ترسناک نیست؟ هست! گونهی پرندهی بسیار نادر و کمیابی داریم و ارزشش برای ما ناشناخته مانده است. «سیاه خروس»ها را میگوییم، همان که تنها در ارسباران پدیدار میشوند. سیاه خروسها را باید نگهبانی کرد، محیطی امن و بیهراس برای آنها فراهم ساخت، جلو شکارشان را گرفت. اما ما چه میکنیم؟ در کنار زیستگاه سیاه خروسها معدن کاوی میکنیم و با رفت و آمد کامیونها چنان هراسی در دلشان میافکنیم که بار و بندیلشان را میبندند و از زیستبوم ما میروند. نه؛ قدرشان را نمیدانیم!
به گزارش
امرداد،
دههی هفتاد میلادی بود. همهی پرندهشناسان جهان که گذر و نام پرندگان را رصد میکردند، گمانشان این بود که سیاه خروس را تنها و تنها در کوهستانهای قفقاز و شمال ترکیه میتوان دید و جای دیگری در جهانِ به این بزرگی نیست که بتوان رد و نشانی از آن پرندهی یگانه گرفت. درست در آغاز سال ۱۳۵۰ بود که ناگهان کارکنان سازمان محیط زیست استان آذربایجان شرقی سیاه خروس را درون مرزهای ایران دیدند، اما انگار که به چشمان خود باور نداشتند. از اینرو از کارشناسان خارجی خواستند که از آن گستره دیدن کنند و ببیند آیا پرندهی ناشناسی که پایششده همان سیاه خروس است؟ خبر خوش آن بود که: بله، سیاه خروس در ایران هم زندگی میکند. این خبر برای پرندهشناسان ما شادیآفرین بود. زیستبوم ایران پرندهای بسیار کمیاب داشت که از آن بیخبر مانده بودیم.
به سبب پراکنش سیاه خروس در قفقاز، گاهی آن را سیاه خروس قفقازی هم مینامند. تنها عضو خانوادهی کمشمار سیاه خروسها در ایران همان است که در آذربایجان شرقی، یا درستتر بگوییم در جنگلهای ارسباران، از ورقان تا کلیبر، دیده میشود، اما بسیار کمیاب در مرغزارها و درختزارها و کوههای آنجا. پس از این خواهیم گفت که بر سر همان شمار اندک سیاه خروسهای ایران چه آوردهایم و چه روز و روزگار سیاهی برایشان ساختهایم!
سیاه خروسهای نر و ماده اندازههای یکسانی ندارند. نرها تا ۵۵ سانتیمتر درازای پیکر آنهاست و مادهها قدشان از ۴۲ سانتیمتر بالاتر نمیرود. چیزی که در سیاه خروسهای نر دیدنی و بسیار تماشایی است، شاهپَرهای کناری دُم آنهاست که به شکل بیاندازه دلپذیری به سمت پایین پیچ خورده و به این پرنده جلوهای دیگر و فریبا داده است. دُم پرندهی نر دو شاخه و بلند است و لکهی سفیدرنگ کوچکی بر روی کتفها دارد و لکهی سرخرنگی نیز بالای چشمانش دیده میشود. مادهها نیز رنگ پیکرشان قهوهای روشن است. دُم آنها کوتاهتر از سیاه خروسهای نر است.
سیاه خروس نر در زمان جفتجویی بازیگریها و هنرنماییها دارد. آنها در فصل خوش بهار، پس از برآمدن نخستین شعلههای آفتاب، به مادهها نزدیک میشوند و با سر و صدای بسیار، نمایشی از پَر دُم خود برپا میکنند. بدینگونه که دُم را مانند تاجی بلند باز میکنند و سپس در نمایشی شگفت جستوخیزکنان تا بلندای یک متر بالا میپرند. همه ی این اداها برای دلربایی از سیاه خروسهای ماده است. پس از همسریابی با این آیین و شیوه، مادهها به سوی آشیانهای در دوردست میروند؛ در جایی که زمین شیبداری با پوشش گیاهی انبوه باشد که بتوانند پنهانی زیر بوتهها یا میان صخرهها، آشیانهی خود را بسازند و دور از سیاه خروسهای نر، جوجههایشان را به دنیا بیاورند. مادهها درون آشیانهشان را با برگ و پَر و علوفه میپوشانند تا گرم و نرم و آسوده باشد و دلخواه.
پرواز سیاه خروسها تند و رو جلو و همراه با بالزدنهایی نیرومند و پُرتوان است. آنها را در جنگلهای کوهستانی، در بلندیهایی که گاه تا ۳۰۰۰ متر هم میرسد، میتوان دید. در فصل سرد زمستانی نیز اگر نتوانند خوراک خود را به دست بیاورند، به جنگلهایی کوچ میکنند که بلندای آنها کمتر از کوهستانهای زیستگاهشان است. سیاه خروسها در این رفت و آمد پاییزی و زمستانی، گروهی زندگی میکنند و از هم جدا نمیشوند.
خوراک این پرندهی یگانه و زیبا از گیاهان است و نیز از برگها و جوانهها و میوههای آبدار. حشرهها را هم میخورند و بیمهرهها را شکار میکنند، اما بسیار کم و در زمان ناچاری و ناگزیری.
گفتیم که روزگار سیاه خروسهای کمیاب ایران را تیره و تار کردهایم. بیسبب این حرف را نمیزنیم. میدانید چه چیزی سیاه خروسها را نابود میکند؟ جنگلزدایی و از میان بردن علفزارها. یعنی همان کاری که ما در آن دستی داریم و انجام میدهیم! به ویژه بومیان با این کار نهتنها زیستبوم را، که سیاه خروسها را هم نابود میکنند؛ آن هم سیاه خروسهایی که در همهی جهان نادر و نایافتنیاند و بودن آنها در زیستبوم ایران، سرمایه و ارزشی گرانبها است که گویا قدر آن را نمیدانیم.
یک نمونه از ویرانی زیستگاه سیاه خروسها در گسترهی معدن مس سونگون در استان آذربایجان شرقی روی داد. کار در این معدن به ویرانی جنگل پیرامون آن انجامید. افزونبر اینکه سر و صدای بیش از اندازهی ماشینهای سنگین و آمدورفت پایانناپذیر آنها، سیاه خروسها را فراری داد (تارنمای آوای بوم). فرار نکنند چه کنند؟ بمانند که سرسام بگیرند و از آن همه سر و صدای کر کننده دیوانه بشوند؟
گفتهاند که شکار سیاه خروسها ممنوع است. خدا کند چنین باشد و شکارچیها از پیامد کشتن سیاه خروسها بترسند و این کار را نکنند، اما چه اطمینانی هست؟ سیاه خروسهای ایران، یکی از نایابترین پرندههای جهان، نزدیک به تهدید هستند و در آستانهی نابودی (:انقراض) قرار گرفتهاند. هیچ حواسمان هست؟ بدتر از همه اینکه زندگی پنهانی و کمیاب بودن سیاه خروسها، این اجازه را به پرندهشناسان نمیدهد که پژوهش و جستوجوی ثمربخشی دربارهی آنها انجام بدهند و بهدرستی بدانند که چه حال و روزی دارند. ما که نگران سیاه خروسهای ایران هستیم، دیگران را نمیدانیم!
*با بهرهجویی از: کتاب «اطلس پرندگان ایران» (از انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست ایران، ۱۳۹۵)؛ تارنمای «آوای بوم».