بازنگری قانون اساسی و فسادزدایی از مهمترین برنامههایم برای انتخابات ریاست جمهوری است
از نمایندگان پر و پا قرص اصلاحطلب دورههای متعدد مجلس و از جمله مجلس دهم است که این دوره مانند همه اصلاحطلبان نتوانست رای مردم تهران را از آن خود کند ولی با این حال با حزبی که سالهاست در اختیار دارد و روزنامهای که دارد، توانسته خود را در صحنه سیاست به عنوان یک کنشگر فعال حفظ کند.
مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری در کنگره حزب خود که اخیرا برگزار شد، به عنوان کاندیدای حزبی برگزیده شد و حضور خود در صحنه انتخابات را نیز به دلیل همین دعوت حزبی اعلام میکند.
کواکبیان با بیان اینکه باید به سمت نظام حزبی برویم معتقد است که یکی از مهمترین مسائل سیاست داخلی این است که انتخاباتمان حزبی شود تا معلوم شود یقه چه کسی را باید بگیریم. اینطوری هرکسی میآید هرجایی زنبیل میگذارد و بعد عکس یادگاری با دیگران میگیرد.
کواکبیان درباره مذاکرات وین نیز با تاکید بر اینکه ما نباید انتخاباتمان را به این مذاکرات گره بزنیم تاکید دارد که اگر مذاکرات وین به نتیجه برسد ولو اینکه یک اصلاح طلب رای نیاورد، باز ما خوشحال میشویم و میگوییم به نفع منافع ملی شده است.
وی در بخشی دیگری از سخنان خود درباره علت کاهش مشارکت مردم در اسفند 98 گفت: قبول دارم که عملکرد دولت و مجلس در کاهش مشارکت تاثیر داشته است و شک نکنید. اما نکته سوم اینکه بگویید مجلس دهم مجلس اصلاح طلبان بوده و دولت فعلی دولت اصلاح طلبان است از آن دروغهای شاخدار تاریخ است.
متن کامل گفتوگوی مصطفی کواکبیان با فارس را در زیر بخوانید:
* شما در کنگره حزبتان به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری معرفی شدهاید و علیرغم عدم اعلام قطعی احتمالا کاندیدا شوید. مقداری به خروجی عملکردتان اشارهای داشته باشیم. این خروجی در حدی بوده که مردم به شما به عنوان نفر اول قوه مجریه اعتماد کنند؟
ما دو بار خیز برداشتیم که این اصل 115 قانون اساسی را تعریف کنیم تا هرکس براساس متراژ آن تعریف، شامل نمیشود بیخود کند که خود را مطرح کند و اگر هم شامل میشود بتواند بیاید ولی در مجلس هشتم و دهم زورمان نرسید. یکی از دلایلی که معتقدم حتما نیاز به بازنگری قانون اساسی داریم همین است که رجال مذهبی و سیاسی و مدیر و مدبر و امانتدار به چه معناست. البته اخیرا شنیدم شورای نگهبان آیین نامهای تنظیم کرده و من هرچه بیشتر خواندم دیدم شامل من میشود. یکموقع این است که شما هیچوقت وزیر نبودید. اتفاقا شورای نگهبان خیلیها را تایید کرده که یک روز هم در هیچ وزارتخانهای نبودهاند و برعکس افرادی بودند که 20سال وزیر بودند و تایید نشدند.
در مورد کارهای اجرایی هم فرض کنید یک نفر فرمانده 10 پادگان بوده ولی بخدا قسم اداره پادگان راحتتر از حزب سیاسی سراسری هست چون در پادگان همه بلهقربان میگویند ولی در اینجا هرکس سلیقهای دارد. علاوه بر آن اداره یک تشکل سیاسی سراسری یک نوع و اداره رسانه بدتر از آن است و برای مثال مدیرعامل خبرگزاری فارس خیلی بالاتر از چند روزنامه است. بعد بگوییم شما کار مطبوعاتی کردهاید و کار اجرای نکردهاید؟ مگر غیر این است که کار اجرایی به معنای مدیریت کردن است؟ اتفاقا در وزارتخانه مدیریت کردن خیلی راحت است. آن قدر عناصر هستند که یکی کارتابل تنظیم میکند و دیگری بودجه را میآورد. خیانت میدانم کسی که صلاحیت ندارد و خودش را در این مسائل عرضه کند.
البته دفعه پیش خیلی بیشتر از این دفعه راغب بودم ولی ایندفعه حزب گفت فلان حزب این کاندیدا و فلان حزب دیگر آن کاندیدا را دارد و حزب ما که همیشه مطرح بوده چرا نباشد؟ ماهم گفتیم که جلو برویم و ببینیم مشارکت مردم و تایید صلاحیتها و هماهنگی درونجناحی چگونه شکل میگیرد. ورود کردیم و من معتقدم اگر کسی بداند دیگری بهتر است و خود را عرضه کند بر اساس آموزههای دینی به خدا و رسول خدا و بقیه مسلمانان خیانت کرده است و باید بین خود و خدای خودش حجت شرعی داشته باشد. البته این برای اعضای شورای نگهبان هم هست و باید در بررسی صلاحیتها حجت شرعی داشته باشند. چون ما شفاف تعریف نکردهایم و همه چیز دست شورای نگهبان است، این سوال برای شما پیش میآید که چرا اصلا آمدهای؟
جایی گفتم که با دوستان نظامی مناظره کنیم چون معتقدم صددرصد برخلاف وصیتنامه امام خمینی(ره) هست. مگر اینکه لباس نظامیشان را در بیاورند و مثل کنشگران سیاسی حزب هم تاسیس کنند و به میدان بیایند. بند لام وصیتنامه امام(ره) صراحت دارد و در قوانین ارتش هم مجازات هست که کسی در ردههای نظامی باشد و بعد وارد جریانات سیاسی و احزاب شود. من شباهتی با آقای محسن رضایی دارم که ایشان هر دفعه میآید رای نمیآورد و من هردفعه میآیم تایید نمیشوم.
با این حجم مشکلاتی که مردم در عرصههای مختلف دارند، کسی که احساس تکلیف نکرده بخواهد بیاید حتما مرض مالیخولیایی گرفته است. من یک سری کارهای علمی چه در دانشگاه دولتی و چه در دانشگاه غیر دولتی خودم دارم و چه در دانشگاه آزاد که عضو هیات علمی پاره وقت آن هستم و اگر ما به همینها برسیم خدا را شاکریم. اما احساس میشود اگر بشود گرهی از مردم باز و باری از رو دوشش برداشته شود و دولتها سربار مردم نباشند، وظیفه شرعی و تکلیف داریم که خودمان را عرضه کنیم. خیلی هم ناراحت نیستیم که رد صلاحیتمان بکنند و ما باید نزد خدا حجت شرعی داشته باشیم و آنها هم قطعا حجت شرعی دارند.
* گفتید که برنامه برای حضورتان در صحنه انتخابات دارید. همانطور که اشاره کردید مردم مشکلات فراوانی دارند و از دولت آینده انتظار دارند. اولویتها و برنامهتان در صورت تصدی پست ریاست جمهوری چیست؟
قطعا مهمترین مشکلات مردم اقتصادی هست و در این شکی نیست اما مشکلات اقتصادی را نباید تک ساحتی و تک بعدی نگاه کرد. یعنی برسیم به اینکه شاخصهای اقتصادیمان تنظیم شود همه چیز حل است. اینطور نیست و مسائل فرهنگی حتما با مباحث روابط بینالملی و خارجی مرتبط است و هرسه اینها با سیاست داخلی ما ارتباط دارد و مشکلات ما به هم تنیده است.
یکی از مشکلات ما کاهش ارزش پول ملی هست و در ایام دولت میرحسین موسوی و جنگ تحمیلی نرخ دلار 400تومان بود. بعد از 8سال و پایان دولت هاشمی رفسنجانی نرخ دلار 800تومان یعنی دوبرابر شد و پایان دولت آقای خاتمی 1300 تومان یعنی یک و نیم برابر شد و پایان دولت آقای احمدی نژاد 3برابر یعنی 4هزار تومان شد و در پایان دولت روحانی در خوشبینانهترین حالت 20هزار تومان یعنی 5برابر شده است. این میدانید چه ضربهای به اقتصاد ما وارد میکند و روی رشد نقدینگی و تولیدات داخلی و واردات بیرویه کالاهای خارجی و میزان توسعه صادرات و بسیاری از شاخصهای اقتصادی تاثیر دارد.
خود این موضوع فقط با شاخص اقتصادی تعیین نمیشود و بخشی از آن به مسائل روانشناختی اقتصادی جامعه ارتباط دارد. الان اعلام کنند مذاکرات وین به نتیجهای رسیده است، دلار به 4هزار تومن کاهش نمییابد ولی قطعا روی قیمت دلار تاثیر خواهد داشت چون مسائل بینالمللی و دیپلماسی را نمیتوانید از مسائل اقتصادی جدا کنید و بگویید نمیخواهیم به تعاملات جهانی توجه کنیم. حتی کسانی که میخواهند تحریمها را خنثی کنند و دور بزنند موثر است و حتی کسانی که میخواهند نادیده بگیرند موثر است.
* این البته به عدم قوام اقتصاد داخلی ماهم مربوط است و نباید اینطور باشد که تا مذاکراتی شروع میشود بازار معطل است و انتقادی که به دولت آقای روحانی وارد است این است که اقتصاد کشور را شرطی کرده و تابعی از تغییرات محیط بینالملل کرد.
اینکه بالاخره نباید اقتصاد را به زلف سیاست خارجه گره بزنیم را قبول دارم ولی وضعیت فعلی ما این است و ما باید یک راه حل نه صرفا اقتصادی بلکه راه حل عمدهتری را ارائه دهیم.
ما برای برون رفت از مشکلات اقتصادی 15محور و برنامه آماده کردهایم. کمااینکه در بحثهای سیاست داخلی 10محور مشخص کردهایم و در بحث سیاست خارجی و فرهنگی اجتماعی هم هرکدام 10برنامه طراحی کردهایم و 5برنامه اساسی داریم که جمعا 50برنامه هست. یکی از آن برنامههای اساسی بازنگری قانون اساسی و تحقق جمهوریت سوم است.
ما سال58 برای قانون اساسی رفراندوم داشتیم و قانون اساسی اول شکل گرفت و در سال68مجددا برای قانون اساسی رفراندوم داشتیم و از سال 58تا68 جمهوریت اول میشود و از سال68 تا الان جمهوریت دوم است و به نظر من از الان به بعد باید به جمهوریت سوم فکر کنیم. نمیخواهیم براندازی و انقلاب شود بلکه در اصل177 قانون اساسی پیش بینی کرده که چنین بازنگریای شود. رهبر انقلاب در سال89 در جمع مردم کرمانشاه گفتند که میتوانیم نظام پارلمانی هم بوجود بیاوریم. یعنی باید تغییر قانون اساسی صورت گیرد. ما الان نمیدانیم نظام کاملا ریاستی یا کاملا پارلمانی یا نیمه پارلمانی است.
* دولت ظرفیت تغییر قانون اساسی را دارد؟
نه از نظر قانون اساسی رهبری باید دستور دهد که در اصل 177 ذکر شده است. باید به این به عنوان یک مطالبه فکر کنیم.
* پس این برنامه نیست مطالبه هست.
اگر وارد شوم باید به سمت برگزاری رفراندوم برای بازنگری قانون اساسی بروم و باید محتوای آن فراهم شود. ما البته 30مورد در بحث جمهوریت سوم آماده کردهایم که 15مورد اساسی و 15مورد پیشنهادی داریم و در دفتر سیاسی حزب هم مفصل روی این مسئله صحبت کردهایم. در کشوری مثل هند قانون اساسی بالای 90بار عوض شده است و 32سال گذشته و ما باید روزآمد باشیم.
امام خمینی در اولین سخنرانیشان در بهشت زهرا گفتند پدران ما تصمیمهایی برای ما گرفتند ولی نسل جدید هم حق دارد تصمیم بگیرد و نمیتوانیم بگوییم مو لای درز چیزی که 32سال رفراندوم کردیم نمیرود.
سال 68 حتی شرط مرجعیت را از رهبری برداشتیم. قبل از آن قانون اساسی گفته بود که باید از بین مراجع تقلید رهبری انتخاب شود. بحث آیتالله منتظری پیش آمد بعد ذهنها به سمت آیتالله گلپایگانی رفت ولی بعضی گفتند این بنده خدا با این سن توانمندی اداره کشور را ندارد و پیشنهاد شد که شرط مرجعیت برداشته شود و این کار انجام شد و بهتر هم شد و مشکلی هم پیش نیامد. یا مثلا نخست وزیری را حذف کردیم تا به ریاست جمهوری وزن بدهیم ولی واقعیت این هست که همین الان بسیاری از اصولی که مربوط به ریاست جمهوری هست غیرشفاف است. مثلا درمورد همین بحث نظامیان چه اشکالی دارد که دو خط بنویسیم نظامیان مادامی که نظامی هستند حق دخالت در سیاست را ندارند.
یا برای مثال انحصار صدا وسیما. چرا خبرگزاریها و مطبوعات مختلفی داریم که همه مجوز میگیرند و عین همین کار را برای رادیو و تلویزیون خصوصی ایجاد نمیکنیم. به قطر رفته بودم و از شبکه الجزیره بازدید میکردیم در حالی که میدانستیم حدود بیش از 30هزار نفر کارمند صداوسیما داریم. آنها گفتند کل شبکه الجزیره در جهان به سه هزار نفر هم نمیرسد. جالب اینکه کسی تلویزیون اینترنتی هم بخواهد باید از صداوسیما مجوز بگیرد. افغانستان کلی رادیو و تلویزیون و شبکه خصوصی دارند و اینها گیرهایی هست که داریم و باید تعریف کنیم. فرق بنده با بعضی از دیگران این هست که میخواهند بگویند همه مشکلات بر سر رهبری خراب شود در حالی که من معتقدم باید یک بازنگری در ساختار حقوق اساسی ما صورت بگیرد و اصل 177 هم باید حفظ شود که میگوید بخش ولایت فقیه و جمهوریت نظام نباید دست بخورد و با حفظ همان بنده معتقد به بازنگری هستم. این یکی از برنامههای اساسی ما هست که ذکر همه 50 مورد از حوصله بحث خارج است.
در بحثهای اقتصادی که بارها گفتهام استقلال بانک مرکزی هست. کدام رئیس بانک مرکزی در این 40سال مستقل از رئیس جمهور و دولت بوده است. در حالی که معتقدم باید به سمت استقلال بانک مرکزی برویم. ما در مجلس بودیم که یک دفعه دیدیم موسسات مالی و اعتباری مثل کاسپین و پدیده و ثامن الحجج مشکل پیدا کردهاند و سهامداران اعتراض دارند. میدانید چند ده هزار میلیارد تومان از جیب بانک مرکزی برداشتند تا سر و صدای اینها را بخوابانند پول به این سهامدارها دادند. یک مشت دلال واقعا عوضی آمدهاند و پول مردم را گرفتهاند و سرکیسه کردهاند و ما از جیب بیتالمال پول پرداخت کنیم چون بانک مرکزی از دولت حرفشنوی دارد و دولت هم میگوید ما چارهای نداریم.
عرض من این است که باید توجه کنیم و این صندوق توسعه ملی درست شده تا سرمایهگزاری در کشور توسط بخش خصوصی شکل بگیرد و بخش خصوصی وام بگیرد تا بتواند کار کند. جالب است که این صندوق علیرغم فلسفه وجودیاش از این جیب به آن جیب است. چون ما گفتهایم هرسال 20درصد از درآمدهای نفتی باید به این صندوق بریزیم. ظاهرا میریزیم ولی از آن طرف برمیداریم.
در مجلس دهم یکدفعه یک لیست میآوردند که انیمیشن فلان صداوسیما 150میلیون دلار، لوله کشی آب و فاضلاب روستاهای فلان اینقدر میلیون دلار و بعد میگفتند با اجازه رهبری هست در حالی که خود رهبر انقلاب فرموده بودند 20تا 30درصد از درآمدهای نفتی را آنجا بریزیم ولی وقتی دولت پول کم میآورد از آنجا استفاده میکرد.
من میگویم چیزهایی مثل این زیاد داریم که در عمل باید بحث کنیم. حالا اگر لازم شد، بنده مباحث زیادی دارم که این بحثها را منتشر میکنیم. هم ابعاد طرح جمهوریت سوم و هم بحث اقتصادی را. یکی از مسائل مهم برای ما فسادستیزی دولت هست. بارها گفتهام آقایانی که کاندیدا میشوید، خواهشا اگر پاشنه آشیلی از نظر مالی و اخلاقی دارد نروید و خواهش من از شورای نگهبان این است که به سلایق سیاسی توجه نکنند ولی به این موضوعات توجه کنند.
* دیگر اینگونه نباشد که اطرافیان رئیس دولت و معاون اولش محکوم به فساد اقتصادی باشند.
آفرین. نروند اسم بنویسند. اگر کسی به هر دلیلی اعم از فرزندان و اقوام و خویشاوندان و بستگانش مشکلاتی دارند که از رانت این آقا استفاده کرده و فلان کار را کردهاند نباید اسم بنویسند. واقعا معتقدم مردم معتقدند حاضریم مشکلات اقتصادی و تحریم را تحمل کنیم ولی تبعیضها و بیعدالتیها قابل تحمل نیست و هرچند قوه قضائیه باید برخورد کند ولی پیشگیری از این مسئله باید در دولت اتفاق بیفتد.
من مطرح کردهام که 5نفر از اعضای محوری کابینه خودم را یک روز قبل انتخابات معرفی میکنم که یکی وزیر اقتصاد، خارجه، کشور، دفاع، اطلاعات که بحثهای مهمی دارند را قبلا معرفی خواهم کرد و حتما متوسط سن کابینهام بالای 50سال نخواهد بود و اینها شعار نیست و همه آدمهایش هم در فکرمان هست و گفتیم که حتما دو وزیر زن در کابینه خواهیم داشت و از بین معاونین خانمها هم حضور خواهند داشت و اینها حرفهایی هست که ان شالله وقتی برای ثبت نام رفتیم، در یک کنفرانس گستردهتر مطبوعاتی همه را بحث میکنم.
* هم در جریان اصولگرا و هم اصلاح طلب پرتعداد اعلام کاندیداتوری شده ولی یکسری از افراد اعلام کاندیداتوری کردند که تقریبا قریب به 100درصد افکار عمومی و خودشان اذعان میکنند که امکان تایید صلاحیت ندارند که یکی از آنها آقای تاجزاده است. آیا این افراد از طریق سازوکار اصلاح طلبان تصمیم به ثبت نام گرفتهاند یا این تصمیمی فردی است؟
آنجا هیچ مصداقی مطرح نشده و نه مصطفی کواکبیان و نه مصطفی تاجزاده مطرح است. هیچ مصداقی هنوز مطرح نشده لذا گفتند تا 19اردیبهشت افرادی که هستند احزابشان را مطرح کنند و آنجا پروسهای تنظیم کردهاند که 10حزب یا شخصیت را مطرح کنند و بعد از اینکه یک سوم رای را آوردند از آنها گفت و گو داشته باشند و در مرحله نهایی کسانی که دوسوم رای را آوردند معرفی شوند ولی هنوز هیچکس مطرح نشده است.
* نظر شما در مورد این کاندیداتوریها چه هست؟ آقای تاجزاده خودش میگوید من تایید نمیشوم و موضعگیریهایش عموما منطبق با هیچ بخشی از نظام نیست. این نوع ورود به عرصه انتخابات را ورای اینکه ایشان حق قانونی برای ثبت نام دارند چگونه تحلیل میکنید؟
یک موقع آدم قصد اصلاح جامعه را دارد و میخواهد مطالباتی را مطرح کند. این یک هدف است و یک موقع خدای نکرده قصد لجبازی با نظام را داریم که من این را نمیپسندم. ولی مطرح کردن مطالبات چه اشکالی دارد؟ مثلا بگویند سقف مطالبات ما این است ولی با این انگیزه که همه کسانی که نام خودشان را اصلاح طلب میگذارند باید دلسوزی برای مردم و دغدغه مردم را داشته باشند و دنبال این نباشند که مسائل به خشونت و بحثهای نابهنجار کشیده شود. من با اصل کاندیداتوری آقای تاجزاده مخالف نیستم ولی اینکه بگویید مثلا ایشان میخواهد نظام را به چالش بکشد و لجبازی بکشد با این هم موافق نیستم. بنظرم ایشان میخواهد مطالباتی را مطرح کند و در این زمینه هم انگیزههایی دارد و باید به جلو برویم و ببینیم که چه میشود.
* شما طی اظهاراتی تاکید داشتید که اصلاحات زیر بار حمایت از لاریجانی نمیرود. اگر به هر دلیل شرایط برای حضور کاندیدای حداکثری اصلاحات فراهم نشد اصلاح طلبان چه مسیری را در انتخابات دنبال میکنند و آیا امکان حمایت از آقای لاریجانی وجود دارد؟
قبل از اینکه نهاد اجماع ساز جدید شکل بگیرد شورای هماهنگی مصوبهای دارد که از بین نامزدهای اصلاح طلب باید گزینه معرفی شود و شرط کل جبهه این است، فلذا معتقدم که این اتفاق نخواهد افتاد و حداقل در حزب ما این کار انجام نمیشود. حالا ممکن است تک و توکی از احزاب بد میل نباشند که به هر دلیلی از کاندیدای غیر اصلاح طلب حمایت کنند ولی ما مصوبه داریم و معتقدیم کسی که شاکله فکری اش مثلا اصولگرا هست، خود اصولگراها او را معرفی کنند و یا اگر مستقل است خود مستقلین از او حمایت کنند.
* یعنی شرایط را برای اصلاح طلبان از سال 92 بهتر میدانید؟
نه، ما در سال 92 هم همان موقع از خیرالموجودین جریان استفاده کردیم و بیشتر تاثیر رد صلاحیت آیتاللههاشمیرفسنجانی بود که به دلیل کبر سن دلایلی آوردند و ایشان را رد صلاحیت کردند. نظر آیتاللههاشمی مهم بود و توصیه ایشان به سمت آقای روحانی بود و دیدگاهها هم به آن سمت رفت و ما گزینه دیگری نداشتیم. در سال 96 هم هرچند 6نفر مطرح شدند ولی در بین آنها نمیتوانستیم از جناح مقابل حمایت کنیم. حتی افرادی مثل جهانگیری گفتند که ما نمیایستیم و آمدهایم که کمک آقای روحانی کنیم. ماهم که کاندیدا شدیم رد صلاحیت شدیم. در سال 96کاندیدا نداشتیم و در سال 92هم توصیه آیتاللههاشمی درمورد آقای روحانی موثر بود.
معتقدم چه اشکالی دارد کسی که میانه فکر میکند و میگوید نه اصولگرا و نه اصلاح طلبم خودش جریانی درست کند و مگر حتما باید از اصولگراها یا اصلاح طلبان خدمتشان برسیم؟ خودش اگر جریانی دارد به وسط بیاید و رای بیاورد.
* اگر مثلا آقای لاریجانی جریانی را ایجاد کند اصلاح طلب از آن حمایت میکند؟ گفتید در سال 92 و 96 از سر نبود کاندیدای دیگری روحانی را انتخاب کردید. اگر این وضعیت امسال رخ بدهد چه تصمیمی میگیرید؟
نهایتا این هست که خیلی خودمان را به آب و آتش نزنیم و بگوییم ملت ایران تشریف بیاورید شرکت کنید ولی کاندیدا نداریم. مگر قرار است که حتما کاندیدا معرفی کنیم؟ وقتی ببینم از جریان اصلاحطلب کسی تایید نشده مگر بیکارم ...
* مسئله تایید نیست مسئله اقبال است. سال 92 شما آقای عارف را داشتید ولی اقبال نداشت.
سال 92 آقای روحانی در مناظرهها بهتر ظاهر شد و اصلا تاثیر حرف آقایهاشمی بود. بحث اقبال مردمی بعد از ورود یک کاندیدا هست. فرد تایید میشود و بعد میبینید که رای دموکراتیک نیاورد. یعنی بگوییم کسانی که التزامشان از لحاظ قانون درست است را تایید میکنیم. بگذار بیایند و بفهمند چقدر بیپایگاه هستند.
یکی به من گفت که تو یک میلیون و سیصد هزار رای در مجلس دهم آوردی ولی در مجلس یازدهم سی و هفتم شدی. گفتم من خیلی شاهکار کردم که 37ام شدم چون 20درصد مردم در تهران شرکت کردند. اگر 60درصد مردم شرکت میکردند من از یک میلیون وسیصدهزار هم بیشتر رای میآوردم. دوستان اصولگرای ما اصل را بر این میگذارند که مردم از اصلاح طلبان بریدهاند.
* اینکه مردم از اصلاحطلبان بریدهاند یا خیر یک بحث قابل بررسی هست ولی آقای دکتر! مجلس دهم اصلاحطلبان حضور زیادی داشتند و میتوانستند عملکرد خوبی داشته باشند. بهتر است بگوییم مردم از عملکرد دولتی بریدهاند که این اصلاح طلبان از آن حمایت کردهاند.
سه نکته هست. نکته اول اینکه مثلا مردم مشارکت حداکثری داشته بالای 60درصد داشته باشند رای میآورند یا نمیآوردند. من معتقدم رای میآورند و اگر این را قبول کنیم باید ببینیم که چرا مردم در اسفند 98 کم شرکت کردند.
قبول دارم که عملکرد دولت و مجلس در کاهش مشارکت تاثیر داشته است و شک نکنید. اما نکته سوم اینکه بگویید مجلس دهم مجلس اصلاح طلبان بوده و دولت فعلی دولت اصلاح طلبان است از آن دروغهای شاخدار تاریخ است.
* حداقل در مورد مجلس 50 درصد اصلاح طلب بودند و در مورد دولت هم بسیاری از اعضای کابینه اصلاح طلبند.
اصلاحطلبان و مجلس دهم در برآمدن و انتخاب دولت فعلی نقش داشتند و این را قبول داریم. اما من در مجلس دهم بودم و ما یک فراکسیون حداکثر 110نفری به نام «امید» داشتیم که پای کار و پای رای بودند. یک فراکسیون اصولگرایان هم داشتیم که حدود 90نفر بود و 70 تا 80نفر هم این وسط داشتیم که لیدر اصلیشان هم علی لاریجانی بود. هرجایی که ایشان اراده میکرد مصوبهای رای بیاورد این 70-80نفر را هدایت میکرد تا رای دهند و هر جا هم اراده میکرد رای نیاورد هدایت نمیکرد.
ما در مجلس هشتم 40نفر بودیم ولی عملکردمان بهتر از مجلس دهم بود چون اگرچه آنچه میخواستیم دست ما نبود و اکثریت نداشتیم ولی حداقل میدانستیم چه چیزی نمیخواهیم و اگر نمیخواستیم چیزی تصویب نشود میتوانستیم.
در مجلس دهم نه میتوانستیم بگوییم چه میخواهیم و نه میتوانستیم بگوییم چه نمیخواهیم. مثلا در ماجرای CFTو پالرمو و FATFچون آقای لاریجانی با این بحثها موافق بود با ما همراهی میکرد و رای هم میآورد. ولی در جاهایی مثل تحقیق و تفحص از املاک نجومی آقای لاریجانی سه بار خیز برداشتیم ولی نگذاشت. یا مثلا در طرح عفو عمومی، نحوه اداره صداوسیما، انتخابات حزبی هیچکدام آقای لاریجانی همکاری نکرد و ما هم نتوانستیم کاری کنیم.
حالا شما بگویید مجلس اصلاحطلبان است. در همین داستان بنزین آقایان میرفتند و به نام مجلس مینشستند و دهها بار اعتراض میکردم که شورای هماهنگی اقتصادی سران سه قوه چه صیغهای هست؟ میگفتند رهبری فرمودهاند که به خاطر تحریمها باشد. تحریمها ادامه داشت و اینها هم بودند و واقعا تصمیماتی که گرفتند حوادث 96 و آبان 98 را منجر شد.
نرخ بنزین آنجا تصویب شد ولی من معتقدم شورای عالی امنیت ملی مصوبه گذراند و ما نتوانستیم کاری کنیم چون طبق اصل 176 چیزی که مصوبه شورای عالی امنیت ملی هست یعنی به تایید مقام معظم رهبری رسیده و ما نمیتوانستیم کاری کنیم. ما طرحی داشتیم که بنزین تک نرخی و 1500تومان باشد و دونرخی نباشد و گفتند مصوبه شورای عالی امنیت ملی است و یکشنبه آقای شمخانی در مجلس برای ما جلسه گذاشت.
مسائلی چون حوادث آبان و بحثهای مربوط به سقوط هواپیمای اوکراینی دست به دست هم داد و بخشی از مسائل بخاطر عملکرد مجلس و دولت بود و در این مورد هم نگوییم که عملکرد اصلاح طلبان بود و کلیت مجلس و دولت مقصر بود و در خود دولت خود آقای روحانی مگر گفته من اصلاح طلبم؟
* نگفته و نمیگوید.
بعضی از وزرا اصلاح طلب بوده و هستند ولی درمورد کلیت دولت کسی نباید مدعی این حرف باشد. بخش دیگر هم به اعتماد عمومی و کلیت سیستم هست که باید به آنجا فکر کنیم.
* خانم آذر منصوری اخیرا گفته که انتخابات باید به تعویق بیفتد. آیا این اظهارات از سوی سخنگوی نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان برای خرید زمان بیشتر برای دولت وحامیان آن یعنی اصلاحات نیست.
من معتقدم ما اصلا نباید دنبال این باشیم که بحثهای جناحی را اصل بگیریم ولی دنبال این باشیم که چگونه مشارکت را افزایش دهیم. کرونا یکی از بحثهای مهم است و من در نشست خانه احزاب در وزارت کشور گفتم که اشکالی ندارد که آقایان که همه تصمیمات را گرفتند بگویند انتخابات در دو روز برگزار شود. میگویند در قانون اساسی گفته که یک روز برگزار شود و نمیتوانیم. میگوییم چه اشکالی دارد که مردم بتوانند از طریق نرم افزاری از خانههایشان رای دهند. میگویند نه؛ این نمیشود و پای صندوق بیایند. باید راه حلی برای افزایش مشارکت داشته باشیم ولی تعویق انتخابات نمیتواند راه حل خوبی باشد و چه کسی تضمین میدهد که اگر به جای خرداد در شهریور برگزار کنیم، آن زمان وضع بهتر میشود.
چیزی که دولت و وزارت کشور گفته را پیگیری میکنیم و حال کسی پیشنهادی بدهد بحث جدایی هست ولی در زمینه تعویق انتخابات نداشتیم.
* این گزارش زمانی تقویت میشود که سفیر فرانسه در گفتوگویی با روزنامه کار و کارگر گفته بود که تلاش داریم تا برجام را تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری ایران احیا کنیم.
نه؛ حال یک صحبتهایی سفیر فرانسه هم از طرف خودش کرده و چه ربطی دارد؟ ما نباید انتخاباتمان را به این مذاکرات گره بزنیم. اصل اینکه چه کسی میخواهد پیروز بشود را نباید گره بزنیم اما در اینکه مذاکرات وین به نتیجه برسد در افزایش مشارکت مردم تاثیر دارد را بپذیرید. لذا اگر یک روز هم این تحریمها با شرایطی که میگوییم یک جا برداشته شود، چه اشکالی دارد؟ به نفع نظام و منافع ملی و مردم است ولی بعضیها چون نگاه جناحی دارند، میگویند اگر مذاکرات به نتیجه برسد موضع اصلاح طلبان تقویت میشود پس بنابر این کاندیدایشان بهتر رای میآورد پس بنابراین نباید بگذاریم مذاکرات به نتیحه برسد.
شما دست به دست هم بدهید تا این مذاکرات به نفع منافع ملی به نتیجه برسد و فرسایشی نشود. حتی رهبری دعا کردند و گفتند آرزوی توفیق دارم و با اذن رهبری این مذاکرات صورت میگیرد. اما من سه آرزو دارم و میگویم مشارکت حداکثری بالای 65درصد صورت بگیرد ولو اینکه یک اصولگرا رای بیاورد. من خوشحال میشوم و میگویم مردم آمدند و ضریب امنیت ملی بالا رفت. اگر مذاکرات وین به نتیجه برسد ولو اینکه یک اصلاح طلب رای نیاورد، باز ما خوشحال میشویم و میگوییم به نفع منافع ملی شده است. نکته سوم اینکه واقعا ضریب سلامت انتخابات و میزان مشارکت و برگزاری پرشکوه انتخابات را بدون کمترین دغدغه داشته باشیم و همه جناحها ابراز رضایت کنند. حال چه کسی رای میآورد این فرع بر موضوع است و ما در حزب مردمسالاری بیش از اینکه به فکر فرد خاصی باشیم به فکر منافع ملی و جریان کلی حل مشکلات معیشتی ـ اقتصادی مردم هستیم.
* به تایید صلاحیتتان اشاره کردید. اگر تایید صلاحیت شوید نهاد اجماع ساز از شما برای انتخابات به عنوان گزینه حمایت میکند؟
آنها یک ساز و کار تعریف کردند و گفتند که اگر کسی دوسوم رای را در آن نهاد نیاورد ما اصلا حمایت نمیکنیم. این مربوط به قبل از شورای نگهبان و ثبت نامها هست. اگر این اتفاق بیفتد به لابیهای بعدی منجر میشود.
* آقای پزشکیان گفته حتی با «تَکرار میکنم» هم کنار نمیروم. موضع شما در این خصوص چیست؟
نه؛ ما حزبی تصمیم میگیریم چون این سری حداقل با انگیزههای شخصی نیامدهام و با برنامه مدون حزب آمدهام و اگر در هر مرحله حزب بگوید ثبت نام نکن، میگویم چشم. حزب من بگوید تو ثبت نام کردی تا آخر بایست میگویم چشم و اگر تایید صلاحیت شدی تا آخر ادامه نده یا ادامه بده میگویم چشم. واقعا من تصمیم شخصی نمیگیرم و باید به سمت نظام حزبی برویم. یکی از مهمترین مسائل سیاست داخلی این است که انتخاباتمان حزبی شود تا معلوم شود یقه چه کسی را باید بگیریم. اینطوری هرکسی میآید هرجایی زنبیل میگذارد و بعد عکس یادگاری با دیگران میگیرد.
* جزئیات نشست 4نفره شما یعنی آقایان مهرعلیزاده و پزشکیان و رهامی در برج ساعت خیابان فاطمی چه بود؟
جلسه افطاری جناب آقای رهامی مثل سالهای قبل دعوت کرده بود و از قضا من و آقای پزشکیان بود و جلسه انتخاباتی نبود ولی امروز راه هم برویم برداشت انتخاباتی میکنند.