به گزارش مردم سالاری آنلاین ،متن گفت وگوی شفقناآینده با دکتر حسینی را می خوانید:
– با توجه به تحولات اخیر در حوزه سیاست خارجی ایران و همچنین پرونده هسته ای و تحریم های که طی سال های گذشته بر ایران وضع شده است فکر می کنید چه چالش هایی در یک دهه آینده در این حوزه ایران خواهد داشت؟ فارغ از به نتیجه رسیدن یا نرسیدن برجام.
احتمالا چالش برنامه هسته ای ایران حتی با احیای برجام برطرف نشود
حتی با وجود احیای برجام به نظر نمی رسد که چالش برنامه های هسته ای ایران برطرف شود. این موضوع دلایل ساده ای دارد: اول اینکه برجام عمر محدودی دارد و همه محدودیت ها تا پایان ۲۰۳۰ برچیده خواهند شد اما سوابق نشان میدهد که تا وقتی بی اعتمادی متقابل ایران و غرب ادامه داشته باشد، دولت های غربی همچنان از ماهیت برنامه های هسته ای و احتمال انحراف به سمت برنامه تسلیحاتی نگران خواهند بود. برجام تنها آرام بخشی موقت برای تنش هستهای میان ایران و غرب است و صرفا زمانی میتوانست یک راه حل پایدار باشد که یک گام در بین گامهای بعدی در راه مدیریت و سپس رفع مجموع اختلافات استراتژیک ایران و غرب باشد؛ چیزی که به نظر نمی رسد طرفین در آن مسیر حرکت کنند. بعلاوه؛ این تلقی که ایران بخشی از محور تجدیدنظر طلبانه چین و روسیه نسبت به نظم جهانی است، اراده برای مقابله با ایران را تقویت کرده است. بدون اصلاح این برداشتهای غیردقیق و اراده برای کاهش جامع تنش ایران و آمریکا، احیای برجام تغییر عمدهای در تنش میان این دو ایجاد نمی کند و عدم احیای آن، به مراتب نتایج بدتری خواهد داشت.
-در طی سال های گذشته تعاملات منطقه ای ایران دستخوش تحولاتی بوده است. در این راستا و با در نظر رگفتن مشکلات فراروی همسایگان ایران فکر می کنید جایگاه ایران در تحولات آینده خاورمیانه چه خواهد بود؟
بیمیلی و ناتوانی آمریکا برای مداخله در منطقه خاورمیانه مهمترین چالش های امنیتی برای این منطقه است
این مصیبت بزرگی است که ما حتی درباره صورت مسائل و مشکلات واقعی که در آینده نزدیک با آنها دست به گریبان خواهیم بود، اتفاق نظر نداریم
بیمیلی و ناتوانی آمریکا برای مداخله در منطقه موسوم به خاورمیانه که خلأ ژئوپولیتیکی کم نظیری ایجاد کرده و همینطور افزایش شمار کشورهای فرومانده مهمترین چالش های امنیتی برای این منطقه فرضی هستند. خلأ مورد اشاره موجب شده که نه تنها قدرتهای منطقه ای رقابتی تازه را برای کسب چیرگی یا حداقلی امنیت یکجانبه برای خود آغاز کنند بلکه قدرتهای بزرگ مثل چین و روسیه هم جاهطلبی های جدیدی را در این منطقه تعقیب می کنند که هنوز نسبت به پیامدهای آن آگاهی کافی وجود ندارد. ایران به دلیل ظرفیتهای طبیعی برای برتری در این منطقه و البته به دلیل فرهنگ ایران هراسی جا افتاده و تبلیغ شده طی دهههای اخیر،هدف شماره یک برای موازنه جویی و مهار نه تنها برای کشورهای منطقه بلکه برای قدرتهای بزرگ است. این موضوع انرژی و زمان زیادی را از ایران خواهد گرفت. ما باید از این هوشیاری برخوردار باشیم که بدون دیپلماسی متکی به گفتگوهای دائمی با ماهیت استراتژیک و بدون ترویج قدرت نرم، برای مقابله با این اوضاع تازه محدودیتهای فراوانی داریم. صرفا اطمینان از امنیت نظامی و پیشبرد قدرت سخت نه تنها کافی نیست بلکه ممکن است سوخت لازم برای تداوم ایران هراسی و در نتیجه تشکیل ائتلاف های ضدایرانی را تدارک ببیند. این مصیبت بزرگی است که ما حتی درباره صورت مسائل و مشکلات واقعی که در آینده نزدیک با آنها دست به گریبان خواهیم بود، اتفاق نظر نداریم چه رسد به راه حل هایی که باید در پیش بگیریم.
-چالش های مهمی که ایران در حوزه زیست محیطی در آینده خواهد داشت چه مراوداتی بایستی از اکنون با کشورهای همسایه در رفع این چالش ها صورت پذیرد؟
کمبود منابع آب به چالش های جانبی مثل، منازعات آبی، بیکاری، مهاجرت، خشونت و افراطی گری در مقیاسهای بزرگ دامن میزند
در عصر تغییرات اقلیمی، درک منطقه ای از پیامدهای منحصر به فرد این دگرگونی ها اهمیت زیادی در انتخاب روش های مقابله با آن دارد. سرشت فرامرزی تغییرات اقلیمی عملا بدین معناست که امکان مواجهه تکتک کشورها به تنهایی یا این نوع چالش ها وجود ندارد. به ویژه اینکه کمبود منابع آب به چالش های جانبی مثل، منازعات آبی، بیکاری، مهاجرت، خشونت و افراطی گری در مقیاسهای بزرگ دامن میزند. منطقهای که ما در آن زندگی میکنیم در صدر پرفشارترین مناطق بلحاظ کمبود منابع آب شیرین در جهان است و مدت هاست که زنگ هشدار به صدا درآمده است. در وهله اول، ما ملتهای منطقه به پلتفرمی برای گفتگوهای مستمر و درک ابعاد مختلف و مشترک چالش برآمده از تغییرات اقلیمی و نحوه مدیریت آن در جوامع منطقه نیاز داریم. غیرسیاسی کردن محیط زیست منطقهای که زیستگاه مشترک ماست اولین قدمی است که در این راه طولانی باید برداریم.
-در برابر هر کدام از چالش های فراروی حوزه سیاست خارجی آیا راهکار اساسی نیز وجود دارد یا اساسا مسایل از جنس مشکلات دایمی خاورمیانه ای است که ممکن است برخی همچنان لاینحل باقی بماند؟
عمده ترین مشکلات خاورمیانه
لازم است قدرتهای اصلی منطقه به توافق برسند
هیچ راهی جز تغییر نگرشها نداریم
فکر نمی کنم منطقه ای که خاورمیانه می نامیم، مشکلات دایمی و ذاتی داشته باشد. بطور ساده، عمده مشکلات این منطقه ناشی از مداخلات افسارگسیخته، حکومت های ناکارآمد و از همه مهمتر، پندارهای نادرست درباره منافع مضیق ملی و درک نادرست تر درباره ماهیت منافع دیگران از دید هر کدام از دولتهای این منطقه است. تنها در سایه مذاکرات خستگی ناپذیر، تقویت روابط مردم با مردم و رسیدن به اتفاق نظر درباره اختلافات و نحوه رسیدگی به آنهاست که می توان این چالش ها را برطرف کرد، این البته کار آسانی نیست. فرضیات و پیشداوریهای متقابل و رسوب کرده، آنچنان قوی هستند که به سختی می توان از آنها عبور کرد. همینطور نباید در استنباطی کمال گرایانه امید داشت که می توان با صرفا مذاکره همه رقابتها را کنار زد اما لازم است قدرتهای اصلی این منطقه به توافق برسند که بازی با حاصل جمع جبری صفر، هیچ برندهای نخواهد داشت؛ در حالیکه همه این کشورها با هم بازنده خواهند بود. ما هیچ راهی جز تغییر نگرشها نداریم. بجای خانههای سیاه و سفید باید روی نقاط خاکستری تمرکز کنیم؛ جایی که می توانیم منافع مشترک را جستجو کنیم؛ رقابت ها را قاعدهمند کنیم و مخرج مشترکی برای خیر جمعی داشته باشیم. ما امروز حتی به این نگرش، نزدیک هم نیستیم.
– در مجموع فکر می کنید منطقه خاورمیانه در ۱۰ سال آینده از چه جایگاهی در مراوردات بین المللی برخوردار خواهد بود؟
در آینده شاهد ظهور «باخترمیانه» به جای «خاورمیانه» خواهیم بود
مدت هاست که اعتقاد دارم همزمان با انتقال قدرت جهانی از غرب به آسیا، خاورمیانه به منزله یک مجموعه امنیت منطقه ای که تا کنون غرب به آن اعتبار داده بود، در حال ساقط شدن از موضوعیت است و به تدریج و به ویژه با تداوم خیزش چین و افزایش اشتیاق و علاقه آن به اوراسیای جنوبی، شاهد ظهور «باختر میانه» خواهیم بود. منطقه ای از خلیج فارس تا مدیترانه که اینبار چین به آن کشش دارد. کشورهای این منطقه فرضی در کنار آسیای جنوبی و آسیای مرکزی همچنان در کانون توجه کریدورهای ارتباطی غرب و شرق و منبعی بزرگ برای انرژیهای فسیلی است که جهان در حال ظهور آسیایی بیش از همیشه به آن نظر دارد. شاید غرب علاقه خود را به این منطقه تا اندازهای از دست داده باشد اما وجود قدرتهای منطقه ای که انگیزه و توان به چالش کشیدن یکدیگر و ایجاد بیثباتیهای گسترش یابنده را دارند، قدرتهای نوظهور آسیایی را تشویق میکند که جای ایالات متحده را به عنوان مداخلهگر توازن بخش بگیرند؛ هرچند ممکن است در آینده همانقدر بیثبات کننده باشند که غرب در سده های اخیر بوده است.