی کند و بعد گزارشی جامع و نزدیک به حقیقت تهیه کند.
باقری اما میگوید: به خیلی از گزارشهای کار که مراجعه میکنیم، میبینیم همه چیز خوب است اما خیلی اوقات واقعیتِ آنچه در آن کارگاه اتفاق میافتد را نمیتوان از گزارشها فهمید. در واقع تعداد مراجعهی کارگران به مراجع حل اختلافِ کار و همچنین آمار بالای حوادثِ کار چیز دیگری میگوید. این ارتباطِ مستقیم با کارفرما و اصالت دادن به گزارشی که از دفاتر کارفرمایی بیرون میآید، عملکردِ بازرسیِ کار را خراب میکند.
بازرسی به ضرر کارگران!
در شرایطی که کارگران به دلیلِ قرادادهای موقت، امنیتِ شغلی ندارند و به راحتی اخراج میشوند، پیگیری حقوق سخت و دشوار است. به همین دلیل خیلی از کارگرها ترجیح میدهند درخواستِ بازرسیِ کار را بیسرو صدا و محرمانه به ادارات کار بفرستند. باقری میگوید: «مورد داشتیم کارگر نامه داده و درخواست بازرسی کرده اما عین نامه با نامِ کارگر برای کارفرما فرستاده شده! برای همین است که میگوییم حتی گاهی این بازرسیها به ضرر کارگران تمام میشود.»
کارگرِ یکی از مجموعههای پُرحادثه در همین رابطه میگوید: گزارشی که از بازرسی بیرون میآید کار زیادی برای ما انجام نمیدهد. حتی دیدهایم کارفرما آدم دارد و اگر کارگری بخواهد گزارش بازرسی را پیگیری کند سریع به او زنگ میزنند و به کارفرما آمار میدهند. برای همین همه میترسند…
«ترس» البته کلمهای آشنا برای کارگران است و ترس از اخراج و بیکاری با قراردادهای یکی دو ماهه کاملا منطقی به نظر میرسد. در ساختارِ معیوبی که یک طرف با وجودِ تمام قوانین حمایتی باز هم بیسلاح و بیدفاع است و طرفِ دیگر به راحتی میتواند اوضاع را به نفع خود بچرخاند، نمیتوان انتظاری برای بهبود اوضاع داشت.
ناکارامدیِ هر آنچه قرار بود به کارِ کارگران بیاید
به جرأت میتوان گفت که در نبود تشکلهای مستقل کارگری، همهی آنچه برای حمایت از کارگران تدبیر شده، به راحتی میتواند بر ضد آنها تبدیل شود و اثری عکس بگذارد. با همین تعبیر، بازرسیهای کار که قرار بود از ابزارهای حمایتیِ کارگران باشد، به استناد آنچه از کارگران و نمایندگانشان میشنویم اثر خود را تا حدود زیادی از دست داده است و این بیاثرشدگی تأثیر خود را بر جنبههای مختلفِ کار، از افزایشِ آمار حوادث کار تا تضییعِ کمترین و بدیهیترین حقوق کارگران، گذاشته است.
به گفتهی باقری، گاهی حتی برخی از بازرسان کار به عنوان مشاور در برخی از شرکتهای بزرگ کار میکنند و حق مشاوره میگیرند. آنها چون به قانون مسلط هستند و رویهها را میدانند، به کارفرما مشاوره میدهند که چه کار کند و یا اسناد را چگونه تنظیم کند که کارگر نتواند شکایتی از کارفرما انجام دهد.
راه چیست؟
شمارِ کارگرانی که با حقوق ناچیزِ بدونِ بیمه، کارگرانی که در کارگاههای پُرحادثهی بدونِ وسایل ایمنی، کارگرانی که در کارهای مشاغلِ سختِ زیانآور بدونِ بهرهمندی از مزایای قانون مشاغلِ سخت و زیانآور، کارگرانی که با اضافه کارِ اجباری اما بدونِ دریافتِ اضافه کار و در کل، شمارِ کارگرانی که خارج از ضوابط قوانین کار و تأمین اجتماعی، کار میکنند، بسیار است. شمارِ اینها بسیار است چون هرآنچه قرار بود کفهی ترازوی روابط کار را به نفع کارگر به تعادل با کارفرما برساند، ناکارآمد شده است و برای بهبود این اوضاع راهی جز احیای تشکلهای مستقل کارگری و البته احیایِ قراردادهای دائم کار وجود ندارد.