کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

گفت‌و‌گو با معاون پژوهشي موسسه مطالعات جمعيتي کشور

برجام مي‌تواند نخبگان را به ايران بازگرداند

از پتانسيل نسل دوم مهاجران افغانستان در ايران استفاده کنيم

16 خرداد 1395 ساعت 7:35

قدمت مهاجرت به بلندای تاریخ است. بشر در طول زمان برای به دست آوردن مایحتاج خود از یک نقطه به نقطه دیگر سفر کرده است. در واقع بشر تا هنگامی که هدفی نداشته باشد دست به مهاجرت نمی زند.


قدمت مهاجرت به بلندای تاریخ است. بشر در طول زمان برای به دست آوردن مایحتاج خود از یک نقطه به نقطه دیگر سفر کرده است. در واقع بشر تا هنگامی که هدفی نداشته باشد دست به مهاجرت نمی زند.دلایل مختلفی از جمله شرایط اقتصادی،سیاسی،اجتماعی و فرهنگی در شدت و جهت جریان مهاجرت دخیلند.پژوهشگران اجتماعی همواره به مهاجرت به عنوان پدیده ای چند سویه و از مهمترین تحرک های اجتماعی توجه داشته اند.مهاجرت سرمنشا تحولات مهم و بنیادین در روابط و مناسبات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جوامع است. نظر به اهمیت این موضوع، گفت وگویی درباره پدیده مهاجرت و اشکال آن با آقای دکتر رسول صادقی استادیار جمعیت شناسی دانشگاه تهران و معاون پژوهشی موسسه مطالعات جمعیتی کشور انجام داده ایم. گفت و گوب مردم سالاری با دکتر صادقی را می خوانید.

به عنوان اولین پرسش و با توجه به اهمیت مهاجرت از ابعاد مختلف، مهاجرت را در عصر حاضر را چگونه ارزیابی می کنید؟

-  مهاحرت یکی از موضوعات و فرآیند جمعیت شناختی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. اهمیت این موضوع تا حایی است که امروزه عصر جدید را به عصر مهاجرت می شناسند.      

 به دنبال عصر فناوری اطلاعات در عصری هستیم به نام عصر مهاجرت. در روزگار کنونی مهاجرت ها و جابه جایی ها هم در درون مرزهای کشور و هم بین مرزها و مهاجرت های بین المللی افزایش پیدا کرده است.

با توجه به اینکه مهاجرت در داخل مرزهای یک کشور صورت بگیرد یا بین مرزها اتفاق بیافتد معمولا در تقسیم بندی هایی که انجام می شود بحث مهاجرت های داخلی و مهاجرت های خارجی یا بین المللی داریم. بنابراین وقتی ما موضوع مهاجرت را مورد کنکاش قرار می دهیم بایستی هردو ابعاد را بررسی کنیم، هم بحث مهاجرت های داخلی در یک کشور و هم بحث مهاجرت های بین المللی.

-اشکل متفاوت مهاجرت ها در کشور ما کدامند؟

به دلیل توزیع نابرابر امکانات و شرایط توسعه ای ناظر به مهاجرت های بین استانی هستیم عمدتا به سمت مرکز به سمت استان تهران که در سطح داخلی از اهمیت زیادی برخوردار است. به لحاظ مهاجرت های بین المللی هم ما یک کشور مهاجر پذیر هستیم که تقریبا چیزی حدود 3 دهه است که ما پذیرای حجم قابل توجهی مهاجر و پناهنده از کشورهای همسایه از جمله افغانستان هستیم و هم یک کشور مهاجر فرست می باشیم، تعداد قابل توجهی ایرانی مقیم خارج از کشور داریم و در دهه اخیر هرسال تعداد این مهاجران افزایش داشته است. از طرفی دیگر یک کشور ترانزیتی نیز هستیم یعنی بخشی از مهاجرت های غیرقانونی که به سمت اروپا مخصوصا موجی که در سال گذشته اتفاق افتاد و مهاجرت های غیر قانونی که به سمت آلمان و اتریش شکل گرفت از افغانستان، پاکستان و کشورهای دیگر که عمدتا از ایران به سمت ترکیه و بعد از آن به سمت یونان و کشورهای آلمان، سوئد و غیره رفتند.

از اینرو، کشور ما یک کشور مهاجر پذیر است و بیشتر مهاجرت های اجباری بر اثر جنگ از کشورهای همسایه به ایران آمده اند، بعلاوه یک کشور مهاجر فرست هم می باشد. اما ویژگی های مهاجران واردشده و خارج شده از کشور خیلی متفاوت و غیر قابل قیاس است. مهاجرانی که به ایران آمده اند بیشتر افراد با سطح سواد پایین و به عنوان کارگر ساده بودند ولی مهاجرینی که از ایران خارج شدند و یا به عبارتی ایرانی هایی که به سمت کشور های دیگر مهاجر کردند عمدتا افرادی با سطح تحصیلات بالا و متخصص هستند.

در مورد ایرانیان خارج از کشور آمار دقیقی نداریم ولی برآورد حدود 3 تا 7 میلیون نفر ایرانی در خارج از کشور هستند عمدتا در امریکای شمالی یعنی ایالات متحده امریکا و کانادا و بعد در کشور های اروپایی. وقتی ما سرشماری های این کشور ها را نگاه می کنیم و جمعیت ایرانیان را با سایر جمعیت های مهاجر و حتی جمعیت های بومی آنان مقایسه می کنیم می بینیم ایرانیان سطح تحصیلات بالاتری دارند و بلحاظ شغلی هم عمدتا در سطوح تخصصی هستند به همین دلیل می توانیم فرایند مهاجرت بین المللی برای ایران یک پدیده زیان بار بوده چون نیروی متخصص که عمدتا سرمایه انسانی آن محسوب می شود، در خارج از کشور فعالیت می کنند. در این زمینه لازم است سیاست گذاری و برنامه ریزی هایی برای جذب سرمایه و حتی بازگشت ایرانیان خارج از کشور بویژه در دوران پسابرجام شکل گیرد که در این صورت قطعا نقش مهمی در توسعه علمی، اجتماعی و اقتصادی کشور خواهد داشت.  همین موضوع یعنی مدیریت مهاجرت و جذب ایرانیان خارج از کشور برای حضور و سرمایه گذاری در بندهای 11 و 12 سیاست های کلی جمعیت ابلاغی مقام معظم رهبری در اردیبهشت 1393 آمده و مورد تاکید قرار گرفته است.  

 

_الگوها و دلایل مهاجرتی برای مهاجران ایرانی چه بوده است؟

هر شکل مهاجرت معمولا دلایل خاص خودش را داشته است. جریان مهاجرتی به خارج خاص یک دهه یا دو دهه اخیر نیست عمدتا از قبل از انقلاب، از دهه 40 و حتی قبل تر از آن ما شاهد نوعی مهاجرت نخبگان برای تحصیل هستیم و بعد از اتمام تحصیل به داخل کشور باز نمی گشتند. بعد از انقلاب و در سالهای جنگ تعداد زیادی از کشور مهاجرت کردند. در سالهای اخیر مهاجرت بیشتر برای جوانان تحصیلکرده بوده است. بیشتر برای ادامه تحصیل و بخشی هم جویای کار به دلیل شرایط بحرانی اقتصادی در کشور هستند. همانطور که می دانید یک توسعه کمی در فضای آموزشی کشور داشته ایم مخصوصا در دوره کارشناسی و بعد از آن تحصیلات تکمیلی، تعداد دانشجویان ما از200 هزار نفر به 4 میلیون و 400 هزار نفر رسیده است و اکنون آنها می خواهند وارد بازار کار شوند، شرایط جذب فارغ التحصیلان دانشگاهی به دلیل بحران های اقتصادی که کشور با آن مواجه است وجود ندارد و بالاترین نرخ بیکاری مربوط به تحصیل کرده های دانشگاهی است.

ساختار سنی کشور نشان می دهد که ایران  یک ساختار جمعیتی جوان دارد و  چیزی حدود یک سوم جمعیت کشور 15 تا 20 سال اند عمدتا هم در دانشگاه ها تحصیل میکنند بازار کار هم وضعیت مطلوبی ندارد. در بازار کار وقتی به لحاظ الگوی مهاجرتی هم نگاه می کنیم بالاترین نرخ های مهاجرتی در طول چرخه زندگی افراد در دهه های 20 و 30 زندگی اتفاق می افتد وقتی اوج جمعیتی ما هم در دهه 20 و 30 هست خواه ناخواه جمعیت مهاجرتی بیشتر می شود هم مهاجرت های داخلی ما و هم مهاجرت های خارجی بنابراین پتانسیل مهاجرتی ما بالاست.

به این دلایل، بخشی برای ادامه تحصیل به سمت کشورهای دیگر درخواست مهاجرت می دهند و بخشی هم به دلایل اقتصادی اما بخشی هم متاسفانه به شکل غیر قانونی مهاجرت می کنند به طوری که آمار مهاجرین غیر قانونی ایرانی در استرالیا و یونان و ترکیه در دهه 1380 افزایش داشته است، جوانانی که از طریق شبکه های قاچاق به دلیل اینکه نمی توانند قانونی مهاجرت کنند از کشور خارج می شوند و با خطرات و عواقب بدی مواجهند. از دلایل دیگر مهاجرت می توان به این نکته اشاره کرد که چقدر جامعه ما به علم و دانش و تحقیق بها می دهد و چقدر برای دانشمند، عالم و استاد و محقق ارزش قائل است. زمانی این افراد احساس خوبی می کنند که آثار علم و دانش و تحقیق خود را در صنعت و جامعه ببینند. ما متاسفانه مشکلاتی هم در جامعه و هم در بخش صنعت و دانشگاه داریم. خیلی از محققین و دانشمندان ایرانی که در خارج از کشور هستند پیشرفت قابل توجهی داشته اند چرا؟ استعداد همان استعداد، فرد همان فرد ولی چون شرایط آماده است از این نیروها استفاده و بهره برداری می کنند.

مثال می زنم این همه نیروهای متخصص فنی داریم چرا خودروی محصول داخل ما قابل رقابت با خودروهای خارجی نیست.  این نشان دهنده فاصله دانشگاه و صنعت است و نمی توانند و یا نمی خواهند از این نیروها استفاده و بهره برداری کنند به همین دلیل بخشی از این نیروها به سمت کشورهای دیگر مهاجرت می کنند.

 _شرایط سیاسی داخلی و بن بست هایی که وجود داشته باعث تشدید در مهاجرت افراد در دهه 50 و 60 و 70 بوده است .تاثیر شرایط سیاسی را در میزان مهاجرتها در دهه های ذکر شده و حال حاضر چگونه می بینید؟

 مهاجرت های سیاسی در دهه اول بعد از انقلاب شکل گرفت ولی در دهه اخیر شرایط اجتماعی و اقتصادی بیشترین دلیل برای مهاجرت است. هرچند شرایط اجتماعی متاثر از شرایط سیاسی کشور می تواند باشد وقتی ما در یک شرایط سیاسی به نخبگان نگاه بدبینانه داریم و انگ های مختلف به افراد نخبه می زنیم، به صرف اینه یک نخبه در یک جریان سیاسی است و او را طرد می کنیم خواه و ناخواه به جریان مهاجرتی کمک  می کنیم.

-در مبحث مهاجرت برای تحصیل چه عواملی را در شکل گیری این نوع از مهاجرت ها دخیل می دانید؟

 در عصر اطلاعات و ارتباطات بخش هایی از مهاجرت و گردش افراد و چرخش افراد در کشورهای مختلف به دنبال تحقیق علم و پیشرفت گریز ناپذیر است. رسانه ها، فضای مجازی و اینترنت نقش مهمی را در این زمینه ایفا می کنند. شناخت بیشتر انگیزه بیشتر و ترس از سرزمین های ناشناخته کمتر می شود. قبلا در باب مهاجرتی شبکه های اجتماعی تاثیر می گذاشتند فرض می کنیم فرد اگر تمایل به مهاجرت داشت کشوری را انتخاب می کرد که یک آشنا در آنجا داشت مثل دوست یا اعضایی از اقوام و فامیل، بخاطر همین می گفتند که مهاجرت به حالت شبکه ای بوده و شبکه های اجتماعی آفلاین تاثیرگذاربوده اما الان شبکه های اجتماعی آنلاینی شکل گرفته است و افراد می توانند راحت از طریق اینترنت از مردم و اساتید و دانشجویان دیگر کشور ها اطلاعات بگیرند و تبادل علمی داشته باشند و چت و گفتگو کنند وایمیل بزنند و خیلی سریع دعوت نامه دریافت کنند. مهاجرت یک فرایند تصادفی نیست افراد با برنامه وارد کشوری دیگر می شوند و هرکشوری را انتخاب نمی کنند، از طریق شبکه های اجتماعی و فضای مجازی جستجو می کنند و بعد از شناخت به آن کشور مهاجرت می کنند.

_اگر بحث سرمایه های نیروهای انسانی را در نظر نگیریم از منظر آسیب شناسی مهاجرت های قطعی  و دایمی را چگونه ارزیابی می کنید؟

در خصوص این سوال هیچ آماری نداریم که ببینیم که چقدر از این مهاجرین، مهاجرینی هستند که قصد برگشت به کشور را تحت هیچ شرایطی ندارند. ایرانیان خارج از کشور عمدتا با توجه به مطالعات انجام گرفته قصد بازگشت به ایران را دارند و این بسیار ارزشمند است و می توانیم در فرایند چرخش نخبگان، نخبگانی ایرانی که در خارج از ایران هستند موقت یا دائم برگردند و مثمرالثمر باشند. به عنوان مثال، نخبه هایی که در حوزه پزشکی و سایر حوزه ها هستند هر چندوقت یکبار وارد کشور می شوند و دستاوردهای بسیار چشمگیری در داخل کشور دارند و همین می تواند تبدیل به یک مزیت علمی و اقتصادی برای کشور شود.

از طرف دیگر بحثی وجود دارد به نام "وجوه ارسالی" یعنی ارزی است که وارد کشورهای مهاجر فرست می شود. در جنوب هندوستان ایالتی وجود دارد به نام کرالا با مدیریت وجوه ارسالی مهاجران این ایالت توسعه  یافته شده است میزان سواد در این ایالت 100 درصد شده است . بنابراین، اساساً در بحث مهاجرت های بین المللی ما نیاز به مدیریت مهاجرت داریم و این نیاز روز به روز بیشتر احساس می شود.

- با توجه به اینکه سیل عظیمی از مهاجرین به کشور را قشر کم سواد و آموزش ندیده تشکیل داده اند چگونه می شود تهدید مهاجرت را به فرصت تبدیل کرد؟

در بحث معقوله مهاجرت نیاز به مدیریت داریم.مهاجرین می توانند باعث توسعه آموزشی، توسعه اقتصادی، توسعه گردشکری شوند. با مدیریت جریان مهاجرت می توان زیان ها را کاهش و حتی تهدید ها را تبدیل به فرصت کرد. علاوه بر فراهم کردن زمینه های حضور مهاجران ایرانی در خارج از کشور، در مورد مهاجران افغانستانی در ایران نیز نیاز به مدیریت و سیاست گذاری های متناسب با وضعیت داریم. این تصور که مهاجرین افغانستانی در ایران افراد با سطح پایینی از سواد هستند را باید کنار گذاشت. آنها در بدو ورود به ایران میزان باسوادی شان 6 درصد بوده اما الان به بالای 60 درصد رسیده است. در درون این مهاجرین جمعیتی شکل گرفته است که نسل دوم مهاجرین هستند. حدود 55 درصد جمعیت افغانستانی ها، در ایران متولد شده اند، در ایران جامعه پذیر شده و در ایران تحصیل کرده اند و به نوعی به لحاظ هویتی ایرانی شده اند، ولی ما به لحاظ تابعیتی اینان را ایرانی نمی دانیم و عمدتا هم تحصیل کرده اند و خیلی از آنها ایران را دوست دارند، و می خواهند ایران بمانند. وقتی هم به افغانستان برمیگردند آنجا هم غریب هستند و به آنان می گویند " ایرانی گک" یعنی شما ایرانی هستید تا افغانی. این دسته از جوانان نسل دوم افغانستانی در ایران پتانسیل خیلی خوبی هستند برای توسعه کشور. اما ما از این پتانسیل استفاده نمی کنیم و آنها فقط در مشاغل محدود و خاص که برای افراد بی سواد و کارگر ساده است مجاز به اشتغال هستند. از اینرو، یک جوان افغانستانی که در ایران متولد شده و تحصیلات عالیه دارد و دوست دارد در ایران بماند جایگاهی ندارد.  این افراد به کشور خودشان بازنمی گردند و به کشورهای دیگر (بویژه اروپایی) مهاجرت می کنند.

بنابراین جریان مهاجرتی مقوله بسیار پیچیده ای است قبل از هرنوع سیاست گذاری برای مهاجران باید از آنان شناخت پیدا کرد. بلحاظ حجم و اندازه، ویژگی ها، دلایل مهاجرت و غیره. بعد از اینکه شناخت حاصل شد ما می توانیم سیاست گذاری، برنامه ریزی و مدیریت کنیم. در سایه مدیریت است که مهاجرت تبدیل به یک فرصت می شود. متاسفانه ما نه برنامه ریزی و مدیریت درباره مهاجرینی که به ایران می آیند داریم و نه برای مهاجرین ایرانی که به سایر کشورها می روند. مهاجرینی که به ایران می آیند حدود 97 درصد از کشور افغانستان هستند، درباره اینان ما یک سیاست مشخصی داریم که باید برگردند، غافل از اینکه نسل های دوم  و سوم مهاجران در ایران متولد شده اند و از نظر اجتماعی کاملا به ایران پیوست دارند و هیچ شناختی نسبت به جامعه افغانستان ندارند و نمی خواهند برگردند.

_ سطح بروز آسیب های اجتماعی جمعیت مهاجرین به داخل از کشور خصوصا افاغنه،در طی سه دهه را چگونه می بینید؟با توجه به اینکه جمعیت مهاجر در طول این سالها به نوعی دچار سردرگمی در هویت شده اند و نه خود را ایرانی می بینند و نه افغان.

ما در طول  سه دهه پذیرای جمعیت قابل توجهی از مهاجرین بوده ایم. حتی در دوره هایی بیش از سه میلیون نفر از مهاجران افغانستانی در ایران حضور داشتند، جنگ و تجاوز شوروی و بعد جنگ های داخلی، ظهور و تسلط طالبان، و در سال های اخیر ناامنی ها و فشار اقتصادی جریان مهاجر افغانستانی ها را همچنان جزو پایدارترین جریان های مهاجرتی در جهان قرار داده است. تقریبا یک سوم جمعیت افغانستان مهاجرت کرده اند و به چیزی حدود 72 کشور جهان رفته اند. البته حدود 90 درصد آنها در ایران و پاکستان هستند. جریان مهاجرتی به ایران و پاکستان متفاوت بوده بیشتر پشتون ها و اهل تسنن به پاکستان رفته و آنهایی که اهل تشیع بودند به طرف ایران آمدند. تجربه ی این سال های زندگی در ایران و در کشور های دیگر نشان میدهد که مهاجران افغانستانی سازگار ترین نوع مهاجران هستند. با جامعه مقصد خودشان را وفق می دهند ولی این جمعیت قابل توجه سه میلیون نفر مهاجر در یک کشور به هر حال دربین شان هم آسیب های اجتماعی می تواند وجود داشته باشد منتها نکته ای که در مورد مهاجرین و آسیب هایشان وجود دارد ما بیشتر رسانه ای شدن جرایم مهاجرین افغانستانی در ایران را می بینیم. جرم در این کشور روزانه اتفاق می افتد قتل اتفاق می افتد می گویند یک نفر یک نفر را کشت ولی وقتی یک افغانستانی باشد می گویند یک افغانستانی یک نفر را کشت. به همین دلیل است که ما بیشتر در حوزه مهاجران افغانستانی یک بحث رسانه ای شدن جرم  و بزرگ شدن جرم این مهاجرین را داشتیم. آمارها نشان میدهد که نسبت به جمعیت اتفاقاً جرائم مهاجران افغانستانی زیاد نیست.

 اما این جرائم کجا اتفاق می افتد را نیز باید در نظر گرفت یعنی محیط های زندگی را باید دید. مهاجران افغانستانی بیشتر در مناطق حاشیه شهر ها و سکونتگاه های غیر رسمی ساکن هستند. این مناطق خودشان مولد آسیب ها هستند ما جمعیت ایرانی هایی هم که آنجا داریم جرائم شان زیاد هست الان این بافت و ساختار تقریبا عوض شده تنها نقطه ای که به عنوان یک موضوع می شود صحبت کرد و مدیریت کرد این هست که در درون این نسل دوم مهاجران یک گروهی وجود دارند که دچار بی هویتی شده اند نه خودشان  را ایرانی میدانند و نه افغانستانی. افراد بی هویتی، افراد حاشیه نشین و افراد طرد شده بیشتر مستعد آسیب های اجتماعی هستند

درمورد بحث آسیب های اجتماعی و اقتصادی، جمعیت مهاجر در هر کشوری، یک سری مزایا دارد و هم یک سری آسیب ها و ضرر ها. به لحاظ اجتماعی آن چیزی که مطرح می شود درمورد جرایم مهاجران افغانستانی مطالعات نشان میدهد که نسبت به جمعیتشان جرایم شان کمتر هست قطعا در این زمینه ما رسانه ای شدن جرم افغانستانی ها را داریم و این خود دیدگاه افغان ستیزی را در کشور ایجاد میکند که باعث به وجود آمدن جرایم هم می شود.
- این که ایرانی ها فکر میکنند شغلشان را افغان ها گرفتند چطور؟

ما این را باید باز کنیم در ایران بالاترین میزان بیکاری چه کسانی هستند؟ قشر جوان تحصیل کرده دانشگاهی آیا افغانستانی ها تحصیل کرده دانشگاهی مشاغل تحصیل کرده های دانشگاهی ما را گرفته اند؟ پاسخ خیر است.
در سطح سواد پایین میزان بیکاری کمتر از 5 درصد هست پس در مشاغل سطح پایین ما که افغان ها حضور دارند میزان بیکاری بالایی نداریم. از طرف دیگر بالاترین نرخ بیکاری ما در کدام استان هاست؟ استان کرمانشاه، ایلام، لرستان، همدان، کردستان. آیا افغان ها آنجا هستند؟ پاسخ خیر. جمعیت بسیار اندکی از افغانستانی ها در این استان ها هستند.

-آیا ایرانی هایی که به کشور های دیگر مهاجرت می کنند هم مشمول همین عنایت هایی که ما نسبت به افغان ها داریم می شوند؟

 اولا ، دوتا گروه مهاجرین را نمی توانیم باهم مقایسه کنیم چون به لحاظ الگوی مهاجرتی که داشتند متفاوت هستند. دوما دوتا جامعه را هم نمی شود مقایسه کرد، از لحاظ اشتغال و سیاست های مهاجرتی که نسبت به مهاجران دارند. برای مثال در بحث تابعیت، در کشور ما اینکه پدر هرجایی هست فرزند همانجایی می شود، نسل سوم و چهارم مهاجران هم باشید باز هم افغانستانی محسوب می شوید ولی درمورد کشور های دیگر یک مهاجر که وارد می شود حتی نه در مورد نسل های بعدی در همان نسلی که وارد می شود بعد از چند سال به عنوان شهروند آن جامعه محسوب می شود و از حقوق شهروندی برخوردار است.

مهاجران ایرانی سطوح تحصیلی و شغلی بالاتری دارند، به همین دلیل در کشور های مهاجر پذیر مثل کانادا، آمریکا، سوئد، آلمان آنها را مهاجرین خوب خطاب می کنند. کمترین میزان آسیب های اجتماعی را به آن جامعه میرسانند و کمتر درگیر حوزه آسیب های اجتماعی هستند. ایرانی ها در کل به عنوان مهاجران خوب شناخته شده اند چون تحصیلات بالایی دارند و با جامعه همگرا می شوند.

_ ازدواج هایی که صورت می گیرد نه تنها بین ایرانی ها بلکه بین مهاجران یک نسلی صورت می گیرد که بین کشورها است این شکل جمعیتی دنیا را چه تغییری داده؟

بحثی که وجود دارد در الگوهای اجتماعی تحت عنوان ازدواج مهاجرتی حتی بخشی به دلیل ازدواج به کشور دیگری مهاجرت می کنند ازدواج با تبعه فردی از کشوری دیگر. بحث فضای مجازی ازدواج های بین ملیتی را بیشتر می کند. همچنین در کشورهای مهاجر پذیر قومیت ها و گروه های مختلف مهاجر را دارید و اتفاقی که می افتد در نسل های دوم و سوم "ازدواج های بین ملیتی" بین آسیایی ها و افریقایی ها، افریقایی ها و اروپایی ها، نه فقط بین کشور های مختلف بلکه بین نژاد های مختلف و همین خودش مقوله ای را بازکرده که ترکیب های ظاهری تغییر می کند. برای مقال، یک عرب با یک ایتالیایی ازدواج می کند و فرزند آنها با یک فیلیپینی ازدواج می کند و فرزند آنها با یک افریقایی ازدواج می کند و... این اختلاط نژادی خودش نسلی را با ظاهر جدید ایجاد می کند.

 

وضعیت فعلی سیاسی کشور و مبحث پسابرجام را در نوع سیاست گزاریها در قبال مهاجرین ایرانی در خارج از کشور را چگونه می بینید؟

بحث پسا برجام و پسا تحریم موقعیت حساسی برای تصمیم گیری های مختلف خصوصا حوزه مهاجرت های بین المللی است. مهاجرین گاها سرمایه های قابل توجهی دارند و از ظرفیت های آنها می توان برای برداشتن گام بزرگ اقتصادی استفاده کرد. سرمایه نهفته علمی و انسانی و مالی مهاجرین را نباید ندیده گرفت. همانطور که در خارج از کشور از انرژی بالقوه مهاجرین حداکثر بهره برداری انجام می شود. در پسابرجام کشور ما نیز این موقعیت را دارد. ما باید شرایط را آماده کنیم و بپذیریم. برای اساتید ایرانی خارج از کشور فرصت هایی فراهم کنیم که به ایران برگرند، خیلی از اینان دوست دارند و معمولا هم می آیند و پیوستگی های خانوادگی قوی دارند. نسل دوم اینان خوشبختانه خودشان را ایرانی می دانند و به سنت ها و فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی پایبند هستند و این فرصت را برای کشور می توانند ایجاد کنند. جمعیت قابل توجه و عمدتا متخصص هستند، خودش سرمایه بزرگی است برای ورود آنان به داخل کشور. برای نخبگان داخل کشور نیز شرایطی فراهم شود تا از پتانسیل آنها در داخل کشور استفاده شود. بهبود شرایط اقتصادی پس از برجام می تواند فرصت های فراوانی در این زمینه فراهم کند.

 

_شما پسابرجام را روی مهاجرت موثر می دانید؟

بله؛  البته پسابرجام در حال حاضر  بیشتر در مرحله بازشدن روزنه ها  است  و شکل عملی نگرفته است و تاحدودی زمان بر است. خود همین بحث باز شدن مرز ها به نوعی چرخش نخبگان را به همراه داره چرخش سرمایه ها را به همراه دارد قطعا بر فرایند های مهاجرتی تاثیر گذار هست.

_پس گشایش های سیاسی اقتصادی میتواند این روند رو معکوس کند؟

میتواند چرخش ایجاد کند یعنی کما اینکه ما الان جریان یکطرفه داریم پس از برجام زمینه امکان بازگشت به ایران و جذب سرمایه فراهم می شود. در واقع از حالت یکطرفه بودن مهاجرت های داخل و خارج کشور به یک حالتی تبدیل شود که نخبگان ایرانی که در خارج از کشور هستند هم به داخل ایران متمایل بشوند برای سرمایه گذاری و از ایشان استفاده بشود منتها همه ی اینها بستگی به مدیریت دارد یعنی پسا برجام با مدیریت هست که می تواند تبدیل به یک فرصت بشود.

 

-در پایان اگر پیشنهادی در حوزه سیاست گذاریها و مدیریت پدیده مهاجرت دارید بفرمایید.

با توجه به فرآیند های جمعیتی ،سطح باروری و مرگ و میر به یک سطح معینی رسیده است چیزی که جمعیت ها و ساختار و تعداد را تغییر می دهد پویایی بیشتری را در سطح جامعه ایجاد کرده بحث مهاجرت است.  ما در ایران نه تنها مدیریت مهاجرت نداریم بلکه سازمان های مهاجرتی نداریم که درگیر مستقیم مهاجرت باشند. مراکز مطالعاتی مهاجرت هم وجود ندارد و این نیاز است در این حوزه ها کار و در مرحله اول شناخت ایجاد شود و سیاست گذاری هایی باشد تا مهاجرت در هر شکل  تبدیل به فرصت شود. 
گفت و گو : مریم خورشیدی


کد مطلب: 56642

آدرس مطلب :
https://www.mardomsalari.ir/interview/56642/برجام-مي-تواند-نخبگان-ايران-بازگرداند

مردم سالاری آنلاين
  https://www.mardomsalari.ir