بحران رابطه ایران و آمریکا چیزی نیست که امروز و دیروز مطرح شده یا بر سر اختلافات کوچک تاکتیکی باشد که با یکی دو روز گفتوگو بتوان به حل آن امید داشت. این بحران از زمانی شروع شد که ایالات متحده با دخالت در اوضاع داخلی ایران با همراهی انگلستان در عملیاتی موسوم به آژاکس، باعث شد افکار عمومی در ایران در مقابل آمریکا قرار گیرد. سیر تحول حوادث، پس از انقلاب با تسخیر سفارت به عنوان اقدامی متقابل و در راستای جلوگیری از آنچه 28 مرداد اتفاق افتاده بود، رابطه ایران و آمریکا را وارد دور تازهای از تنشها کرد. سقوط کارتر که نتوانست در نهایت گروگانهای آمریکایی را آزاد کند و روی کار آمدن ریگان هم پیچ تازهای بود که این روابط گرفت و بعد همینطور با روی کار آمدن هر رئیسجمهور در آمریکا و شکلگیری راهبردهای تازه در ایران، یک آجر به دیوار بلند بیاعتمادی روابط دو کشور اضافه شد. واقعیت این است که بسیاری معتقدند ایران به دلیل موقعیت ژئواستراتژیکی خود، میتواند متحد طبیعی آمریکا محسوب شده و در نقشه آمریکا برای مهار چین، نقش قطعه آخر پازل را بازی کند. عدهای دیگر اما راه را تعامل استراتژیک با چین و روسیه و عقب راندن آمریکا از منطقه میدانند. طبعا این عده معتقدند با موقعیت استثنایی ایران، ما میتوانیم به عنوان قدرت اول منطقه، امتیازات بسیاری به دست بیاوریم که لزوما در آن زمان آمریکا ما را مجبور به تقسیم این امتیازات نخواهد کرد. هر کدام از این راهبردها طبعا ایرادات خاص خود را داراست که در نظرات کارشناسان امر بارها به آن اشاره شده است. اما هر چه که باشد در دنیای امروز بدون تعامل با جهان، امکان هیچ پیشرفتی وجود نخواهد داشت. در گفتوگوی "مردمسالاریآنلاین" با دکتر اردشیر سنایی از او پرسیدم آیا میتوان به ترامپ به عنوان استثنایی بر رابطه ایران و جهان پیرامونی نگاه کرد؟ یا باید برای دور دوم ترامپ کمربندها را سفتتر کنیم؟ آیا ترامپ حاضر به مذاکره نیست؟ و دموکراتها چه امتیازاتی ممکن است به ما بدهند؟ دکتر اردشیر سنایی استاد روابط بین الملل و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد معتقد است، نباید خیلی روی بایدن و دموکراتها برای رسیدن به وضعیت پیشاترامپ حساب کرد. این تحلیلگر سیاست خارجی به ما گفت بسیاری از معضلات بین ایران و آمریکا بین نیروهای دموکرات و جمهوریخواه یکسان است و این دو حزب تفاوت چندانی در حل این مشکلات با یکدیگر ندارند. شما را دعوت میکنم این گفتگو را که به صورت زنده در صفحه اینستاگرام «مردمسالاریآنلاین» ضبط شده است بخوانید. همچنین میتوانید گفتگو را به صورت تصویری در اینستاگرام مردم سالاری آنلاین ببینید یا پادکست آن را در کانال تلگرام مردم سالاری آنلاین بشنوید.
- کمتر از سه ماه تا انتخابات آمریکا زمان مانده و به نظر میرسد ایده گفتگو خیلی در ایران و آمریکا مورد استقبال نیست و اصولا شاید کسی در حال حاضر دنبال این موضوع نباشد. شما فکر میکنید در این کمتر از ۹۰ روز باقیمانده با توجه به بالا رفتن تنشها در ماههای گذشته، ایران چه استراتژی در برابر سیاست فشار حداکثری خواهد داشت؟
اول اینکه من فکر میکنم بهترین زمانی که ایران و آمریکا میتوانستند مذاکره کنند، بعد از روی کار آمدن ترامپ در ایالاتمتحده بود. یعنی با توجه به تبلیغاتی که در دوره کاندیداتوری انتخابات سال 2016 داشت و عملاً اعلام کرده بود که برجام را بدترین توافق در تاریخ ایالاتمتحده میداند، به نظر میرسید که اقدام عملی را در قبال برجام در پیش خواهد گرفت. بنابراین اگر قرار بود مذاکراتی بین ایران و آمریکا در مورد برجام یا در مورد مسائل مرتبط با آن صورت بگیرد، به نظر میرسد که بهترین زمان، در واقع زمان روی کار آمدن ترامپ در ایالاتمتحده تا قبل از خروج از برجام بود. اینکه من روی این بهترین زمان تاکید دارم، به این دلیل است که در آن زمان هنوز در واقع اقدام عملی صورت نگرفته بود و آن زمان طرفین میتوانستند در مورد سرنوشت برجام و شرایط آن صحبت کنند. اما بعد از اینکه ترامپ از برجام خارج شد، به نظرم فرصت لازم از دست رفت. دیدگاه شخصی من در مورد عدم علاقه مسئولین به مذاکره در آن شرایط این بود که احتمال خروج ترامپ از برجام را نمیدادند و شاید تصورشان این بود که رئیسجمهور ایالاتمتحده نتواند این اقدام را انجام دهد. درست است که برجام توافقی در حد ریاست جمهوری بود و مصوبه کنگره را نداشت، اما مسئولین جمهوریاسلامی ایران فکر میکردند که با پیوست کردن برجام به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، در واقع راههای خروج از برجام را بسته اند و عملاً امکان اینکه رئیسجمهور در آمریکا بتواند این فرایند را بازگرداند وجود نخواهد داشت. پیشبینی قابل قبولی بود، اما کسی فکر نمیکرد دیدگاه جدیدی که در ایالاتمتحده به قدرت رسیده، مبتنی بر یک تفکر سنتی در آمریکاست که از آن میتوان به عنوان ناسیونالیسم آمریکایی یاد کرد. در واقع این تفکر به هیچکدام از هنجارهای سازمانها و پیمانهای بین المللی پایبند نیستند و آنها را دست و پاگیر میدانند. همچنین معتقدند که آمریکا در حال پرداخت هزینههایی است که به آن نیاز ندارد و بایستی متحدان آمریکا آن را پرداخت کنند. بنابراین ایرادی به برجام وجود نداشت، ایراد از طرفی بود که یک تفکر جدید در آن وارد شده بود و کسی آن را پیشبینی نمیکرد. ما اگر بخواهیم شرایط فعلی را بررسی کنیم، باید گفت به نظر میرسد جمهوریاسلامی بعد از خروج آمریکا از برجام، نخواست وارد فرآیند مذاکره مجدد بشود و استراتژی که تدوین شد راهبرد «نه جنگ و نه مذاکره» بود. به نظر میرسد که مسئولین به این نتیجه رسیدند که حداقل باید ۲ سال مقاومت کنند. چون انتظار این بود که احتمالا ترامپ در دور دوم دچار مشکل شده و در انتخابات به قدرت نخواهد رسید. حالا اینکه بعد از این دوسال چه خواهد شد، بستگی به شرایط آن روز داشت. حالا برگردم به سوال شما که در این سه ماه آینده ممکن است چه اتفاقی بیفتد. من فکر نمیکنم که اتفاقات خاصی بیفتد، چرا که هنوز راهبرد نه جنگ و نه مذاکره به قوت خود باقی است و ما تحول خاصی در روند ارتباط دو کشور نمیبینیم. همچنین وقتی این احساس پیش آمده که ترامپ در دور دوم انتخابات موفق نخواهد شد، به نظرم عملا امکان رفتن طرفین به سوی مذاکره در سه ماه باقیمانده منتفی است.
- خیلیها معتقدند که اساساً اگر «جو بایدن» هم پیروز انتخابات امسال آمریکا شود، حضورش کمکی به تقابل ایران و آمریکا نخواهد کرد. استدلال این گروه این است که در زمان اوباما هم ما با تحریمهای سنگینی مواجه بودیم که به برجام انجامید و در نهایت چیزی حل نشد. شما فکر میکنید آیا حضور دموکراتها در کاخ سفید، رابطه آینده ایران و آمریکا را امیدوارانهتر میکند؟
اگر فرض کنیم دموکراتها و جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری برنده شوند، چه اتفاقی در روابط ایران و آمریکا خواهد افتاد؟ دو نگاه وجود دارد که یکی خوشبینانه (و به نظر غیرواقعبینانه) است و معتقد است مشکلات بین ایران و آمریکا (حداقل در دوره ترامپ) مرتفع میشود؛ آمریکا به برجام بازخواهد گشت و تحریمهایی که توسط ترامپ به اجرا گذاشته شده بود، مجددا معلق خواهد شد. در یک کلام با رفع مشکل بین ایران و آمریکا، مشکلات اقتصادی هم مرتفع خواهد شد. به نظر من این نگاه خوشبینانه و به دور از فضای ایالاتمتحده و نظام بینالملل است. نگاه دوم این است که اگر دموکراتها به قدرت برسند، ما شاهد یکسری از تغییرات در رویکردها، رفتارها و گفتارها در قبال ایران از طرف آمریکا خواهیم بود. اما اینکه ایالاتمتحده به شرایط پیشاترامپ برگردد و دقیقا همان رفتار قبلی در پیش گرفته شود، به نظر من غیرعقلایی و انتظار بیهودهای است. من فکر میکنم دموکراتها با مواضعی از قبیل آمادگی برای رفع مشکلات و بازگشت به میز مذاکره وارد خواهند شد. اما به طور خیلی ظریفی، سعی خواهند کرد که مشکلات بین ایران آمریکا (که اتفاقا هر دو حزب روی آن اتفاق نظر دارند)، در خصوص بحثهای منطقهای، موشکی و مسائلی اینچینی را دوباره روی میز قرار دهند. در این حالت درخواست طرف مقابل این خواهد بود که میتوانیم به شرایط قبل برگردیم، اما بهتر است در این موارد هم مذاکرات را شروع کنیم. در واقع ایالاتمتحده با نوعی تغییر در رویکردها، رفتارها و گفتارها، اما به نوع دیگر همان مواضع دوره ترامپ را در قبال ایران در پیش خواهد گرفت.
- پس شما معتقدید که مشکلات آمریکا و ایران در خصوص بحثهای موشکی، منطقهای و هستهای مربوط به حزب جمهوریخواه نیست و شامل هر دو حزب میشود. اما اگر قرار است دموکراتها با کارت ایران و وعده حل مسائل فیمابین، بازی را از ترامپ ببرند، آیا تیم فعلی کاخ سفید نمیتواند با یک بازی هوشمندانه این کارت را از دست دموکراتها خارج کند و با مذاکره با ایران خودش برنده این بازی گردد؟
به نظر من ترامپ تلاشش را کرد و در چند سال گذشته به ویژه بعد از خروج از برجام، تمام تلاشش این بود که به نوعی جمهوریاسلامی ایران را به پای میز مذاکره بکشاند. در واقع هدف ترامپ این بود که تمام اتفاقاتی را که در دوره اوباما افتاده بود تغییر دهد و مناسبات جدیدی را بر اساس دیدگاههای خودش تعریف کند. بعضی از این موارد هم اصلاً به دنبال جزئیات و چینش تغییرات نبود. یعنی چیزی که ترامپ را قانع میکرد این بود که توافق خودش را ولو با محتوای مشابه شکل دهد. شما اگر به توافقهای گذشته، هم در مورد چین، هم در مورد نفتا و... نگاه کنید دقیقا همین اتفاق افتاده است. به نظر من در مورد برجام هم تلاشش همین بود که بتواند به یک توافق جدید برسد. اما به اسم و امضای خودش باشد. اما در این سمت هیچ واکنشی را برنیانگیخت و نتوانست طرف مقابل را راضی به مذاکره کند. حالا اینکه آیا در این ماههای باقیمانده ممکن است چنین اتفاقی بیفتد من در سوال قبل هم گفتم که با توجه به اینکه امتیازی از طرف ترامپ داده نشده بعید به نظر میرسد. یک چیز هم یادمان نرود و آن اینکه بعضی معتقدند که چون شرایط ترامپ در انتخابات، به دلایل کاملاً مشخص متزلزل شده، شاید ترامپ مجبور شود برای به دست آوردن امتیاز در سیاست خارجی، در مقابل ایران کوتاه بیاید. من این را هم منتفی میدانم، چون تجربه انتخابات ریاستجمهوری در ایالاتمتحده نشان داده که مولفه خارجی در انتخابات خیلی تاثیرگذار نیست و بیشتر تابعی از ملاحظات داخلی و مولفههای داخلی از جمله مباحث اقتصادی، معیشتی، سلامت، بیمه، درمان و این طور چیزها خواهد بود. فکر نمیکنم که ایالات متحده و ترامپ بخواهند با حرکات اینچنینی، توافق با ایران را به عنوان یک دستاورد سیاست خارجی استفاده کنند. آن هم در شرایطی که انتخاب شدن یا نشدن ترامپ به مسائلی از جمله مدیریت بحران کرونا و تاثیرات اقتصادی آن و همچنین تبعیض نژادی و خشونت پلیس علیه سیاهپوستان بستگی دارد. در اینصورت چه انتظاری هست که یک توافق و دادن امتیاز به ایران بتواند این مشکلات را مرتفع کند و جمهوریخواهان و شخص ترامپ بتوانند استفاده لازم از این ماجرا ببرند.
- البته این نکته قابل تاملی است. اما در هفتههای گذشته شاهد بودیم که دموکراتها بیانیهای صادر کردند که در صورت پیروزی در انتخابات به برجام باز خواهند گشت و چندین وعده دیگر هم در آن بیانیه بود. دیگر اینکه دقیقا ما چقدر میتوانیم از دموکراتها بر فرض به قدرت رسیدن امتیاز بگیریم؟
در هر انتخاباتی که در هر کشوری برگزار میشود، مواضع تبلیغات انتخاباتی را بایستی در همان چارچوب تبلیغات و کارزارهای تبلیغاتی ارزیابی کرد. خیلی نمیتوان روی اینها حساب باز کرد و آنها را راهبردهای اصلی برای بعد از به قدرت رسیدن دانست. کما اینکه در گذشته هم در زمان تبلیغات انتخاباتی معمولاً سعی میشود که موارد مختلفی به عنوان جلب آرا یا جلب متحدان در خارج از کشور مطرح شود که به فرآیند انتخابات خدشهای وارد نکنند. بنابراین اعلام رسمی دموکراتها برای بازگشت به برجام و رفع تحریمها را باید در همان چارچوب فرآیندهای تبلیغاتی انتخابات در ایالاتمتحده بررسی کنیم. اما اگر بخواهیم نوع رابطهمان را با دموکراتها تنظیم کرده و از آنها امتیاز بگیریم، به نظر من باید یک اراده مشترک را بین طرفین برای رسیدن به یک نقطه حل منازعه تقویت کنیم. دقیقا همان چیزی که در دوره اوباما اتفاق افتاد. در دوره اوباما هم در ابتدا همان روند گذشته یعنی تحریمهای هوشمند و تنش در مناسبات دو کشور اتفاق افتاده بود. اما از یک مقطعی به بعد بنا به دلایل مختلف چه از سمت ایران و چه از سمت آمریکا، این اراده مشترک بر حل مسالمتآمیز مساله شکل گرفت. بعد از این اراده مشترک بود که دو طرف به راه مذاکره آمدند که من میتوانم نقطه شروع آن را سخنرانی مقام رهبری عنوان کنم که از اصطلاح نرمش قهرمانانه یاد کردند. حاصل آن آغاز مذاکرات ایران و آمریکا به صورت مستقیم یا غیرمستقیم (در قالب ۵+1) بود که به توافق موقت ژنو و بعد برجام منجر شد. یعنی اگر آن اراده مشترک شکل نمیگرفت، ما به این فرآیند نمیرسیدیم. قطعا در آینده هم اگر دموکراتها به قدرت برسند همینگونه باید کار کنیم. یعنی اگر قرار باشد تصمیم مشترک و یک توافق مجدد با آمریکا شکل بگیرد، به نظر میرسد تا اراده لازم برای حل و فصل مسالمتآمیز منازعه بین ایران و آمریکا به وجود نیاید، انتظار اینکه ما بتوانیم به توافقی برسیم و امتیازی از دموکراتها بگیریم غیرممکن خواهد بود.
- سوالی که خیلی این روزها مورد توجه همه قرار گرفته، این است که اگر ترامپ برای بار دوم رای بیاورد، وضعیت مناسبات بین ایران و آمریکا به چه شکل خواهد بود؟ انتخاب بایدن و اتفاقات بعد از آن را شاید بتوان سادهتر پیشبینی کرد. اما سوالی که شاید دوست نداشته باشیم به آن فکر کنیم، ولی باید مطرح شود، این است که آیا ایران برای دور دوم ترامپ سناریویی خواهد داشت یا خیر؟
خود ترامپ مدعی است که ایران و تعداد دیگری از کشورها از جمله کرهشمالی، چین و... بالاخره با من به یک توافقی خواهند رسید. این را همین چند روز پیش هم مجددا تکرار کرد. یعنی انتظار او این است که با این همه فشاری که وارد شده و... طرف مقابل روزی مجبور خواهد شد که با او وارد مذاکره شود. اما اینکه این اتفاق خواهد افتاد یا نه؛ به نظر من بستگی به هر دو طرف ماجرا یعنی ایران و آمریکا دارد. یک زمانی که صحبت از این بود که اگر ما بتوانیم دو سال مقاومت کنیم، از این پیچ حساس کنونی هم موفق عبور خواهیم کرد و اگر از مسئولین میپرسیدیم که چرا دوسال، میگفتند که چون دو سال مانده تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و پایان دوره ترامپ و زمانی که با این سوال مواجه میشدند که اگر ترامپ در انتخابات پیروز شود، بعد از چند ثانیه مکث میگفتند که باید ۶ سال مقاومت کنیم. من فکر میکنم که اگر ترامپ در دور دوم هم به ریاستجمهوری برسد، همین شرایط فعلی را در پیش خواهد گرفت. یعنی همین فشار حداکثری و تحریمها ادامه پیدا خواهد کرد، تا بتواند جمهوریاسلامی ایران را به لحاظ اقتصادی، به آن نقطهای برساند که مجبور به آمدن به پای میز مذاکره شود. من فکر نمیکنم رویه دیگری از آن سمت بخواهد در پیش گرفته شود. حالا بعضی معتقدند که ممکن است با کنار رفتن با افرادی مانند «جان بولتون» یا اتفاقی که برای «برایان هوک» افتاد، ممکن است یک تغییر در آن سمت اتفاق بیفتد. ولی واقعیت این است که ما خیلی این تغییر را ندیدیم. یعنی شاید با کنار رفتن بولتون یک شخصیت ضد ایرانی از ساختار دستگاه سیاست خارجه آمریکا کنار رفت. اما سیاست فشار حداکثری کماکان ادامه پیدا کرد. یا با کنار رفتن آقای برایان هوک و آمدن آقای «آبرامز» فکر نمیکنم اتفاق خاصی بیفتد. یکسری چهرهها تغییر پیدا میکنند تا یکسری برنامههای جدید در قالب همان استراتژیهای کلی در پیش گرفته شود. در این سمت قضیه هم باید ببینیم که آیا در جمهوریاسلامی ایران این دیدگاه به وجود خواهد آمد که حالا که ترامپ دور دوم ریاست جمهوری را آغاز کرده، توافق مجددی را با او انجام دهیم؟ در واقع بخشی هم به فضای آینده ایران برمیگردد. یعنی در انتخابات سال ۱۴۰۰ چه اتفاقی خواهد افتاد و چه جریانی به قدرت خواهد رسید و براساس چه دیدگاهی میخواهد کشور را پیش ببرد. من فکر میکنم مولفههای هر دو طرف را باید بسنجیم و ببینیم که طرفین به این نقطه خواهند رسید که حالا به شکلی این روند را ادامه دهند یا به توافق جدید برسند. شخصا فکر میکنم اگر ترامپ در دور دوم هم به ریاستجمهوری برسد، تغییر آنچنانی در مناسباتی که تا الان بین ایران و آمریکا در دوره ترامپ وجود داشت ایجاد نخواهد شد.
- در هفته گذشته یک سری صحبتهای مشابه و همسو از رئیسجمهور، رئیس دفتر رئیسجمهور و رئیس مجلس شاهد بودیم که هم از گشایش اقتصادی صحبت میکردند و هم صحبت از کاهش تحریمها میکردند. این صحبتها و نشانههایی که از این طرف و آن طرف آمد، بازار گمانهزنی را داغ کرد. یک عده ای گفتند قرار است FATF را قبول کنیم. یک عده دیگر حضور آبرامز به جای برایان هوک و سوابق او در ماجرای ایران-کنترا را موثر میدانستند و نظرهای دیگری هم مطرح شد. به طور کلی سوال من این است که آیا امکان رفع یا نادیده گرفتن تحریم از طرف کشورهایی که تا امروز تحریمهای آمریکا را رعایت میکردند، به این سادگی و ظرف مدت کوتاه وجود دارد و نشانهای از آن دیده میشود یا خیر؟
من فکر نمیکنم این اتفاق به این سادگی بیفتد. در همین یکی دو هفته اخیر، همانطور که عنوان کردید یک سری نکات از جمله گشایش اقتصادی و... مطرح شد. در بعضی رسانهها مطرح شد که یک توافق برد-برد در حال شکل گرفتن است. بعضی کنار گذاشته شدن برایان هوک را در این راستا دیدند. ولی من هیچ نشانی از اینکه یک اتفاق جدید به نفع جمهوریاسلامی ایران در مناسبات بین ایران-آمریکا در حال رخ دادن باشند را هنوز نمی بینم. حالا نمیخواهم بگویم که غیرممکن است. چون به هر حال شما میدانید که ما در سیاست هیچ چیز غیرممکنی نداریم. هنری کسینجر یک جمله جالبی دارد که «سیاست آنقدر اتفاقات عجیب و غریب دارد که گاهی اوقات ممکن است افرادی را که هیچ سنخیتی با هم ندارند با هم در یک مسیر قرار دهد». وقتی مولفههای موجود، مانند فشار حداکثری و همراهی متحدان آمریکا که در برجام باقی ماندند و در دو سال گذشته به تدریج کنار آمریکا قرار گرفتند را مشاهده میکنیم، وقتی میبینیم که هیچ شرکت یا بانکی در بین کشورهایی که حتی به نظر متحدان ما هستند، مثل روسیه و چین حاضر به همکاری با ایران نیستند، وقتی میبینیم پول های ما در کرهجنوبی مانده و آنها قادر به پرداخت آن به ایران نیستند یا تمایلی به پرداخت ندارند، من واقعا نمیدانم که چه اتفاق جدیدی در مناسبات دو کشور رخ داده که بعضی اینچنین خوشبینانه صحبت میکنند. من صحبتهای آقای واعظی را هم دیدم که ایشان گفتند که بخشی از تحریمها برداشته خواهد شد که واقعا نمیدانم اینها بر چه مبنایی گفته شده است. چنین اتفاقی میبایست با میانجیگری کشورهای دیگر بیفتد، اما من هیچ نشانهای از اینکه در پرونده بین ایران و آمریکا یک اتفاق جدید رخ داده، نمیبینم. شاید هم یک گمانهزنی رسانهای بر مبنای خروج برایان هوک از دستگاه دیپلماسی ایالاتمتحده شکل گرفته که مشابه زمانی است که جان بولتون کاخ سفید را ترک گرد. در آن زمان هم چنین فضایی در یکی دو هفته بعد از این اتفاق شکل گرفت و بعضی معتقد بودند که این یک نشانه از طرف آمریکا برای مذاکره و همکاری با جمهوریاسلامی است. اما من به طور کلی بعید میدانم که در این شرایط با این اتفاقات جدیدی که در منطقه در حال رخ دادن است، اتفاق جدیدی بین ایران و آمریکا شاهد باشیم.
- سوال پایانی من این است که اگر آمریکا به همه مواضع برجامیاش برگردد، اول اینکه ایران حاضر است کمی به سمت غرب چرخش کند و مثلا قرارداد با چین را که احتمالا برای فشار به آمریکاست تعلیق کند؟ و دوم اینکه آیا آمریکا حاضر است همچون گذشته غنیسازی در ایران و عقبنشینی از سیاست تغییر رژیم را در دستور کار قرار دهد؟ یعنی دموکراتها تا حدی خسارت ایران را جبران کرده و در عوض ایران هم به سمت غرب حرکت کند.
در اینکه بخشی از مخالفین ترامپ، نزدیک شدن ایران به روسیه و بخصوص چین را نتیجه سیاستهای او میدانند شکی نیست. اما این فرضی که شما در نظر گرفتید که اگر آمریکا به برجام بازگردد، سرنوشت همکاری ۲۵ ساله ایران و چین چه خواهد شد، تجارب قبلی به ما میگوید که مجدداً همان وضعیت سابق اتفاق خواهد افتاد و ایران به سمت غرب گردش خواهد کرد. البته هنوز نمیتوان در مورد این قرارداد راهبردی به طور قطعی نظر داد، چرا که هنوز چیزی از این سند به بیرون درز نکرده است. در واقع اگر بر مبنای یک تفکر عقلایی به قضیه نگاه کنیم، جمهوریاسلامی باید توانایی کار کردن به طور همزمان با غرب و شرق را داشته باشد. یعنی الزاما نباید این دوقطبی شکل بگیرد که بین شرق و غرب مجبور به انتخاب شویم. در دنیای امروز باید با همه کار کرد، با همه ارتباط داشت و این منطق رئالیستی نظام بینالملل را پذیرفت. اما به هر حال قبلاً هم چینیها این گلایه را از ایرانیها داشتند که شما هر زمان مجبور بودید به سمت چین آمده و به محض چراغ سبز آمریکا، ما را فراموش کردید. اینکه ایالاتمتحده مهار چین را در دستورکار دارد، یک سیاست کلی و مشترک بین دموکراتها و جمهوریخواهان، با راهبرد متفاوت است. دیگر اینکه آیا دموکراتها اگر به قدرت برسند، ممکن است ایران را برای محدود کردن قرارداد با چین تحت فشار قرار دهند یا خیر، به نظر من جمهوریاسلامی باید به گونهای عمل کند که همزمان، هم با شرق کار کند و هم با غرب، یعنی مناسبات ما با شرق و غرب باید تابعی از منافع ملی باشد.
در مورد غنیسازی هم که اشاره کردید، این یادمان باشد که ایالاتمتحده اولاً تمام تلاشش را به کار برد تا این قضیه در داخل ایران تحقق پیدا نکند. در نهایت در برجام این را به ۳.۶۷ در بعضی از مراکز خاص کاهش دادند. حالا اینکه در آینده ایالاتمتحده کماکان به همان روال برجام پایبند باشد یا خیر، این باز برمیگردد به همان بحثی که اگر دموکراتها به قدرت برسند، آیا به برجام باز خواهند گشت یا خیر. و اگر برگردند آیا بحثهای جدیدی را مطرح خواهند کرد یا نه. فعلا به نظر میرسد که ایالاتمتحده اگر بتواند همین سطح محدود غنیسازی را هم محدودتر خواهد کرد. چون از همین طریق میتواند فشار دیگری به ایران وارد کند. اینها برمیگردد به اینکه در آینده چه کسی در کاخ سفید خواهد نشست و نوع رفتار و تعاملش با جمهوریاسلامی ایران به چه شکل خواهد بود.
گفتگو: موسی حسن وند