خبرگزاری تسنیم در ابتدای گفت و گو با دکتر مصطفی کواکبیان نوشت : یکشنبه 9 اردیبهشت مهمان مصطفی کواکبیان، عضو هیئت رئیسه فراکسیون امید و دبیرکل حزب مردمسالاری در دفتر کار او بودیم. همه کواکبیان را در مجلس با نطقهای جنجالی و تذکراتش میشناسند اما در مصاحبه، از آن حرارت و شور پارلمان خبری نبود و با حوصله به سؤالاتمان پاسخ داد.
خبرگزاری تسنیم در ابتدای گفت و گو با دکتر مصطفی کواکبیان نوشت : یکشنبه 9 اردیبهشت مهمان مصطفی کواکبیان، عضو هیئت رئیسه فراکسیون امید و دبیرکل حزب مردمسالاری در دفتر کار او بودیم. همه کواکبیان را در مجلس با نطقهای جنجالی و تذکراتش میشناسند اما در مصاحبه، از آن حرارت و شور پارلمان خبری نبود و با حوصله به سؤالاتمان پاسخ داد.
در یک ساعتی که با او در دفتر کارش ملاقات و گفتوگو کردیم، از زمان تشکیل مجلس دهم تا انتخابات ریاستجمهوری و... سخن به میان آمد و وی با وجود مشغله کاری که داشت به همه سؤالات پاسخ داد.
متن زیر مشروح گفتوگوی تفصیلی خبرنگاران سیاسی تسنیم با مصطفی کواکبیان است که از منظرتان میگذرد:
با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، سؤال را از اینجا شروع کنیم که چه شد در مجلس دهم بهدنبال تشکیل فراکسیون امید رفتید، در حالی که برخی انتظار داشتند نام این فراکسیون،«اصلاحطلبان» باشد؟
به نام خدا.اولاً ما اصلا اسم امید را از اول برای فراکسیون قبول نداشتیم و به دنبال فراکسیون اصلاحطلبان بودیم.همانطور که در مجلس هشتم ما (اصلاح طلبان) فراکسیون خط امام(ره) بودیم، لیست را در شورای سیاستگذاری که جزو هیئت رئیسه آن بودیم، تنظیم کردیم؛ لذا به طور طبیعی باید در فراکسیون اصلاحطلبان قرار میگرفتیم، ولی دوستان اصرار داشتند که کلمه و نام «امید» را بر روی فراکسیون بگذاریم.بنده هم از اول خیلی موافق این موضوع نبودم و الان هم موافق نیستم.اعتقاد دارم که باید موضعگیری خودمان به صورت شفاف مشخص شود.یا اصلاحطلب هستیم یا نیستیم، اگر هستیم، باید اصول خودمان را رعایت کنیم.برخی به بهانه این که میخواهیم سایر نمایندگان را جذب کنیم، گفتند کلمه امید را بر روی فراکسیون قرار دهیم تا نیروهای معتدل را هم داشته باشیم.
البته پس از ورود به مجلس برخی که به نام اصلاحطلبی وارد مجلس شده بودند، دنبال تشکیل فراکسیون دیگری رفتند و فراکسیون مستقلان را تشکیل دادند، هیچ وقت هم در جلسات ما شرکت نکردند.لذا من همیشه گفتهام از 158 نفری که در لیست ما بودند تنها 102 نفر به آقای عارف در بحث ریاست مجلس رای دادند.
یک مشکل ساختار پارلمانی داریم که حزب را مبنا قرار نمیدهیم.لذا جناح مطرح میشود که این جناح با یکسری مباحث دیگر خلط میشود.این جمله بنده که گفتم «برخی با ما عکس سلفی گرفتند و زنبیلشان را در جای دیگر گذاشتند» این مسئله را نشان میدهد. هرچه در مجلس پیش رفتیم، دیدیم که پیشبینی ما دقیقتر است.بله الان در مجلس 3 جریان اصولگرایان، مستقلان و اصلاحطلبان داریم، اگر در موضوعی دو گروه با یکدیگر باشند؛حرف آنها پیش میرود.البته تجربه نشان داده جز در مقطع رای اعتماد به وزرا و برخی استیضاحها، جریان مستقل در اختیار اصولگراها بوده و با آنها بیشتر هماهنگ بودند.
ما در خانه احزاب که بنده 3 ماه رئیس موقت آن بودم، سیستم 7+7+7 را راه انداختیم؛ 7 اصلاحطلب، 7 اصولگرا و 7 مستقل، بعداً دیدیم که این مستقلان یا با اصلاحطلبان و یا با اصولگرایان همراه میشوند، لذا جریانی به عنوان مستقل در کشور نداریم.
در بستن لیست امید مجلس دهم با آقای عارف تضادی نداشتید؟
خیر، ما استثنائا پذیرفته بودیم که فقط برای مجلس موقتاً شورای سیاستگذاری تشکیل شود و گرنه هیچ بحثی نداشتیم که این نهضت ادامه داشته باشد! ما شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بودیم که آن هم ساز و کار خودش را دارد.البته این شورا طی دو یا سه سال تشکیل نشده است.این جبهه از سال 77 بعد از جریان خرداد 76 شکل گرفته و سابقه طولانی 20 ساله دارد.شورای سیاستگذاری در همین چند سال اخیر شکل گرفته است و ظاهرا برخی هم خوششان آمده و میگویند، این موضوع را ادامه دهیم.ولی ما بعد از انتخابات مجلس، در آن شرکت نکردیم و آن ساز و کار را قبول نداریم. اعتقاد داریم باید به ساز و کار شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بازگردیم. زیرا نباید اشخاص به جای احزاب تصمیم بگیرند.
اگر دوباره بخواهند این شورا را تشکیل بدهند، شما در آن شرکت نمیکنید؟ آقای عارف پیش از سال جدید گفته بود اعضای جدید شورای سیاستگذاری مشخص میشوند و به کار خودش ادامه میدهد.
خیر، ما در آن شرکت نمیکنیم.ما 7، 8 حزب مهم اصلاحطلب طی بیانیهای اعلام کردیم که پس از انتخابات مجلس شورای سیاستگذاری باید تمام شود. البته برخی دوست ندارند این اتفاق بیفتد.
در دو سال اخیر در مجلس دیالوگهای شما با آقای لاریجانی مورد توجه قرار گرفته است، آیا بحث خاصی در اینباره وجود دارد؟ و اینکه با خود آقای لاریجانی در این باره صحبتی کردهاید؟
خط سیاسی بنده با آقای لاریجانی همخوانی ندارد، مگر در برخی مواقع در جریان مستقلان که لاریجانی راهبری این جریان را بر عهده دارد.افرادی مثل کاظم جلالی که در لیست ما بودند، بعد در مجلس «فراکسیوندار» شدند.عملاً پشت پرده آن فراکسیون هم خود آقای لاریجانی است.بنده در نحوه اداره مجلس بحث دارم.برخی مواقع هیئت رئیسه در خود رئیس خلاصه میشود که این برای ما سنگین است.به طور مثال موضوعی را میبینید که صبح در مجلس درباره آن جلسه غیرعلنی برگزار میشود و از هیئت رئیسه که پرسیده میشود، موضوع چیست، آنها نیز اظهار بیاطلاعی میکنند میگویند شاید هم یک زنگی به ما زده باشند اما تصمیم جلسهای نبوده است، یا برعکس موضوعاتی در دستور کار قرار میگیرد که خیلی مهم نیست.تذکرات بنده بیشتر برای این است که رئیس به آئیننامه عمل کند.
یکی از موضوعاتی که آقای لاریجانی به من گفت، «پروفسور کواکبیان» بود که دلیل اصلی آن همین بود بنده این موضوع را قبول نداشتم که مثلاً لایحه برنامه را 34 ماده دولت به مجلس آورده و به 144 ماده تبدیل شود. استدلال آقای لاریجانی این بود که شورای نگهبان ایراد میگیرد که ما موارد را خیلی زیادتر کردیم. ما گفتیم که شما چه حقی داشتید که به رهبری نامه نوشتید، ما آئیننامه داشتیم و اگر شورای نگهبان قبول نمیکرد به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع داده میشد، که به آقای لاریجانی برخورد و گفت باید با شما مشورت میکردم که البته باید با نمایندگان در این مورد مشورت میکرد.
لاریجانی میگفت من به عنوان رئیس مجلس نامه نوشتم نه مجلس راستی آقای لاریجانی اگر رئیس مجلس نباشد، اگر در خیابان قدم بزند شاید فردی او را نشناسد، الان به عنوان رئیس مجلس هست که مطرح میشود و هر روز خبر یک صداوسیما است.
در یکی از نطقهای میان دستور خود نیز گفتید که آقای لاریجانی سخنگوی مجلس است.
در کشورهای اروپایی اینگونه است، یعنی رئیس سخنگوی نمایندگان است.البته در کشور ما این افراد خیلی رئیس هستند؛ نباید خیلی از مسائل مجلس را به نام هیئت رئیسه مجلس قلمداد کرد.
در چند وقت اخیر انتقاداتی به فراکسیون امید و به شخص رئیس آن وارد میشود، حتی بعضی از اصلاحطلبان نیز از آقای عارف انتقاد میکنند و میگویند وی «تماشاچی» است.آیا اختلاف نظرهایی در فراکسیون وجود دارد؟
بله.از اول هم گفتم اختلافاتی وجود دارد، البته بنا ندارم ضعفهایی که درون فراکسیون وجود دارد خیلی رسانهای شود چون باعث تضعیف فراکسیون میشود.
پس قبول دارید ضعفهایی در بین امیدی ها وجود دارد؟
حتماً ضعفهایی داریم، خیلی مسائل هست. حداقل 27 مورد تاکنون بوده است که ما میتوانستیم بهتر عمل کنیم که متاسفانه به دلایل مختلف این بحثها را نتوانستیم پیش ببریم.برخی از دوستان هم جسته و گریخته صحبتهایی میکنند و من میگویم کاملا حق دارند اما نباید آنها را رسانهای کرد، چون خیلی به مصلحت نیست.
رابطه فراکسیون و نمایندگان لیست امید با آقای روحانی الان چگونه است؟ خیلیها میگویند روحانی به اصلاحطلبان بهایی نمیدهد.
من چون همشهری آقای روحانی هستم او را خوب میشناسم. در سال 58 مسئولیت ستاد انتخاباتی او برای انتخابات مجلس اول را در سمنان بر عهده داشتم، روحانی اخلاقیاتی دارد، یکی از اخلاقیاتش این هست که به دنبال قدرت مستقر است؛ یعنی الان اگر لاریجانی رئیس نبود خیلی از جلسات را با او نمیگذاشت.چون الان او قدرت دارد فعلاً با او ارتباط برقرار میکند.ما در انتخابات احساس میکردیم آقای روحانی اگر رئیسجمهور نشود، جریانی بدتر از او سرکار میآید.
برخی از نمایندگان اصلاحطلب از آقای واعظی رئیس دفتر رئیسجمهور گلایههای دارند به طور نمونه برخی از این افراد معتقدند، لابیگری آقای واعظی و حزب اعتدال و توسعه باعث شد که لاریجانی رئیس مجلس شود.
آقای روحانی رئیس جمهور است، مگر متوجه نیست که چه کار دارد انجام میدهد؟ (با خنده).واقعیت این است که بعضی از دوستان کار تشکیلاتی و حزبی نکردهاند و فکر میکنند، کار سیاسیشان فقط همین 2، 3 سال است اینکه جولانی دهند و کاری کنند و بعد هم ممکن است در قدرت نباشند و امروز باید از این قدرت استفاده کنند.
آقای واعظی هم یکی از آن افرادی است که به خوبی از موقعیت سیاسیاش استفاده میکند.ایشان نه پیشینه حزبی جدی دارد و نه کارتشکیلاتی کرده است.شاید بعدها گفتند که در حزب اعتدال و توسعه هم حضور داشته، اما امثال ما که شخصیتهای سیاسی را میشناسیم، معتقدیم که ایشان به هر حال رئیس دفتر رئیسجمهور است و تقریباً همهکاره دفتر ایشان است که ما برای وی آرزوی توفیق میکنیم! اما بنده اجمالاً میگویم که قدرت آقای واعظی 2 روزه نیست.بعد از دولت دوازدهم هم ایشان باید با افراد سیاسی، شخصیتهای سیاسی ارتباطات خوبی داشته باشد.
در سال 84 که دوره آقای خاتمی هم تمام شده بود، شما گفتید که در دولت ایشان دولتسالاری به وجود آمد تا مردمسالاری، فکر میکنید در دولت آقای روحانی هم چنین اتفاقی افتاد و مردم سالاری محقق شد؟ زیرا خیلی در این دولت به مردمسالاری پرداخته شده، حتی حقوق شهروندی نیز نوشته و تدوین شد؛ فکر میکنید دولت دوازدهم در این زمینه تفاوتی با دولتهای قبل دارد؟ زیرا خیلیها میگویند که آقای روحانی به اصلاحطلبان متصل شد تا رای آورد و شعارهای مهم اصلاحطلبان را مطرح کرد!
یک زمانی شما دولت آقای روحانی را با دولت آقای احمدینژاد مقایسه میکنید که باید بگویم اینها اصلا با هم قابل مقایسه نیست.لذا فضایی که در آن قرار داریم امروز خیلی نعمت است، اما در موقعیتی دولت روحانی را با دولت خاتمی مقایسه میکنید، ما میگوییم که خیلی از جنبههای دولت آقای خاتمی در دولت آقای روحانی نیست و این واقعیتی است که باید بپذیریم.
بنده آن زمان که گفتم دولت خاتمی دولتسالار است، بحثهایی بود که پیرامون شورای اول و انحلال آن از سوی وزارت کشور مطرح شده بود و در آن زمان اوضاع خیلی حاد بود.وزارت کشور دولت آقای خاتمی، شورای شهر اول را منحل کرد، در آن زمان این موضوع برای بنده مسئله بود، سوالمان این بود که چرا شورای شهر را منحل میکنید؟! اصلا اگر اختلافی هم داشتند، هنر شما این بود که آن را مدیریت و حل میکردید؛ لذا در این موضوع گفتند که بیشتر دولت آقای خاتمی جنبه دولتسالار دارد تا مردمسالاری و این مسئله پر رنگ شد.
الان هم واقعاً اوضاع همینگونه است، دوستان اصلاحطلب ما در شورای شهر تهران حق دارند از رای خود و از موقعیت شورای شهر استفاده کنند، بالاخره محسن هاشمی سوابق اجرایی ممتدی در شهرداری تهران دارد و دارای محبوبیت عمومی است، در رای مردم نیز مشخص شد که او در نزد مردم چه جایگاهی دارد، اما قرار نیست که همه حرف ما را گوش دهند و کار خودشان را میکنند.
ما خواهان مصلحت اصلاحطلبان هستیم.بنده جزو یکی از نمایندگان تهران هستم که به 22 منطقه تهران سرکشی میکنم و در شورایاریها، مساجد مناطق مختلف تهران و در فرمانداریها با برپایی جلساتی پیگیر مشکلات مردم هستم لذا احساس میکنم در این شرایط یک روز تاخیر هم در انتخاب شهردار تهران، دیر است.
مردم 7، 8 ماه شهرداری آقای نجفی را با دوران 12 ساله مدیریت آقای قالیباف مقایسه میکنند، اما البته این زمان برای مقایسه کوتاه است.فردی به بنده گفت که در اطراف آقای قالیباف مسائل زیادی بود، اما کارهایی هم انجام داد، نباید اینطور باشد که در آینده بگویند اصلاحطلبان در شورایشهر هیچ کاری هم انجام ندادند.شورای شهر باید انتخاب شهردار را جدی بگیرد.بنده این موضوع را دلسوزانه عرض میکنم و دلم برای دوستانم میسوزد ما در زمان انتخابات شورای شهر اصلاً در حزب مردمسالاری به آن ورود نکردیم و این موضوع را کنار گذاشتیم؛ گفتیم که ریاست جمهوری برای ما مهم است.البته در 20 مرکز استان اعضای حزب مردمسالاری در شوراهای شهر حضور دارند، اما برای شورای شهر تهران در حزب مردمسالاری اینطور تصمیم گرفتیم که ورود نکنیم، گفتیم این بساط در اختیار شما باشد و ما آن را نخواستیم.
نظر شما پیرامون تشکیل پارلمان اصلاحات و این که برنامههایی از سوی اصلاحطلبان و حزب شما برای آن مطرح شده چیست؟ و اصلا آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
بعضی از دوستان اصلاحطلب ما میگویند اگر قرار است کاری صورت بگیرد، ما باید آن را صورت دهیم و اگر دیگران بخواهند طرحی بدهند، احتمالاً این طرح ناقص است و اشکالاتی دارد؛ لذا شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، پارلمان اصلاحات را با رای بالایی تصویب کردند، اما دوستانی که باید پای کار بیایند، جدی پای کار نمیآیند.بنده گفتم که اصلاً اسم حزب مردمسالاری و کواکبیان را از پارلمان اصلاحات خط بزنید، ما اصلاحطلبان حتماً باید پوستاندازی جدی کنیم، ما تجربه داریم.بنده حداقل از پیش از پیروزی انقلاب کار تشکیلاتی کردم و در سمنان گروه «الخمینیون» را تشکیل دادم.این نشان میدهد که بنده از آن زمان روحیه کار تشکیلاتی داشتم و سپس در حزب جمهوری اسلامی مسئول حزب در استان سمنان بودم و بعد هم معاون حزب همبستگی شدم.
پس از آن نیز به حزب مردمسالاری آمدم، لذا بنده به دلیل این که کار تشکیلاتی کردم احساس میکنم که اصلاحطلبان نیازمند پوستاندازی هستند، البته اصولگرایان هم باید پوستاندازی کنند.اصولگرایان خارج از قدرت به معنای دولت هستند و الان کمتر مدعی هستند؛ البته در اصل کار دست آنهاست، خیلی نگران نباشند.اصولگرایان در بخشهای مختلف ارکان،نقش دارند! بحث بنده درباره دولت است.ما واقعاً با پارلمان اصلاحات به دنبال طرح جدیدی برای اصلاحطلبی در کشور هستیم.ضمن احترام به همه بزرگواران معتقدیم که اقتضائات اجتماعی شرایط دیگری را رقم زده است.بنده واقعاً معتقدم که در انتخابات آینده اگر مردم شرکت نکنند، اصولگرایان پیروز خواهند شد.در این شرایط اصولگرایان خود به خود پیروز هستند، مشکل ما حضور مردم در انتخابات است.تجربه نشان داده اگر بالای 50 درصد از مردم وارد عرصه انتخابات شوند؛ پیروزی با اصلاحطلبان است.این تجربه در همه انتخابات دیده میشود.بعضی از آنهایی که باید یک کارهایی کنند، مردم را به کلی مایوس میکنند و میگویند روحانی هم با وجود اینکه اصلاحطلبان از او حمایت کردند، نتوانست کاری انجام دهد، بنابراین دوره اینها تمام شده است.مردم بدانند که ما از همه ناراحتیم و نگرانی داریم.
بسیاری از اصولگرایان امروز از آقای احمدی نژاد اعلام برائت میکنند.ما در آن زمان میگفتیم کمی در حمایت از او کوتاه بیایید، نگرانی ما این نیست که اصولگرایان سنتی بیایند، البته آنها را دوست داریم، اما کسی به نام اصولگرایی میآید و رای آنها را میگیرد که ما از آن نگرانیم.
در بحث اصلاحطلبی نکتهای که مطرح میشود، این است که ما باید کاری کنیم که مردم به ما دلگرم شوند.یکی از نکات که باید انجام دهیم این است که بگوییم خط اصلاحطلبی با خط آقای روحانی فرق دارد.اگر بتوانیم این کار را به درستی انجام دهیم به نظرم 50 درصد به هدفمان رسیدهایم.یعنی بیاییم به مردم بگوییم هم خط آقای لاریجانی و هم خط آقای روحانی با سیستم اصلاحطلبی جور در نمیآید؛جریان اصلاحطلبی نباید به عنوان نردبانی برای این اشخاص عمل کند.
ما در انتخابات ریاست جمهوری اخیر نقش «نردبان» را برای آقای روحانی بازی کردیم.ولی در انتخابات بعدی نباید برای هیچ شخصی این نقش را ایفا کنیم.حالا یا اصلاحطلبان به طور کلی کاندیدایی برای حضور در انتخابات معرفی نمیکنند یا اگر در انتخابات حضور پیدا میکنند از سازوکار پارلمان اصلاحات باید کاندیدای اختصاصی خود را معرفی و از او حمایت کنند.
ما در پارلمان اصلاحات به دنبال طرحهای جدید اینچنینی هستیم.البته زمان میبرد، ما ناامید نیستیم و معتقدیم کمیته سیاسی شورای هماهنگی باید فعال شود و این طرح را به نتیجه برساند.
در عرصه سیاست اگر کار واقعاً برای مردم و رضای خدا است، انسان نباید ناراحت باشد که طرح او حتما به تصویب نهایی میرسد و آیا جزو نمایندگان مجلس یا شورای شهر هست یا نه. اگر اصلاحطلبان بخواهند در انتخابات آینده حرفی داشته باشند حتماً باید با دولت فعلی مرز بندیهایی داشته باشند.ضمن اینکه ما در این سالها از دولت آقای روحانی حمایت کردهایم.
متاسفانه خیلی از اقدامات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دولت به پای ما اصلاحطلبان نوشته میشود.البته قصد ندارم که خیلی زبان به انتقاد از دولت بچرخانم ولی من در مجلس هم، طی تذکری خطاب به رئیس جمهور گفته بودم که آقای روحانی بجنبید و کمی بیشتر فعالیت کنید. چراکه زمان برای کار کردن کم است. سالروز انتخابات ریاست جمهوری است، چشم روی هم بگذارید سه سال دیگر هم میگذرد؛لذا دولت باید اهتمام جدی به محقق کردن وعدههایی که به مردم داده، داشته باشد.البته من نمیگویم که وعدهها از سوی دولت پیگیری نمیشود، ولی واقعا به کندی پیگیری میشود و مسائلی به شکل ملایم پیش میرود.
مردم توقعات به حقی دارند که یکی از مهمترین آن هم همین فضای مجازی است.گذشت آن دورانی که ما بگوییم جمعی از بزرگان برای کشور تصمیمگیری کنند و مردم نیز زندگی خود را بکنند.امروز هر فردی یک حرکتی داشته باشد -چه تلگرام بسته شود یا نه- مردم در جریان اتفاقاتی که در کشور میافتد قرار خواهند گرفت.در بحث فضای مجازی، مردم امروز احساس میکنند که ما بسیاری از قضایا را از دست دادهایم.البته به نسبت کشورهای دیگر پتانسیلهای خوبی در بخش فضای مجازی داریم که باید این پتانسیل را عملی کنیم.
در بحث دولت یک بحث دیگر هم مطرح است.یک زمانی میگفتیم در چشمانداز سال 1404 هدف ما تبدیل شدن به کشور اول منطقه در بحث پیشرفت و تکنولوژی است.امروز تنها 7 سال از آن چشمانداز باقی مانده است.7 سال دیگر قرار است ما به عنوان کشور دهم دنیا باشیم.مقصر تمام عقب ماندگیها را دولت کنونی نمیدانم ولی دولت آقای روحانی وعده داده بود که با سرعت بیشتری به سمت نائل شدن به این هدف حرکت کند؛ لذا بنده معتقدم که این شفافیت مرزبندیهای سیاسی را اگر ما مشخص کنیم بخش مهمی از کار پارلمان اصلاحات را جلو رفتیم.
عملکرد دولت مگر چگونه بوده است که شما میگویید باید نسبت به عملکرد دولت با اصلاحطلبان مرزبندیهایی ایجاد کرد؟
ما در فضایی سیر میکنیم که حتی آقای ضرغامی میگوید که رفع حصر را به رهبری وصل نکنید.خوب یکی از وعده های روحانی که در تمامی سخنرانیهای انتخاباتی به آن تاکید کرد حل و فصل موضوع حصر بود.با توجه به اینکه رئیسجمهور، رئیس شورایعالی امنیت ملی است، این وعده را در انتخابات داده است و با توجه به اینکه هشت سال از موضوع حصر میگذرد؛ انتظار میرود زمینه این کار توسط رئیسجمهور فراهم شود.
من یک نمونه از وعده های انتخاباتی را بیان کردم یا در ارتباط با توسعه سیاسی وعدههایی داده شده بود.آیا واقعاً امروز وزارت کشور اقدامی در راستای توسعه سیاسی انجام داده است.آیا امروز فراکسیونهای حزبی در مجلس فعال هستند یا اینکه آیا در کشور فعالیتهای حزبی منظمی داریم؟
ما در همین حوادث دی ماه گفتیم آقا کاری کنید برای امنیت اجتماعات؛ گفتیم که مکانی را برای برگزاری اعتراضات مردمی در نظر بگیرید حتی بنده در یکی از برنامههای تلویزیونی تعبیری به کار بردم و گفتم که پلیس ما باید به قدری اقتدار داشته باشد که گاهی کتک خوردن را هم یاد بگیرد و باید با مردم مدارا کند. اما امروزه این وضعیت وجود ندارد.
مسائل مختلف است و بنده نمیگویم که نباید به کسانی که حجاب را رعایت نمیکنند، تذکر داد.ولی در بحث بدحجابی یک شخص هست که حجاب خود را رعایت نکرده ولی وقتی مامور نیروی انتظامی آن برخورد را میکند، دیگر کسی نمیگوید شخصی خطا کرده بلکه میگوید نیروی انتظامی که زیر نظر حکومت است، چنین خطایی انجام داده است.خوب نیروی انتظامی ما زیر نظر وزارت کشور کار میکند.
به طور مثال وقتی میخواهیم درباره توسعه سیاسی در کشور صحبت کنیم حداقل بنده 30 مورد را میتوانم برای شما ذکر کنم که ما وعدههایی به مردم دادهایم ولی اتفاق خاصی نیفتاده است.به طور مثال آیا تعریف درستی از رجل سیاسی وجود دارد؟ شورای نگهبان گفته است که ما کلیاتی را میگوییم و بحث فتنه را مطرح کردند خوب یعنی چه؟ اگر کسی محکوم دادگاه است در آن ماجرا باید مشخص شود.خوب چه کسی باید این کارها را انجام دهد؟ قطعا مجلس، ولی دولت است که باید لایحه جامع انتخابات را به مجلس تقدیم کند.بنده دهها بار تذکر دادهام که دولت هرچه سریعتر لایحه جامع انتخابات را به مجلس بیاورد ولی متاسفانه دو سال از مجلس گذشته و ما شاهدیم که هیچ لایحهای در این باره از سوی دولت تقدیم مجلس نشده است.بازهم دو سال بعد باید منتظر بیرون آمدن اسامی لیست رد صلاحیتشدگان انتخابات مجلس از سوی شورای نگهبان باشیم.خوب ما میگوییم دولت سریعتر این لایحه را به مجلس بیاورد که شورای نگهبان نیز این قدر فحش نخورد و بتواند نظاممند و براساس یک چارچوب قانونی افرادی را که صلاحیت حضور در انتخابات را دارند، گزینش کند.
خدا شاهد است که آرزوی ما توفیق دولت در محقق کردن وعدههایی است که به مردم داده است.ما اگر در انتخابات حضور پیدا میکنیم فقط به این خاطر است که دلمان برای این نظام میسوزد.
درباره پارلمان اصلاحات نیز باید بگویم هدف ما نوعی پوستاندازی اصلاحطلبان است.چون ما میگوییم 4 هزار نفر از اصلاحطلبان سراسر کشور که از بدنه خود جامعه است، بیایند و تصمیمگیری کنند؛ اینطور نباشد که تنها یک گروهی از بزرگان که از ما بهتران هستند دور هم جمع شوند و تصمیمشان انتخاب فردی همچون لاریجانی یا روحانی باشد.
حرف ما این است که مسائلی که آقای روحانی مطرح میکند در منظومه فکری او قرار دارد و ما حرفی با این داستان نداریم ولی نباید گفت که اقدامات امروز دولت منویات اصلاحطلبی است.