می گفت هنوز هم بعد از اینهمه سال گاهی با بغض از خواب می پرد به یاد المپیک سیدنی و مدال طلایی که در مشتش بود و مافیای آن روزهای وزنه برداری از دستش درآورد و مجبورش کرد وزنه را به بهانه مصدومیت به زمین بیندازد تا او بازیگر نمایشی مضحک از سوی گردانندگان بی عدالتی و بی رحمی های رایج در این رشته ورزشی باشد.
می گفت هنوز هم بعد از اینهمه سال گاهی با بغض از خواب می پرد به یاد المپیک سیدنی و مدال طلایی که در مشتش بود و مافیای آن روزهای وزنه برداری از دستش درآورد و مجبورش کرد وزنه را به بهانه مصدومیت به زمین بیندازد تا او بازیگر نمایشی مضحک از سوی گردانندگان بی عدالتی و بی رحمی های رایج در این رشته ورزشی باشد.
امروز گرچه می گوید از سیدنی رد شده، اما ورزش ایران نمی تواند فراموش کند او که توانسته بود در سال 1999 با اقتدار پیروس دیماس یونانی را بگیرد و رکوردهایش خیلی بالاتر از رکورد جهانی بود می توانست درست مثل حسین توکلی و حسین رضازاده از سکوی اولی بالا برود و امروز نامش در جمع طلایی های المپیک باشد.
او با کاروان ورزش آمریکا در ریو حضور داشت و مربی تیم وزنه برداری این کشور بود با این وجود بیشترین تایمش را در برزیل با دوستان ورزشکار ایرانی اش سپری کرد و به قول خودش قلبش همیشه برای ایران می تپد و تنها در کشور خودش هست که احساس آرامش می کند.
او که این روزها یکی از سرسخت ترین منتقدان فدراسیون علی مرادی است، در گفت وگو با روزنامه مردم سالاری به موضوعات زیادی اشاره کرد، به دردهای تمام نشدنی وزنه برداری پراستعداد ایران و به گذشته ای که از هر جایش می گذرد ردی از علی مرادی در آن پیدا می کند!
صحبت های شاهین نصیری نیا قهرمان سابق وزنه برداری دنیا و مربی امروز تیم ملی آمریکا را در زیر می خوانید:
** پیش از این گفته بودید امکان دارد بعد از المپیک نحوه همکاری تان با فدراسیون وزنه برداری آمریکا تغییر کند. این اتفاق افتاد؟
فعلا که هستم و قراردادم را تمدید کرده ام. البته سه چهار تا پیشنهاد از کشورهای دیگر هم دارم که در حال بررسی آنها هستم. باید ببینم در آینده چه پیش می آید.
** نتایجی که در المپیک برای آمریکا رقم خورد راضی کننده بود؟
تیم آمریکا یک برنز و دو عنوان ششمی در ریو کسب کرد که نسبتا نتیجه خوبی بود.
** فدراسیون این کشور هم از این کارنامه راضی بود؟
بله راضی بودند.
** عملکرد تیم ایران را چطور دیدید، البته شما پیش از المپیک هم در مصاحبه های تان کسب دو مدال طلا از سوی کیانوش رستمی و سهراب مرادی را پیش بینی کرده بودید.
به هر حال کاملا مشخص بود. سهراب مرادی رکوردهای خوبی زده بود اگرچه در المپیک نتوانست رکورد اصلی اش را بزند که ناشی از استرس بود اما خداراشکر توانست به مدال طلا برسد. کیانوش رستمی هم که خیلی خوب بود. این مدال ها قابل پیش بینی بودند. البته من برای بهداد سلیمی هم پیش بینی مدال کرده بودم.
** به هر جهت کار او در دسته فوق سنگین گره خورد و اتفاقات تلخی در حین و بعد از مسابقه رخ داد که هنوز وزنه برداری ایران درگیر حاشیه های آن اتفاق هست.
من کل مسابقات را که نگاه کردم دیدم که در وزن های مختلف چنین اتفاقاتی افتاده بود و این سختگیری فقط مختص بهداد نبود. 4-5 رای در همین المپیک به همین شکل برگشت. در همین دسته فوق سنگین هم پیش از بهداد، یادم نیست نماینده کدام کشور بود، اما با او هم به همین حالت برخورد کردند. داوران در المپیک ریو خیلی سختگیری می کردند و اینطور نبود که فقط برای بهداد سلیمی این اتفاق بیفتد. در این جور حرکت ها که حالت 50-50 دارد قبلا اوکی می دادند اما در برزیل اینطور نبود. بعد از آن هم حرکاتی شد که اصلا شایسته ایران نبود.
** پیش و بعد از اتفاقی که در ریو در دسته فوق سنگین رخ داد خیلی ها معتقد بودند که حضور بهادر مولایی در ریو می توانست به نفع وزنه برداری ایران باشد.
بله همین طور است. حضور بهادر اولا برای رقابت بهداد هم خیلی خوب بود چون می توانست رقابت را بشکند، ثانیا بهادر مولایی وزنه بردار دوضرب زن است و با رکوردهایی که داشت می توانست در ریو مدال بگیرد. قطعا حضور او در رقابت به نفع ایران بود، اما اتفاقات عجیبی پیش از المپیک رخ داد، خیلی ها معتقد بودند که بهادر مولایی از دیدگاه فنی حذف نشد که به نظر من هم همینطور بود. او را به خاطر مسائلی که از قبل وجود داشت خط زدند، چون هر جوری که به موضوع نگاه کنی او باید در تیم اعزامی به المپیک قرار می گرفت. شورای عالی فنی که حالا نمی دانم چطور درشرایطی که قبلا 5 نفر بودند و یکدفعه تبدیل به 16 نفر شدند، این تصمیم را گرفت. هر وقت که می خواهند نظر خودشان را اعمال کنند و به کرسی بنشانند یک سری را به این شورا می آورند و در رای گیری شرکت می دهند. شما ببینید چه کسانی در مورد بهادر مولایی رای دادند، از کسانی به شورای فنی دعوت کرده بودند که از نظر فنی چیز زیادی نمی دانند.
** این 16 نفر که می گویید چه کسانی هستند؟
آنهایی که من خبر دارم از کمیته های مختلف فدراسیون می آورند، مثلا از کمیته بازاریابی. اسم ها را دقیق نمی دانم، اتفاقا خوب است که آنها را به مردم معرفی کنند. تمام کارشناسان وزنه برداری که ما می شناسیم که در این رای گیری حضور نداشتند، جای بحث هم همین جاست، کمیته فنی باید جای چهار تا آدم فنی باشد، قبلا پورکیان بوده یا مقامی بوده که اکنون دیگر نیستند. وقتی که می خواستند رای گیری کنند آدم هایی را که فنی نیستند جایگزین آنها کرده اند و این رای هم دقیقا همان چیزی بود که رئیس فدراسیون می خواست. اگر رای آدم های فنی بود که باید بهادر مولایی به المپیک می رفت.
** جدا از نحوه حذف شدن بهادر مولایی، پیش از المپیک موضوع تمرین خارج از برنامه اردوییِ کیانوش رستمی هم به موضوعی حساسیت زا تبدیل شده بود.
کیانوش که حسابش را از فدراسیون و تیم ملی جدا کرده بود به خاطر اینکه اعتمادی به این کمیته فنی و اعضایش ندارد و نظرش هم دقیقا درست است. رئیس فدراسیون تایید کرد که کیانوش دور از اردو تمرین بکند و حالا درمورد مدال طلایش نمی توانند ادعایی داشته باشند. فدراسیون وزنه برداری حاصل تلاشش یک طلا بود، نه دو طلا. از طرفی اینها نتایج المپیک قبلی را زیر سوال می بردند که ما با 6 سهمیه کامل به لندن رفتیم و دو طلا و سه نقره گرفتیم، اما اینبار عملکرد ضعیف تیم در جهانی 2015 آمریکا باعث شد که تیم با سهمیه کامل به برزیل نرود، بعد هم با کنار گذاشتن ناعادلانه بهادر مولایی هم او را و شانس مدالش را از دست دادند و هم در دسته 94 کیلو وزنه برداری را به المپیک بردند که شانسی برای کسب مدال نداشت. به این شکل عملا ما با تیمی 4 نفره در المپیک شرکت کردیم. بعد هم در دسته 105 کیلو یک حرکت را به اشتباه از دست دادند که بعدا گفتند از قصد این کار را کرده اند! به نظر من وقتی به یک مربی اختیار کامل نمی دهند و خودشان پشت صحنه هستند، همین می شود. یک مربی بلغاری آورده اند اما عملا پشت صحنه هم نمی گذاشتند حضور داشته باشد، مشاور هم بود و باید مشاوره می داد، آنها پول داده اند اما عملا هیچ کمکی از او نگرفته اند و فقط پول هنگفتی را هزینه کرده اند.
** چرا کیانوش رستمی حاضر نیست زیر نظر مربیان تیم ملی کار کند؟
من یک چیزی را بگویم، اصولا در هر ورزشی، باید یک بزرگتر حضور داشته باشد که برای همه نقش پدری را ایفا کند منتها ما در وزنه برداری امروز چنین شخصی را نداریم، کسی که در نقش پدر مجموعه نقش ایفا کند و کاری کند که همه اختلافات و حاشیه ها را کنار بگذارند. کسی که نگذارد بهادر مولایی را کنار بگذارند. یا نفراتی مثل رسول تقیان و جابر بهروزی که در جهانی قبلی حضور داشتند و در کسب سهمیه المپیک نقش داشتند ولی حتی به اردو هم دعوت نشدند. این هم از دیگر مسائلی است که من معتقدم کسی که در رأس کار قرار دارد باید نقش بزرگتر را ایفا کند و اختلاف را از زیرمجموعه اش دور کند، نه اینکه خودش عامل اختلاف باشد. اگر به کسی که انتخابش کرده ای اعتماد داری دیگر چرا در تمرینات دوربین کار می گذاری و در کارش دخالت می کنی. هر کسی هم که نظر مخالفی دارد اخراج می شود. دبیر فدراسیون که به حق حرف هایی را مطرح می کرد که حرف دل همه اهالی وزنه برداری بود به آن شکل کنار گذاشته شد. این کارها اصلا اصولی نیست. در وزنه برداری قحط الرجال نیست، خیلی ها هستند که می توانند کمک کنند اما آنها را کنار می گذارند و به جایش از کسانی استفاده میکنند که حتی نمی دانند طول میله وزنه برداری چقدر است و کوچک ترین اطلاعی از چیزهای بسیار ساده این رشته ندارند و تصمیم گیری های فنی و بسیار مهم را به این افراد می سپارند. حالا شما نگاه کنید همیشه بیشترین حاشیه ها مربوط به زمانی بوده که علی مرادی کار را برعهده داشته، چه زمانی که ما وزنه می زدیم و چه امروز. سال گذشته بعد از انتخابش به عنوان رئیس فدراسیون در مصاحبه ای گفت، دوستان حاشیه درست نکنند که من هم همان موقع گفتم حضور علی مرادی خودش حاشیه است. امروز دیگر همه به این موضوع رسیده اند که من آن حرف را از روی قصد و غرض نگفتم.
** یعنی امروز نظر غالب بر جامعه وزنه برداری همین موضوعی است که گفتید؟
به نظر من خیلی ها از رأیی که به علی مرادی در مجمع داده اند پشیمان هستند.
** پس چرا به علی مرادی رأی دادند؟
به خاطر وعده و وعیدهایی که در مورد وزنه برداری داده بود. آن زمان انتقاد می کردند که در فدراسیون رضازاده تک محوری است و فقط رأی خودش هست، در خانواده وزنه برداری از هم گسیختگی است، علی مرادی هم دقیقا شعارش برخلاف این موارد بود و می گفت می خواهد از همه اهالی وزنه برداری استفاده کند و همه را زیر یک سقف بیاورد، اما حالا که نزدیک به دو سال از ریاست او گذشته نه تنها هیچ کدام از آن شعارها عملی نشده، بلکه تمام آن چیزهایی که خودش از فدراسیون حسین رضازاده انتقاد می کرد هم درست نشده و حتی بدتر هم شده است.
** این در حالی بود که پیش از این همین افراد از فدراسیون رضازاده خیلی انتقاد می کردند.
او می گفت فدراسیون رضازاده فقط شده خودش و کوروش باقری و سه چهار نفر دیگر، که این حرف هم خیلی درست نبود، امروز آنها 70-80 نفر را به فدراسیون آورده اند که با این تعداد نفرات کار همان چند نفری که خودشان می گفتند را هم نمی توانند انجام دهند، یعنی کارِ آن فدراسیونِ چند نفره را این همه آدم نمی توانند بکنند. یک سری بله قربان گو که هیچ ابتکار عملی ندارند و هر چه رئیس فدراسیون بگوید چشم می گویند. دقیقا تمام رأی ها و کارهایی که در فدراسیون وزنه برداری انجام می شود نظر و رأی رئیس فدراسیون است. زمان رضازاده هم می گفتند او از کسی مشورت نمی خواست ولی خب حسین تجربه این کار را نداشت و خیلی جوان بود اما اینها که تجربه این کار را دارند چرا به همان شیوه عمل می کنند. 20 نفر می نشینند در جلسه کمیته فنی و می گوید فلان چیز را تصویب کنیم، آنها هم می گویند بله آقا تصویب کنیم. چیزی تغییر نکرده، حرف، حرف خودش هست و معلوم شده که همه حرف های قبلی در سطح شعار بوده و هیچ کدام عملی نشده است. پست رئیس فدراسیون را کوچک کرده اند و شده رئیس تیم ملی ایران، یعنی انگار وزنه برداری ایران فقط یک تیم ملی دارد و ریاست فدراسیون شده در سطح تیم داری، آنهم فقط تیم ملی بزرگسالان.
** یعنی روی تیم های پایه اصلا کار نمی شود؟
برگزاری یک مسابقه در رده سنی نوجوانان نمی شود اهمیت دادن به این رده و صرفا با این کار نمی شود استعدادیابی کرد. استعدادیابی یعنی اینکه وقتی مربی را برای این رده انتخاب می کنی، به آن سرویس هم بدهی و تیم را به سطحی برسانی که بشود از بین آنها قهرمان ساخت. ما زیرساخت اصلا نداریم. زمانی که ما وزنه می زدیم در تهران 15 تا باشگاه وزنه برداری بود اما امروز به سه چهار تا رسیده آن هم با کمترین امکانات، آنهایی هم که کار می کنند از جیب خودشان خرج می کنند. اینها که می گوییم همه اش واقعیت امروز وزنه برداری است. شما بروید امکانات تهران را در وزنه برداری ببینید. با شعار دادن که نمی شود خودمان را گول بزنیم. این هم یکی از انتقادات خود علی مرادی از فدراسیون قبلی بود که چرا مسابقات رده های سنی پایه ادغام شده و برگزار نمی شود. ببینید امروز برای برگزاری یک مسابقه کشوری چقدر مشکل وجود دارد. امروز شهرستان هایی را داریم که از داشتن کوچک ترین امکانات وزنه برداری محروم هستند درحالیکه از هرکدام این شهرها می توان حداقل 10 قهرمان مثل همین هایی که امروز در تیم ملی هستند، ساخت. از زمانی که علی مرادی آمده حتی یک ریال خرج باشگاه ها نشده است.
** و بحث استعدادیابی هم مغفول مانده؟
استعدادسازی مستلزم این است که امکانات بیاوری. به جای اینکه میلیون ها تومان خرج رستوران سازی بکنی، دوربین مداربسته کار بگذاری، جام فجر را برگزار کنی که 20 نفر شرکت کننده دارد و بعد بگویی یک میلیارد تومان هزینه برگزاری اش شده، درحالیکه هزینه برگزاری یک مسابقه جهانی هم اینقدر نمی شود. می شود به جای این هزینه های اضافی، 200 تا میله و هالتر به باشگاه ها بدهند که همین استعدادها به خاطر میله های کج و معوج آسیب نبینند.
** البته خیلی از این کارها باید برعهده هیات استان ها باشد. آنها باید هزینه بکنند و هم در جهت خودکفایی اقتصادی حرکت کنند تا بار مالی زیادی روی دوش فدراسیون ها نباشد.
همین طور است اما هیاتی که سالی دو میلیون بودجه اش هست، چه کاری می تواند بکند. یا شعار حمایت از استان ها را ندهند یا اگر شعار می دهند کمی پای حرف شان بایستند. هیات ها باید بازوهای قدرت فدراسیون باشند و خودشان هم استقلال اقتصادی داشته باشند، اما نمی شود انتظار داشت که همیشه از جیب خودشان هزینه کنند. وقتی فدراسیون یک اسپانسر هم ندارد وضعیت همین می شود.
وزنه برداری ما که امروز شده یک آسیایی و یک جهانی در نوجوانان، جوانان و بزرگسالان، برای سالی 6 مسابقه باز هم گاهی مشکلات زیادی وجود دارد و مثلا می گویند برای اعزام تیم به آسیایی پول نداریم. یک دوره ما 8-9 ماه در اردو بودیم فکر کنم مسابقات جوانان جهان بود در سال 1997، بعد گفتند استخاره کرده اند و تیم را نبردند! من می گویم باید در فدراسیون از کسانی استفاده کرد که تخصص این کار را داشته باشند، امروز کسانی را برای دبیری و نایب رئیسی انتخاب کرده اند که شناخت زیادی از این رشته ندارند. خب مثلا اگر به جای اینها رضازاده را می آوردند چقدر می توانست به وزنه برداری ما کمک کند؟ یا کسانی که قبلا برای این رشته زحمت کشیده اند، یا کسی مثل جلیل امیری که خودش به واسطه حضور در باشگاه سایپا و چندین سال تیم داری تجربیات خیلی زیادی در این زمینه دارد.
** قبلا که با مهندس فائقی صحبت می کردیم او هم معتقد بود حضور فردی مثل رضازاده کنار تیم ایران در المپیک می توانست جلوی خیلی از اتفاقات مثل اتفاقی که در مورد بهداد سلیمی رخ داد را بگیرد.
من هم صددرصد این نظر را قبول دارم. فائقی یکی از مدیران موفق بوده که به نظر من پیشرفت ورزش مان در دهه 70 را مدیون او و هاشمی طبا هستیم، مخصوصا در وزنه برداری. فائقی با توجه به اینکه خودش یک زمانی رئیس فدراسیون وزنه برداری بوده حرفی که زده کاملا کارشناسانه است. اگر رضازاده قهرمان یک کشور دیگر بود او را به زبان انگلیسی و روابط بین الملل مجهز می کردند که بتواند از حق کشورش دفاع کند و رایزنی های لازم را با فدراسیون جهانی داشته باشد. اما شما ببینید کاری کردند که رضازاده از ترسش تیم را به آسیایی نبرد. وزنه برداری در آن سال ها شده بود همه اش ترس از اینکه دوپینگ دسته جمعی دربیاید. من می گویم می شود به جای کسی که هیچ چیزی از وزنه برداری نمی داند، حسین رضازاده را آورد و از او کمک گرفت.
** البته فردی مثل رضازاده که خودش رئیس فدراسیون بوده نمی آید با فدراسیون علی مرادی به عنوان نایب رئیس کار کند.
اگر یک کسی بیاید و نقش پدری را در یک خانواده ورزشی ایفا کند، چرا نیاید؟ حسین، کوروش، من و بقیه اگر ببینیم قرار است کار به نفع وزنه برداری پیش برود همه با افتخار همکاری می کنیم و پست و اسم ها اصلا اهمیتی ندارد. مهم این است که ببینیم اهداف وزنه برداری پیش می رود، مهم این است که ببینیم این کار به نفع چهار تا جوان مستعد می شود، نه اینکه از وجود ما برای ضربه زدن به دیگران استفاده شود. این بد است که اگر شاهین نصیری نیا بله قربان گو باشد، دعوتش کنند و 4 روز از او استفاده کنند و بعد کنارش بگذارند. این بد است که به مربیان تیم ملی اجازه ندهند حتی با هم تیمی سابق خود در جهانی آمریکا صحبت کنند، کما اینکه با مربی تیم ملی به دلیل صحبت کردن با من در المپیک برخورد شد. در جهانی قبلی حسین توکلی جرأت نمی کرد با من صحبت کند. در زمان افشارزاده بهترین اتفاقات در وزنه برداری ما افتاد. او امکانات خوبی برای این رشته مهیا کرد و استعدادیابی خوبی هم انجام شد. این تیمی که امروز داریم ماحصل تلاش همان موقع هست چون از باشگاه ها و هیات ها حمایت شد. اما امروز یک سری فریب وعده و وعیدها را خوردند و رأی دادند، چون پیش از برگزاری مجمع صحبت های شیرینی در مورد آینده وزنه برداری می شد، بعد از انتخابات هم یک سری سوگلی شدند و یک عده هم که دیدند فضا متفاوت از آن چیزی است که وعده اش را شنیده بودند، رفتند. اتفاقا همین عده نقش به سزایی در انتخاب علی مرادی به عنوان رئیس فدراسیون داشتند. یک سری از بستگان شان را به فدراسیون آورده اند، فدراسیون که شده فقط تیم ملی، تیم ملی هم حاصل کارش فقط یک طلا در المپیک بود، در بخش باشگاه ها خیلی ضعیف عمل کرده اند، لیگ وزنه برداری هم که واقعا لیگ نیست. اگر تیم های واقعی در لیگ حضور داشته باشند، این رقابت ها به محل درآمدی برای وزنه برداران تبدیل می شود، نه اینکه به نهادها التماس بکنند که تیم بدهند و بعد با کمترین بودجه تیم داری کنند. سال 83-84 ما داشتیم نزدیک به 20 میلیون تومان در لیگ می گرفتیم، اما در سال 95 به جای اینکه با توجه به تورم این رقم ها پیشرفت کرده باشد، اتفاقا کمتر از دوره ما هم شده است.
** درحالی که معمولا ورزشکاران ما محل درآمدی جز لیگ ندارند.
بله، قهرمانی چون براری که در سطح تیم ملی است اما مدالی نمی گیرد، چه درآمدی غیر از لیگ می تواند داشته باشد؟ یک سال می آید از جیبش خرج می کند اما در المپیک آن اتفاق می افتد و به مدال نمی رسد، حالا دیگر همه چیزش را از دست داده، هم از جیبش هزینه کرده و هم مدال نگرفته. یا همین بهادر مولایی بعد از اینهمه تلاش و حضور در اردو به چه چیزی رسید؟ تازه آسیب دیده هم بود که شدت مصدومیتش حتی از بهداد سلیمی هم بیشتر بود چون رباط صلیبی پاره کرده بود. او آمد و خیلی هم به کسب سهمیه المپیک کمک کرد اما او را کنار گذاشتند، حالا حداقل حق و حقوقش را بدهند. به جای اینکه بعد از آن تصادف زنگ بزنند و حالش را بپرسند، دادگاه تشکیل داده و محرومش کرده اند. او را که از قبل تعلیقش کرده بودید. متاسفانه افرادی را به فدراسیون آورده اند که نه تنها باری از دوش وزنه برداری برنمی دارند بلکه یک باری هم به وزنه برداری اضافه کرده اند. من می پرسم اصلا چرا دنیای وزنه برداری با علی مرادی مشکل دارد؟ یک نفر مشکل دارد، دو نفر مشکل دارد، همه که نمی توانند مشکل داشته باشند، حتما یک ایرادی در شما هست که چنین فضایی حاکم است. رضازاده هم رئیس بود اما حداقل با فدراسیون جهانی تعامل داشت.
** ریشه این همه اختلاف عمیقی که با علی مرادی دارید از کجاست؟
بیشترش از این است که من همان ضرری را در وزنه برداری کردم که سعید علی حسینی هم کرد، بهداد سلیمی و بهادر مولایی هم به نوعی دیگر. خیلی ها که اصلا اسم شان آورده نشده و به خاطر سیاست های غلط علی مرادی در ورزش ضرر کرده اند، همین و بس. همه ما می خواهیم وزنه برداری که تلاش می کند و بالا می آید اسیر نشود. اگر حق من است که به مسابقه بروم، از من حمایت شود و بروم و مدالم را بگیرم. وزنه برداری ورزش رکوردی است، معلوم است چه کسی مدال می گیرد، نیایند و با زندگی من بازی کنند و سرنوشتم را تغییر دهند.
** یعنی مدیریت علی مرادی هیچ نقطه قوتی ندارد؟!
ما مدال های مان را در زمان مدیریت او آورده ایم و نمی خواهم فقط نیمه خالی لیوان را ببینم. مشکل من با علی مرادی یک زمانی شخصی بود اما حالا دیگر شخصی نیست.
** همان اتفاقاتی که در سیدنی رخ داد؟
من از المپیک سیدنی رد شده ام و برایم تمام شده هست. در چند سال اخیر در چند مصاحبه در موردش حرف زدم و همه چیز را گفتم. من مجبور بودم آن کار را بکنم چون اگر نمی کردم کل تیم را محروم می کردند. حالا دیگر همه آن داستان را می دانند. شما برگردید به آرشیو مصاحبه های رئیس فدراسیون، همان زمان که می خواست رضازاده را بکوبد می گفت چرا شاهین نصیری نیا را از آمریکا نمی آورید در کشور خودش خدمت کند؟ خب این فرافکنی نیست؟ چرا حالا که خودت کار را دست گرفته ای نصیری نیا را نمی آوری؟ فقط به خاطر اینکه خلاف نظر تو را دارد؟ من که دشمن علی مرادی نیستم، اگر واقعا می خواهی به وزنه برداری کشورت خدمت کنی باید از موافق و مخالف استفاده کنی. اصلا من بدترین آدمِ روی زمین، اما در وزنه برداری که یک تخصصی دارم. من بد، چرا از کوروش باقری، حسین رضازاده و بقیه که تخصص دارند استفاده نمی کنی؟ اتفاقا اصلا نمی خواستم فقط نیمه خالی لیوان را ببینم اما وقتی بعد از یک سال و نیم احساس کردم که رویه همان است که قبلا بود و به اتفاقات تلخی منجر شد، نتوانستم سکوت کنم. حواشی فدراسیون در این مدت خیلی بیشتر از فدراسیون رضازاده بوده، انگار قرار نیست وزنه برداری هیچ وقت رنگ آرامش را ببیند.
** مشکل این وزنه برداری چیست که هیچ وقت آرامش ندارد؟
مشکل خود علی مرادی است، او سری قبل 12 سال رئیس فدراسیون بود که بیشترین مشکلات خصوصا در 4 سال آخر کارش پیش آمد. وقتی در کنفدراسیون آسیا بود به نوعی دیگر مشکل پیش آمد. اکنون هم در فدراسیون هست و آرامش نیست. به نظر من او باشد به نوعی مشکل هست، نباشد هم به نوعی دیگر. من می گویم اتفاقا جذب مخالف خیلی بهتر از جذب موافق است. چون فرد مخالف چند راهکار و پیشنهاد دارد اما فرد موافق با همه برنامه هایی که هست موافق است. بله قربان گویی دردی از دردهای وزنه برداری حل نمی کند. من از همان روز اولی که علی مرادی انتخاب شد انتقاد کردم، گفتند به خاطر منافع شخصی است، اما حالا که دیگر همه انتقاد می کنند و همان حرف ها را می زنند. همه خودرأیی ها فقط به وزنه برداری آسیب می زند.
** رفتن شما از وزنه برداری هم خیلی تلخ بود، آن پرونده عجیب و غریب دوپینگ 9 نفره.
اتفاقا همان مسئله آزمایش گروهی که در آن مقطع به رفتن علی مرادی منجر شد هم به خاطر مقابله با او بود که صورت گرفت. البته کسی که این کار را انجام داد به کل تیم ملی ایران ضربه زد، ضربه ای که به هیچ عنوان قابل جبران نبود. برای اینکه می خواستند علی مرادی نباشد، از داخل ایران کاری کردند که این وزنه برداران نابود شوند، جوان هایی که استعدادهای این رشته بودند. سعید علی حسینی چرا به آن شکل از وزنه برداری محو شد؟ او می توانست تا الان سه قهرمانی المپیک داشته باشد. خیلی های دیگر هم هستند که اصلا شاید کسی آنها را نشناسند.
** هنوز با ایوانف در ارتباطید؟
بله با هم در ارتباطیم، نه تنها با او، بلکه با خیلی از خوب های دنیا در ارتباط هستم و دوستان زیادی در کشورهای مختلف دارم که همه مربی شده اند یا در فدراسیون کشورشان پست دارند. ما درمورد مسائل فنی وزنه برداری با هم صحبت می کنیم. ایوانف هم بعد از عمل قلب باز که داشته در فدراسیون بلغارستان سمتی ندارد و کارش را در حد مشاوره دادن پیگیری می کند.
** سهم او را در وزنه برداری ایران چقدر می دانید؟
او در پیشرفت وزنه برداری و درست شدن آن تیم رویایی نقش بسیار زیادی داشت. البته همان زمان هم علی مرادی بعد از یک سال و نیم فعالیت می خواست ایوانف را کنار بگذارد اما با فشار سازمان وقت تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک او در ایران ماند و کارش را انجام داد. او لیگ وزنه برداری ایران را پایه ریزی کرد و فکر و ذهن وزنه برداری ایران را تغییر داد. کار او فقط کار بدنی و تکنیکی و تمرین دادن نبود، او خیلی چیزها را تغییر داد.
** درواقع با حضور او در وزنه برداری ایران رنسانس اتفاق افتاد؟
صددرصد. او در قضیه دوپینگ جمعی هم مردانگی کرد و مسئولیت را به گردن گرفت. او آنقدر مرد بود که ضعف برخی آقایان را به گردن گرفت. او انسان بسیار خوبی هم بود که به نظر من پدر وزنه برداری ایران است. خیلی از ما خودمان را همیشه مدیون ایوانف می دانیم و قدردانش هستیم.
** غیر از ایوانف چطور؟
در وزنه برداری ایران خیلی ها زحمت کشیده اند. مربیانی که در شهرستان ها کار کردند و هیچ گاه دیده نشدند. خیلی از قهرمانان ما حاصل تلاش و زحمت همین مردان بی ادعایی هستند که حتی یک بار هم نامی از آنها برده نشده و برده نخواهد شد. تعدادشان هم خیلی زیاد است. البته اینجا می خواهم به موضوعی اشاره کنم، به اینکه حادثه ای بد در وزنه برداری ایران در حال رخ دادن است و باید خیلی زود جلویش را گرفت. اینکه با وجود شعارهایی که در زمینه مبارزه با دوپینگ داده می شود اما مربیانی هستند که پیش از آنکه روی تمرین و نحوه وزنه زدن بچه ها تاثیر داشته باشند اول از همه در مورد مواد نیروزا صحبت می کنند. من در اینستاگرام پیام های زیادی داشته ام که بعد از اظهار محبت و لطف، می پرسند چه چیزی مصرف کنیم و این خیلی بد و خطرناک است. پدر من هم در ایران مربی وزنه برداری است، شنیده ام که شرایط خیلی بدی دارد تبدیل به یک رویه می شود.
** خصوصا اینکه امروز دنیا به شدت با دوپینگ مبارزه می کند و پیش از المپیک هم قهرمانان بزرگ بسیاری دوپینگ شان درآمد.
بله دقیقا، امروز دیگر بحث دوپینگ دست فدراسیون جهانی نیست و وادا خودش به صورت مستقل کار را به دست گرفته، متاسفانه دیدگاه های غلطی در مورد وزنه برداری وجود دارد. در آمریکا از وزنه بردار 16 ساله 4 بار آزمایش دوپینگ می گیرند. به جرات می گویم که پیش از مسابقات جهانی و المپیک اینجا در هفته دو بار وزنه بردار ما آزمایش ادرار و خون می داد. اینجا خیلی شدید با دوپینگ مبارزه می شود، حیف است که وزنه برداران مستعد ما به این شکل بسوزند و اصلا نتوانند بالا بیایند.
** صرفا به خاطر اینکه پدرتان مربی وزنه برداری بود به این رشته آمدید؟
من کارم را از 13 سالگی شروع کردم و چند سال بعدش در سال 1996 قهرمان جوانان جهان شدم. خب صددرصد پدرم در علاقمند شدن من به این رشته تاثیرگذار بود. او خودش قهرمان بزرگی بود. یادم هست بچه که بودم در خانه با لوله جاروبرقی وزنه می زدم! من تکنیک وزنه برداری را به این شکل یاد گرفتم. آن زمان شیراز زندگی می کردیم، بعد که به تهران آمدیم زیر نظر پدرم و هوشنگ کارگرنژاد که مربی باشگاه عقاب بودند تمرین کردم. عباس طالبی، عباس نجاتی و خیلی از بزرگان دیگر هم انگیزه های خوبی برای من بودند و بعدا بیشتر روی تکنیکم کار کردم.
** برادران تان هم مدتی در وزنه برداری بودند اما مثل شما نتیجه نگرفتند.
شهرام تا رده جوانان آمد، محمدعلی هم تا جوانان جهان رفت اما متاسفانه همان زمان به خاطر من ضربه خورد. معامله هایی انجام شد، اردویی در آمریکا بود که همه را به اسم دعوت کرده بودند و خرج شان را هم میزبان می داد اما برادر من را که در اوج آمادگی بود گفتند چون برادرش در آمریکا زندگی می کند آنجا می ماند، اجازه ندادند در اردو شرکت کند. این افراد خوشبختانه امروز از وزنه برداری ایران محو شده اند اما محمدعلی به خاطر من خیلی ضربه خورد.
** اگر بخواهید وزنه برداری ایران و آمریکا را قیاس کنید، چه چیزی آنجا وجود دارد که در وزنه برداری ما نیست؟
اینجا بزرگترین نعمتی که دارند امکانات هست. یک مسابقه کشوری شان هیچ تفاوتی با مسابقه جهانی ندارد. امروز من، پیروس دیماس و یک قطری رابطه و همکاری نزدیکی با فدراسیون وزنه برداری آمریکا داریم. اینجا به هر شهری که بروید امکانات شان عالی است، البته بیشتر اینها هم باشگاه های خصوصی هستند، اما وزنه برداری ایران از نظر امکانات در فقر است. زاهدان چه امکاناتی در وزنه برداری دارد؟ همین تهران که پایتخت است چطور؟ قبلا مسابقات قهرمانی استان تهران سه چهار روز طول می کشید آنقدر که وزنه بردار در آن شرکت می کردند، اما امروز به زور 300 نفر در مسابقات کشوری شرکت می کنند، اما وزنه برداری آمریکا که به هیچ وجه استعداد ایران را ندارد به جرات می گویم 25 هزار عضو دارد. آنها برای مسابقات آمریکن اوپن که چندی دیگر برگزار می شود رکورد ورودی و ورودیه گذاشته اند که بتوانند تعداد نفرات شرکت کننده را کنترل کنند، آنوقت فقط یک برنز المپیک می گیرند، ولی آنها از حالا کار بلندمدت کرده اند و بعدا نتیجه اش را می بینند. سرمایه گذاری عظیمی کرده اند. گرفتن میزبانی سال 2015 هم در همین راستا بود. در ایران بهترین استعدادها را داریم اما با کمترین امکانات و رسیدگی. همین امروز 10 دست میله و هالتر و یک مربی به زاهدان بده، ببین چند وزنه بردار در سطح دنیا ازآنجا درمی آید، یا مثلا کرمان، خوزستان، فارس. اما ما هنوز درگیر اختلافات رئیس فدراسیون با رئیس هیات مازندران هستیم که ترکش هایش به حسین توکلی، بهادر مولایی و خیلی های دیگر اصابت کرد. مازندران در همه رده ها اول شد اما به جای تشویق و دادن امکانات، با آنها مقابله شد. اینها درد وزنه برداری است.
گفت و گو : مرضیه دارابی