در روزگار قاجار، در میانهی میدان حسنآباد تا شوش کنونی، خیابانی پُر دارودرخت و باغی بزرگ دیده میشد. آنجا بخشی از محلهی سنگلج بود. سنگلج را در زمان پهلوی نخست از میان بردند. این بخش نیز گسترهای کوچکتر یافت و «شاهپور» نام گرفت. پیش از آن «خیابان فرمانفرما» نام داشت. از آنرو که عبدالحسین میرزا فرمانفرما، از شاهزادگان نامآشنای قاجاری، باغ و ساختمانی در این محله ساخته بود. دیرگاهی نیز پسر او نصرتالدوله فیروز، در آن خانه زندگی میکرد. از اینرو، گاه خیابان فرمانفرما را به نام خیابان نصرتالدوله هم میشناختند. به هرروی، در زمان رضاشاه نام «شاهپور» را برای آن برگزیدند و همان است که اکنون «خیابان وحدت اسلامی» نامیده میشود.
به گزارش امرداد، خیابان شاهپور تا چهارراه مختاری کنونی ادامه مییابد. این چهارراه و «سرپاس مختاری»ای که در روزگار رضاشاه در آنجا زندگی میکرد، سرگذشتی دارد که باید در جایی دیگر به آن پرداخت. تنها این را بگوییم که در چهارراه مختاری باغی پهنهور دیده میشد که پایان آن به میدان راهآهن کنونی میرسید. از آن باغ جز نام، چیزی نمانده است. با گذشت زمان و ساختار نوینی که خیابانهای تهران گرفتند، باغ تکهتکه شد و خانههای فراوانی از آن برآوردند. اگر بخواهیم مرزهای محلهی شاهپوری را در یکصد سال پیش برشماریم، باید گسترهای را درنظر گرفت که از شمال به میدان حسنآباد و از خاور به خیابان وحدت اسلامی کنونی میرسد. البته همهی خیابان وحدت اسلامی کنونی بخشی از محلهی شاهپور بود. باختر آن نیز به خیابان جباخانهی پیشین و خیام کنونی راه داشت و جنوب آن تا خیابانهای شوش و مولوی امتداد مییافت.
یادبودهای تاریخی محلهی شاهپور
خانههای شمار بسیاری از کسانی که در بازار تهران کار میکردند، در دو محلهی شاهپور و امیریه بود. به همین سبب این دو بخش از هستهی مرکزی پایتخت، محلههایی اعیاننشین بهشمار میرفتند. هنوز هم سردرِ خانههای کهن فراوانی را در محلهی شاهپور میتوان دید که نه تنها زیبا هستند بلکه نشان از جایگاه اجتماعی ساکنان آنها در یک سده پیش دارند. آنها بازاریانی بودند که داراییهایشان این اجازه را می داد که خانههایی زیبا و چشمنواز بسازند. در آن روزگاران، به این خانهها «سردر آهنی» میگفتند.
یکی از شناختهشدهترین سازههای محلهی شاهپور «بازار قوامالدوله» است. این سازه راه به بازار بزرگ تهران میگشود. بانی آن نیز قوامالدولهی شیرازی بود که از خاندانی کهن در شهر شیراز برآمده بود و سالها بود که در پایتخت زندگی میکرد. او بازارِ محله شاهپور را در زمان ناصرالدینشاه پی افکند. سردر ورودی بازار قوامالدوله در خیابان وحدت اسلامی است.
تنها چهارسوق چوبی تهران نیز در همین محلهی شاهپور ساخته شده است. این چهارسوق در خیابان فروزش کنونی جای دارد. دربارهی خیابان فروزش و گذشتهی آن، باید اندکی بیشتر گفت. اما پیش از آن اشاره کنیم که چارسوق محله شاهپور شکلی مخروطی دارد و سقف آن را از چوب برآوردهاند. چهارسوق این محله سازهای بازمانده از دورهی قاجار است که 120 سال از ساخت آن میگذرد. اکنون این چهارسوق چوبی را مرمت کردهاند.
بازگردیم به خیابان فروزشِ محله شاهپور. این خیابان در دورهی قاجار «گذر مهدی موش» نام داشت و در روزگار رضاشاه «خیابان مهدی خانی» نامیده شد. خیابان یا گذر مهدی موش، از بخش جنوبی میدان شاهپور آغاز میشد و تا چهارراه عزیزسلطان ادامه مییافت. مهدی موش از خدمتکاران و خواجگان دربار ناصرالدینشاه بود و در فراش خانه کار میکرد. اما اندکاندک دارایی بسیاری گِرد کرد و از ثروتمندان تهران شد. چندین سازه نیز برای مردم ساخت. یکی از آنها بازارچهی مهدی موش است. او در سال 1305 مهی درگذشت و ناصرالدینشاه همهی آنچه را که او اندوخته بود، بالا کشید. همین که خبر مرگ مهدی موش به دربار قاجار رسید، شاه دستور داد خانه و دکانهای او را مُهر و موم کنند و نقدینههایش را به دربار بیاورند. او را بهسبب چهرهی خاصی که داشت، مهدی موش مینامیدند. گذر و خیابانی که مهدی موش بانیاش بود، اکنون به نام خیابان فروزش شناخته میشود.
در محلهی شاهپور چهارراهی نیز به نام «عزیز خان» میشناسیم. این نام از آنجا میآید که یکی از خواجگان دربار ناصرالدینشاه به نام عزیزخان، در این بخش از محله خانه ساخته بود. در زمان رضاشاه از خانهی عزیزخان پرورشگاه و کودکستانی ساختند که به آن «دارالایتام شاهپور» میگفتند. بنیانگذاری پرورشگاه شاهپور در سال 1314 خورشیدی بود و سه سال پس از آن گشایش یافت. در این پرورشگاه 90 کودک بیسرپرست نگهداری میشدند.
سازههای دینی و فرهنگی محلهی شاهپور
در محلهی شاهپور مدرسه و مسجدی با کاشیکاریهای زیبا از دورهی قاجار بهجا مانده است. این سازه را میرزا عیسی خان وزیر ساخته بود. او دولتمردی نیکنام بود که در گسترش شهر تهران نقش داشت و سرانجام در وبای سال 1310 مهی درگذشت.
نخستین کلیسایی که در تهران ساخته شده است، در محلهی شاهپور دیده میشود. کلیسای «گئورگ مقدس»، یا «سورپ گئورگ»، در بازارچه قوامالدوله، کوچهی مغفوری جای دارد و گویا اکنون سرای سالمندان است. این کلیسا در سال 1795 میلادی، 1214 خورشیدی، ساخته شد. در آغاز نمازخانهای ساده بود، اما دو خانوادهی ارمنی هوسپیان و استپانیان، از آن کلسیایی برآوردند. این سازهی دینی به تمامی از آجر ساخته شده است و گچکاریهای داخلی دارد. از دیرباز در روز عید گئورگ مقدس، هم زمان با نخستین روزهای مهرماه، آیین نیایش در این کلیسا انجام می شده است.
در تهران دورهی رضاشاه داروخانههایی در پایتخت گشایش یافت که جای عطاریهای قدیمی را گرفتند. هر چند در همان زمان هم عطاریای به نام «ناصحیزاده» در محله شاهپور بود که در قحطی شهریورماه 1320 خورشیدی، شکر قرمز کوپنی به مردم محله میداد. قحطیها بر اثر رویدادهای جنگ جهانی دوم پیش آمده بود. این را نیز ناگفته نگذاریم که مصرف شکر قرمز سبب درد کلیه میشد، اما چارهای نبود و نایابیای که بر اثر جنگ پدید آمده بود، مردم را در تنگنا گذاشته بود. با این همه، یکی از نخستین داروخانههایی که به شیوه و سبک اروپایی در تهران ساخته شد، در محله شاهپور بود. این داروخانه «جاوید» نام داشت.
سینمایی نیز در دههی بیست خورشیدی در محلهی شاهپور ساخته بودند که از یک دید در یاد کهنسالان محله هنوز هم زنده است. این سینما هر سال دو سه ماه فیلم «دختر لُر» را نمایش میداد و شگفتآور بود که مردم برای دیدن چندین و چندبارهی این فیلم، سر و دست میشکستند!
این را نیز برشماریم که در بافتار کهن و فرهنگی محلهی شاهپور در دههی بیست خورشیدی، یکی از جاها برای عرضهی کتاب، «کتابفروشی ارژنگیان» بوده است. نمیدانیم این کتابفروشی قدیمی چه سرانجامی یافت.
نامدارانی که در محلهی شاهپور زندگی کردهاند
در محلهی شاهپور شماری از نام آوران زندگی میکردهاند که یاد آنها با این محله پیوستگی یافته است. یکی از آنها سیمین بهبهانی، شاعر نامآشناست که سالهایی از کودکی و نوجوانیاش را در محلهی شاهپور گذراند و در سالهای پایانی زندگی پُربارش، بخشی از آن یادها را نوشت. بهبهانی در همان نوشتهها، خانهی محلهی شاهپورشان را اینگونه شناسانده است: «خانهای کوچک، با زیرزمینی جنب آشپزخانه و انباری برای هیزم و زغال و چهار اتاق در دو سمت حیاط، با حوضی گرد و چهار باغچه ی مثلثی شکل». بهبهانی مینویسد که خانهی آنها «در کوچهای در امتداد بازارچهی نو» بود. شاید اشارهی او به بازارچهی قوامالدوله باشد.
خانهی پدری پروفسور محمود حسابی فیزیکدان نیز در محلهی شاهپور بوده است. اکنون بخشی از این خانه از سوی شهرداری منطقه 12 جایی برای عرضه و پخش گل و گیاه شده است. خانهی پدری حسابی دیرینگی دو سدهای دارد و پشت کلیسای گئورگ مقدس دیده میشود. کاشیای که بر سردر آن خودنمایی میکند، شماره ی 47 را نشان میدهد. زمانی که دکتر حسابی وزیر فرهنگ دولت دکتر مصدق بود، پدرش خانهی ییلاقی محلهی مقصودبیک تجریش را به او بخشید و دکتر حسابی از محله شاهپور کوچ کرد.
علیاکبر سیاسی، استاد و رییس دانشگاه تهران در میانهی سالهای 1321 تا 1333 خورشیدی و از سیاستمدارن خوشنام روزگاران پیش، در محلهی شاهپور و خیابان مهدیخانی زاده شده است. گویا خانهی پدری غلامرضا تختی نیز در همین محله بوده است.
به هر روی، هنوز هم بافت کهن محلهی شاهپور از دیدهها پنهان نیست؛ هنوز هم بوی عطاریها بازارچهی محله را میانبارد و حالوهوایی دیگر میبخشد. هرچند خانههای نوساز، میان دود و دَم خیابان، عرصههای کهنتر را اندکاندک «تصرف» میکنند؛ بهویژه کارگاههای نقاشی و ساختوسازهایی که چندان بایستگیای ندارد، تهدیدی برای بافت کهن محله به شمار میروند.