کشیش مخصوص تزار در قرن بیستم، هموفیلی را درمان کرد و پس از مرگ، از جای خود برخاست و دوید!
روزنامه خراسان نوشت: «میدانم که مرگ من نزدیک است. امروز آخرین لحظات زندگیام را سپری میکنم. اما آگاه باشید اگر من توسط روستاییان و کولیها و همقطارانم به قتل رسیدم، هیچ خطری شما و مردم روسیه را تهدید نمیکند اما اگر من توسط یکی از افراد دربار یا بستگان شما به قتل رسیدم، بدانید که شما، خانوادهتان و کل درباریان، بیش از دو سال زنده نخواهید ماند و به دست مردم روسیه کشته خواهید شد.» اینها آخرین کلماتی است که گریگوری راسپوتین، رازآلودترین مرد تاریخ روسیه، خطاب به ملکه الکساندرا، همسر آخرین تزار روسیه، به رشته تحریر درآورد. مشهور است که هنوز نسخه اصلی این نوشته، در موزه سنپترزبورگ نگهداری میشود.
شب رازآلود خانه «یوسپوف»
راسپوتین به طرز شگفتآوری درست پیشبینی کرده بود؛ فلیکس یوسپوف از نزدیکان ملکه، گریگوری را هدف گلوله قرار داد. فلیکس و همفکرانش که راسپوتین را بلای بزرگ روسیه میدانستند، او را به بهانه دیدار همسر فلیکس، کاری که مورد علاقه راسپوتین بود، شامگاه روز ۳۰ دسامبر ۱۹۱۶ (۹ دی ۱۲۹۵)، به خانه یوسپوف کشاندند؛ به زیرزمین بردند و او را که همیشه در نوشیدن شراب افراط میکرد، با پیمانههای پیاپی و پُر از سم سیانور لبریز کردند. به راسپوتین شیرینی آغشته به سیانور خوراندند؛ آن هم در تعداد زیاد! اما او نمیخواست بمیرد و دایم وراجی میکرد! گویی سم سیانور بر او کارگر نبود! کاسه صبر یوسپوف لبریز شد؛ پنجتیر روسی خود را از زیر بغلش بیرون کشید و چهار گلوله به قلب ابلیسِ قدیسنما شلیک کرد؛ دوستان فلیکس به داخل اتاق دویدند؛ یکی از آنها که پزشک بود، راسپوتین را معاینه کرد؛ او مرده بود و نبض نداشت. آنها مشغول مذاکره درباره چگونگی انتقال جسد به بیرون بودند که ناگهان مُرده، نعرهای کشید و برخاست و با سرعت به طرف درِ اتاق دوید؛ آن را گشود و از پلهها بالا رفت. فلیکس و دوستانش وحشتزده در پی او دویدند؛ مقابل درِ ورودی ساختمان، دوباره پنج گلوله دیگر به بدن راسپوتین شلیک شد و او دوباره بر زمین افتاد اما فوراً برخاست، در را باز کرد و در طول خیابان، با سرعت عجیبی می دوید. ضاربان او را تا نزدیک رودخانه تعقیب کردند و سپس، با شلیک گلولههای متعدد، موفق شدند راسپوتین را بکشند و بعد جسد او را به داخل رودخانه بیندازد. به این ترتیب، راسپوتین مُرد!
دائمالخمری که جادو میدانست
گریگوری راسپوتین در ۲۱ ژانویه ۱۸۶۹ (دوم بهمن ۱۲۴۷) در سیبری به دنیا آمد. او هیچ تحصیلاتی نداشت اما مدعی بود نیروهای فراطبیعی دارد و البته خیلی هم بیراه نمیگفت! هنگامی که آلکسی تنها پسر نیکلای دوم، آخرین تزار روسیه، از بیماری هموفیلی مُشرف به مرگ بود و پزشکان نمیتوانستند او را مداوا کنند، راسپوتین که پیش از آن با رفتارش یکی از کشیشهای درباری را فریفته بود، با وساطت وی نزد آلکسی آمد و خونریزی کشنده او را با خواندن چند وِرد، درمان کرد! این واقعیتی است که حتی منابع تاریخی روسیه نیز، دلیلی برای کتمان آن نمیبینند. راسپوتین یک دائمالخمر و هوسران افراطی بود اما ادعا میکرد که قدیسین او را لمس کردهاند! مدعی بود با همین نیرو میتواند بیماری آلکسی را خوب کند و البته، بیماریهای متعدد و متنوع روحی و جسمی بانوان بیکار درباری را. باور بسیاری از مردم این بود که راسپوتین، قدرت هیپنوتیزم بالایی دارد و از این راه هم هموفیلی را درمان کرده و هم دل زنان درباری را به دست آورده است؛ آن قدر که برایش میمیرند و حتی جشن تولد برگزار میکنند! اما واقعیت این است که نباید عنصر جهالت و غرور بیش از حد را در تسلیم افکار درباریان تزار و خود او به راسپوتین، دست کم بگیریم.
نقشه انگلیسی
راسپوتین پس از درمان ولیعهد تزار، از هیچ، به همه چیز رسید؛ خانهای مجلل در سنپترزبورگ با خط تلفن ویژه که تازه در روسیه راه افتاده بود، در اختیارش قرار گرفت. او به تمام خانمهای اشرافی وقت ملاقات میداد و آنها در برابر خدماتی که گمان میکردند دریافت میکنند، مبالغ معتنابهی پول و جواهر به وی میدادند. کار به جایی رسید که تزار حتی برای امور جنگی هم به مشاوره با راسپوتین پرداخت. رفتارهای عجیب و غیر اخلاقی وی، کلیسای ارتدکس روسیه را واداشت که راسپوتین را مردی بیدین و شیطانزده معرفی کند. با این حال، کار پیشگویی راسپوتین درباره جنگ، چندان درست از آب در نیامد؛ او دقیقاً دستورهایی میداد که سربازان روسیه را به هلاکت قطعی میانداخت. ژنرالها از دست راسپوتین عاصی شده بودند و نصایح آنها هم به خرج تزار نمیرفت. روسها معتقد بودند راسپوتین با سرویسهای اطلاعاتی آلمانها در ارتباط است؛ در جنگ جهانی اول (۱۹۱۸ - ۱۹۱۴)، روسیه در کنار انگلیس و فرانسه با آلمان و اتریش میجنگید. به همین دلیل، برخی منابع تاریخی از دست داشتن انگلیسیها در قتل راسپوتین حکایت میکنند و «اسوالد رینر»، دیپلمات انگلیسی را در ترور راسپوتین دخیل میدانند؛ تعدادی از مورخان میگویند که گلوله شلیک شده به جمجمه راسپوتین که احتمالا تیر خلاص بوده، از اسلحه رینر شلیک شده است؛ ادعایی که البته چندان دور از ذهن نیست اما دولت بریتانیا، با گذشت بیش از ۱۰۴ سال از مرگ راسپوتین، زیر بار این اتهام نمیرود.»