به گزارش مردم سالاری آنلاین،وزیر کشور در سخنان جدید خود گفته است که در شلوغ ترین روز تجمعات اخیر ۴۵ هزار نفر شرکت کردند و از بین ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار دانشجو، فقط ۱۸ هزار نفر در اعتراضات حضور داشته اند.
از آنجا که ما تعداد معترضان را شمارش نکرده ایم، سخنان این مقام رسمی را حمل بر صحت می کنیم و یک نگرانی جدی را بیان می داریم. نگرانی جدی این است که مسوولان کشور در تحلیل های ناشی از این اعداد گرفتار شوند و به راه پرخطای کنونی خویش ادامه دهند.
به نظر می رسد مسوولان، تمایزی بین " معترضین خیابانی " و " ناراضیانی که به خیابان نیامده اند " قائل نیستند و همین می تواند به تحلیل های نادرست و متعاقب آن تصمیمات و رفتارهای نادرست تر بینجامد و بحران را عمیق تر و گسترده تر کند.
این که بخش عمده ای از مردم در تجمعات ناامن خیابانی که با گاز اشک آور، گلوله ساچمه ای، باتوم، بازداشت -و حتی به گفته خود مسوولان با کشته سازی ضدانقلاب- همراه است شرکت نکرده اند، معنایش رضایت آنها از شرایط موجود نیست.
بسیاری از مردم در نقد سخنانی مانند اظهارات اخیر وزیر کشور می گویند اگر مجوزی برای یک راهپیمایی امن بدهند، خواهند دید چند میلیون جمعیت به خیابان ها خواهند آمد.
البته به نظر نمی رسد مسوولان چنین مجوزی بدهند و واقعیت هم این است که برای درک میزان نارضایتی موجود در جامعه، حتی به چنین تجمعی نیاز نیست. پیمایش ها و نظرسنجی ها ی متعددی - اعم از محرمانه و غیرمحرمانه - در اختیار مسوولان کشور است که نشان می دهند درصد بسیار بالایی از مردم ایران از وضعیت کنونی کشور ناراضی اند ولو آن که به خیابان نیامده باشند.
سوال اینجاست که هدف از این پیمایش ها که به طور مستمر، با هزینه های کلان، به صورت علمی و در سطح کشوری انجام می شوند چیست؟ آیا صرفا می خواهند ناراضی ها را بشمارند؟ یا بر اساس میزان رضایت و نارضایتی های موجود، روندها را اصلاح و رضایتمندی عمومی را افزایش دهند؟
اشتباه استراتژیک حکومت ها می تواند این باشد که مبنای تحلیل ها و قضاوت هایشان صرفاً تعداد معترضان خیابانی باشد و ناراضیان خاموش را فراموش کنند. حتماً که نباید ناراضی ها به خیابان بیایند تا محاسبه شوند!
از آقای وزیر می پرسیم اگر فارغ از به قول خودشان ۴۵ هزار معترض خیابانی، بخواهند درباره تعداد ناراضیانی که به خیابان نیامده اند آمار دهند، آیا از اعدادی مانند ۴۵ میلیون سخن نخواهند گفت؟ منبع آماری شان هم پیمایش هایی باشد که نهادهای رسمی خود حکومت انجام می دهد و نتایج اش را به طور ماهانه و فصلی به مسوولان ارشد کشور می فرستد. (در یکی از نظرسنجی ها که توسط ایسپا در جریان اعتراضات سال ۹۶ انجام شد، میزان نارضایتی اعلام شده، ۷۴.۸ درصد بود)
وانگهی، هر اعتراضی، مانند علامت یک بیماری است و نباید نشانه ها را نادیده گرفت. ممکن است شکل گیری یک خال در گوشه ای از پوست بدن، علامت وجود سرطان در بدن باشد. اگر فرد بگوید این خال حداکثر مثلاً یک صدم درصد از بدنم را پوشانده است و مهم نیست، فرصت درمان زودهنگام خود را از دست می دهد و ممکن است بعدها کار از کار بگذرد؛ این همان نگرانی جدی است که در صدر مطلب بدان اشاره شد.
آقایان و خانم های مسؤول!
نشانه ها را جدی بگیرید، در تحلیل های خود "مردم ناراضی" را به "معترضان خیابانی" بیفزایید و بر اساس آن هر سریع تر، اصلاحات جدی و ملموس را شروع کنید و مدام سنجش کنید که هر حرکت اصلاحی چقدر در میزان رضایت مردم تاثیر دارد. هرگاه به عدد ۷۰ درصد رضایت عمومی دست یافتید، آنگاه می توانید بگویید که به نقطه بدایت حکمرانی مطلوب رسیده اید. این به نفع ملت و حکومت است؛ لااقل برای خودتان هم که شده، این کار را انجام دهید.
به قول حضرت سعدی (که رحمت خدا بر او باد):
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
زمان توبه و عذر است و وقت بیداری
که پنج روز دگر میرود به استعجال
منبع:عصرایران