عموم دانشجویان بعد از چند سال عنوان واحدهایی را که با شما گذراندهاند فراموش میکنند اما رفتار و منش شما را نه. قبول دارم که زمان کلاس اندک است اما اگر فکر میکنید وظیفه شما فقط انتقال سرفصلهای درسی است این یک راه خطاست. از هر فرصتی برای تاثیرگذاری مثبت روی دانشجو، ایجاد امید و انگیزه و اشتیاق برای تحصیل و زندگی استفاده کنید.
عموم دانشجویان بعد از چند سال عنوان واحدهایی را که با شما گذراندهاند فراموش میکنند اما رفتار و منش شما را نه. قبول دارم که زمان کلاس اندک است اما اگر فکر میکنید وظیفه شما فقط انتقال سرفصلهای درسی است این یک راه خطاست. از هر فرصتی برای تاثیرگذاری مثبت روی دانشجو، ایجاد امید و انگیزه و اشتیاق برای تحصیل و زندگی استفاده کنید.
احسان محمدی، روزنامهنگار، در یادداشتی در عصر ایران نوشت: «تقریباً بیست سال از زندگیام را در دانشگاه گذرانده و این فرصت را داشتهام در مقاطع مختلف تحصیلی، شاگرد اساتید مختلفی باشم و خود نیز تدریس کنم. آن چه را مینویسم بیشتر استادان میدانند. خطاب به تعداد اندکی است که هنوز مقابل تغییرات مقاومت میکنند و باعث دلزدگی دانشجویان میشوند.
۱- نسل جدید، نسل اینترنت است. آنها به منابع درسی دسترسی دارند. از یوتیوب تا گوگل را وجب میکنند و لازم است شما نیز بهروز باشید. پاورپوینت و جزوه و حتی کتابهایی که به عنوان منبع معرفی میکنید اگر بهروز نشود از دانشجو جا میمانید.
۲- عموم دانشجویان بعد از چند سال عنوان واحدهایی را که با شما گذراندهاند فراموش میکنند اما رفتار و منش شما را نه. قبول دارم که زمان کلاس اندک است اما اگر فکر میکنید وظیفه شما فقط انتقال سرفصلهای درسی است این یک راه خطاست. از هر فرصتی برای تاثیرگذاری مثبت روی دانشجو، ایجاد امید و انگیزه و اشتیاق برای تحصیل و زندگی استفاده کنید.
۳- این که یک کتاب به زبان انگلیسی را بین دانشجویان به عنوان کار کلاسی تقسیم کنید تا ترجمه کنند و ترم بعد با نام خودتان به عنوان مترجم منتشر کنید گر چه معمولاً باعث میشود در هفته پژوهش به عنوان استاد مولف از شما تقدیر شود اما اخلاقی نیست!
۴- کمک کنید دانشجویان از خود شما در درسی که تدریس میکنید بهتر شوند. استادی که دانشجویانش را (بهویژه در تحصیلات تکمیلی) عمدا سطح پایین نگه میدارد یک استاد شکستخورده است.
۵- بعد از ساعت کلاسی حتماً برای دانشجویان علاقهمند وقت بگذارید. استادانی داشتهام که از کتابخانه شخصی برای دانشجو کتاب آوردهاند و حتی گاهی کمک مالی کردهاند تا دانشجوی کمبضاعت بتواند کار تحقیقاتی انجام دهد. این استادان عاشقترین فرزندان ایرانند.
۶- نگاه جنسیتی همیشه باعث تفرقه در کلاس میشود. چه در برخورد و سلام و علیک و چه در نمرهدادن.
۷- حکایت «درس معلم ار بود زمزمه محبتی / جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را» یک حقیقت محض است. استادی که با ضرب و زور و حضور غیاب شدید و ... دانشجو را مکلف میکرد سر کلاس بنشیند را مقایسه کنید با استادی که حتی دانشجویانی خارج از کلاس مشتاق به حضور پای درس آنها هستند. تفاوت در جزئیات است.
۸- خوشمشرب، نرمخو و آراسته و فروتن باشید. این کُرسی از دیگری به شما رسیده و از شما به همین دانشجویان میرسد. نمره را به چماق و ابزار قدرتنمایی تبدیل نکنید. خودتان خوب میدانید که نمره هرگز ملاک «خوب یاد گرفتن» نیست. دانشجویان مستعد را کشف و حمایت کنید.
۹- عصر تکگویی به سر آمده. مدرس موفق کسی است که ایجاد مشارکت میکند. این شیوه هم کلاس را از یکنواختی خارج میکند و هم باعث میشود استعدادها را بهتر بشناسید. مشارکت بهترین روش برای شکستن یخ دانشجویان خجالتی است.
۱۰- تدریس یک هنر است. هر هنرمندی تا آخرین روزی که خلق اثر میکند مشغول یادگرفتن است. نشستن روی کُرسی استادی هیچکس را بینیاز از دانستن نمیکند؛ بهویژه با سرعتی که علم در پوستاندازی دارد. توانمندیهای جانبی خود در ایجاد ارتباط، رفتارشناسی و مدیریت افزایش دهید. این کار به شما، دانشجو و کشور کمک میکند.»