وقتی محبوبترین چهره ورزشی و رسانهای ایران در جریان برگزاری مهمترین پیکارهای قارهای یک ماه به اجبار خانهنشین میشود، طبیعی است که فوتبال ایران هم نمیتواند پس از ۴۳ سال به بازی فینال برسد. نه با کارلوس کیروش، که با گواردیولا و کلوپ نیز نمیتواند.
به گزارش ایسنا، اسماعیل راستی در ایران نوشت: در طول برگزاری هفدهمین دوره جام ملتهای آسیا، این سوال نه فقط خیلی از ورزشیها بلکه بسیاری گروههای دیگر مردم بود که چرا از عادل فردوسیپور در تلویزیون ایران خبری نیست؟ بخصوص که یک مجری قدیمی در شبکه ورزش اغلب شبها اشتباه میکرد و شب بعد مجبور به عذرخواهی میگشت و مجری کم تجربهای که بخش اعظم مطرح شدن خود در سالهای اخیر را مدیون فردوسیپور است، در شبکه سه انگار که بخش «فان» برنامه «فوتبال ۱۲۰» پخش میشود، حتی با میهمانی که دو برابر سن او مشغول تدریس مربیان ایرانی و خارجی بوده، به شوخی و لودگی میپرداخت و انتقاد مخاطبان و گاه واکنش همراه با طنز آنان در شبکههای اجتماعی را برمیانگیخت. وقتی اعتراض گروههای مختلف مردم افزایش یافت، روزنامه ارگان رادیو، تلویزیون از اقدام به «جوانگرایی» به عنوان دلیل عدم حضور عادل فردوسیپور نوشت که از چندین جهت، با عمل در تضاد و تناقض قرار دارد:
۱- اگر «جوانگرایی» دلیل کنار گذاشتن فردوسیپور بود، پس چرا آن مجری قدیمی از شبکه سه به شبکه ورزش رفت و شب پس از مسابقه با عمان خطابهای طولانی علیه «کیروش» خواند و بعد از پیروزی پرگل مقابل چین به تعریف و تمجید از مرد پرتغالی پرداخت و به دنبال شکست از ژاپن، باز هم منتقد دوآتشه «کیروش» شد؟
۲- شاید این توجیه مطرح شود که اقدام به «جوانگرایی» از شبکه سه آغاز گشته و هنوز به شبکههای دیگر نرسیده است. اگرچه چنین سخنی به جهت مدیریت واحد تلویزیون قابل قبول نیست، اما در صورت پذیرفتن آن هم باید پرسید که چرا شبکه سه اجرای برنامه سینمایی «هفت» را به کارگردانی سپرده که سن او از دو مجری قبلی همین برنامه و البته از فردوسیپور بیشتر است؟
۳- شاید پاسخ داده شود که «جوانگرایی» شبکه سه برای فوتبال است و به سینما و سیاست و اقتصاد و… ارتباطی ندارد. سوال دیگری پیش میآید که چرا اجرای برنامه ویژه فوتبال خارجی در همین شبکه سه در انحصار کسی است که سن بیشتری از فردوسیپور دارد؟ او ابتدا مجری برنامه قویترین مردان ایران، بعد مجری برنامهای برای کشتی و ناگهان مجری برنامه فوتبال خارجی شبکه سه شد. بدون آنکه کسی بداند که اینها چه سنخیت و رابطهای با هم دارند!
۴- با این مصداقها و استدلالها مشخص میشود که برخلاف ادعایی که مطرح شده، دلیل عدم حضور عادل فردوسیپور در جریان برگزاری جام ملتهای آسیا، اقدام به «جوانگرایی» شبکه سه تلویزیون ایران نبود. او یک ماه به آن جهت بیرون ماند که سالها است صدای استاد آواز ایران و حتی دعای ربنای خاطره انگیزش برای چند نسل، در آستانه افطار ماه رمضان را هیچ کس از شبکههای داخلی نمیشنود. از آن جهت که نه فقط کسی بابت دریافت جوایز معروفترین و جهانیترین کارگردان سینمای ایران در معتبرترین جشنوارهها به وی تبریک نمیگوید و دقایقی از فیلم اهدای جوایز به نمایش درنمیآید که خبر آن نیز پخش نمیشود. از این نمونهها بسیار میتوان نوشت. اما بجز دریغ و درد، چه حاصل؟
۵- عجیب اینکه پس از پایان جام ملتهای آسیا، دوباره عادل فردوسیپور جوان شد و دیشب برنامه «۹۰» را اجرا کرد. تصویر او را کسی نباید در زمان انجام جام ملتهای آسیا میدید؛ نباید.
۶- اما پدیدهها و رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، هنری، ادبی و… در ارتباط نزدیک با هم قرار دارند. وقتی محبوبترین چهره ورزشی و رسانهای ایران در جریان برگزاری مهمترین پیکارهای قارهای یک ماه به اجبار خانهنشین میشود، طبیعی است که فوتبال ایران هم نمیتواند پس از ۴۳ سال به بازی فینال برسد. نه با کارلوس کیروش، که با گواردیولا و کلوپ نیز نمیتواند. یکی از دلایل زیبایی فوتبال همین است که با همه اتفاقها و تصمیمهای دیگر ارتباط دارد و هیچ پیروزی بزرگی در آن «بدون دلیل» به دست نمیآید.