به گزارش مردم سالاری آنلاین، مینو چوپانی، دکترای روانشناسی تربیتی و مشاوره خانواده با اشاره به خستگی بحران گفت: خستگی ناشی از بحران برای توصیف نوعی فرسودگی روانی به کار میرود که بهسبب استرس مزمن ناشی از وقایع تنشزا ایجاد میشود. این مسئله هنوز از نظر پزشکی تأیید نشده است اما افرادی که دچار عارضه خستگی پس از بحران میشوند ممکن است علائم جسمی یا روانی بسیار جدی داشته باشند. جنگ؛ بیثباتی سیاسی؛ رکود اقتصادی؛ همهگیری؛ بلایای طبیعی؛ بیعدالتی در جامعه برخی از موقعیتهایی است که اغلب به خستگی ناشی از بحران منجر میشوند که ممکن است فرد بهدلیل قرارگرفتن در بحران یا تأثیرگرفتن از پیامدهای آن دچار این شکل از استرس شود.
او درخصوص علائم خستگی بحران عنوان کرد: گاهی خستگی بحران خود را بهشکل خستگی جسمانی، بیخوابی یا بیماریهای جسمی نشان میدهد. تغییر عادات خواب، تنشهای فیزیکی همیشگی و بیاشتهایی هم ممکن است ناشی از این مسئله باشند و انرژی فرد را کاهش دهند. گاهی اوقات هم فرد مبتلا به خستگی ناشی از بحران سرد و بیتفاوت میشود و با دیگران قطع رابطه میکند یا حتی در رویدادهای مهم زندگی خود مثل جشن تولد حاضر نمیشود. چنین فردی احساس میکند که کاملا منفعل وقایع زندگی شخصی دیگر را تماشا میکند در واقع برای خود در زندگی نقش فعالی نمیبیند او احساس میکند که تماشاچی فیلمی از زندگی خود شده است و بازیگر اصلی نیست.
این روانشناس ادامه داد: گاهی هم خستگی بحران بهصورت بیانگیزگی، ناامیدی یا بدبینی بروز میکند. این بیتفاوتی فقط بهشکل بیتوجهی فرد به خودش ظاهر نمیشود. افرادی که با این مشکل دستوپنجه نرم میکنند، ممکن است در همدلی با دیگران هم مشکل داشته باشند. بعضی اوقات در مواجهه با خستگی روحی نشانههای فیزیکی هم بروز میکنند. تنفس سریع، ضربان قلب تند، عرقکردن، لرزش و دردهای عضلانی برخی از این نشانهها هستند. این استرس مزمن اثرات طولانیمدتی هم دارد و ممکن ات بدندرد، فشار خون بالا، مشکلات گوارشی یا سردرد زندگی فرد را مختل کنند.
چوپانی با اشاره به مشکلات سلامت روان ناشی از بحران خستگی گفت: خستگی بحران گاهی مواقع سبب بروز مشکلاتی از قبیل اضطراب، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و حتی اعتیاد به مواد مخدر میشود. برخی از افراد درگیر این عارضه توان رفتن به محل کار یا مدرسه را ندارند و برخی دیگر هم نمیتوانند بهخوبی تمرکز کنند. علائم خستگی ناشی از بحران ممکن است هفتهها یا حتی ماهها طول بکشند و گاهی فرد خود را مواجه با بحرانی تمامنشدنی میبیند. او حتی احساس میکند که این شرایط همیشگی است و هیچ راه نجاتی ندارد. در طول یک بحران، مردم اغلب دچار استرس یا واکنش «مبارزه، فرار یا بیتفاوتی» میشوند. این روش بدن انسان برای رویارویی با خطر است.
او در پاسخ به این سوال که چه کسانی بیشتر از این عارضه آسیب میبینند؟ تصریح کرد: هر کسی ممکن است دچار خستگی ناشی از بحران شود. بااینحال، افرادی که در خط مقدم مقابله با بحران هستند یا افرادی که بحران بر زندگی آنها اثر مستقیم گذاشته است، بیش از دیگران آسیب میبینند. مثلا در دوره همهگیری کرونا، پرستاران و کارکنان اورژانس بیمارستانها شیفتهای طولانی همراه با استرس مداوم داشتند. این افراد زمان چندانی برای بهبود و تجدید قوا نداشتند. روانپزشکان و گزارشگران خبری نیز در برابر این عارضه آسیبپذیرند. برخی از افراد هم در کل بیش از سایرین در معرض ابتلا به عارضههای روانی هستند. چنین افرادی بیش از همه دچار خستگی ناشی از بحران میشوند کسانی که با تروما، سابقه بیماری روانی، فقر، بیخانمانی، تبعیض، سوگواری ناشی از بحران و کمتحرکی درگیرند از بقیه مردم آسیبپذیر میشوند.
این مشاور خانواده با اشاره به اثرات خستگی ناشی از بحران گفت: وقتی تحمل استرس مزمن با رویدادهای پیچیده زندگی همزمان شود، فرد بار روانی سنگینی را به دوش خواهد کشید در چنین شرایطی، سیستمهای دفاعی بدن فعال میشوند و هورمونهای استرس نظیر کورتیزول و کاتکولآمینهایی مانند آدرنالین و دوپامین ترشح خواهند شد. واکنشهای استرسی افراد را برای مقابله و سازگاری با شرایط آماده میکنند. بااینحال اگر میتوانیم اغلب استرس را تحمل کنیم، به این معنا نیست که تحمل عواقب آن را هم داریم. بر اساس تحقیقات، بار روانی شدید ناشی از بحرانها عواقب شدیدی برای سلامت افراد دارد. این مسئله بر بسیاری از عملکردهای بدن از قبیل تنظیم فشار خون، فعالیتهای متابولیک، واکنشهای التهابی و سیستم ایمنی اثر منفی میگذارد.
چوپانی درباره راههای مقابله با خستگی بحران عنوان کرد: مقابله با خستگی ناشی از بحران همیشه کار سادهای نیست، چون اغلب رویدادی سبب ایجاد مسئله شده است که اختیارش در دست فرد نیست گاهی مواقع نیز این رویداد مدتی طولانی ادامه پیدا میکند. تشخیص بهموقع این مشکل و مقابله با آن گامی مثبت است. تغییر طرز فکرتان درباره موقعیت میتواند بر احساس شما تأثیر چشمگیری بگذارد. ساختاردهی مجدد شناختی استراتژی خوبی است که اغلب در رفتاردرمانی شناختی با هدایت درمانگر انجام میشود. بااینحال، بهتنهایی هم میتوانید این کار را انجام بدهید. هنگام کنارآمدن با موقعیتی که به استرس و خستگی ناشی از بحران منجر شده است، به یاد داشته باشید که این شرایط موقتی است. شما برای همیشه درگیر چنین شرایطی نخواهید بود. بالاخره روزی مشکلات کمتر میشوند.
او ادامه داد: گاهی اوقات خستگی پس از بحران به احساس بیتفاوتی و استیصال منتهی میشود. شاید بخواهید مشکل را حل کنید، اما ندانید که از کجا باید شروع کرد. این حس درماندگی باعث استرس بیشتر شما میشود. بهجای اینکه مدام شرایط را برای خود مرور کنید، در پی اقداماتی برای ایجاد تفاوت در جامعه یا جهان پیرامون خود باشید. شما نمیتوانید هر مشکلی را بهتنهایی حل کنید. هیچکس هم از شما چنین انتظاری ندارد. فقط به خود یادآوری کنید که همه مردم مهارتها، استعدادها و دانشی دارند که میتواند به ایجاد جهانی بهتر کمک کند. این کار برای مبارزه با احساس ناامیدی مؤثر است.
چوپانی در پایان تاکید کرد: گفتوگو با یکی از دوستان یا اعضای خانواده باعث میشود که احساس بهتری پیدا کنید. کمکگرفتن از کارشناسان سلامت روان هم اقدامی سازنده برای بهبود شرایط است. اگر برای مقابله با خستگی روحی پس از بحران دچار مشکل شدهاید، بهتر است که دنبال کمک حرفهای باشید. در شرایطی که این مسئله زندگی شما را مختل کرده است، صحبتکردن با درمانگر درباره احساسات و راهحلها به امیدواری و ارتباط بیشتر شما با جهان اطراف کمک میکند.