کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

علی عسگری در گفت و گو با پایگاه خبری "فریادگر":

مشکل قدرت طلبی اصولگرایان با ائتلافها حل نمی شود

18 دی 1391 ساعت 8:07


با نزديک شدن به انتخابات، اتفاقهاي عجيب و غريبي به وجود مي آيد. افرادي نامزد رياست جمهوري مي شوند که همه معادلات را به هم مي ريزند. اما گاهي ائتلافهايي در بين شخصيت ها به وجود مي آيد که در باور آدمي نمي گنجد؛ همانگونه که يکباره از دل يک تشکل به ظاهر متحد مانند جبهه اصولگرايان، جبهه پايداري بيرون می آید. برخي از آنها رانده شدگان دولت احمدي نژاد هستند، وزرايي که دلايل برکناري آنها به هيچ وجه روشن نيست و تعجب آورتر اينکه برخي ديگر از اعضاي همين جبهه پايداري، سينه چاک دولت احمدي نژاد هستند و براي حمايت از دولتي که حاصل عملکردش تورم بالا و کاهش ارزش پول ملي است، افتخار وکيل الدوله بودن را با افتخار وکيل المله بودن معاوضه مي کنند و به آن نيز افتخار مي کنند. اما نکته ديگر اتفاقي است که به تازگي در عرصه سياسي رخ داده است. ائتلاف ۱+۲ که متشکل از محمد باقر قاليباف، غلامعلي حداد عادل و علي اکبر ولايتي است. اگر چه به ظاهر تمامي فعالان سياسي کشور باور نمي کنند که چنين ائتلافي شدني باشد، اما شاهد ديدارهاي اين ۳ نفر با برخي مسوولان و مراجع و تاثيرگذاران در نظام هستيم. اکنون سوال اين است که ائتلاف ۱+۲ چه معنايي مي تواند داشته باشد و اگر دو نفر به نفع نفر سومي کنار رفتند، چه سهمي از دولت آينده را مال خود می کنند؟ در اين رابطه پایگاه خبری فریادگر با علي عسگري، نماينده سابق مجلس و مشاور مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت و گو کرده است. 
با توجه به شايعه ائتلاف ۲+۱ گمان مي کنید قاليباف، ولايتي و حداد عادل به اين توافق برسند و آيا در شخصيت سیاسی اين ۳ نفر، چنين چيزي را مي بينيد که دونفر از آنها به نفع یک نفر کنار بروند؟
این نوع تصمیم گیری ها از نوع تصمیم سازی هاي سال ۸۴ است. اگر يادتان باشد در آن موقع ارزيابي شد که ۶ نفر از اصولگرايان براي رياست جمهوري بيايند و فعاليت انتخاباتي کنند و بعد ارزیابی شود و در ارزیابی ها هرکدام که شانس بیشتری داشتند، دیگران به نفع او کنار بروند، حالا اين توانمندي در مورد دو نفر یا پنج نفر یا حتي شش نفر هم مي شد، قابل بحث بود. اما آنچه که مسلم است، به نظر بنده، ولایتی، قالیباف، حداد عادل و غیر از اينها مانند مصطفي پورمحمدی و اصولگرایان دیگری هم اکنون در بحث رياست جمهوري فعال هستند، مي خواهند الگو سازی شود و این آقايان و احیانا حامیان بزرگ آنان سعی خواهند کرد یک وفاق نسبی را در بین خود مبنا کنند تا آن اتفاقی که در سال ۸۴ پیش آمد و يکباره احمدي نژاد همه را کنار زد، پیش نیايد. اگر دقت کنید، در آن شرایط سال ۸۴ ولایتی جزو چهره هاي مطرح بود و کارش را هم شروع کرد و با نمایندگان مجلس در خانه شخصي من جلسه گرفت. آنجا بنده به ولايتي گفتم که ما شما را اصولگرا می دانیم و منطقا آدم معتدلي هستيد و شما را برخوردار از عقلانیت و تدبیر می دانیم و سالها نيز در شرایط ویژه جنگ وزیر امور خارجه بودید و يکي از ابعاد پیروزی ما در جنگ تحميلي هم، پیروزی سیاسی بود که در آن ارتباط شما سهیم بودید، اما سهم بیشتر را آيت الله هاشمي رفسنجانی داشتند و همچنان نيز دارند. بنابراين بنده به ولايتي عرض کردم که اگر آقای هاشمی به عرصه انتخابات رياست جمهوري بیايند،‌ بايد احترام بزرگترهايمان را باید داشته باشیم و ایشان را هم نسبت به همه شماها کارآمدتر می دانیم و ما پای کار فعاليتهاي انتخاباتي آيت الله هاشمي خواهيم رفت. پس از صحبت هاي بنده، همانجا آقای ولایتی نيز در بين حاضران گفت که اگر آقاي هاشمی بیايند، من نمی آيم تا اينکه کاندیداها بر اساس یک برنامه کار بکنند و در آخر به یک جمع بندی اصولی و عقلانی برسند. جمع بندي ما نيز اين بود که وحدت و همگرایی باشد و انشقاق در کار نباشد، افراط گری در کار نباشد. دسته کشی و جناحی بازي در کار نباشد و اصولگرايان در دالان های باریک کارهای جناهی و باندی قرار نگیرند که البته اینها همه مزیت است. بنابراين اگر الان نه تنها ۳ نفر بلکه ۲۰ نفر هم کار بکنند و در مجموع ۲۰ تا هم بگويند که ما همه کار خواهیم کرد و در آخر هم یک نفر کاندیدا خواهیم شد و باقی در کابینه او قرار خواهیم گرفت، این عقلانی و ارزشمند است. 
گمان مي کنيد اين اتفاق بيفتد و اين جمع بزرگ حاضر باشد به نفع يک نفر کنار برود؟
برداشت من این است که در جریان اصولگرایی اختلافات خیلی زیاد است و عمده ترین اختلاف، بر سر به دست آوردن قدرت در جریان اصولگرايان است. امروزه به اندازه اي تعدد قدرت طلبي در کشور داريم که من فکر نمی کنم فقط با در کنار هم قرار گرفتن این سه نفر کار درست بشود و اين اتحاد بتواند مساله قدرت طلبي را در جریان اصولگرایی حل کند. 
اما اظهارات اصولگرايان اين است که اگر اتحاد را در انتخابات رياست جمهوري به دست نیاوریم و یک نفر از اصولگرایان براي رقابت نيايد، امکان دارد قافیه را به اصلاح طلبان ببازيم،‌ اين را قبول داريد؟
اصولگرایان در اين دوره مثل دوره دوم رياست جمهوري آقای خاتمی مي شوند و همه می آیند، ولی بحث ما این است که باید افکار عمومی را مهندسی کنند و ببینند اين حجم حضور اصولگرايان چه بازخوردی دارد، سر جمع اصولگرایان در میان مردم از چه میزان رای برخوردار هستند؟ کسي که به نمايندگي از اصولگرايان مي آيد، بايد اتفاقات اخیر را در فضای فکری و رسانه ای و زمان تبلیغات پاسخگو باشد. حداد عادل باید پاسخگو باشد که چطور احمدی نژاد را حمایت همه جانبه کرد و امروزه شرایط به این وضع اسفبار اقتصادي و سياسي رسیده است؟ امروزه که در بين لایه های مختلف سیاسی و اجتماعی مردم وارد می شويم،‌ به مديريتها اعتراض دارند، حتی همان جماعت فرهیخته و دانشگاهی که حداد عادل خودش را متعلق به این جماعت مي داند، گلايه دارند. باید دید نوع تحليل مردم و فرهيختگان در ارتباط با انتخابات چیست؟ حداد عادل باید در درجه اول مواضعی را به صورت شفاف داشته باشد که آن مواضع در شرایط انتخابات اعتماد آفرین باشد. 
گمان مي کنيد اقبال حداد عادل براي رياست جمهوري چقدر باشد؟
در مورد مسايل بعد از انتخابات و موضع اختلاف و تبديل اختلاف و رو در رویی و تقابل با رقیب، آقای حداد به گونه ای اندیشیده و عمل کرده که به نظر می رسد لایه های قابل توجهی از افکار عمومی به ویژه نخبگان اقبال چندانی به حداد ندارند. ممکن است به دليل اينکه آقای قالیباف یا آقای ولایتی به جهت اینکه درصد سهمشان از درگیریها و تقابل ها و رو در رویی ها کمتر بوده، اقبال بیشتری برایشان وجود داشته باشد، اما رفتار دوگانه حداد عادل و در کنار مردم نبودن در اين شرايط سوءمديريت و گراني، محبوبيت خوبي براي وي ندارد. در عین حال اگر مبنای آقايان مشارکت حداکثری باشد ( که مطالبه اولیه مقام معظم رهبری نيز، مشارکت حداکثری است) و اگر اهدافشان برخورد اقناعی با مردم است که باید باشد، در وهله اول بايد در ارتباط با مشکلات پیش آمده در حوزه اصولگرایی اعم از سیاسی، اقتصادی ، فرهنگی و ... پاسخ قانع کننده ای برای مردم داشته باشند و سوال ما اين است که آيا چنين جوابي را دارند يا ندارند؟ بنابراين اگر جواب قانع کننده اي دارند، بعد بیایند بر سر منافع دعوا داشته باشند و بگویند کی رييس جمهور باشد و کی نباشد. 
چه اشکالي دارد که ائتلاف اتفاق بيفتد؟
ائتلاف اشکالي ندارد اما این جور نقد کردن و به جیب خود ریختن، زیبنده چهره های فرهیخته و نخبه نیست. تلاش همه ما باید این باشد که در درجه اول بتوانیم مردم را به پای صندوق های رای بکشانیم و بعد بر سلامت انتخابات و رقابتی بودن انتخابات تضمین بدهیم. بعد هم در مورد کسانی که می خواهند بیایند تضمين بدهيم. آقايان اصولگرا بايد تضمين بدهند که رييس جمهور بعدي مشکل گشای مردم خواهد بود، نه آنکه مانند سال ۸۴ از احمدي نژاد حمايت کنند و هنگامي که جريان انحرافي از دل دولت بيرون زد، ابتدا بگويند احمدي نژاد از جريان انحراف برائت جويد و پس از مدتي که ماجراي خانه نشيني ۱۱ روزه و مخالفتهاي آشکار و پنهان احمد نِژاد و دولتش با رهبري و نظام آشکار شد، بگويند ما نبوديم. 
منظور شما از شرايط بد امروز به طور مشخص چيست؟
اين که " اظهر من الشمس" است و مشکلات مانند روز مي درخشد. وضع اقتصادي مردم به شرایط بدی رسیده است. ما در حال حاضر بحران های کارگری، بحران های اجتماعی،‌ بحرانهاي اقتصادي و سياسي و فرهنگي زيادي داريم و در حقیقت بحرانهاي مختلفی از همين دست را پیش رو خواهیم داشت. لازم نيست بگوييم که وضعيت چگونه است. کافي است بين مردم برويد و از آنها بپرسيد که چگونه با تورم فعلي زندگي مي کنند.
= در اين شرايط، نظر شما در مورد انتخابات آينده و حضور مردم چيست؟
به نظر من انتخابات آینده انتخابات پیچیده ای است که خروجی آن در ارتباط با نظام، خروجی بسيار با اهمیتی است. اینکه فکر کنیم يک حداقلی پاي صندوقها بیایند و حالا با راي حداقلی هم يکي از آقايان رئیس جمهور بشود، این کفایت نمی کند. اقتضای جامعه جهانی و شرایط بین المللی از انتخابات ما چیزی دیگری است. قانون اساسی خود ما هم داعیه دار اصول و رفتارها و بایستگی هایی است که آنها باید در درجه اول مورد توجه و نظرمان قرار بگیرد.  تاکيد من بر اين است که در شرايط موجودي که الان شاهد آن هستیم، گفتمان سياسيون بايد عوض شود و از فضاي سياسي صرف بيرون بيايد. بايد یک گفتمان رضایتمندی مردم، گفتمان نشاط، امید، وحدت ملی، همگرایی نخبگان، گفتمان دولت پاسخگو، گفتمان قانون (به شرط آنکه مانند دولت نهم و دهم نشود که در تمام مدت با قانون گريزي همراه بود) مطرح شود. به هيچ و جه نبايد گفتمان قانون گریزی در کار باشد. به عقيده من اصولگرايان براي انتخابات آينده بايد این گفتمان ها را مبنا قرار دهند. 
با توجه با اظهارات شما، گويا يک بي اعتمادي بين مردم به وجود آمده است. چگونه بايد اعتماد را به مردم باز گردانيم؟
همانطور که گفتم، بايد گفتمان کانديداهاي رياست جمهوری و بلکه نظام تغيير کند. امروزه به قول آقايان، نتيجه عملکرد اصلاح طلبان فتنه شد و سرجمع هماهنگي هاي اصولگرایی هم انحراف شد. به عيده من بايد از اين حرفها بگذريم و به درد دل مردم برسيم. بنابراين اگر می خواهند به معنی واقعی کلمه از فتنه و انحراف عبور کنیم، باید اقتدارگرایی را کنار بگذاریم و از حالت سواره بودن خودمان را پایین بیاوریم. بايد در کنار مردم به صورت کف خیابانی و میدانی؛ در خیابان ها، مغازه ها، مراکز دولتی و ... راه برویم تا درد مردم را لمس کنيم و ببینیم مردم با اين مديريت هاي غلط چه می کشند؟ بايد درد آشنای مردم شویم و برای اینکه ثابت کنیم درد آشنای مردم هستیم، دردهایشان را بشماریم و برای اینکه ثابت کنيم آشنای دردهای مردم يا به عبارت بهتر طبیب دردهای مردم هستيم، در میدان سیاست و مدیريت، راحلی برای اين همه مشکلات ارايه کنیم. بايد گفتمان و برنامه ای به مردم ارايه کنیم که نسبت به عملي بودن و منطقي بودن آن برنامه مطمئن شوند. در اين صورت برنامه هاي عملي و منطقي را به دست بگيريم و به عرصه انتخابات بیاییم و به مردم بگوییم فرقی نمی کند که از بین ما سه نفر ‌يا ۱۰ نفر يا ۴۰ نفر کدام انتخاب شود، هر کدام باشیم، وضعيت بر وقف مراد شما خواهد بود.
گفت و گو : کوروش شرفشاهی


کد مطلب: 18818

آدرس مطلب :
https://www.mardomsalari.ir/interview/18818/مشکل-قدرت-طلبی-اصولگرایان-ائتلافها-حل-نمی-شود

مردم سالاری آنلاين
  https://www.mardomsalari.ir