علي ملاقليپور، فرزند رسول ملاقليپور، فيلم اولي و كارگردان مستعد جوان سينماي ايران زیاد روبهراه نیست، می گوید با «جیمی جامپ» شدنش شاید فیلم آخری شود. از اينكه سانسهاي نمايش فيلمش را كم كردهاند آشفته است و حالا می گوید با رفتن در خيابان و تبليغ فيلمش با تيشرت «قندون جهيزيه» و ماندن میان مردم و توضیح دادن به آنها حالش را خوب می کند. پس از حواشی که برای فیلمش پیش آمد و پریدن وسط زمین فوتبال در مسابقه ستارگان قدیمی ایران و جهان، عده ای با او همراه شدند و عده ای هم نسبت به این حرکت فیلمساز جوان خُرده گرفتند.
علي ملاقليپور، فرزند رسول ملاقليپور، فيلم اولي و كارگردان مستعد جوان سينماي ايران زیاد روبهراه نیست، می گوید با «جیمی جامپ» شدنش شاید فیلم آخری شود. از اينكه سانسهاي نمايش فيلمش را كم كردهاند آشفته است و حالا می گوید با رفتن در خيابان و تبليغ فيلمش با تيشرت «قندون جهيزيه» و ماندن میان مردم و توضیح دادن به آنها حالش را خوب می کند. پس از حواشی که برای فیلمش پیش آمد و پریدن وسط زمین فوتبال در مسابقه ستارگان قدیمی ایران و جهان، عده ای با او همراه شدند و عده ای هم نسبت به این حرکت فیلمساز جوان خُرده گرفتند. فرصتی شد تا با او به اتفاقات این چند روز بپردازیم. گفت و گوی پایگاه خبری فریادگر با ملاقلی پور را می خوانید:
خیلیها نظرشان این است که شما نباید در آن بازی به وسط زمین میرفتید یعنی به عنوان یک فیلمساز و هنرمند در شان شما نبود که چنین کاری را انجام دهید. نظر شما در این باره چیست؟
بله اگر به طور مستقل به این قضیه نگاه کنیم با همین گزاره که یک فیلمساز نباید اینگونه اعتراض می کرد و یا به وسط زمین فوتبال می رفت مواجه می شویم و خب طبیعتا" شاید اصلا" کار درستی هم نبوده و نیست. ولی وقتی که از طریق مطبوعات و مسیری که باید اعتراض می کردم می روم و اعتراض می کنم و می گویم که نباید سانس ها و سینماهای ما را بگیرند و در شرایطی که طبق تاریخ سینمای ایران هر فیلمی که در گیشه موفق بوده و تماشاچی پسند بوده نه تنها در پایان هفته دوم سینماها کم نشده بلکه سینماهایش هم اضافه شده است و سانس ها نیز فوق العاده شده و برای فیلم های پر فروش حتی تا سه ماه یا سه ماه ونیم نیز ادامه میابد ولی متاسفانه در مورد فیلم من این اتفاق نمی افتد و وقتی با چنین اجحاف یا حق خوری تاریخی بدون منطق رخ روبرو هستم، بنابراین چاره ای برایم باقی نمی ماند جز آن حرکتی که انجام دادم. هرچند من چند روز قبل در خبرگزاری ها گفته بودم این کار را نکنید و اگر بنا باشد سانس های فیلم من کم شود باید از روی جنازه من رد شوید ولی هیچکس آن را جدی نگرفته بود زیرا که اصلا هنرمند جدی گرفته نمی شود. من قبل از اینکه یک هنرمند باشم یک انسانم و وقتی سنگ بزرگ یا یک ضربه محکم به من انسان زده می شود اولین واکنشم فریاد است اما آدم ها خیلی آن دردی که من کشیدم را متوجه نشدند و فقط صورت مرا دیدند که فریاد زدم سنگ روی پای مرا ندیدند. البته من به آن ها هم حق می دهم که گفتند این حرکت در شان یک هنرمند نیست که فریاد بزند ولی در شان یک انسان هست که وقتی کمرش در حال شکستن است فریاد بزند و این حق طبیعی اش است. اگر نگاه کنید این روند حق خوری ها همیشه بوده و هیچ وقت هم به جایی نرسیده است و نهایتا هنرمندان در یکی دو تا از مطبوعات سینمایی اعتراض کرده اند و همیشه در حد یک نق زدن باقی مانده است ولی به صورت عملیاتی که شورای صنفی ببیند که نمی شود سر یک جوان کلاه گذاشت! چون از سینمای مستقل آمده و اینگونه اعتراض خودش را اعلام کند مواجه نبوده است.
حتی قبل تر هم در جشنواره فیلم فجر فیلم مرا کنار می گذارند و بعدش متوجه می شوند که تبانی بوده است و به خاطر یک تبانی ۴ فیلم را از جشنواره کنار می گذارند که بعدش هرچه از طریق قانونی اعتراض کردیم جوابی نگرفتیم.
چرا باید از مسیری که بارها از آن جواب نگرفتم دوباره بروم !؟ همیشه یک کارگردان باید با برنامه ریزی کارهایش را انجام دهد. من زمانی وسط بازی ستارگان فوتبال به وسط زمین چمن دویدم که خطا شده بود تا بازیکنی که زمین خورده بود بلند شود. حتی من سریع تر از یک زیرنویس تلویزیون دویدم و رد شدم هیچ بی احترامی هم به کسی نکردم و بازیکنان خارجی هم که دوران فوتبالشان تمام شده است ابدا" با این صحنه ها بیگانه نیستند و بار ها این صحنه ها را تجربه کرده اند همانطور که دیدید هم هیچ کدام هیچ اظهار نظری نکردند. این واکنش ها طبیعی است این درست است که منِ کارگردان جایش آنجا نیست و اینگونه اعتراض کردن ها در شان او نیست، ولی وقتی سینمای ایران هنوز یک برنامه در تلویزیون ندارد که معضلات اکران را مطرح کند و وقتی تریبونی وجود ندارد یا اگر هم وجود دارد به داد من و امثال من نمی رسند، دیگر چاره ای برای من فیلمساز مستقل و جوان باقی نمی ماند. من به این حرکتم افتخار نمی کنم ولی واقعیت اینجاست که قرار نبود این حق خوری ها ادامه پیدا کند.
آیا از عواقب کاری که انجام دادید ترسی ندارید ؟ مثل اینکه در کارهای بعدی موفق به گرفتن مجوز نشوید؟
بله این اشتباه است که می گویند من فیلم اولی هستم اگر کسی دنبال فیلم بعدیش باشد از این کارها نمی کند اینقدر علنی اعتراض نمی کند در واقع من فیلم آخری هستم. من نه نگران فیلم سازی هستم و نه برای شهرت این کار را انجام داده ام حتی زمانی که در زمین بودم مهدی هاشمی نسب از من پرسید که چه خبر است و من حتی وسط زمین برای او توضیح می دادم که این فیلم من است و چه بر سر آن رفته است. یعنی من حتی در حین دویدن و آن اعتراض هم سعی می کردم برای بازیکنان داخل زمین توضیح دهم که چرا الان وسط زمینم.! این حال آدمیست که معترض است؛ چه در زمین و چه بعدش برای فیلم سازی نمی ترسیدم. آینده در دست خداست. نباید در مقابل این حق خوری ها سکوت کنیم چرا که این ها اجحاف به نسل های بعد است .
شما قبلا هم فیلم کوتاه ساختهاید ارتباط با مخاطب چقدر در ساخت قندون جهیزیه توانست روی شما تاثیر بگذارد؟
من فیلم کوتاه هایی را که می ساختم بعد از این که به جشنواره ها می فرستادم در واقع در تعداد زیادی تکثیر می کردم و با توجه به بضاعت مالی که داشتم هر چندتا که می توانستم تکثیر می کردم و به صورت رایگان در اتوبوس های بین شهری یا بین دوستان و آشنایان به رایگان هدیه می دادم و بازخوردها را می گرفتم که ببینم چه جور فیلمی باید ساخت چیزی که متوجه شدم این بود که تماشاچی اول سرگرمی می خواست و بعد قصه ای جذاب که اگر شد فضای شاد و کمدی و امیدوار کننده داشته باشد. که همه این ها را سعی کردم در قندون جهیزیه بیاورم. فیلم باید از جنس خود مردم باشد، تخیلی نباشد فیلم من کاملا یک فضای ایرانی و امیدوار کننده دارد و شکر خدا تا اینجا جز فیلم هایی بودیم که توانستیم مخاطب را جذب کنیم فروش نزدیک هفتصد میلیون تومان داشتیم با اینکه این همه سانس و سالن از ما کم شد و در شرایط سخت بدون بیلبورد های شهری این میزان فروش را داشتیم و بزرگترین پشتوانه مان هم خود همین مردم و تماشاچی فیلم بود که خوشبختانه از تماشای آنهم درصد رضایت بالایی داشتند.
اصولا به عنوان یک فیلمساز دوست دارید ذائقه مخاطب سینمای ایران را چطور تامین کنید؟ یک سینمای طنز و فکاهی و سرگرم کننده یا تامل بر انگیز و معنا گرا؟
ببینید همه این ها باید باشد. یعنی یک فیلم هم باید یک حرف خوب داشته باشد، هم سرگرم کننده باشد، هم قصه جذابی داشته و نو باشد. کمدی و فضای طنز هم می تواند یکی از این انتخاب ها باشد که در واقع سینمای ما و مردم نشان دادند که الان ذائقه شان بیشتر به فضای شاد و کمدی سوق داده شده است یک چیز دیگری که ورای همه این ها برای من مهم است فیلم باید کمدی باشد که خانواده ها بتوانند اطمینان کنند باهم بیایند و ببینند.
آیا میتوان از قندون جهیزیه به عنوان یک فیلم طنز محترم نام برد؟ چرا مثل تمامی طنزها سعی نکردید با طعنه و کنایه و شاید هم توهین مخاطب خود را بخندانند؟
بله طنز خانوادگی؛ فیلم کمدی - خانوادگی و اجتماعی است و در واقع از برگرفته از مشکلات و درد اجتماع است. فیلم قندون جهیزیه را می شود با خانواده دید و در عین حالیکه دارای سکانس های طنز کمدی است و تماشاچی با آن میخندد ولذت می برد، وقتی از سالن سینما هم بیرون می آید پراز انرژی و امید است. این خیلی مهم است که می توان دوباره خانواده ها را به سینما برگرداند و لزوما این با یک فیلم اتفاق نمی افتد و باید تبدیل به یک جریان شود و در دراز مدت این نوع طنز ها به بدنه سینما کمک می کند.
یکی از ویژگیهای قندون جهیزیه این است که آدم پولدار فیلم شما آدم خوبی است یعنی حلال حرام سرش میشود. چقدر موافق این حرف هستید که جامعه ما پولدار ستیز است؟
یکی از برگ های برنده این فیلم این است که یک حرف نو دارد. ما با یک صاحب خانه روبه رو هستیم که آدم خوبی است اتفاقا من به آن سینمایی نقد دارم که سعی میکند مردم را نسبت به طبقه پولدارها عقدهای بار بیاورد و این در واقع بزرگترین خیانتی است که بعضی فیلمساز ها کرده اند. نمی گویم همه پولدار ها خوب یا همه آن ها بد هستند ولی واقعیت این است که تا همدلی بین افراد جامعه صورت نگیرد این جامعه رشد نمی کند. خیلی ها به دلیل زدن این حرف های جدید نخواستند صدای من شنیده شود پولدار خوب هم هست مثل حضرت خدیجه که تمام دارایی اش را به مستضعفین داد و به نوعی در راه اسلام قدم برداشت.
کار اول یک فیلمساز به نوعی شناسنامه کارگردان محسوب میشود. حالا با توجه به اینکه شناسنامه شما مهر ژانر کمدی -اجتماعی خورده است کار بعدیتان چه فضایی را به دنبال خواهد داشت؟
از آنجایی که تا الان اتفاق خوبی برای این فیلم افتاده و تماشاچی رضایت داشته و این فیلم با فروش خوبی اکران خود را به پایان خواهد رساند هر چند که من به عنوان فردی از سینمای مستقل سختی های بسیار کشیده ام، شاید در واقع همین ژانر را ادامه دهم. اما یکی از دغدغه های من سینمای سیاست است. ولی نه فقط صرف سیاست بلکه یک قصه سیاسی مانند یک ژانر فرار از زندان که این ها هم جز جذابیت ها از نگاه تماشاچیست و ما اصلا" در سینما آنرا نداریم.
چقدر از کمپینهای تبلیغاتی که برخی دوستداران فیلمتان توی فضای مجازی را انداختند راضی هستید؟ و بازخورد مردم با شما به عنوان فیلمسازی که خودش تراکتهای فیلمش را پخش میکند چه بود؟
آن هایی که مرا فهمیدند و در واقع فهمیدند که با یک فیلمساز تنها روبه رو هستند به کمک آمدند و مرا حمایت کردند ممنونشان هم هستم. هرکسی هم که نقد کرد به دیده منت خواندم و سعی کردم در آینده بهتر و آگاهانه تر عمل کنم . مردم سوال می کنند که چرا این کار را کردم و وقتی به آنها توضیح می دهم عموما فیلم را می بینند و بخشی از آنها به مدد خبرنگاران بوده است. خود همین حرکتی که من انجام دادم برای این بود که می دانستم توجه ها به فوتبال زیاد است و می خواستم به نوعی توجهات را به سمت سینما بکشانم. خوب است که حواسمان به همه جا باشد البته که مردم ما باهوش هستند و در واقع این توجه و نشانه گذاری ها باید درست انجام شود مانند والیبال که تماشاچی پسند شد و نتیجه هم گرفت. دربارهورزش و بقیه هنر ها هم اگر خودمان و هم خاص مسئولان باشد منهای فوتبال هم قوی خواهد شد.
فیلم «قندون جهیزیه» در تنهایی و روی صورت کاراکتر اصلی داستان تمام میشود. اینکه درصدی از صاحبخانههایی که این فیلم را میبینند به خودشان بیایند و خود را به جای مستأجرانشان بگذارند و از حقشان بگذرند فیلم تأثیرش را گذاشته است، خدا کند پس از دیدن این فیلم ۱۰۰ صاحبخانه اجاره شان را اضافه نکنند. من در فیلمم به آیات قرآنی هم نقب زدهام، مانند قومی که دچار عذاب خدا شدند. در سکانسی از فیلم همسر صابر ابر به استفاده او از ادوات چینی و بیکیفیت برای تعمیر وسایل مردم اعتراض میکند و او در پاسخ میگوید یک مو از خرس کندن غنیمت است و اگر به این حرفها باشد الان باید سر چینیهایی که این همه جنس بیکیفیت تولید میکنند بلای عظمایی آمده باشد که همان لحظه اخبار اعلام میکند که سیل بزرگی در چین جان صدها نفر را گرفته است. این نشان میدهد که از هر دست بدهی از همان دست هم میگیری. قانون طبیعت این است، هر کاری انجام بدهی برای خودت هم پیش میآید.
سخن آخر دوست دارید نسل بعد و شاید هم مخاطب سالهای بعد درباره فیلم شما و اعتراض شما وسط بازی ستارگان چه قضاوتی بکند؟
نسل بعد هرچه بگوید من قبول دارم چرا که عموما نشان داده شده که نسل های جوان تر حرف های جدید تر و نگاه بهتری دارند. اگر آن موقع مرا محکوم کند من باید عذرخواهی کنم و اگر هم آنالیز کند و بگوید بخشی درست و بخشی غلط است باز هم می پذیرم و مهم در واقع آیندگان هستند من اگر امروز به به وسط زمین فوتبال رفتم برای این بود که از جایی جلوی این حق خوری هارا بگیرم و کلیدی بخورد و شرایط سینما عوض شود و امید دارم هرچند که ممکن است در ذات این حرکت نواقصی باشد ولی در نگاه کلان یک اعتراض و تغییر جریان بوده است.
گفت و گو: پردیس فتحی