نتایج یک پژوهش توسط صندوق بازنشستگی کشوری نشان داد که فقر سالمندی در ایران موضوعیت دارد و خانوارهایی که سرپرست آنها سالمند است، به طور متوسط فقیرتر از متوسط جامعه هستند. با این وجود تفکیک خانوارهای با سرپرست سالمند به دو گروه دارای حقوق بازنشستگی و بدون حقوق بازنشستگی نشان میدهد تمرکز در دهکهای پایین هزینهای در خانوارهایی که به حقوق بازنشستگی دسترسی دارند، در حد متوسط جامعه است اما برای خانوارهای سالمندی که به حقوق بازنشستگی دسترسی ندارند، تجمیع در دو دهکهای پایینی ۲.۵ برابر متوسط جامعه است.
نتایج یک پژوهش توسط صندوق بازنشستگی کشوری نشان داد که فقر سالمندی در ایران موضوعیت دارد و خانوارهایی که سرپرست آنها سالمند است، به طور متوسط فقیرتر از متوسط جامعه هستند. با این وجود تفکیک خانوارهای با سرپرست سالمند به دو گروه دارای حقوق بازنشستگی و بدون حقوق بازنشستگی نشان میدهد تمرکز در دهکهای پایین هزینهای در خانوارهایی که به حقوق بازنشستگی دسترسی دارند، در حد متوسط جامعه است اما برای خانوارهای سالمندی که به حقوق بازنشستگی دسترسی ندارند، تجمیع در دو دهکهای پایینی ۲.۵ برابر متوسط جامعه است.
به گزارش ایسنا، موسسه راهبردهای بازنشستگی صبا (نهاد پژوهشی صندوق بازنشستگی کشوری) گزارشی در خصوص «بررسی کفایت مزایای بازنشستگی با در نظر گرفتن مالکیت مسکن سالمندان» منتشر و طی آن به نتایج جالبی در این زمینه اشاره کرده است.
در این گزارش وضعیت کفایت مزایا در صندوق بازنشستگی کشوری و سیستم تأمین اجتماعی بر اساس دو معیار نخست تأثیر دسترسی به حقوق بازنشستگی بر کاهش فقر سالمندی و دوم نسبت حقوق بازنشستگی به مخارج خانوار با در نظر گرفتن مالکیت مسکن بررسی شده است.
نتایج این پژوهش نشان داد فقر سالمندی در ایران موضوعیت دارد و خانوارهایی که سرپرست آنها سالمند است، به طور متوسط فقیرتر از متوسط جامعه هستند (در دهکهای پایین هزینهای تمرکز دارند). با این وجود تفکیک خانوارهای با سرپرست سالمند به دو گروه دارای حقوق بازنشستگی و بدون حقوق بازنشستگی نشان میدهد تمرکز در دهکهای پایین هزینهای در خانوارهایی که به حقوق بازنشستگی دسترسی دارند، در حد متوسط جامعه است اما برای خانوارهای سالمندی که به حقوق بازنشستگی دسترسی ندارند، تجمیع در دو دهکهای پایینی ۲.۵ برابر متوسط جامعه است.
در سطح بعدی تحلیل این پژوهش نیز نسبت متوسط دریافتی بازنشستگان به متوسط مخارج آنها بررسی شده است. نتایج نشان داده در صورتی که مالکیت مسکن را در تحلیل وارد نکنیم، حقوق بازنشستگی در صندوق بازنشستگی کشوری به طور متوسط ۷۳.۶ درصد مخارج خانوار با سرپرست سالمند را پوشش میدهد. اگر فرد مالک مسکن نباشد، این نسبت به ۶۲ درصد کاهش مییابد و در صورتی که فرد مالک مسکن بوده و مخارج مسکن از سبد خانوار حذف شود، حقوق بازنشستگی میتواند تا سطح ۱.۲ برابر مخارج خانوار را پوشش دهد. در همه حالتها نسبت حقوق بازنشستگی به مخارج خانوار در سازمان تأمین اجتماعی کمتر از صندوق بازنشستگی کشوری است.
در سطح بعد مخارج خانوار بر مبنای استانها محاسبه شده و نتایج نشان داده است به دلیل سطح متفاوت مخارج در هر استان، میزان کفایت مخارج برای استانهای مختلف متفاوت است بهطوریکه متوسط حقوق دریافتی در صندوق بازنشستگی کشوری در استان خراسان جنوبی میتواند ۱۶۰ درصد مخارج سالمندان در این استان را تأمین کند؛ اما این نسبت برای تهران به ۴۰ درصد میرسد.
همچنین، در ۱۵ استان کشور به طور متوسط امکان پوشش تمام مخارج خانوار سالمند با اتکا به حقوق بازنشستگی وجود دارد. در صورتی که شرط مالکیت مسکن را در نظر بگیریم و مخارج مسکن را حذف کنیم، بهجز سه استان تهران، البرز و خوزستان در تمامی استانها امکان پوشش هزینهها (به طور متوسط) از طریق حقوق بازنشستگی صندوق بازنشستگی کشوری وجود دارد.
با توجه به این یافتهها، نتیجهگیری شده است، مالکیت مسکن و محدوده جغرافیای محل زندگی تأثیر قابل توجه بر کفایت مزایا در بین بازنشستگان دارد. از این رو، در صورتی که صندوق بازنشستگی کشوری بخواهد بهصورت کاراتری حمایتهای جانبی از بازنشستگان تحت پوشش خود داشته باشد، میتواند این حمایت را به سمت وامهای مسکن و برای استانهای مشخص در نظر بگیرد. همچنین، در صورتی که در زمان اشتغال افراد امکاناتی برای تهیه مسکن ایجاد شود، میتوان کفایت مزایا را در زمان بازنشستگی افراد به طور قابل توجه افزایش داد.