کشتهشدن یک سیاهپوست توسط پلیس آمریکا از منظر انسانی، اتف عدداقی بسیار دردناک و ناگوار بود. اصولا چه کسی میتواند از مرگ یک انسان خوشحال باشد؟ اما...
جان زن آلونکنشین کرمانشاهی برای ما مهمتر است یا مرد سیاهپوست آمریکایی؟
11 خرداد 1399 ساعت 14:24
کشتهشدن یک سیاهپوست توسط پلیس آمریکا از منظر انسانی، اتف عدداقی بسیار دردناک و ناگوار بود. اصولا چه کسی میتواند از مرگ یک انسان خوشحال باشد؟ اما...
کشتهشدن یک سیاهپوست توسط پلیس آمریکا از منظر انسانی، اتفاقی بسیار دردناک و ناگوار بود. اصولا چه کسی میتواند از مرگ یک انسان خوشحال باشد؟ اما...
ماجرا از جایی شکل دیگری پیدا میکند که برخی رسانهها در ایران و همچنین صداوسیما، آنقدر غرق مخالفت با آمریکا هستند که یادشان رفته همینجا، در ایران خودمان، یک زن مسن، به طرز دردناکتری کشته شده است.
آیا عدالت در کشور ما، نه برخورد با مالکان ویلاهای صدها میلیارد تومانی یا زمینخواران و کوهخوران، بلکه برخورد با ستمدیدگان و بیپناهانی مثل همین زن کرمانشاهی است که مجبور بود در بدترین شرایط زندگی کند و همان چند وجب جا را هم بر سرش آوار کردند؟ مگر انقلاب پیروز نشد تا زاغهنشینی و حاشیهنشینی، جایش را به زندگی شرافتمندانه بدهد؟ پس چه شد که نه تنها تعداد زاعهنشینها و آلونکنشینها بیشتر شد، بلکه همان سقفهای حلبی را هم بر سرشان خراب کردیم؟
از اینها بگذریم... اگر مرگ سیاهپوست آمریکایی توسط پلیس آمریکا بد است، کشتن زن بیچارهی کرمانشاهی که فقط میخواست سقف روی سرش خراب نشود چیست؟ نهتنها سقف روی سرش را خراب کردند، بلکه جانش را هم گرفتند.
به جای عزا گرفتن برای آن سیاهپوست آمریکایی، برای زن آلونکنشین هموطن گریه کنید... برای مرگ عدالت در این سرزمین گریه کنید که هنوز میلیونها نفر درگیر سقف بالای سر هستند، اما عدهای کوه را میتراشند و ویلا میسازند و کسی جرات ندارد چپ نگاهشان کنید...این اگر عزای عمومی عدالت نیست، پس چیست؟
حمیدرضا شکوهی
کد مطلب: 130361