کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

دلالی با جان بیماران کرونایی

20 ارديبهشت 1400 ساعت 13:10

نفس بالا نمی آید، داروخانه به داروخانه می روم، برای خرید آمپولی که می گویند برای ریه ای که 40 درصد درگیر کروناس باید تزریق شود. آمپولی با قیمت میلیونی.


 نفس بالا نمی آید، داروخانه به داروخانه می روم، برای خرید آمپولی که می گویند برای ریه ای که 40 درصد درگیر کروناس باید تزریق شود. آمپولی با قیمت میلیونی.
 
اقتصادنیوز نوشت: «40 درصد درگیری ریه»؛ این عکس برای کیه؟ برای من! دودو نگاه بین من و دکتر...
حرف مهمی می خواست بزند. بی جهت خودکار را توی دستش می چرخاند. مردد بود برای گفتن؛ «ببین جوان،از پس هزینه ها برمی آیی؟اگر بر می آیی رمدسیویر بنویسم.» بنویس دکتر بنویس اما اگر نداشته باشم چطور؟ نگاهی کرد و چیزی نگفت...
شاید رویش نشد بگوید:«اگر نداشته باشی باید بمیری و خلاص.»
نفس بالا نمی آمد...
نسخه پیچی،رمدسیویر و یک دلالی عجیب
نفس بالا نمی آید. دکتر گفت اگر همین داروخانه بغل بیمارستان نداشت بروید 13 آبان. رفتیم 13 آبان. صفی 100 متری که پیچ در پیچ بود و در نهایت جوابش به همه آنهایی که آن روز در صف ایستاده بودند یک چیز بود:«رمدسیویر نداریم.»

قرار بود داشته باشند، وزارت بهداشت گفته بود در دسترس است و پیدا می شود اما زهی خیال باطل، رمدسیویر پیدا نمی شود.
وجب به وجب پایتخت، بیمارستان های مهم تهران و یک جواب آشنا؛ «رمدسیویر نیست.»
شش ساعت درماندگی در سطح تهران. رسیدیم به یکی مهمترین بیمارستان های تهران. رمدسیویر داشتند اما فقط برای بیمارانی که آنجا پذیرش شده باشند تزریق می شود، آن هم نه در این ساعت فقط تا ساعت 14 بعد از ظهر.
ناامید در حال برگشت بودیم که صدایی متوقف مان کرد: «آمپول می خواهید؟ به این شماره زنگ بزن.» می پرسم مطمئن هست؟ سریع می گوید؛ «خیالت راحت، برای بیمارستان و بیماران آمپول می آورد.»
می پرسم:«دلال؟»
با لحن بی تفاوتی می گوید؛ «هر اسمی که می خواهی رویش بگذار، مهم این است که کارت راه می افتد.»
زنگ می زنم، قیمت پرت و بالایی می گوید. تازه شک داشت که برای مان بیاورد یا نه، معامله جوش نخورد...نخواستیم و نیاورد.

یک آشنا و دریافت قاچاقی رمدسیویر
تلفنم زنگ می خورد، یکی از دوستان نزدیکم است: «موری سریع برو داروخانه بیمارستان(...) یکی از بچه ها آشناست. گفتم رمدسیویر دارند؟ می گوید « دارند اما اگر نداد بگو از طرف فلانی هستی.»
داروخانه نیمه باز بود، کسی را راه نمی دادند؛ «آقا رمدسیویر دارید؟» نگاهی به ما انداخت و تا آمد بگوید نداریم گفتم؛ «از طرف فلانی آمده ام.» دست را تکان داد و خواست صبر کنم. نتیجه صبر شد خرید آمپول رمدسیویر که هرعدد آن را 750 هزار تومان پول دادیم...

شروع تزریق با قیمتی نجومی
فیش اولیه را که دیدم فکر کردم 70 هزار تومان است اما بازهم زهی خیال باطل... 700 هزارتومان پول تزریق آمپول 750 هزار تومانی رمدسیویر. 500 هزارتومان برای تزریق آمپول و 200 هزار تومان برای انجام آزمایش.
آزمایش برای اینکه مطمئن شوند بعد از تزریق دارو اثرات منفی نداشته است. دکتر که می آید سوال می کنم؛ «چرا هزینه تزریق انقدر بالاست؟» می گوید؛ «داروی خاصی است...» کنجکاوانه و متعجب از این پاسخ می گویم؛ «اما این دارو را هم مثل سایر داروها داخل سرم می ریزید؟ خاص بودنش به چیست؟» جواب نمی دهد و می رود...
خاص بودنی برای تزریق ندیدم که بخواهد دستمزدی 500 هزارتومانی داشته باشد. اما باید پرداخت کرد.

بازار 7 میلیونی رمدسیویر
رفت و آمد در مجمتع پزشکی (...) زیاد است. مردم درگیر هستند و هر کسی به طریقی رمدسیویر را گیرآورده است اما نشنیدم و یا ندیدم کسی بگوید که خیلی  راحت رفته فلان داروخانه و با کارت ملی و نسخه پزشک دارو را خریده است.

جالبتر اینکه بنده خدایی آنجا بود که داروها را دانه ای 7 میلیون تومان خریده بود. البته بود پیرزنی که هزینه واکسن برایش رایگان درآمده بود چون...بگذریم.
گلایه مردم از به دست آوردن رمدسیویر یک طرف و دستمزد بالا برای تزریق از سوی دیگر به شدت آنها را آزار می دهد. شاید اگر نفس بالا می آمد و مجالی بود آنها انتخاب دیگری می کردند اما مرگ و زندگی است و شوخی بردار نیست. شاید اگر می گفتند هر تزریق یک میلیون تومان خیلی از همان هایی که روی تخت خوابیده بودند پرداخت می کردند.
نفس بالا نمی آمد...

 


کد مطلب: 149843

آدرس مطلب :
https://www.mardomsalari.ir/news/149843/دلالی-جان-بیماران-کرونایی

مردم سالاری آنلاين
  https://www.mardomsalari.ir