گربهها برای اولین بار حدود ۳۰۰۰ سال پیش از مصر راهی اروپا شدند و به احتمال زیاد با کشتی تاجران فنیقی و یونانی جابجا شدند. آنها به لطف تواناییهای خود در کنترل آفات، به سرعت مورد علاقه رومیها، یونانیها و سایر فرهنگها قرار گرفتند.
گربهها نقش مهمی در چندین فرهنگ از مصر باستان تا دوران مدرن داشته اند. اما وایکینگها چطور؟ آیا آن مهاجمان بی رحم، دوستان گربه به شمار میآمدند و از این حیوان نگهداری میکردند؟ البته تصور کردن این مسئله میتواند منظرهای عجیب باشد؛ وایکینگها با گربه ها!
به گزارش مردم سالاری آنلاین، اما وایکینگها نه تنها گربهها را در اطراف خود نگه میداشتند، بلکه آنها را به عنوان حیوان خانگی نگهداری پذیرفته بودند. آنها گربهها را با خدایان گوناگون باستانی مرتبط میدانستند و حتی آنها را به یورش بردند.
گربهها برای اولین بار حدود ۳۰۰۰ سال پیش از مصر راهی اروپا شدند و به احتمال زیاد با کشتی تاجران فنیقی و یونانی جابجا شدند. آنها به لطف تواناییهای خود در کنترل آفات، به سرعت مورد علاقه رومیها، یونانیها و سایر فرهنگها قرار گرفتند.
شاید تصور کنید که وایکینگها به کنترل آفات چندان علاقهای ندارند. از این گذشته، ما اغلب وایکینگها را فقط به عنوان مهاجمانی در نظر میگیریم که راهی اروپا شدند و غارت میکردند. اما در خانه، وایکینگها کشاورزانی بودند که برای محصولات خود سخت کار میکردند و به دلیل نزدیکی روستاهای آنها به رودخانه ها، دریاچهها و نهرها، جوندگان برای شان یک مشکل دائمی بودند.
پس از آن قابل درک است که وایکینگها گربهها را به عنوان یک عنصر خوشایند برای سکونتگاههای خود میدیدند. به همین دلیل گربهها خیلی زود به عنوان حیوانات خانگی به خانههای وایکینگها راه پیدا کردند. از طرفی اعتقاد بر این است که در اسکاندیناوی با گربهسانان رابطهی خویشاوندی ایجاد کردهاند.
وایکینگها گربهها را هنگام حمله با خود میبردند
انگار تصویر ذهنی یک وایکینگ و یک گربه خانگی کافی نیست، حالا میتوانید آنها را در قایقهای بلندی که برای غارت در سواحل دور حرکت میکنند، به تصویر بکشید.
گربهها در هیچ غارتی شرکت نکردند. اما وایکینگها زمانی که قصد حمله و غارت داشتند، گربهها را برای با خود میبرند تا حیوانات موذی از جمله موش را شکار کنند و از بین ببرند.
در حقیقت سفر وایکینگها برای حمله و غارت اغلب طولانی و دشوار بود؛ به همین دلیل آخرین چیزی که قایقرانان میخواستند این بود که آذوقه هایشان مورد حمله قرار گیرد یا مردانشان از جوندگان بیمار شوند؛ بنابراین نگه داشتن گربهها یک استراتژی مهم بود.
ما فقط میتوانیم فرض کنیم که داشتن یک دوست چهار پا پشمالو در کشتی به روحیه افراد نیز کمک کرده است.
گربهها در اساطیر وایکینگها
گربهها چنان در فرهنگ وایکینگها ریشه دوانده بودند که به ناچار به اساطیر نورس راه پیدا کردند. به ویژه، آنها اغلب با الهه فریا مرتبط بودند، که اساساً به عنوان حیوان روح او عمل میکرد. در بسیاری از تصاویر فریا، گربهها در حال کشیدن ارابه او نشان داده میشوند و طبق افسانه نورس، ثور گربهها را به عنوان هدیه به فریا داد.
بچه گربهها، هدیه عروسی وایکینگها
در میان وایکینکها سنتی وجود دارد که احتمالاً بسیاری از عروسها بدشان نمیآید که برگردد. حداقل کسانی که به گربه حساسیت ندارند. مثلا مردان وایکینگ به عروس جدیدشان بچه گربه هدیه میدادند و مهمانان عروسی نیز اغلب همین کار را میکردند. چنین هدایایی احتمالاً تا حدودی تحت تأثیر داستان فوق الذکر ثور و فریا بوده است و به عنوان نمادی از زندگی جدید عروس و داماد با هم دیده میشود.
همچنین شواهدی وجود دارد که نشان میدهد بسیاری از وایکینگها بر این باور بودند که همسرانی که گربهها را دوست دارند، احتمالاً زندگی شادی با هم دارند.
گربههای وایکینگ با گربههای امروزی متفاوت بودند
معمولاً وقتی گونههای حیوانی اهلی میشوند، تمایل به کوچک شدن دارند. به عنوان مثال، میانگین سگهای امروزی حدود ۲۵ درصد کوچکتر از پسرعموهای گرگ خاکستری خود هستند. با این حال، به نظر میرسد که در مورد گربهها ماجرا برعکس است.
مطالعات نشان میدهد که به شکل میانگین گربههای امروزی حدود ۱۶ درصد بزرگتر از گربههای عصر وایکینگها هستند. این افزایش تدریجی اندازه احتمالاً به دلیل بهبود در وضعیت غذا و رژیم غذایی آنها است.