به گزارش مردم سالاری آنلاین به نقل از روزنامه ایران،زن و شوهر تحصیلکرده که در خانهای واقع در آجودانیه تهران دست به گروگانگیری مسلحانه زده بودند پس از ۳ ساعت عملیات ویژه پلیس در حالی دستگیر شدند که در بازجوییها اعتراف کردند هدفشان انتقام از ثروتمندانی بوده که از راههای غیرقانونی یک شبه پولدار شدهاند.
ساعت ۵ بعد از ظهر سهشنبه ۱۱ مرداد، مرد جوانی هراسان با مأموران کلانتری ۱۶۴ قائم تماس گرفت و از گروگانگیری اعضای یک خانواده سه نفره در ساختمان شماره یک در خیابان آجودانیه خبر داد. بهدنبال این گزارش مأموران کلانتری، یگان ویژه و کارآگاهان اداره آگاهی راهی محل شدند.
نخستین بررسیها نشان میداد زن و مردی جوان سوار بر یک خودروی پژو ۲۰۶ وارد پارکینگ ساختمان شده و با تهدید اسلحه چند نفر از ساکنان ساختمان را به گروگان گرفتهاند. پس از حضور مأموران در اطراف ساختمان، زن جوان با مشاهده مأموران پلیس سوار بر خودروی پژو از محل متواری شد، اما بلافاصله مأموران کلانتری موفق به دستگیری او شدند، اما همچنان مرد گروگانگیر در خانه مورد نظر یک زوج جوان و دخترشان را گروگان گرفته بود. با توجه به اهمیت موضوع و احتمال به خطر افتادن جان ساکنان ساختمان، سردار حسین رحیمی، فرمانده انتظامی استان تهران و سرپرست دادسرای ناحیه یک تهران نیز راهی محل شدند. بدین ترتیب سردار رحیمی با گروگانگیر وارد مذاکره شد و درنهایت پس از ۹۰ دقیقه گفتگو و صحبت در حالی که متهم اقدام به تیراندازی به سوی مأموران کرده بود به ناچار مأموران یگان ویژه نیز اقدام به تیراندازی کردند که با اصابت گلوله به پای متهم وی سرانجام دستگیر شد.
این زوج پس از دستگیری در تحقیقات به جرم خود اعتراف کرده و به دستور بازپرس عظیم سهرابی از شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی قرار داده شدند. همچنین به دستور بازپرس جنایی قرار شد متهمان برای بررسی صحت روانی به پزشکی قانونی منتقل شوند.
سردار حسین رحیمی در تشریح این خبر بیان داشت: متهمان به محض ورود به خانه در ابتدا با یکی از همسایهها که در راهرو بوده درگیر شده و در ادامه به طبقات بالایی ساختمان رفته و با شکستن در واحد مسکونی در این طبقه وارد منزل یکی از ساکنین شدند و زن، مرد و دختر خانواده را به گروگان گرفتند.
به محض اطلاع از حادثه گروگانگیری تمهیدات لازم اندیشیده شد و با به کارگیری تیمهای نوپو، پلیس آگاهی و پلیس پیشگیری و گروه رهایی گروگان درنهایت عملیات ویژه و برقآسای گروه نوپو انجام و در چند دقیقه گروگانگیرها را خلع سلاح و دستگیر کردیم و گروگانها را نجات دادیم.
اعترافگیری در لایو اینستاگرام
مرد ۳۶ ساله که طراح این گروگانگیری است، هنگام دستگیری از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت. مرد جوان که مدعی است به خاطر برملا کردن راز ثروتمند شدن یک شبه بعضی از ثروتمندان دست به این کار زده است.
انگیزه ات در این کار چه بود؟
قصدم گروگانگیری نبود، فقط میخواستم مردم را آگاه کنم. خیلی از آدمها یک شبه پولدار میشوند بدون اینکه هیچ زحمتی کشیده باشند. بعضی از این پولدارها از راه مشروع پول بدست نمیآورند. من در جست و جوی این افراد بودم تا آنها را به مردم معرفی کنم و آنها هم اعتراف کنند که پول هایشان را از کجا آوردهاند. میخواستم پولهای این افراد را بگیرم و به نیازمندان بدهم تا تعادل اقتصادی بوجود بیاید و مشکلات مالی از بین برود.
از چه زمانی تصمیم گرفتی این کار را انجام دهی؟
خیلی وقت بود که چنین نقشهای در سر داشتم، اما یک ماه قبل از طریق صفحه اینستاگرامی یک کلت کمری و ۱۰۰ تیر جنگی به مبلغ ۳۲ میلیون تومان خریدم. من میخواستم جامعه را اصلاح کنم و برای این نقشه نیاز به اسلحه داشتم.
نقشهات چه بود؟
دو هفته قبل صفحه اینستاگرامی درست کردم، میخواستم به سراغ مفسدان اقتصادی بروم و از اعترافاتشان لایو بگیرم و در اینستاگرام منتشر کنم تا مردم چهره این افراد را بشناسند و متوجه شوند که اینها از چه طریق پول بهدست میآورند. اغلب این افراد دلار میخریدند و کاری میکردند که دلار گران شود با این کار خودشان یک شبه پولدار و امثال من فقیرتر میشویم. رخنه کردن آنها در بازار ارز ضربههای زیادی به اقتصاد و صنعت کشور وارد میکرد. میخواستم کاری کنم همه مردم در یک شرایط اقتصادی قرار بگیرند.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
من دو فرزند کوچک دارم قبل از ظهر بچههایم را به خانه مادرزنم بردم و به او گفتم که میخواهم چه کاری انجام دهم. بعد از آن با همسرم خانه مادرزنم را ترک کردیم و در خیابانها چرخیدیم و درنهایت راهی خانه خالهام در آجودانیه شدیم. تصمیمان این بود که اولین لایو را از همسایههای پولدار خانه خالهام شروع کنیم.
خالهام وضع مالی متوسطی داشت و خیلی پولدار نبود. اما همسایههای آنجا اوضاع مالیشان خوب بود و تصمیم گرفتم آنها را جمع کنم و فیلم اعترافاتشان را منتشر کنم. وارد خیابانی که خانه خالهام بود شدیم و به محض رسیدن به مقابل خانه در پارکینگ باز شد تا خودرویی از آن بیرون بیاید که ما سوار بر خودروی ۲۰۶ وارد پارکینگ شدیم. فردی که در را باز کرده بود شروع به سروصدا کرد که چکار میکنید و چرا بی اجازه وارد خانه مردم میشوید؟ و با سر و صدای آنها، بقیه همسایهها هم جمع شدند و با پلیس تماس گرفتند و پلیس هم راهی محل شد.
پس چرا گروگانگیری کردی؟
من قصد گروگانگیری و آزار و اذیت نداشتم، فقط میخواستم از خانوادهای که در این ساختمان بودند و به نظرم از این راه پولدار شده بودند لایو بگیرم. اما آنها ترسیده بودند وقتی جمعیت را دور خودم دیدم و با خبر شدم که به پلیس اطلاع دادهاند، از همسرم خواستم آنجا را ترک کند. همسرم هم از پارکینگ خارج شد، اما ظاهراً به محض خروج او، مأموران کلانتری رسیده بودند و او را تعقیب کردند و یک خیابان بالاتر خودروی همسرم را متوقف و او را دستگیر میکنند.
تو چطور بازداشت شدی؟
وقتی اوضاع به هم ریخت اسلحه را به سمت خانوادهای که در پارکینگ را باز کرده بودند گرفتم و آنها را وادار کردم به خانهشان بروند. آپارتمانشان در طبقه سوم بود و به همراه مرد جوان و همسر و بچهاش وارد خانه شدم. مأموران ساختمان را محاصره کرده بودند و من اسلحه را روی سر مرد جوان گذاشتم و از مأموران میخواستم که راهی برای فرار به من بدهند. اما بیفایده بود و حتی چندین تیر هم به سمت مأموران شلیک کردم که درنهایت با شلیک گلوله به پایم دستگیر شدم.
تحصیلاتت چقدر است؟
لیسانس نرمافزاری دارم و دانشجوی فوق لیسانس مدیریت هستم و دفاع فوق لیسانسم مانده تا مدرکم را بگیرم. مسئول فنی خیلی از شرکتهای خصوصی و سازمانهای دولتی بودم و کارهای پژوهشی زیادی هم انجام داده ام.
اظهارات همسر متهم
میترا، زن ۳۲ سالهای است که ۱۲ سال قبل ازدواج کرده او که خودش هم از این ماجرای گروگانگیری شوکه شده گفت: میدانستم که همسرم قصد و نیت بدی ندارد، او میخواست به مردم بگوید که پول در جامعه نمیچرخد و فقط در دستان یک عده مانده که بدون هیچ زحمتی و با دلال بازی پولدار شدهاند. همسرم فقط میخواست حق طلبی کند. میخواست ثابت کند که خیلی از آدمها پولهای غیر مشروع بهدست میآورند و زندگی میکنند. پولهایی که با پایمال کردن حق دیگران بهدست میآید و اگر آنها این کارها را نکنند، اوضاع و شرایط اقتصادی خیلی بهتر میشود.
تحصیلاتت چقدر است؟
فوق لیسانس دارم.
چند فرزند داری؟
یک دختر ۲ ساله و پسر ۸ ساله که روز حادثه نزد مادرم بودند.