«زردشتنامه»، سرودهی «مهراسپند آتبیان»، دانشمند تاجیکستانی، به پارسی سره چاپ شد.
; ?>; ?>
«زردشتنامه» چاپ شد
24 آذر 1399 ساعت 19:02
«زردشتنامه»، سرودهی «مهراسپند آتبیان»، دانشمند تاجیکستانی، به پارسی سره چاپ شد.
«زردشتنامه»، سرودهی «مهراسپند آتبیان»، دانشمند تاجیکستانی، به پارسی سره چاپ شد.
به گزارش پارسیانجمن، مهراسپند آتبیان در پیشگفتار، دربارهی جایگاهِ زردشت در دانش و اندیشهی جهانیان، نوشته است: «نه کمتر از ۳۷۰۰ سال پیش از این، در ایران باستان بزرگمردی پدید آمد که در دانش و اندیشهی فلسفی و دینی و خیمی(اخلاقی) و کنش و رفتار جهانیان نشانی چشمگیر گذاشت که نه تنها در زمان خود گردش بزرگی پدید آورد که پیِ زدودهنشوندهی آن تا جاودانه در اندیشههای دانشی و خیمی و دینی جهانیان پاینده و ماندگار خواهد ماند، و آن ابرمرد بزرگ تاریخ، نخستفیلسوف جهان ـ که پس از زندگی خویش اندیشههای او در گسترههای گوناگون دانش و فلسفه و فرزانگی و خیمشناسی و دینهای جهانی اندر آمد و کار کرد و تا کنون نشانههای اندیشههای ژرف و پیشگام او در همه گونه شاخهها و رویههای جهان به چشم میرسند ـ زردشت سپیتام بود که همچون نخستین گُندا(حکیم) و فیلسوف نیرومند تاریخ، در پیامد پژوهشها و آموزشها و نگاه ژرف خویش، به آن رسید که جهان را هَنجاری است؛ به دیگر سخن، ساختار درست گردش و روش جهان اَستومند (مادی) یگانه است و اندر آن دو نیروی به هم هَمیستار (سپنتامن و اهریمن) پیوسته در پیکارند و خردی بیرون و اندرون این گیتیِ استومند هست که آفریدگار آن است و او را نام اَهورامزداست. اشوزردشت پایهگذار نخستین دانشها و اندیشههای فلسفی و نخستین آیین یکتاپرستی و بازسازگر ساختار دین و شهریاری در ایران باستان بود که «اَشا» (راستی، هَنجار هستی) را اندازهگیر یگانهی دانش و رفتار و کنش جهانیان شمارید و خرد را مایهی هستی و دستور زندگی گمارید و تودگان را به راه نیکی، داد، دانش و روشنایی راهنمایی کرد. او نه تنها در دین و خیم و کنش و فلسفه که در ساختار شهرداری و دادگستری و پیشبرد زندگانی تودههای مردم و دانشهای روزگار کهن نیز گردشی بزرگ به میان آورد.»
مهراسپند آتبیان دربارهی چرایی سرودنِ زردشتنامه نوشته است: «در تاجیکستان، در سالهای نود سدهی گذشته و نیز آغاز سدهی بیست و یکم، نیاز آمد که به کارهای دانش و فرهنگ و زبان و ادبیات روی آورده شود؛ چه از یک سو، فرهنگ بیگانه با شتاب بلند در مغز تودههای مردم گذار میکرد و فرهنگ ملّی رو به فراموشی میرفت و از دیگر سو، زبان ویران میگردید. به زبان ما شماری فراوان واژههای تازی، دانسته و ندانسته، میدرآمد که بیشتر آنها نادرست کاربرد میشدند که هم خندهآور و هم دلگیرکننده بود. … دربارهی زردشت، که سرآمد و سرآغاز فلسفه و آیین یکتاپرستی در جهان است و آموزههای او با اندیشههای پذیرفتهشدهی امروزی و دیدگاههای دانشمندان زمان سازگارند، در تاجیکستان کم مینویسند و کم میدانند و در این باره شمار کمی دسترس خوانندهی تاجیک شده است و بس. … آلودگی زیستبوم، ویرانی و نابودی جهان زندگان، جنگ و کُشتار، ویرانشوی رفتار تودگان و بسیار دشواریهای دیگر نبود اگر ما از آموزههای اشوزردشت میآموختیم و به آن کار میکردیم. پایهی آموزههای زردشت خردگرایی، راستی، اندیشهی نیک (هومَت)، گفتار نیک (هوخت) و کردار نیک (هووَرِشت) است. در فلسفه، زردشت قانونهای دیالکتیکی پیکار هَمیستارها (نیکی و بدی) و دگرگونشوی پیوسته را پیش از همگان اندریافته است. او نیکی، زیبایی و زیباپرستی، خوشی و خرّمی و آبادکاری را به مردمان آموخت. پیشوند «هو-» (بِه-، خوب-، خوش-، نیک-، نیکو-)، در آموزههای او، بخش نخست بسیار از واژهها گشته است، که بسا پررنگ و بار است، چونان: هوبوی (خوشبوی، خوشمزه)، هودین (بهدین)، هوگر (نیکوکار)، هوکِرب (خوشاندام، خوبپیکر)، هوکِرد (نیکساخته، خوشساخت)، هواُخ (خوشدل)، هُژیر (نیکو، خوبچهره)، هوزیوِش (خوبزی، خوشزندگانی). … چشم بر آن داشتم که نوشتهای در این باره از سوی دانشمندان و نویسندگان گرامی ما به جهان هستی آید و به دست خوانندهی تاجیک رسد، ولی سالها گذشتند و به چشم نآمد. از این روی، خود سال ۲۰۰۰ آغاز کردم به در رشته کشیدن دانههای گوهر، گوهرهایی که چون مُردهریگی از گذشتگان به ما مانده است؛ به دیگر سخن، گفتارها و افسانههایی که دربارهی زردشت تا به روزهای ما آمده رسیده، تا خوانندهی تاجیک از زردشت و آموزههای او آگاهی داشته باشد، زیرا آن سالهای خواهشمندی و نیاز مردم به تاریخ فرهنگ و دانشهای ایران باستان (/ سرزمینهایی که آریاییان در آن جا باشندگی داشتهاند) بیشتر از هر زمانی به چشم میرسید. خود بخشی از آن را روی کاغذ آوردم و باز از نوشتن آن دست بازداشتم و درنگیدم و پس از چندی، سال ۲۰۰۲، آن را باز از سر گرفتم. … باید بگویم که خواستهی من از این کار، رسانیدن فرهنگ خردگرایی و ارجگذاری به زبان و فرهنگ پرارزش و والای میهنی، در خواننده پیدا ساختن میهنپرستی، بالشِ ملّی، بیداری و آزاداندیشی، شناس کردن خواننده با آموزههای ارزشمند و جاودانهی نیاگانمان، خودشناسی و مانند اینها بود.»
نمونهای از سرودهی «زردشتنامه» چنین است:
کد مطلب: 141462