سرگذشت خانهی تاریخی «تیمو» در کرمان و سرانجامی که یافت، از سال گذشته آغاز شد. با آنکه کنشگران میراث فرهنگی بارها هشدار داده بودند که این سازهی تاریخی در آستانهی دستدرازی و ویران شدن است، چندان توجهی به سخن آنها نشد و آنچه اکنون از آن بهجا ماند، زمینی هموار، شاید برای ساختن آپارتمانی نوساز و مجموعهای تجاری، است.
سرگذشت خانهی تاریخی «تیمو» در کرمان و سرانجامی که یافت، از سال گذشته آغاز شد. با آنکه کنشگران میراث فرهنگی بارها هشدار داده بودند که این سازهی تاریخی در آستانهی دستدرازی و ویران شدن است، چندان توجهی به سخن آنها نشد و آنچه اکنون از آن بهجا ماند، زمینی هموار، شاید برای ساختن آپارتمانی نوساز و مجموعهای تجاری، است.
هشتم دیماه امسال خبر ویرانی خانهی تیمو، در محلهی زرتشتیان کرمان، لابهلای خبرِ با خاک یکسان شدن 10 خانهی تاریخی دیگر استان کرمان در یکسال گذشته، پخش شد. خبرگزاری ایلنا در گزارش این رویداد نوشت: «خانه قاجاری تیمو در محلهی زرتشتیها، شهریور امسال بیسر و صدا توسط مالکانش از میان رفت». این خانه در حالی ویران شد که مالک آن توانسته بود پروانه (:مجوز) شهرداری کرمان را بگیرد؛ پروانهای که «بدون استعلام از اداره کل میراث فرهنگی» داده شده بود. پرسش همین است که چرا شهرداری بدون پرسوجو از میراث فرهنگی اجازهی ویرانی سازهای تاریخی را میدهد؟ گزارشگر تارنمای دیدارنیوز در پاسخ به چنین پرسشی نوشته است: «شهرداری طبق ساختار ذاتی خود به آنها مجوزهای لازم را میدهد و پول میگیرد. حتا ثبت احوال هم بر اساس سند قدیم اقدام به صدور سند جدید میکند و هیچ منعی برای این کار ندارد. بنابراین هیچ ممنوعیت قانونی برای تخریب خانههای قدیمی وجود ندارد و این کار در آینده سرعت بیشتری خواهد گرفت» (دیدار نیوز، 24 شهریور).
از گزارشها چنین برمیآید که با همهی کوششهایی که انجام میگیرد، باز هم شمار بسیاری از خانههای تاریخی شهر کرمان هنوز در اختیار مالکشان هستند و همگی آنها نیز در آستانهی ویرانی و از میان رفتناند. «با توجه به بالا بودن ارزش زمین این املاک و نبود اعتبار کافی برای خریداری آنها از سوی شهرداری یا میراث فرهنگی، بلندمرتبهسازان بسیاری از این سازهها را که بیشتر در مرکز و نقطه طلایی شهر هستند، از مالکان خریداری میکنند و به سرعت تبدیل به زمینی صاف برای ساخت آپارتمان میشوند» (ایلنا، 8 دی).
دشواریهای گریبانگیر میراث فرهنگی کرمان
از سخن فریدون فعالی، مدیرکل میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان کرمان، به خوبی میتوان دریافت که اداره میراث فرهنگی این استان آن اندازه توانایی مالی و اعتباری ندارد که همهی سازههای تاریخی و نام و نشاندار کرمان را نگهداری کند و جلو ویرانی آنها را بگیرد. او میگوید: «اینکه بگوییم میراثفرهنگی برای ثبت و نگهداری از این خانهها کاری نکرده، بیانصافی است. اما منابع ما اندک است و قدرت تملک بناهای تاریخی را نداریم اما تمام تلاش خود را میکنیم تا به هر شکلی که میشود این آثار را حفظ و نگهداری کنیم» (ایلنا، 8 دی).
این همان مشکل و سدی است که ادارههای میراث فرهنگی استانهای دیگر هم با آن روبهرو هستند. اما این نقد و ایراد متوجه میراث کرمان هست که برای ثبت ملی خانهی تیمو کارهای بایسته را انجام نداد و کوتاهیها سبب از میان رفتن آن شد. پیداست زمانی که خانهای تاریخی ثبت ملی نشود، دست مالک برای ویران کردن آن باز خواهد بود. تارنمای دیدارنیوز دربارهی چرایی آن، از زبان یکی از کنشگران میراث فرهنگی و کرمان شناسان دلایلی برمیشمارد و مینویسد: «اول اینکه طبق معمول بودجه ندارند و نمیتوانند بناها و خانهها را تملک کنند. دوم اینکه مسوولان کرمان ضعیف عمل میکنند و بیانگیزه هستند. بنابراین بهرغم اینکه بیشتر نشریات و فضای مجازی نسبت به پوشش این اتفاق اقدام کردند، اما استاندار یا فرماندار یک پیام هم ندادند. به نظرم هنوز حتا خبر هم نشدهاند که این خانه خراب شده است!».
معاون اداره کل میراث فرهنگی استان کرمان نیز پذیرفته است که برای ثبت ملی خانه تیمو کارهای لازم انجام نشده است. او میگوید: «قبول داریم که برای ثبت ملی این خانه کوتاهی شده است و لازم بود در سالهای گذشته که این بنا تا حدی سالم بوده شناسایی و پس از مستند سازی برای ثبت آن در فهرست آثار ملی تلاش و از پوشش حمایتی و قانونی برخوردار میشد». سپس در توجیه آن در ادامه افزوده: «هرچند در ابتدای سال جاری چندین بار جهت ورود به این ملک با مدعی مالکیت آن مذاکره شد اما متاسفانه ایشان هر بار زمان بازدید کارشناسان را موکول به آینده کرد و اجازه برداشت و تهیه گزارش و ورود به ملک را ندادند» (ایلنا، 17 شهریور).
آن عذر و بهانهها در شهریورماه گفته شد. زمانی هم که از خانهی تیمو جز تلی چیزی بهجا نماند، باز از زبان مدیر کل میراث فرهنگی کرمان شنیدیم که: «متاسفانه این خانه مالک شخصی داشت و با اینکه بارها تلاش کردیم با او وارد مذاکره شویم، اما اجازه ثبت ملی خانه را به میراثفرهنگی نداد. اگر خانهای ثبت ملی نشود، ما اختیار و قدرت چندانی برای محافظت از آن نداریم … به دلیل مالکیت خصوصی این خانهها، امکان ورود به آنها برای تهیه پرونده ثبتی مستلزم رضایت و اجازه مالک است و مالکان هم با استفاده از همین پوشش، بدون هماهنگی و اخذ هرگونه مجوزی، اقدام به تخریب بنا میکنند»(ایلنا، 8 دی).
در واکنش به چنین سخنانی، دکتر نسرین محمدیزاده، معمار، شهرساز و مدرس دانشگاه باهنر که دربارهی بافت تاریخی کرمان پژوهشهایی انجام داده است در گفتوگو با پایگاه خبری «فردایکرمان» از این سخنان معاون میراثفرهنگی، ابراز شگفتی می کند و میگوید: «چهطور میراثفرهنگی که شخصیتش بر این بنا شده که بناها و بافتهای دارای ارزش را شناسایی و وضعیت آنها را بداند، چنین اظهارنظری میکند؟ هر بنایی، چه ثبت شده باشد چه نه؛ باید تحت نظارت میراث باشد و این دستگاه در برابر آن مسوول است» (فردای کرمان، 11 شهریور).
نسرین محمدیزاده در ادامه بهدرستی میگوید: «میراثفرهنگی ارگانی است که شخصیت آن بر این بنا شده که از آثار تاریخی و میراثی محافظت کند و همچنین شناختی جامع نسبت به هر آنچه در شهر تحت عنوان ابنیه و بافت تاریخی وجود داشته را نیز دارا باشد. اینکه بگویند از این اتفاق اطلاع نداشتند، پذیرفتنی نیست. هر بنایی، چه ثبت شده یا غیر آن قاعدتا بایستی تحت نظر میراثفرهنگی باشد و در برابر آن مسوول است».
تاریخچهی خانهی تیمو
اگر ارزش تاریخی خانهی تیمو را بدانیم درخواهیم یافت که ویران کردن آن استان کرمان را از داشتن چه سازهی ارزشمندی محروم کرده است.
خانهی تیمو دیرینگیِ یکصدساله داشت. مالک آن شخصی یونانی به نام «ژان تیمویاناکی» بود. او مدیریت شرکت فرش کرمان را در دورهی قاجار بردوش گرفته بود و با خریداری دارایی شرکت و به کار گرفتن هنرمندان کرمانی، فرشهایی تولید کرد که ارزش بسیار داشتند. همهی آنها هم با نشان «تیمو» به خواستاران عرضه میشدند. ژان تیمویاناکی تا پایان زندگی در کرمان ماند و پس از درگذشتش او را در کنار همسرش، در کرمان به خاک سپردند. اما شرکت او بسته نشد و پسرش ژرژ تیمویاناکی کار پدر را تا سال 1314 خورشیدی، ادامه داد. پس از این سال بود که «شرکت سهامی فرش ایران» عهدهدار تولید فرش شد. گویا طراحیها و نقشهایی که ژرژ تیموناکی پدید آورده است، اکنون در اختیار کلکسیونرهای فرش ایران و کرمان است.
اما خانهی تیمونایاکیها فروخته شد و با دستبهدست شدن روبه ویرانی گذاشت. دست چپاولگران نیز به این خانه باز شد و نقش فرشهایی که در این خانه نگهداری میشد و ارزش گرانبهایی داشت و بسیار چشمنواز بودند، بهسادگی به سرقت رفت؛ آثاری که در شمار بهترین نمونههای فرش تاریخی کرمان شناخته میشدند. اکنون از آن خانهی تاریخی که زمانی چشمنوازترین نقشها را در خود جای میداد و یادآور دست کار و هنر استادان کرمانی بود، تنها رد و گذر چرخهای ماشینآلات ویرانگر بهجا مانده است.
ویرانی، پنهان از چشم دیگران و مسوولیت میراث فرهنگی
گفتیم که مالک خانه مجوز شهرداری را داشته است، اما شگفت است که «در اقدامی ناگهانی و بدون سر و صدا، خانه را به صورت کامل تخریب میکند» (ایلنا، 17 شهریور). دشوار نیست که بدانیم چشم آزمند دلالان و بلندمرتبهسازان چگونه به دنبال این خانه بوده است. بهویژه آنکه آنگونه که باید و از میراث فرهنگی انتظار میرفت، نه تنها از آن نگهداری نمیشد، بلکه برای ثبت ملی آن نیز کاری انجام نشده بود. بلندمرتبهسازان بهتر از هر کسی میدانستند که از آن خانه چه پول هنگفتی میتوان به دست آورد. اینکه بر سر میراث تاریخی کرمان چه میآید؟ چیزی نیست که انتظار داشته باشیم دلالان به آن بیندیشند! «آنها هدفشان از ابتدا تخریب و بهرهبرداری فراوان از طریق ساخت آپارتمان و خرید و فروش است» (دیدار نیوز).
با همهی تنگناهایی که گریبانگیر ادارههای میراث فرهنگی استانها شده است، بهویژه آنکه بودجه و توان مالی برای خریداری خانههای تاریخی را ندارند، باز نمیتوان سهلانگاری میراث فرهنگی کرمان را در ویران شدن خانهی تاریخی تیمو، نادیده گرفت. این همان سخنی است که مدیرعامل انجمن دیدهبانان میراث و تمدن کرمان به آن اشاره میکند و میگوید: «این خانه یکی از بناهای تاریخی و ارزشمند شهر کرمان بود که متاسفانه مسوولان میراث فرهنگی در ثبت ملی آن کوتاهی کردند و به حال خود رها شده بود» (ایلنا، 17 شهریور).
این را هم باید دانست که پیش از ویرانی خانهی تیمو، بارندگیهای سیلآسای کرمان در بهار سال 1398 خورشیدی، آسیبهای بسیاری به خانهی تیمو زده بود و با آنکه به میراث فرهنگی هشدار داده میشد که باید به آن سازه رسیدگی کرد، باز غفلتهای بسیاری میشد. امید ابراهیمی، از کنشگران میراث فرهنگی کرمان نیز در همان زمان به همین نکته اشاره کرده و گفته بود: «با وجود تلاشهای فعالان میراث فرهنگی استان برای رسیدگی به این خانه، اداره میراث فرهنگی کرمان هیچ توجه و رسیدگی به آن نکرد، تا سرانجام این بنای با هویت اصیل در کرمان در بارانهای اخیر به شدت آسیب دید» (ایسنا، 3 اردیبهشت 98).
دشواری دیگر اینجاست که به نگرانیهای گروههای مردمنهاد و دوستدار میراث فرهنگی کمتر توجه میشود. یکی از کنشگران میراث فرهنگی در این باره میگوید: «به ساختارهای مردمنهاد به خصوص فعالان فرهنگی و اجتماعی و انجمنهای مردم نهاد در کرمان اهمیت داده نمیشود. مسوولان، آنها را به چشم مداخلهگر و مزاحم نگاه میکنند. برای همین هیچ جایگاه قابل قبولی ندارند. حتا دادگاه هم بهرغم موقعیت حقوقی به شکایات و گزارشها اهمیت نمیدهد. ما در قضیه تله کابین کوه صاحبالزمان و تخریب جنگل دستکاشت قائم، از عامل تخریب یعنی شهردار اسبق کرمان شکایت کردیم. ولی به هیچ جا نرسیدیم. حتا به دفتر دادستان راهمان نمیدادند، در صورتی که عامل تخریب به راحتی با مسوولان ارتباط داشت و جلوی ما با استقبال دادستان وارد دفتر ایشان میشد! بنابراین تیغمان نبرید و هر روز بر میزان تخریبهای محیط زیستی و فرهنگی افزوده میشود. این وسط بیشترین آسیب به تاریخ و فرهنگ کرمان وارد میشود» (دیدار نیوز، 24 شهریور).
پیشتر نیز یکی دیگر از کنشگران میراث فرهنگی کرمان سخن همانندی را گفته بود و از آگاهیرسانی چندبارهی دوستداران میراث فرهنگی و بیتوجهی به آن هشدار سخن گفته بود: «متاسفانه کارشناسان میراث فرهنگی ثبت ملی نبودن این بنای تاریخی را بهانهی ادامهی بیتوجهیها به این خانه کردهاند و حتا هیچ توجهی به اخطارهای دوستداران میراثی در فضاهای مجازی نمیکنند» (ایسنا، 3 اردیبهشت 98).
در اردیبهشتماه سال گذشته (1398) خبرگزاری ایسنا دربارهی نابسامانی خانههای تاریخی، نوشته بود: «به جرات میتوان گفت بیش از پنجاه درصد استانهای کشور هر چند تاکنون مبالغی میلیاردی برای خسارتهای وارد شده از سیل به محوطهها و بناهای تاریخی خود اعلام کردهاند، اما همچنان معتقدند تعداد انگشتشماری از بناهای تاریخیشان آسیب جدی دیدهاند».
به هرروی، اکنون دیگر خانهای به نام «تیمو» وجود ندارد و هر چه از آن میدانیم یا در حافظههایی ثبت است که اندکاندک به فراموشی سپرده میشوند، یا در کتابها و نوشتهها. در حالی که اندک دلسوزی و توجه به میراث فرهنگی، میتوانست آن بنای تاریخی و باارزش را برای مردم کرمان نگه دارد و بر ارزشهای بیمانند میراث کهن و کممانند آن استان، نمونهای دیگر افزوده کند. اینگونه است که یکی از تارنماهای استان کرمان با دریغ بسیار در این باره مینویسد: «مردم کرمان باز هم دیر رسیدند. گوشهی دیگری از گذشته و سرمایهی دیگری از شهرشان در هفتهی گذشته و بیسروصدا زیر چرخ لودرها له شد و وقتی خبرش رسید که کار از کار گذشته بود» (فردای کرمان).
با این حساب، اکنون جز اینکه آرزو کنیم سازههای دیگر کرمان به سرنوشت خانهی تاریخی تیمو دچار نشوند، چه چیز دیگری میتوان گفت؟