محمود صادقی، دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها، گفت: امیدوار هستم که حاکمیت و سطوح تصمیم گیری که به نوعی مدیریت میدان در دست آنها است، به جای فرافکنی، ندیدن واقعیت ها و نسبت دادن معترضین به خارج از مرزها، مقداری گوش شنوایی برای شنیدن مطالبات و اعتراضات مردم پیدا کنند و رویه هایشان را به شکلی تغییر بدهند که در این دوره ناامیدی امید ایجاد کند
به گزارش مردم سالاری آنلاین،دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با تأکید بر اینکه جامعه از نهادهای واسط عبور کرده است، گفت: امیدوار هستم که حاکمیت و سطوح تصمیم گیری که به نوعی مدیریت میدان در دست آنها است، به جای فرافکنی، ندیدن واقعیت ها و نسبت دادن معترضین به خارج از مرزها، مقداری گوش شنوایی برای شنیدن مطالبات و اعتراضات مردم پیدا کنند و رویه هایشان را به شکلی تغییر بدهند که در این دوره ناامیدی امید ایجاد کند؛ و به جای اینکه هر روز بنزین روی آتش بریزند، آبی بر آتش بریزند و کشور که در معرض ناملایمات قرار گرفته، از این حالت خارج شود.
مشروح گفت و گو با محمود صادقی را در ادامه می خوانید:
رئیس مجلس شورای اسلامی هشتم آبان ماه اعتراضات را عامل پیشرفت دانست و گفت «ما اعتراض را، نه تنها درست و عامل پیشرفت کشور می دانیم بلکه معتقدیم این تحرکاتِ اجتماعی به شرط مرزبندی با خشونت طلبان، جنایتکاران و تجزیه طلبان باعث تغییر سیاست ها و تصمیم گیری ها خواهد شد». امروز هم مشابه همان مضمون را تکرار کرد و گفت که «همه مردم از جمله منتقدین و معترضین عاشق هر وجب از خاک ایران هستند. به تحریم طلبان، جنگ افروزان و تروریست ها باج نخواهد داد و آنها مطالبات مد نظر خود را همزمان با اعلام انزجار از دخالت کودتاچیان آمریکایی پیگیری خواهند کرد و ما وظیفه داریم بستر لازم را برای شنیدن و اقدام متناسب آن فراهم کنیم تا امید دشمن برای فرصت طلبی را ناامید کنیم».
تحلیل شما از این سخنان چیست؟ با توجه به این سخنان، آیا قرار است رویکردهای جدیدی در سطح حاکمیت نسبت به اعتراضات مردم شکل بگیرد؟
من شنیدم ایشان لا به لای اظهاراتش چند جمله هم در این مورد بیان کرده بود. قبلا آقای محسنی اژه ای، رئیس قوه قضائیه، هم در خصوص مسائل این قوه تقریبا اظهارات مشابهی را داشته اند. آقای رئیسی هم کم و بیش اظهارات مشابهی داشته، ولی مهم این است که نشانه های این حرف ها در عمل دیده شود. ما به موازات شنیدن این حرف ها بعضا رفتارهای تندی را در سطح خیابان شاهد هستیم و کسی هم پاسخگو نیست.
همین که در سطح سران قوا این مطالب بیان می شود، نمی تواند حاکی از شنیده شدن صدای اعتراض مردم باشد؟
در حدّ حرف گفته می شود، اما مهم این است که صداها در عمل شنیده شود.
به نظر شما چه عملی در این مقطع می تواند بیانگر شنیده شدن صدای اعتراض مردم باشد؟
اول اینکه، نوع عملشان را اصلاح کنند. ما می بینیم در عین اینکه این حرف ها زده می شود، در دانشگاه های مختلف دانشجویان را ممنوع الورود و از تحصیل تعلیق کرده اند و همزمان دارند افراد نخبه را بازداشت می کنند.
در دانشگاه تربیت مدرس هم که شما حضور دارید، مشکلی برای دانشجویان یا اساتید پیش آمده است؟
دانشگاه تربیت مدرس چند نفر بازداشتی داشت که خوشبختانه آزاد شده اند و در مجموع جدای از بعضی تنش ها و درگیری هایی که بود، آنجا نسبتا در برابر اعتراضات دانشجویی با تدبیر بهتری عمل شده است. یعنی از درگیری جلوگیری شده و به نظرم حراستش خوب عمل کرده است. البته یکی دو مورد درگیری بوده ولی در مقایسه با خیلی جاهای دیگر، به نظرم تا این لحظه با تدبیر بهتری عمل کرده اند.
اگر حرف ها و مطالبات معترضان توسط مقامات ارشد کشور شنیده شود چه تأثیری می تواند در کاهش تنش ها و آرام شدن فضای کشور داشته باشد؟
اگر واقعا شنیده شود و ترتیب اثر بدهند و در رفتارها آثار این ادعا و شنیده شدن به منصه ظهور برسد، می تواند حداقل جلوی تشدید این بحران را بگیرد. مسلما شنیده شدن به این معنا نیست که با گوش خودشان بشنوند، به این معنا است که عملا در واقع رفتارها را عوض کنند و این عوض کردن رفتارها نیاز به یک تحولات بنیادین دارد و نمی تواند به صورت سطحی انجام شود.
بعد از این اعتراضات سخنگوی دولت سه جلسه با دانشجویان دانشگاه های مختلف داشت و وزیر میراث فرهنگی هم در جمع دانشجویان علوم پزشکی کرمان حاضر شد. این نوع حضور مسئولین در جمع جوانان و دانشجویان چقدر می تواند به آرام شدن فضای کشور کمک کند؟
کسانی که اسم بردید را عملا مردم کاره ای نمی دانند. مقاماتی که در واقع تصمیم گیرهای اصلی هستند و مقامات امنیتی باید اقدامی انجام بدهند.
دانشجویان از حضور مقام امنیتی در محیط دانشگاه استقبال می کنند؟
من نمی گویم به دانشگاه برود؛ منظورم این است که آنها باید اقدام یا اظهاری کنند که نشان بدهد صداها را شنیده اند. وقتی که آنها کماکان بر همان طبل گذشته می زنند و تمام اعتراضات را به بیگانگان منتسب کنند و بگوید معترضین یا فریب خورده و یا عامل دشمن هستند. اما اگر در مسئولین متنبه شوند و اذعان کنند به وجود خطا و اشتباه، می شود امیدوار بود.
به نظر شما چهره های سیاسی، اعم از اصلاح طلب و اصولگرا، چقدر می توانند در این فضا نقش میانجی ایفا کنند و فضا را به سمت آرامش سوق بدهند؟
من فکر می کنم الآن دیگر از این مرحله عبور کرده ایم. یعنی همه شخصیت ها، احزاب و نهادهای واسط سال های سال حرف زدند و اینها را نادیده گرفتند و کار به جایی رسید که الآن جوان معترض کف خیابان متأسفانه به حرف اینها گوش نمی کند. یعنی فکر می کنم عملا تأثیرگذاری این شخصیت ها به حد بسیار پایینی رسیده است. مثلا آقای مهندس نبوی مصاحبه می کند ولی هیچ بازخورد مثبتی را در سطح جامعه نمی گیرد.
اساسا سیاست رسمی این نیست که شخصیت ها و نهادهایی بین مردم و حاکمیت واسط باشند؛ همواره اینها را پس زده و ممنوع التصویر، حبس و زندان کرده است. بنابر این متأسفانه جامعه دیگر از اینها هم عبور کرده است.
به هر حال امیدوار هستم که سطوح تصمیم گیری که مدیریت میدان در دست آنها است، مقداری گوش شنوایی داشته باشند و به جای فرافکنی، ندیدن واقعیت ها و نسبت دادن معترضین به خارج از مرزها، مقداری گوش شنوایی برای شنیدن مطالبات و اعتراضات مردم پیدا کنند و رویه هایشان را به شکلی تغییر بدهند که در این دوره ناامیدی امید ایجاد کند؛ و به جای اینکه هر روز بنزین روی آتش بریزند، آبی بر آتش بریزند و کشور که در معرض ناملایمات قرار گرفته، از این حالت خارج شود.
منبع:جماران