رئیس هیات مدیره انجمن مجسمهسازان ایران میگوید: ساخت آثار بدشکل هنری در سطح شهر از چند منظر قابل بررسی است؛ اول نهاد سفارشدهنده. آنها باید با توجه به مراتب کار حق و حقوق هنرمند را از جمله زمان لازم برای پروژه، متریالی که قرار است هنرمند با آن کار کند و مبالغ قرارداد در نظر بگیرند. بعد از آن نیز باید درباره آن شخصیت خاص مطالعه و پژوهش شود که این کار در ایران خیلی انجام نمیشود. دوم اینکه هنرمندانی که تن به چنین کارهایی میدهند مشکل خودشان است. چون ممکن است هنرمند از روی استیصال تن به چنین کاری بدهد. از همه اینها بدتر سپردن کار به افراد ناکارآمد است که شاید انجمن حتی صلاحیت آنها را قبول نکند.
رئیس هیات مدیره انجمن مجسمهسازان ایران میگوید: ساخت آثار بدشکل هنری در سطح شهر از چند منظر قابل بررسی است؛ اول نهاد سفارشدهنده. آنها باید با توجه به مراتب کار حق و حقوق هنرمند را از جمله زمان لازم برای پروژه، متریالی که قرار است هنرمند با آن کار کند و مبالغ قرارداد در نظر بگیرند. بعد از آن نیز باید درباره آن شخصیت خاص مطالعه و پژوهش شود که این کار در ایران خیلی انجام نمیشود. دوم اینکه هنرمندانی که تن به چنین کارهایی میدهند مشکل خودشان است. چون ممکن است هنرمند از روی استیصال تن به چنین کاری بدهد. از همه اینها بدتر سپردن کار به افراد ناکارآمد است که شاید انجمن حتی صلاحیت آنها را قبول نکند.
به گزارش ایسنا، ساخت مجسمهها و سردیسهایی بدشکل از مشاهیر ملی در ماههای اخیر حاشیههای بسیاری را به همراه داشته است؛ آثاری که بعضا داد هنرمندان را درمیآورند و به سرعت هم با هدف اصلاح از محل نصب برداشته میشوند.
برخی هنرمندان و کارشناسان هنری با این نگاه که ساخت پرترههای بدشکل از مشاهیر، در ذهنها ماندگار میشود، میتواند در تحریف چهره آن شخص اثرگذار باشد و در تاریخ ثبت شود، بارها در این خصوص هشدار دادهاند.
چندی پیش بحث بر سر سردیس جمشید مشایخی بود که به دلایل مختلف شباهت خاصی به خود این چهره نداشت، پس از آن هم در هفتههای گذشته اثر یادبودی برای سعدی در شیراز نصب شد که به دلیل شباهت نداشتن به تصاویر موجود از آن شاعر پرآوازه و شکل نامناسب طرح، واکنشهایی را از سوی کاربران شبکهها و فضای مجازی به همراه داشت.
مسئولان شیراز که پس از گذشت ۶۷ سال از ساخت مجسمه سعدی شیرازی توسط ابوالحسن صدیقی، در پی نصب یادمان جدیدی بودند، اثری را نصب کردند که برعکس مجسمه سعدی که اثری ماندگار است، مایه انتقاد و گله اهالی هنر شد. این مجسمه فردای روزی که نصب شد، برداشته شد. خبرنگار ایسنا تلاش کرد تا دلیل نصب چنین مجسمهای و برداشتن آن را جویا شود ولی در نهایت کسی حاضر به پاسخگویی نبود.
در همین راستا این موضوع با رییس هیئت مدیره انجمن مجسمهسازان مطرح شد تا نظر او را درباره این که چرا ساخت سردیسها و مجسمههای بد شکل مدام اتفاق میافتد، جویا شویم.
عباس مجیدی به ایسنا میگوید: پیش از هر چیز باید بدانیم که آن اثر آیا ارزش هنری دارد یا نه و آیا آن اثر توسط یک هنرمند ساخته شده یا خیر. بسیاری از هنرمندان ما در حال حاضر بیکار هستند. بسیاری از آنها حاضر نیستند با هیچکدام از شهرداریها همکاری داشته باشند. دلیل آن هم روشن است. چون دستمزد خوبی نخواهند داشت و از طرفی هنرمند تحت فشار قرار خواهد گرفت؛ به نحوی که او را مجبور میکنند ظرف مدت کوتاهی کار را انجام دهد؛ گرچه که شاید آن پروژه به سه ماه زمان نیاز داشته باشد.
مجیدی اضافه میکند: بنابراین اکثر هنرمندان حرفهای مملکت با نهادهای دولتی همکاری نمیکنند. خود من در دو سال گذشته حتی یک پروژه دولتی هم انجام ندادهام. زیرا مجبور نیستم که به چنین چیزی تن بدهم. از طرفی در شهرستانها رایج است که به سراغ هنرمندان تازهکار یا کسانی که حرفهای نیستند میروند چون این افراد حاضرند با ارقام خیلی کم پروژهها را به انجام برسانند. گرچه که شاید این افراد حتی مجسمهساز هم نباشند.
این مجسمهساز بیان میکند که ساخت مجسمههای بد شکل به نهادهایی که صاحب پروژه هستند بازمیگردد، این قبیل مشکلات تازه نیستند و سالیان سال است که ما شاهد کارهای بسیار ضعیفی در سطح شهرها هستیم.
رئیس هیات مدیره انجمن مجسمهسازان ایران تصریح میکند: این امر تنها مختص مجسمهها نیست و به دیگر پروژههای هنری در حوزههای مختلف که در سطح شهر نصب میشوند هم برمیگردد. بالای ۵۰ درصد از آثار هنری شهری که در سطح ایران کار میشود زیر ابتداییترین اصول هنری هستند. کسی هم درباره آنها پاسخگو نیست.
او با بیان اینکه این موضوع از چند منظر قابل بررسی است، میگوید: اول نهاد سفارشدهنده است. آنها باید به مراتب کار حق و حقوق هنرمند را از جمله زمان کار، متریالی که با آن کار میکند و مبالغ قرار داد را در نظر بگیرند. بعد از آن نیز باید درباره آن شخصیت خاص مطالعه و پژوهش شود که انجام نمیشود. دوم اینکه هنرمندانی هم که تن به چنین کارهایی میدهند مشکل خودشان است. چون ممکن است هنرمند از روی استیصال تن به چنین کاری بدهد. از همه اینها بدتر سپردن کار به افراد ناکارآمد است که شاید صلاحیت آنها را انجمن اصلاً قبول نکند.
مجیدی در پایان میگوید: از طرفی شهر مراتبی دارد که باید با توجه به آن اثر هنری را در هر منطقه قرار داد که اصلاً به این امر توجهی نمیشود. مجسمهای که در شهر قرار میگیرد با مجسمهای که در گالری عرضه میشود متفاوت است. چهره سعدی همان است که استاد صدیقی جا انداخت و پس از آن همه ملزم هستند چهره سعدی را آنگونه ارائه دهند. حال ممکن است شخصیتی باشد که یک هنرمند چهرهای از او را در حالی که قبلاً تصویری از آن شخص دیده نشده ارائه دهد. ولی وقتی ما از قبل یک الگو داریم هنرمند برای ساخت مجسمه یا حتی کشیدن چهره مشاهیر باید روی شخصیت آن فرد مطالعه و پژوهش کرده باشد و سپس به شباهت سازی آن فکر کند.