آنهایی که شتابان از روی پلها میگذرند فرصت اندیشیدن و نگریستن را از دست میدهند. پلها جایی برای درنگ و نگریستن به ژرفاهاست. فضایی است برای پذیرش آنچه در اینسو یا آنسوی پل میگذرد و برگزیدن راهی که باید در پیش گرفت. نگریستن به روندگانی هم هست که شتابان یا آرام و گام زنان میگذرند و گاه سر در گریبان دارند، گاه استوار و چشمدوخته به روبهرو هستند.
آنهایی که شتابان از روی پلها میگذرند فرصت اندیشیدن و نگریستن را از دست میدهند. پلها جایی برای درنگ و نگریستن به ژرفاهاست. فضایی است برای پذیرش آنچه در اینسو یا آنسوی پل میگذرد و برگزیدن راهی که باید در پیش گرفت. نگریستن به روندگانی هم هست که شتابان یا آرام و گام زنان میگذرند و گاه سر در گریبان دارند، گاه استوار و چشمدوخته به روبهرو هستند. پل جای دیدن است، جای تجربه کردن لحظههایی که در گذر پُرهیاهوی زمین بهدست نمیآید. مانند «پل دوازده چشمه» که دو سوی شهر را به هم پیوند میدهد و نگریستن از فراز آن برگزیدن یکی از دو راه است: راهی که به سوی باختر میرود و راهی که به خاور شهر میرسد!
به گزارش امرداد، در مرکز شهر آمل، در استان سبز در سبز مازندران، نشانهای از تاریخ دیرینه این شهر نمایان است. پل دوازده چشمه با تاقی که بر فراز بخشی از رود هراز افراشته است، نشان از آن گذشتهی تاریخی دارد. این پل را در زمانهای دور ساختهاند؛ بیگمان در روزگار باستانی ایران. هر چند در این که در چه تاریخی ساخته شده است؟ پاسخ روشن و سرراستی ندارد. اما این را میدانیم که در زمان شاهعباس صفوی بر روی سازهی کهن آن، پلی دیگری ساخته شد که به نام دوازده چشمه آوازه پیدا کرده است؛ از آنرو که دوازده دهانه دارد و در همان زمانهای دور و دیر تاریخی، آب از هر دوازده چشمه گذر میکرد و نمایی دلانگیز به این پل میداد.
از پل کهنتر، همان که در روزگار باستان پی افکنده شده بود، اکنون چیزی بهجا نمانده است. اما شیوی ساخت پل کنونی و ساختمان آن پژوهندگان را بیگمان ساخته است که پایهگذاری آن بسیار پیشتر از روزگار صفویان بوده و شکل دیگری داشته است. شاید به دستور شاه صفوی پل را به تمامی بازسازی کرده باشند، یا پلی دیگر بر بازماندهی سازهی کهن ساخته باشند. اینها گمانهایی است که هر چند ناراست نیست، اما نشانههای روشنی ندارد.
پل دوازده چشمه پس از روزگار صفوی، بارها بازسازی شد و دگرگونیهایی در پیکرهی آن پدید آمد. یک نمونه از آن مرمتها، به دست یکی از مردان سیاستورز زمان پادشاهی فتحعلی شاه قاجار انجام شد. او میرزا شفیع مازندرانی نام داشت و از نامآوران ایرانِ آن روزگار بود. در دورهی پهلوی دوم نیز در سال ۱۳۱۴، وزارت راه و ترابری کشور پل دوازده چشمه را مرمت کرد و سامانی دوباره به آن داد. در سالهای کنونی نیز بازسازیهایی انجام گرفته و نمایی به این پل داده شده است که دیدنی است و از جاذبههای گردشگری شهر آمل دانسته میشود. به هر روی، زمانی که شاه عباس صفوی دستور به بازسازی، یا ساخت دوبارهی پل دوازده چشمه داد، راههای ایران با راههای تجاری و فرهنگی جهان پیوستگی بیشتری یافته بود و با آمدوشد مردان سیاستمدار و فرهنگی از اروپا به ایران، راهها ارزش و اهمیت اقتصادی و فرهنگی افزونتری یافته بودند. به همین سبب بود که در زمان پادشاهی صفویه، طراحی و ساخت پل اهمیت بسیار بیشتری یافت و پلهای نو ساخته شدند و پلهای کهن بازسازی شدند. بهراستی هم به سبب گسترش بازرگانی، شکوفایی خیرهکنندهای در ساخت راهها و پلهای پیونددهنده، شکل گرفت. پل دوازده چشمهی آمل یک نمونهی برجسته از ساخت و بازسازی پل در آن دورهی سپریشده است.
ویژگیهای پل دوازده چشمه
پل دوازده چشمه نامهای دیگری نیز دارد. گاه آن را دوازده پل میخواندهاند و گاه نیز پل هراز. این سازه، دو بخش باختری و خاوری شهر آمل را به هم پیوند میدهد و فضایی میانجی شکل داده است. درازای پل را ۱۲۰ متر نوشتهاند و پهنای آن اندکی بیشتر از چهار متر است. نمای سازه بسیار زیباست. بهویژه با نوسازیهایی که در بدنه و پیکر پل انجام گرفته، چهرهی آن را دلخواهتر ساخته است. میتوان گفت پل کنونی دوازده چشمه آمیختهای از سازهای کهن و نوسازیهای امروزی است. هرچند آن دستکاریها ویژگی تاریخی و کهن پل را دستخوش دگرگونیهایی ساخته است.
پایههای پل با فاصلههایی یک اندازه ساخته شدهاند و هر کدام شش متر از هم دوری دارند. این اندازه از نظم هندسی، پل دوازده چشمه را چشمنوازتر کرده است. پایههای مستطیل شکل هستند و در استواری و پابرجایی سازه نقش کلیدی دارند. اگر بلندای پل را از کف رودخانه تا بلندترین جای سازه اندازه بگیریم، نزدیک به هفتمتر خواهد بود. سیلبرگردانها یا همان موجشکنها نیز در این پل مانند بسیاری از پلهای تاریخی دیگر، نمایان است.
شاید دانستن این نکته درخور توجه باشد که تصویری نقاشیشده از پل دوازده چشمهی آمل در موزهی ویکتوریای لندن نگهداری میشود. آن نقاشی را جهانگرد اسکاتلندی، جیمز بیلی فریزر، کشیده است. او که سفرنامهی پُر برگی دربارهی مسافرت و گذرش از ایران و سرزمینهای پیرامون ما نوشته است، هنگام دیدن پل دوازده چشمه، نقشی از آن بر کاغذ کشید و با خود به لندن بُرد. آن نقاشی، همانگونه که گفتیم، در موزهی لندن به یادگار سفر مرد اسکاتلندی، نگهداری میشود. این تصویر در سالهای ۱۸۲۲ تا ۱۸۲۵ میلادی، یعنی در روزگار پادشاهی فتحعلیشاه و همان سالهایی که فریزر به ایران آمده بود، نقاشی شده است. نام تابلوی موزه «پل بزرگ» است.
پل دوازده چشمهی آمل اکنون کارکردی نو دارد. در سه دهانهی آن هنوز هم آبهای رودخانه هراز جاری است، اما در بخشها و دهانههای دیگر پل جادهی آسفالتهای برای گذر مردم ساخته شده است و فضای سبزی پدید آوردهاند تا بخشی از گردشگران شهر آمل را به اینسو و دیدن پل تاریخی شهر بکشند. در تیرماه امسال نیز مسوولان شهر تصمیم گرفتند که برای نگهداری از این سازهی کهن، جلو گذر خودروها از کنار پل را بگیرند و پیادهراهی در آنجا بسازند تا این جاذبهی گردشگری شهر، رنگوروی نوتر و دلپذیرتری بگیرد.
این نیز گفتنی است که در بخش جنوبی پل دوازده چشمه، پل دیگری به نام «پل معلق» دیده میشود. این پل را در زمان رضاشاه پهلوی، میان سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۱۸ خورشیدی، ساختهاند. طراح و سازندهی پل معلق مهندسان آلمانی بودهاند. این پل نیز بر روی رودخانهی هراز ساخته شده است.
پل دوزده چشمهی آمل در اسفندماه ۱۳۷۶ در فهرست آثار ملی و تاریخی ایران جای گرفته است.
*با بهرهجویی از: تارنماهای «ویکی پدیا»؛ «گردشگری ایران»؛ «همشهری آنلاین».