استاد پژوهشگاه علوم انسانی و رئیس پیشین انجمن زبانشناسی ایران در گفتوگو با ایسنا، درباره
واژههایی که اخیرا توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسی جایگزین شدهاند و شوخیهایی که در فضای مجازی با آنها میشود اظهار کرد: اصولا ما ملت شوخطبعی هستیم و مردم در همه زمینهها با نگاه طنز به مسائل نگاه میکنند، در نتیجه این فقط خاص واژههای فرهنگستان نیست، بلکه ما در زمینههای دیگر هم میبینیم که مردم خلاقیت نشان میدهند و لطیفه و شوخی درست میکنند و به کار میبرند. این خصلت ایرانی است.
او افزود: اما نکته دیگر این است که مردم گاهی اوقات فراموش میکنند که این شوخطبعی را کجا باید به کار برد. شوخی کردن با مسائل جدی شاید باعث از بین رفتن اهمیتشان شود. یکی از این مسائل جدی به نظر من بحث زبان فارسی بهعنوان زبان مشترک، رسمی و ملی ما است؛ این را یا قبول داریم یا نداریم. فکر میکنم به جز افرادی که نگاه خیلی خاص دارند، اغلب پذیرفتهایم که زبان فارسی یک عامل بزرگ فرهنگی و در حقیقت ابزاری برای احراز هویت ما در جهان است.
عاصی زبان فارسی را یکی از مهمترین عوامل وحدت، انسجام و تداوم فرهنگ ما در طول تاریخ دانست و گفت: اگر به اهمیت زبان فارسی توجه کنیم، آن وقت زیاد درست نمیبینیم که درباره آن شوخطبعی به خرج دهیم. از سوی دیگر، اگر قبول داشته باشیم که زبان فارسی زبان مشترک همه ایرانیان و اقوام این سرزمین با زبانهای مادری گوناگون است و برای بیان مفاهیم علمی، آموزش در سطح مدارس و دانشگاه به زبانی رسا و توانا نیاز داریم، آنگاه برای توانمندسازی و غنای واژگان آن نیز اهمیت بیشتری قائل خواهیم شد.
این زبانشناس سپس با بیان اینکه هر زبانی همیشه با توجه به نیازهای اهل زبان و خواست و تلاش کاربران آن زنده مانده و رشد میکند، اظهار کرد: در طی قرنها و در مقاطع مختلف، اهل فرهنگ، ادب و اندیشه برای اعتلای زبان فارسی تلاش کردهاند. تنها در دوره فارسی نو که از بیش از هزار سال پیش آغاز شده تا بهامروز، بزرگانی در عرصه علم و ادب کمر به زندهنگه داشتن و گسترش زبان فارسی بستهاند. از فردوسی، ناصرخسرو، غزالی و شاعران و نویسندگان بزرگ دیگر تا دانشمندانی مانند بوعلی سینا و ابوریحان که خدمات زیادی به غنای زبان فارسی و رشد واژگان علمی آن کردهاند. روندی که تا کنون ادامه یافتهاست و اتفاقاً امروزه اهمیت بیشتری نیز پیدا کرده است. نخست به دلیل اینکه ما در دورانی هستیم که سرعت پیشرفت علوم بسیار زیاد شده است و در تمام زمینههای علمی مفاهیم، واژهها و اصطلاحهای جدید به وجود میآید و هر زبانی ناچار است واژههایی برای بیان آنها بسازد و به کار برد؛ ما هم باید برای فارسی چنین کاری کنیم. دیگر آنکه گسترش و پیشرفتهای چشمگیر فناوری اطلاعات و شبکهها و ابزارهای نوین ارتباطی و پیدایش رایاسپهر شرایط تازه و فرصت بیمانندی را برای بالندگی و جهانی شدن زبانها و فرهنگهای گوناگون بهوجود آورده که ما نیز با بهرهگیری عالمانه و هوشمندانه میتوانیم زبان فارسی را به جایگاه شایسته و درخور آن در جهان برسانیم.
او ادامه داد: اهل زبان و کسانی که بهخصوص با ادبیات و زبانشناسی آشنا هستند، بیشترین سهم را میتوانند در این زمینه داشته باشند. و اینجاست که به واژهگزینی نیاز پیدا میکنیم؛ واژهگزینی کاری است که به عهده فرهنگستان گذاشته شده و وظیفه اصلی فرهنگستان یافتن واژههای مناسب برای مفاهیم علمی است. حجم واژههای تخصصی علمی و فنی نسبت به واژههای عمومی با کاربرد روزمره بسیار بیشتر است. البته در واژهگزینی برای واژههای عمومی باید دقت بیشتری شود تا مورد پسند مردم باشد و احتمالاً جنبه شوخی پیدا نکند و مردم نسبت به آنها حساسیت نداشته باشند. در مورد واژههای علمی اصلاً چنین نیست. واژههای علمی به وسیله متخصصان و در مجامع علمی و در منابع و نوشتگان علمی به کار میرود و مشکلی ندارد. در همه رشتههای علمی مجموعهای از اصطلاحات و واژههای علمی (یا ترمینولوژی) داریم که بهشکلی قاعدهمند و منظم (سیستماتیک) ساخته میشوند و بهراحتی به کار میروند.
مصطفی عاصی درباره راهی که واژههای گزینششده جدی گرفته شده و به کار برده شوند نیز گفت: این واژههایی که بیشتر مورد شوخطبعی مردم قرار میگیرد، واژههای عمومی است که کاربرد همگانی دارد. یکی از راههایی که میشود کاری کرد تا این واژهها جدی گرفته شوند این است که فرهنگستان یا کسان دیگری که به صورت آزاد و مستقل واژهسازی یا واژهگزینی میکنند بکوشند واژههای عمومی را خوشآوا، خوشساخت و تا جای ممکن شفاف برگزینند تا مردم به راحتی آنها را بپذیرند. اما بسیار مهم است که توجه داشته باشیم در کار واژهگزینی در یک سو متخصصان و زبانشناسان و ادیبان هستند که واژههای برابر یا معادل را از منابع غنی زبانی و فرهنگی موجود پیدا میکنند یا خود میسازند و باید بیشترین کوشش را بکنند تا واژههای مناسب و مقبول با بهکارگیری همه قواعد و سازوکارهای ساختمان زبان بسازند. در سوی دیگر مردم هستند. اگر اصل واقعیت زبان و احترام به فرهنگ ملی نزد مردم اهمیت داشته باشد، واژهگزینی را به عنوان یک نیاز فرهنگی میپذیرند و دیگر با آن شوخی نمیکنند بلکه از آن پشتیبانی هم میکنند.
او در توضیح بیشتر بیان کرد: اگر عزم جدی برای واژهگزینی و تقویت زبان فارسی وجود داشته باشد، مردم به راحتی واژهها را میپذیرند، از آنها استقبال میکنند و هیچ مشکلی هم با آنها ندارند. اما اگر این عزم جدی نباشد یا اهمیت این موضوع درک نشود، نمیتوان انتظار بیشتری داشت. وجود فضای علمی و جوّ سالم و محترمانه فرهنگی نیز میتواند نقد منصفانه و سازنده را جایگزین شوخی و تمسخر کند. در چنین فضایی داوریها بر پایه معیارهای منطقی و همراه با خردورزی خواهد بود و واژهگزینی امری ملی و فراتر از سوگیریهای فردی، سلیقهای و غرضورزی شخصی دانسته شده، همه مردم دلسوزانه در آن شرکت خواهند کرد.