رابطه رسانهها با دونالد ترامپ در دوره چهار ساله رئیسجمهوریاش همیشه چالشآفرین بود. از استفاده مکرر ترامپ از توئیتر به عنوان تریبون رسمی خود برای اعلام مهمترین موضعهای سیاسی و متهم کردن برخی از رسانههای رسمی به دروغگویی گرفته تا شمردن دروغهای روزانه ترامپ توسط رسانهها باعث شد که رابطه ترامپ با رسانهها نامطلوب باشد؛ موضوعی که برخی باور دارند به نفع ترامپ و برخی هم معتقدند که به ضررش تمام شد.
رابطه رسانهها با دونالد ترامپ در دوره چهار ساله رئیسجمهوریاش همیشه چالشآفرین بود. از استفاده مکرر ترامپ از توئیتر به عنوان تریبون رسمی خود برای اعلام مهمترین موضعهای سیاسی و متهم کردن برخی از رسانههای رسمی به دروغگویی گرفته تا شمردن دروغهای روزانه ترامپ توسط رسانهها باعث شد که رابطه ترامپ با رسانهها نامطلوب باشد؛ موضوعی که برخی باور دارند به نفع ترامپ و برخی هم معتقدند که به ضررش تمام شد.
استفاده زیاد دونالد ترامپ از «توئیتر» و اعلام برخی از مهترین موضعگیریهای دولت آمریکا از این طریق، دوری از برگزاری نشستهای مطبوعاتی و بعضاً تخریب برخی از رسانهها در توئیتها یا برخوردهای مستقیم او با خبرنگاران، تعابیر مختلفی از سوی رسانهها داشت که برخی از آن با عنوان «جنگ با رسانهها» یاد میکنند.
فارغ از انتقادهایی که به حضور پُررنگ ترامپ در «توئیتر» وارد شده، برخورد او با برخی از رسانهها نیز مورد توجه منتقدان قرار گرفته بود. او که در جریان رقابتهای انتخاباتی خود در سال ۲۱۰۶ از برخی رسانههای جمعی انتقاد میکرد و معتقد بود که این رسانهها در جهت منافع ملی آمریکا حرکت نمیکنند، در دوره رئیس جمهوری نیز این انتقادها را با حجم بیشتری ادامه داد.
حالا شکست ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا، اظهارنظرهای تند او درباره انتخابات در توئیتر، برچسب گمراه کننده زدن به محتوای برخی از پیام هایش توسط این رسانه اجتماعی و قطع صحبت های او توسط تلویزیون این کشور، این پرسش را مطرح می کند که آیا جنگ مستقیم ترامپ با رسانه ها در شکست او تاثیرگذار بوده است؟
حسن بهشتی پور، کارشناس رسانه در گفتوگویی با ایسنا در این زمینه میگوید: باید این نکته را در نظر داشت که دونالد ترامپ، ۷۰ میلیون رای در آمریکا به دست آورده است که بخشی از این رایها به ارتباط مستقیم رسانهای او با افکار عمومی برمیگردد. روسای جمهوری قبلی آمریکا هیچ کدام چنین ارتباط مستقیمی با مردم نداشتند. در ابتدا که اصلا چنین امکانی وجود نداشت و از زمانی هم که شبکههای اجتماعی ظهور کردند، این حجم استفاده رسانهای از یک شبکه اجتماعی را کسر شأن رئیسجمهور می دانستند.
او ادامه میدهد: او رسانهها را همواره به دروغگویی متهم میکرد، زیرا آنچه را که او مورد نظر داشت منتشر نمیکردند. ترامپ به عنوان رئیس جمهوری آمریکا رویکردهایی داشت که معتقد بود رسانهها نیز باید با او هم سو باشند؛ این در حالی است که وجود تکثر با نگرشهای مختلف یکی از ضرورتهای رسانهای در هر کشوری محسوب میشود، اما ترامپ هر رسانه ای که خلاف آنچه را مد نظر داشت، مطرح میکرد، آنها را «فیک نیوز» می خواند.
این کارشناس رسانه با اشاره به حضور بیش از اندازه ترامپ در توئیتر اظهار میکند: باید این نکته را در نظر داشت که بخشی از جامعه آمریکا به ویژه آن بخش که به جریان سنتی حاکم بر جامعه معترض بودند، با ترامپ همذات پنداری کردند و بسیاری از رویکردهای او را قبول داشتند. به هر حال ترامپ رئیس جمهوری بود که همواره رویکرد انتقادی حتی به نظام داخلی آمریکا داشت. به عنوان مثال هم اکنون انتخابات رئیس جمهوری آمریکا را شخص رئیس جمهور متهم به تقلب کرده است! خود او کسی است که باید ضامن برگزاری یک انتخابات آزاد و دموکراتیک باشد و خودش هم معترض تقلب در این انتخابات شده است. این موضوع بسیار متفاوت از این است که هر فرد دیگری که مخالف نظام آمریکا باشد، چنین انتقادی را مطرح کند.
او میگوید: جالب است که رسانههای آمریکا نیز سخنرانی او را قطع میکنند، زیرا معتقدند که او دروغ میگوید. در حال حاضر مسئله این نیست که ترامپ فرد خوبی است یا نه، موضوع این است که رسانه نمی تواند در جایگاه قاضی بنشیند و تشخیص دهد که چون او دروغ میگوید باید صحبت هایش را قطع کنند.
بهشتیپور با بیان اینکه «رسانهها همواره تعداد دروغهای او را شناسایی و منتشر میکردند»، خاطرنشان میکند: ما با رئیسجمهوری در آمریکا مواجه بودهایم که خودشیفته است و خطمشی خودش را قبول دارد، افشاگری میکند و پایگاه خودش را در قشر معترض جامعه به دست آورده بود و به همین دلیل هم حضورش در توئیتر و استفاده از این شبکه اجتماعی به عنوان تریبون توانست در این زمینهها تاثیرگذار باشد. نگاه آماری به انتخابات آمریکا نشان میدهد که اکثر هفتاد میلیون نفری که به ترامپ رای دادند، طبقه متوسط و زیر متوسط بودند و مخاطب او در رسانه ها نیز همین افراد بودند.