یک مدیر بهزیستی: انگیزه بهزیستی از تکذیب تجاوز به معلولان، تطهیر دامان خود از برچسب «ناتوانی در مدیریتی» است
«پس از سه ماه وقتی پسرم را از «مرکز نگهداری از کودکان اتیسم کرج» ترخیص کردیم متوجه شدیم در این مدت به پسرم تجاوز میشده. آثار کبودی روی دستهای فرزندم گواه بستهشدن او به تخت بود و زخمهای بدنش نشان میداد افشین در اثر دریافت داروهای خوابآور و خوابیدنهای طولانیمدت در آستانه ابتلا به زخم بستر قرار دارد. به جز این، تاولهایی روی پاشنه پاهایش وجود داشت که نشان میداد بچهها را به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار دادهاند تا در نتیجه درد، راه نرود و یکجا بنشیند.»
«پس از سه ماه وقتی پسرم را از «مرکز نگهداری از کودکان اتیسم کرج» ترخیص کردیم متوجه شدیم در این مدت به پسرم تجاوز میشده. آثار کبودی روی دستهای فرزندم گواه بستهشدن او به تخت بود و زخمهای بدنش نشان میداد افشین در اثر دریافت داروهای خوابآور و خوابیدنهای طولانیمدت در آستانه ابتلا به زخم بستر قرار دارد. به جز این، تاولهایی روی پاشنه پاهایش وجود داشت که نشان میداد بچهها را به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار دادهاند تا در نتیجه درد، راه نرود و یکجا بنشیند.»
به گزارش مردم سالاری آنلاین، اینها را کاف.الف میگوید. مادر یک جوان ۲۲ ساله مبتلا به اتیسم. زنی تقریباً ۵۰ ساله، با رد عمیقی از دردهای روزگار بر صورتش. میگوید: وقتی پیگیر ماجرای تجاوز به پسرم بودم یکی از مددکارها گفت بچه تو تنها نیست. این اتفاق برای چند خانواده دیگر هم افتاده. گفتم پس چرا مرکز را نمیبندید؟ مگر خانوادهها بابت کتککاری، شکنجه، تعرض، سوءاستفاده جنسی و ضرب و شتم فرزندانشان به این مرکز پول میدهند؟
والدین را به محل نگهداری از فرزندانشان راه نمیدادند
مادر افشین همانطور که سعی بر پنهان کردن لرزش دستهایش دارد ادامه میدهد: یکسال پیش، برای گذراندن دوره استراحت مطلق که توسط پزشک برای کمر دردهای مزمنام توصیه شده بود پسرم را موقتاً به یکی از مراکز نگهداری از کودکان اتیسم در شاهین ویلای کرج سپردیم. آنقدر از کارشان تعریف کردند که من مطمئن شدم افشین را از خودم بهتر نگهداری میکنند. در این مدت گاهی به دیدن بچه میرفتیم اما کارکنان این مرکز ما را به اتاق نگهداری از بچه راه نمیدادند و هر بار مدتها طول میکشید تا او را پیش ما بیاورند. وقتی سوال میکردیم میگفتند علت، پیشگیری از کروناست. من علاوه بر شهریه، غذا، لباس و داروهای لازم را تهیه میکردم و تحویل مرکز میدادم. وقتی به مسئولان مرکز میگفتم اینها را به بچه خودم بدهید، میگفتند یعنی چه؟ حالا چون تو داروها را خریدهای قرار است فقط فقط به بچه تو دارو بدهیم؟ هیچ تضمینی نبود که آنچه تهیه میکنیم را به فرزند خودمان بدهند.
زخمهای جگرخراش روی بدن افشین
یکبار که برای دیدن افشین به مرکز رفته بودیم اصرار کردم بگذارند شرایط نگهداری پسرم، تخت، محل استراحت و غذا خوردن او را ببینم. نگذاشتند، من هم از یکی از پرسنل خواهش کردم تا با گوشیام مخفیانه از محیط داخلی مرکز فیلم بگیرد. در این فیلم نامناسب بودن شرایط نگهداری بچهها کاملاً مشخص است. دستهای بچه را به تخت بسته بودند طوریکه که جای بندها تا چند ماه روی دست بچه ماند.
روزی که بچه را ترخیص میکردیم دیدیم پاشنه پاهایش پانسمان است. گفتند بچه زمین خورده. پرسیدیم این چطور زمین خوردنی است که پاشنه بچه آسیب دیده؟ آدمها معمولاٌ با صورت زمین میخورند. شوهرم پانسمانها را باز کرد. دیدیم روی پاشنهها تاولهای بزرگی وجود دارد که مسئولان مرکز تاولها را ترکانده و زخم را بستهاند. خون از زخم پای بچه جاری بود. جگرمان آتش گرفت اما آنها همچنان میگفتند بچه زمین خورده.
مرکز نگهداری، تجاوز به افشین را انکار کرد
بعد از سه ماه یک روز از مرکز تماس گرفتند، گفتند بیایید بچه را ببرید. او نیاز به سِرُم دارد، ما دیگر نمیتوانیم کنترلش کنیم. با هول و هراس به مرکز رفتیم و بچه را تقریباً در حالت بیهوش ترخیص کرده و به نزدیکترین مرکز درمانی رساندیم. دکتر میگفت با کمی تأخیر، قلب بچه ممکن بود از کار بیفتد. پس از آن تا مدتها هر روز برای رفع کبودیهایی که در اثر خشونت و ضرب و شتم روی بدن بچه ایجاد شده بود او را با روغن ماساژ میدادم. در اولین روز ماساژ درمانی متوجه تغییرات و زخمهایی در بدن پسرم و التهاب در اندام جنسی او شدم. موضوع را با همسرم در میان گذاشتم. نمیتوانم توضیح بدهم اما آثار تجاوز و سوءاستفاده جنسی کاملاً مشهود بود. از بدن بچه عکس و فیلم گرفتیم و به مرکز بردیم اما آنها مسأله را انکار کردند.
نامهنگاری تنها واکنش بهزیستی کرج
ما تا مدتها شوکه بودیم، پسرم رو به مرگ بود. از ترس آبرو صدایمان را در نمیآوردیم. آنقدر تخریب شده بودیم که نمیدانستیم چه کنیم. حتی نمیدانستیم حق شکایت داریم. از طرفی من درگیر افشین بودم و شوهرم گرفتار یک لقمه نان؛ فرصتی برای رفتن به دادگاه و مراجع قانونی نداشتیم.
بهبودی نسبی افشین یکسال طول کشید. در این مدت بارها به بهزیستی رفتم و مشکل را گفتم. پسر من در مرکز مورد تأیید بهزیستی مورد تعرض و تجاوز جنسی قرار گرفته بود. این موضوع هنوز روحیات ما را به هم میریزد. من عکسها را به مدیران بهزیستی نشان دادم و گفتم بخاطر این بلایی که سر بچه من آوردهاند شما باید واکنش نشان بدهید اما تنها اتفاقی که میافتاد، نامهنگاری بود. شوهرم سه میلیون تومان شهریه مرکز نگهداری را با پول کارگری تهیه میکرد، این رفتار کثیف با بچههای ما انسانی نبود.
وقتی از مرکز نتیجه نگرفتم در نهایت به اداره کل بهزیستی استان رفتم و پس از مدتها پیگیری یک جلسه با مدیر مرکز برای من ترتیب دادند. در آن جلسه مدیر مرکز ادعا کرد بچه ما مریض بوده و گفت آزمایشهایش را داریم. این درحالی بود که من هم آزمایشهای افشین را در حالیکه دال بر سلامتیاش بود و نشان میداد او جز اتیسم و گاهی تشنج، مشکل ديگری نداشته، همراه داشتم اما به کسی که حاضر به پذیرش اشتباه خود نیست نمیتوان چیزی اثبات کرد.
بهزیستیِ بیخبر از شهریه مراکز
جالب است مسئولان بهزیستی از مبلغ شهریه مراکز هم بیخبر بودند. میگفتند تعرفه شهریه مراکز نگهداری بین یک میلیون تا یک میلیون و دویست هزار تومان است تا اینکه من فیشهای واریزیام را نشان دادم. سپس شاکی شدند که چرا این مبلغ را پرداخت کردهام؟ گفتم تا حالا کجا بودید که الآن متوجه مبلغ شهریهها شدهاید؟
نبود آمار، دلیل عدم وقوع تجاوز به معلولان نیست
یکی از مددکاران بهزیستی کرج که نخواست نامش ذکر شود میگوید: هیچ نهادی در ایران متولی ثبت تعرض، خشونتهای جنسی، کتککاری، شکنجه، ضربوشتم، بدرفتاری و تجاوز به معلولان و ارائه آماری از شاخصها، انگیزهها و تعداد آن نیست اما نبود آمار دلیلی برای عدم وقوع تجاوز جنسی به معلولان نیست و کرج هم مانند بسیاری از شهرهای دیگر بارها این واقعه تلخ را از نزدیک لمس کرده است.
وی ادامه میدهد: وقوع سوءاستفادههای جنسی در مورد افراد دارای معلولیت موضوع تازهای نیست و فراوانی آن برای معلولیتهای شدید قطعیت دارد. وقوع این تجاوزها در میان گروههای اتیسم و کمتوان ذهنی بیش از سایر انواع معلوليت است و علت آن به توانایی پایین این گروهها در دفاع از خود، عدم توانایی در اطلاعرسانی به سایرین، درک پایین از شرایط خود و همچنین اعتماد کودکانه آنها به اطرافیان برمیگردد.
او میافزاید: به دلیل نبود آمار نمیتوان گفت تعداد تجاوز به معلولانِ ساکن در مراکز نگهداری بیشتر است چون این اتفاق در گوشه و کنار این جامعه بارها اتفاق افتاده اما مراکز به دلیل اینکه امین مردم و دولت هستند لذا اجازه کمترین قصور در نگهداری از عزیزترین امانت مردم را ندارند و برای همین است که اتفاقاً بهجای تبرئه مراکز باید بیشترین مجازات را برایشان منظور کرد.
بهزیستی منکر تجاوز به معلولان
یکی دیگر از مدیران بهزیستی تهران نیز میگوید: با تمام ادعاهای موجود متأسفانه هنوز مجوز بسیاری از مراکزِ تحت مدیریت بهزیستی در دست مدیران و کارکنان این سازمان و یا نزدیکانشان است و در بسیاری از موارد بهجای بررسی صلاحیت متقاضیان دریافت مجوز مراکز، میزان نفوذ و ارتباطات آنها کفایتکننده است، همچنین نظارت از عملکرد مراکز، سطحیتر از آن است که بتوان به وقایع پشت پرده آن دست یافت.
به گفته وی اگرچه امروز به لطف فضای مجازی، وقوع بسیاری از حوادث قابل انکار نیست اما سازمان بهزیستی به این دلیل که مرجع صادرکننده مجوز مراکز نگهداری از معلولان و همچنین تنها متولی معلولان در ایران است همواره با انگیزه پاک کردن صورت مسأله و تطهیر دامن خود از برچسب ناتوانی در مدیریت این مراکز و صیانت از معلولان تحت پوشش خود، تا جای ممکن وقوع چنین اتفاقاتی را تکذیب میکند.
وی تأکید کرد: اگرچه موضوع تجاوز خشونتهای رفتاری در مراکز نگهداری از معلولان قابل انکار نیست اما آن را نمیتوان به تمام مراکز تعمیم داد. بسیاری از مراکز در کمال تعهد و دلسوزی از کودکان عزیز معلول نگهداری میکنند.
رویا بابائی/ خبرنگار حوزه معلولان