ابراهیمی معتقد است که نقش حیاتی نوروز در همبستگی کشورهای برگزارکننده آن، ظرفیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مهمی برای ایران به ارمغان میآورد و ضرورت دارد درباره آن کار رسانهای مداوم انجام شود.
به گزارش خبرنگار مهر، پس از ثبت جهانی نوروز به ابتکار ایران و همکاری چند کشور، میرفت که رؤیای تشکیل یک اتحادیه فرهنگی – سیاسی میان کشورهایی که میراث و آبشخور فرهنگی مشترکی دارند، به حقیقت بپیوندد. به عبارتی کشورهایی که سرزمین نوروز به شمار میروند، میتوانستند با تشکیل یک اتحادیه قوی فرهنگی سیاسی، از خود مقابل زورگویان جهانی و منطقهای مراقبت کنند.
چنین اتحادیهای پس از اعمال تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه ایران، کارآیی خود را بسیار بیشتر نشان خواهند داد. ایران به عنوان مادر فرهنگی نوروز میتواند در چنین اتحادیه یا تشکلهایی در منطقه، نقش سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برجستهای را ایفا کند. اما پس از ثبت جهانی نوروز این رؤیا تا چه حد به حقیقت پیوسته است. در این باره با فرشید ابراهیمی، پژوهشگر تاریخ به گفتوگو نشستیم.
ابراهیمی به مهر گفت: اتحادیه جهانی نوروز، مجمع جهانی نوروز یا فدراسیون کشورهای حوزه نوروز، بیگمان واژههای دلربایی هستند که شوربختانه اینک تنها چشمانداز رویایی هر پارسیزبان یا ایرانیتبار به شمار میروند. ساختار مرزهای سیاسی و زورآزمایی ابرقدرتها در خاورمیانه، مردمان و اقوام گوناگون ایرانی را که هزارهها در یک سرزمین با همگونی و گوناگونیهای فرهنگی به همزیستی میپرداختند، در پشت نامهای جدید از هم دور ساخته است. چگونگی حکایت این جداییها خود مجالی جدا را در حوزه تاریخ تجزیه ایران میطلبد، اما در هر روی نباید فراموش کرد که مرزهای قراردادی، خود یارای جداسازی همدلیها فارسی زبانان اویغورستان در چین را از سمرقند و قندهار و هم آیینیها و همانندیهای اهالی کابل را از کردستان عراق ندارند!
وی افزود: در این میان حدیث جشن جهانی نوروز نیز همان حکایت انگور تاکستان بلخ است که بوی خوشش اقوام گوناگون ایرانی و غیر ایرانی را در سرتاسر جهان مدهوش میسازد! اگرچه نمیتوان باور داشت که اصلیترین سرزمین در کنار ۶ کشور دارنده پرونده نوروز یعنی هند، آذربایجان، ترکیه، قرقیزستان، ازبکستان و پاکستان در فضای مجازی خود حتی یک تارنمای رسمی نوروز یا پایگاه مطالعاتی در این حوزه را اختیار نداشته باشد! این در حالی است که تمامی کشورهای هموند این حوزه فرهنگی، ایران را به عنوان کشور هماهنگ کننده پرونده نوروز در یونسکو انتخاب کردهاند و ایران خود نیز در پایگیری پرونده نوروز در سازمان ملل و طرح نظریه کشورهای حوزهی نوروز و مطرح ساختن این آئین به مثابه جشنی جهانی، سهمی بسزا داشته است.
ابراهیمی ادامه داد: هنگامی که این جشن در آغاز با همکاری سه کشور فارسیزبان ایران، افغانستان و تاجیکستان به صورت مشترک، نوروز ۱۳۸۷ در شهر دوشنبه و نوروز ۱۳۸۸ در مزار شریف برگزار شد، به خودی خود مفهوم یک اتحادیه معنوی در خاورمیانه تداعی میشد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز پس از پیچ و خمهای ویژه خود، در تاریخ سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۸۸ (۲۳ فوریه ۲۰۱۰) با تصویب قطعنامهای روز ۲۱ مارس برابر با ۱ فروردین را در چارچوب ماده ۴۹ و تحت عنوان فرهنگ صلح به عنوان روز جهانی نوروز به تصویب رسانده و در تقویم خود جای داد. طی این اقدام که برای نخستینبار در تاریخ این سازمان صورت گرفت، نوروز ایرانی بهعنوان یک مناسبت بینالمللی به رسمیت شناخته شد.
تهران: دبیرخانه نوروز
وی در ادامه با اشاره به این نکته که تهران به عنوان دبیرخانه نوروز شناخته شده است، گفت: در همین روند، هفتم فروردین ۱۳۸۹ نخستین دوره جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانه نوروز» شناخته شد. در این جشن، روئسای جمهور ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و عراق؛ وزیر امور خارجه جمهوری آذربایجان و معاون نخستوزیر ترکیه حضور داشتند. علاوه بر این سفیران کشورهای صاحب نوروز نیز در این همایش شرکت کردند. برآیند تمامی این کوششها منجر به برگزاری نوروز ۱۳۹۱ خورشیدی در صحن عمومی سازمان ملل و یونسکو به میزبانی ایران شد و بان کیمون دبیرکل سازمان ملل پیامی بدین مناسبت صادر کرد.
این پژوهشگر اضافه کرد: همچنین همزمان به پیشنهاد امامعلی رحمان رئیسجمهور تاجیکستان، سومین جشن جهانی نوروز فروردین ۱۳۹۱ در این کشور برگزار شد و در سال ۹۲، کشور ترکمنستان به رغم اینکه برای پیوستن به این پرونده انصراف داد، میزبان جشن جهانی نوروز بود. همچنین نوروز در سال پسین (یعنی ۱۳۹۳) به میزبانی افغانستان در کابل و با حضور پررنگِ سران کشورهای همسایه برگزار شد. اما حتی با همین افقِ دید، معتقدم نقش هرچند پررنگ ایران در روند پرونده، بدون گسترش چندرسانهای و تبلیغات جهانی، به تدریج به کمرنگی خواهد گرایید!
ابراهیمی کار رسانهای در زمینه نوروز را یک ضرورت عنوان کرد و ادامه داد: جای این افسوس همچنان باقیست که بجز یک یا دو تارنمای تحلیلی-سیاسی و بیپیوند با محتوای نوروز پژوهی که تنها از روی بازارگرمی یا علاقه به این واژه، نام دامنه تارنمای خود را نوروز گزاردهاند، هیچ پایگاه دیگری به زبان فارسی که نشانی روشن و علمی از این دغدغه معنوی در ایران و جهان در خود جای داده باشد، دیده نمیشود!
وی گفت: شاید این کمبودِ نه چندان کوچک چهره خود را هنگامی آشکار کرد که با پیوستن سه هموند تازه یعنی افغانستان، تاجیکستان و قزاقستان به قافله نوروز به تاریخ بهمنماه ۹۲، حضور دو کشور پارسی زبان در میان آن سه، سبب شده بود که تعداد کاربران اینترنتی که در پی مطالعه این موضوع بودهاند و جستوجوگران این پرونده به زبان پارسی، دو چندان شوند. با این همه، همچنان که در آغاز گفتیم، دریغ از یک پایگاه علمی و مرجع در فضای مجازی تا بتواند با نگرش به مالکیت ایران در این حوزه و خبررسانی روزآمد پیرامون پروندهی این کشور، پاسخگوی محققان، پژوهشگران و رسانهها باشد! در سالهای گذشته و همگام با ثبت جهانی نوروز نیز تنها دو یا سه تارنما رسمی پیرامون نوروز در ایران نمایش داده شد که امروز همگی از چهره جهان مجازی پاک شدهاند!
ایران مادر فرهنگی نوروز است، از این ظرفیت استفاده کنیم
ابراهیمی در ادامه با اشاره به این نکته نقش ایران به عنوان مادر فرهنگی نوروز نباید انکار و فراموش شود، گفت: اگرچه پس از گذشت چند سال انتظار هنوز کشورهای چین و مغولستان مستندات مربوط به پرونده نوروز خود را به ایران ارسال نکردهاند تا پس از بررسی برای ثبت جهانی به یونسکو سپرده شود، اما دیگر هماوردان ایران در فضای اینترنت نیز بیکار ننشستهاند. در این میان جای دریغ و درد دارد اگر که ایران، به عنوان مادر فرهنگی نوروز و خاستگاه آئینی و اساطیری آن، در این میانه هیاهو و بانگ و فریادهای رسانهای، به سکوت بنشیند!
وی ادامه داد: شاید برای بسیاری از مسئولان باخت ایران در این بازی فرهنگی مساله چشمگیری نباشد! اما عواقب این باخت تنها از دست رفتن نوروز نیست، بلکه چنانکه گفتیم این کشور سرپرستی میراثی را از کف خواهد داد که بیهراس از مرزهای سیاسی، صدها سال نماد معنوی و راوی تجربه زیسته فرهنگی خاورمیانه و کشورهای ایرانیتبار و پارسی زبان است. همچنانکه دیگر کشورهای دارنده این پرونده، به نقش مادرانه ایران در حوزهی فرهنگ مشترک و پیوندهای دیرینه خاورمیانه اذعان دارند.
اتحادیه جهانی نوروز و مبادلات اقتصادی
این پژوهشگر در بخش دیگری از این گفتوگو درباره فواید همبستگی کشورهای سرزمین نوروز اشاره کرد: در حقیقت نقش حیاتی نوروز در همگرایی و همبستگی کشورهای برگزارکننده آن، پتانسیل استراتژیک منحصر به فردی برای ایران به ارمغان خواهد آورد که در صورت هوشیاریمان! میتواند در قالب ایجاد یک اتحادیه جهانی، به همکاریهای فرهنگی و مبادلات اقتصادی میان کشورهای همتبار و همریشه خاورمیانه منجر شود. تجربهای که طعم آن پیش از این نیز با شکلگیری سازمان همکاریهای اقتصادی اکو (ECO) بر اندیشه کشورهای منطقه روان شد و برکات و همدلیهای بسیاری از جمله تشکیل مؤسسه فرهنگی اکو را به همراه داشت.
ابراهیمی اضافه کرد: مؤسسه فرهنگی اکو نهاد فرهنگی سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) است که در سال ۱۳۷۴ تأسیس شده و مرکز آن در پایتخت ایران است و خویشکاری آن گسترش همکاری و تبادلهای فرهنگی میان کشورهای عضو اکو است. دکتر مهرداد میرسنجری درباره این همکاریها گفته بود: هم اکنون اتحادیههای متعددی در مناطق مختلف جهان بر پایه مختصات جغرافیایی خاص یا ویژگیهای نژادی یا همگونی تاریخی و فرهنگی شکل گرفته است. تجربه این اتحادیهها نشان داده که با تشکیل آنها علاوه بر همگرایی و هماندیشی منطقهای بنیه اقتصادی، دفاعی و جایگاه سیاسی این کشورها نیز بسیار تقویت شده است. در همین راستا خلاء وجود اتحادیه کشورهای همفرهنگ و همریشه آریاییتبار در منطقه آسیای میانه و غربی بسیار احساس میشود، اتحادیهای که میتواند تقویتکننده ثبات و همکاری و صلح پایدار در این منطقه از جهان باشد.
اتحادیه نوروز و تفکر صلحجویانه انسان شرقی
ابراهیمی در بخش دیگری از این گفتوگو به پشتوانه فلسفی و آئینی نوروز و چگونگی بهرهبرداری از آن در جهان معاصر اشاره کرد: ویژگیهای آشتیجویانه و مهرورزانه این آئین باستانی و کارکردهای پایدار آن در نگهبانی از صلح جهانی که حکایت از عزت و شرف آدمی در فرهنگ ایرانی و پشتیبانی معارف شیعی از آن دارد، پشتوانهای فلسفی-آیینی بر بیداری انسان شرقی و نسخهای ایرانی از جریان بیداری اسلامی به وجود خواهد آورد که در میان دیگر آئینها و سننِ دیگر سرزمینها، کاربردی بیهمتا و دستاوردی فراتر از مالکیت معنوی بر یک آئین را به بار میآورد.
وی این پشتوانه را سدی برای تندروی جریانهای تکفیری دانست و گفت: از سویی دیگر بازتعریف همبستگی و همدلی کشورهای ایرانی تبار به بهانه نوروز، میتواند سدی در برابر تندرویهای کشورهای عربی و جریانهای رادیکال پان عرب بشمار آید که برای انزوای هرچه بیشتر ایران از هر فتنهای بهرهبرداری کرده و میکنند.
ابراهیمی در پایان گفت: دزدیهای گوناگون فرهنگی کشورهای تازیزبان از نمادها و نشانهای هویت ایرانی همچون دگرگونی نام دریای پارس، رؤیای دست اندازی بر جزایر ایرانی و جعل پیشینه فنآوری بادگیر و… همه نشان از آن دارند که امیرکهای صحراگرد، به سرکردگی عربستان، بجز ایجاد تحریف و انحراف در نهضتهای آزادی خواهانه اسلامی و بنیان گذاری جریانهای تکفیری، سوی نیزه خود را بر نشانههای ملی، تمامیت ارضی و دستاوردهای علمی فلات فرهنگی ایران زمین نیز نشانه رفتهاند و گوییا که بر این مهم به نیکی آگاهند که آمیختگی دیرینه هویت ایرانی با فرهنگ اسلامی، فضایی استوار و پایدار را در راستای پیوندهای مذهبی و ملی کشورهای مسلمان و ایرانی تبار خاورمیانه و جهان ایجاد کرده است.