میگویند - و این سخن خالی از اشکال نیست - که اولیور کرامول اولین و آخرین رییسجمهور تاریخ انگلیس محسوب میشود. از او در خاطره انگلیسیها، تصویر مردی به جای ماند که سر شاه را از تنش جدا کرد و در دورهای از جنگ و لشکرکشی مرد اول کشور بود.
روزنامه اعتماد نوشت: «نیمههای قرن هفدهم میان دربار انگلیس و اعضای پارلمان که هر کدام جمعی از اعضای طبقه اشراف را نمایندگی میکردند، اختلاف افتاد و در گذر از تحولات و کشمکشهای بعدی، این کشور را به جنگی داخلی کشاند. ماجرای این جنگ که تضادهای مذهبی هم در آن موثر بود، طولانی و پیچیده است اما در پایان به اعدام شاه چارلز اول و ظهور نجیبزادهای به نام اولیور کرامول منتهی شد. فاتحان جنگ در تسلیم کامل سلطنتطلبان ناکام شدند ولی بساط سلطنت را جمع کردند و حکومت تازهای برپا داشتند که بهزعم خودشان نوعی جمهوری بود.
کرامول که فرماندهی لایق و مصمم بود با حمایت کسانی که کمتر از او و بیشتر از بینظمی و آشوب نفرت داشتند، قدرت را به دست گرفت و شورشهایی هم که همان زمان در ایرلند و اسکاتلند شروع شد، پشتیبانی از او را در نظر اغلب رجال بانفوذ انگلیس - حداقل تا مدتی - موجه کرد. کرامول شورشیان ایرلندی را که به آیین کاتولیک پایبند بودند با قساوتی مثالزدنی درهم شکست (خود کرامول پیوریتن پروتستان بود) و به زحمت در جنگی طولانی و فرساینده با اسکاتلندی که به حمایت از چارلز دوم (پسر چارلز اول) قیام کرده بودند به پیروزی رسید. به هدف مهار مخالفتهای بعدی، هم به ایرلندیها و هم به اسکاتلندیها سخت گرفت و قوانین تحقیرآمیزی به آنان تحمیل کرد. پشتگرم به حمایت ارتش با مجلس درافتاد و آن را منحل کرد و قدرت را در انحصار خود گرفت. چون نمیتوانست خاندان سلطنتی تازهای تاسیس کند، خودش را لرد پرتکتور خواند (که آن رل را به فارسی «امیر نگهبان» ترجمه کردهاند) و با این عنوان، رییس حکومت بریتانیا شد. آن گروه از نظامیانی که مخالفش بودند و او را «عهدشکن رذل» میخواندند به زندان انداخت و شماری از اشراف معترض را هم از امتیازاتشان محروم کرد.
میگویند مردی با اراده و بیتکبر بود و حتی نوشتهاند که گاهی در شوخی با اطرافیانش زیادهروی میکرد. شاید واقعا در ابتدا نیتی جز تقویت دولت و پایان دادن به بحرانها نداشت اما بعد از مواجهه با مسائل و مشکلات و نافرمانیها به سوی استبداد فردی پیش رفت و ... . شمار دشمنان داخلیاش روزبهروز بیشتر میشد و او آگاه و نگران از این واقعیت، ۱۶۰ نفر را فقط برای محافظت از خودش به کار گرفت. اما کسی او را نکشت و این فشارها و مشکلات فزاینده بود که او را از پا انداخت.
سپتامبر ۱۶۵۸ در چنین روزی تب کرد و درمان پزشکان هم فایدهای برایش نداشت. پسرش مقام و عنوان پدر را به ارث برد اما حکومت او دو سال بیشتر دوام نیافت و بازگشت چارلز دوم به انگلیس به آن پایان داد. میگویند - و این سخن خالی از اشکال نیست - که اولیور کرامول اولین و آخرین رییسجمهور تاریخ انگلیس محسوب میشود. از او در خاطره انگلیسیها، تصویر مردی به جای ماند که سر شاه را از تنش جدا کرد و در دورهای از جنگ و لشکرکشی مرد اول کشور بود. بعدها که سلطنت دوباره احیا شد قبر کرامول را شکافتند، نعش او را بیرون کشیدند و سرش را قطع کردند. جز ادبیات، این شخصیت در چند فیلم سینمایی هم بازآفرینی شده است که مونریکر (۱۹۵۸) و کرامول (۱۹۷۰) قدیمیترین آثار این فهرست به شمار میروند.»